eitaa logo
آدینه سبز
39 دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
7.6هزار ویدیو
56 فایل
روزهادرگذرندودلم خسته ازاین آمدن طولانی وخودم درحیرت پرسشی بی پاسخ که توکی می آیی باز؟
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️روایتی از معرفت سرلشکر شهید مهدی باکری؛ به همه از همین غذا دادند؟ 🔹آقا مهدی خیلی کم غذا می خورد. من یک بار هم ندیدم آقا مهدی نصف بشقاب غذا بخورد. همیشه می گفت: اگه خداوند متعال یه تدبیری می کرد و یه اتفاق می افتاد که ما از این غذا خوردن نجات پیدا می کردیم، وقتمون تلف نمی شد. 🔹بیشترین غذایی که می خورد نان و ماست و پنیر بود. با این حال نسبت به غذا های بسیجی ها بسیار حساس بود و از حق آن ها نمی گذشت. 🔹در یکی از عملیات‌ ها، برای ناهار چلوکباب آوردند. بوی برنج ایرانی‌اش، هوش از سر آدم می‌برد. ما سفره را انداختیم و نشستیم که آقا مهدی آمد. تا چشمش به غذاها افتاد، اخم کرد. رو به من گفت: این غذاها از کجا اومده؟ گفتم: از آشپزخونه آوردم آقا مهدی. گفت: یعنی به همه از همین غذا دادند یا فقط برای فرماندهی آوردند؟ گفتم: نه برای همه همینه. ناهار امروز چلوکبابه. 🔹باز هم قانع نشد. بی‌سیم را برداشت و یکی‌ یکی با فرماندهان گردان‌ها تماس گرفت. و پرسید: غذا چی آوردن براتون؟... کم نیومد؟ ظاهرا یکی‌دوجا غذا کم اومده بود. سریع هماهنگ کرد تا برایشان ببرند. وقتی مطمئن شد غذای همه همین است و به تک‌ تک رزمندگان غذا رسیده و کسی گرسنه نمانده، آن‌وقت شروع به خوردن کرد. همیشه به فرماندهان می‌گفت اول رزمنده ها غذا بخوردن و اگر رسید بعدا شما شروع کنید. 📌روایتی از مصطفی مولوی و غلامحسن سفیدکاری ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌