eitaa logo
آدینه سبز
35 دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
5هزار ویدیو
56 فایل
روزهادرگذرندودلم خسته ازاین آمدن طولانی وخودم درحیرت پرسشی بی پاسخ که توکی می آیی باز؟
مشاهده در ایتا
دانلود
مرحوم علی صفائی حائری: روزى در خيابان هاشمى تهران مى‌رفتم. جوان موتورسوارى به همراه سوارى بر تَرك، اشاره‌اى (به من) كردند كه فهميدم مى‌خواهند زير عمامه‌ام بزنند. براى همين به پياده رو رفتم. وقتى به كنارم رسيدند، از كارشان مأيوس شدند. توقف كوتاهى كردند و يكى از آن دو حرفى گفت كه مفهوم آن تغّوط به عمامه‌ام بود. دستى به عمامه‌ام كشيده و گفتم: خبرى نشد؟! ناگهان ايستادند و موتور را روى جك گذاشته و به طرفم آمدند. سرها را پايين گرفته و با شرم گفتند: آقا! عفو كنيد... با آنها صحبت‌هایی شد... يكى از آنها به حوزه آمد و طلبه شد و يكى به جبهه رفت و ميان بر زد.