ختم روزانه نهج البلاغه(32).mp3
2.81M
🔈 نهج البلاغه گویا
🌹سهم روزانه نهج البلاغه
✅ خطبه ۱۰ تا ۴
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
سهم #روز_صد_وهشتاد_وهشتم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۰ تا ۴
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
📜 #خطبه10
🔹آگاهی امام علیه السلام برای مقابله با اصحاب جمل
♦️آگاه باشيد که شيطان حزب خود را جمع کرده و سواره و پياده های لشکر خود را فراخوانده است. امّا من آگاهی لازم به امور را دارم، نه حق را پوشيده داشتم و نه حق بر من پوشيده ماند. سوگند به خدا، گردابی برای آنان به وجود آورم که جز من کسی نتواند آن را چاره سازد؛ آنها که در آن غرق شوند، هرگز نتوانند بيرون آيند و آنان که بگريزند خيال بازگشت نکنند.
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
📜 #خطبه9
🔹شناخت طلحه و زبير (و اصحاب جمل)
♦️چون رعد خروشيدند و چون برق درخشيدند، اما کاری از پيش نبردند و سر انجام سُست گرديدند. ولی ما اين گونه نيستيم، تا عمل نکنيم رعد و برقی نداريم و تا نباريم سيل جاری نمی سازيم.
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
📜 #خطبه8 : ( این سخنان ارزشمند در سال ۳۶ هجری به بیعت زبیر، اشاره دارد.)
🔹پيمان شكنی زبير
♦️زبير می پندارد با دست بيعت کرد نه با دل، پس به بيعت با من اقرار کرده، ولی مدّعیِ انکار بيعت با قلب است. بر او لازم است بر اين ادّعا دليل روشنی بياورد يا به بيعتِ گذشته بازگردد.
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
📜 #خطبه7
🔹شناخت پيروان شيطان
♦️منحرفان شيطان را معيار کار خود گرفتند و شيطان نيز آنها را دام خود قرار داد و در دلهای آنان تخم گذارد و جوجه های خود را در دامانشان پرورش داد. با چشم های آنان می نگريست و با زبانهای آنان سخن می گفت. پس با ياری آنها بر مرکب گمراهی سوار شد و کردارهای زشت را در نظرشان زيبا جلوه داد؛ مانند رفتار کسی که نشان می داد در حکومت شيطان شريک است و با زبان شيطان سخن باطل می گويد.
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
سهم #روز_صد_وهشتاد_وهشتم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۰ تا ۴
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
📜 #خطبه6 : ( در سال ۳۶ هجری در شهر مدینه آن گاه که از امام علیه السلام خواستند طلحه و زبیر را تعقیب نکند، فرمود:)
🔹آگاهی و مظلوميت امام (علیه السلام)
♦️به خدا سوگند، از آگاهی لازمی برخوردارم و هرگز غافلگير نمی شوم، که دشمنان ناگهان مرا محاصره کنند و با نيرنگ دستگيرم نمايند. من همواره با ياری انسان حق طلب بر سر آن کس می کوبم که از حق روی گردان است و با ياری فرمانبر مطيع، نافرمان اهل ترديد را در هم می شکنم، تا آن روز که دوران زندگانی من به سر آيد. پس سوگند به خدا، من همواره از حقِّ خويش محروم ماندم و از هنگام وفات پيامبر(صلی الله علیه و آله) تا امروز حق مرا از من باز داشته و به ديگری اختصاص دادند.
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
📜 #خطبه5 : ( پس از وفات پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم و ماجرای سقیفه، عباس و ابوسفیان، پیشنهاد خلافت داده که با امام علیه السلام بیعت کنند.)
1⃣ راههای پرهيز از فتنه ها
♦️ای مردم! امواج فتنه ها را با کشتی های نجات در هم بشکنيد و از راه اختلاف و پراکندگی بپرهيزيد و تاج های فَخر و برتری جويی را بر زمين نهيد. رستگار شد آن کس که با ياران به پاخاست، يا کناره گيری نمود و مردم را آسوده گذاشت. اين گونه زمامداری چون آبی بد مزّه و لقمه ای گلوگير است و آن کس که ميوه را کال و نارس بچيند، مانند کشاورزی است که در زمينِ شخصِ ديگری بکارد.
2⃣ فلسفه سكوت
♦️ در شرايطی قرار دارم که اگر سخن بگويم، می گويند بر حکومت حريص است و اگر خاموش باشم، می گويند: از مرگ ترسيد. هرگز! من و ترس از مرگ؟! پس از آن همه جنگ ها و حوادث ناگوار؟! سوگند به خدا! اُنس و علاقه فرزند ابيطالب به مرگ در راه خدا از علاقه طفل به پستان مادر بيشتر است. اين که سکوت برگزيدم، از علوم و حوادث پنهانی آگاهی دارم که اگر باز گويم مضطرب می گرديد، چون لرزيدن ريسمان در چاههای عميق.
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
📜 #خطبه4 : ( گفته شده که پس از فتح بصره در سال ۳۶ هجری و کشته شدن طلحه و زبیر ایراد فرمود.)
1⃣ ويژگیهای اهل بيت(علیهم السلام)
♦️شما مردم به وسيله ما از تاريکی های جهالت نجات يافته و هدايت شديد و به کمک ما به اوج ترقّی رسيديد. صبح سعادت شما با نور ما درخشيد. کر است گوشی که بانگِ بلندِ پندها را نشنود و آن کس را که فرياد بلند، کر کند، آوای نرم حقيقت چگونه در او أثر خواهد کرد؟ قلبی که از ترس خدا لرزان است، همواره پايدار و با اطمينان باد. من همواره منتظر سرانجام حيله گری شما مردم بصره بودم و نشانه های فريب خوردگی را در شما می نگريستم. تظاهر به دين داری شما پرده ای ميان ما کشيد ولی من با صفای باطن درون شما را می خواندم.
2⃣ ویژگی های امام علی علیه السلام
♦️من برای واداشتن شما به راه های حق، که در ميان جادّه های گمراه کننده بود، به پاخاستم در حالیکه سرگردان بوديد و راهنمايی نداشتيد. تشنه کام هرچه زمين را می کنديد قطره آبی نمی يافتيد، امروز زبانِ بسته را به سخن می آورم. دُور باد رأیِ کسی که با من مخالفت کند. از روزی که حق به من نشان داده شد، هرگز در آن شک و ترديد نکردم، کناره گيری من چونان حضرت موسی(علیه السلام) برابر ساحران است که بر خويش بيمناک نبود، ترس او برای اين بود که مبادا جاهلان پيروز شده و دولت گمراهان حاکم گردد. امروز ما و شما بر سر دو راهی حقّ و باطل قرار داريم، آن کس که به وجود آب اطمينان دارد تشنه نمی ماند.
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
شرح کلی و ساختاری خطبه ۱۰ تا ۴.mp3
2.47M
🔊 شرح کلی و ساختاری خطبه ۱۰ تا۴
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
🌹 پویش «باعلی تا مهدی» علیهما السلام
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرمومنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان
📃قسمت صد و هفتاد و چهارم
❇️ ملاقات با رسول خدا صلیاللهعلیهوآله در رؤیا
🔹ابراز اشتیاق رسول خدا صلیاللهعلیهوآله برای ملاقات با من!
[ چند روز قبل از شهادت ]
🔻در حال سجده و رازونیاز با خدا و درخواست خیر بودم که لحظاتی خواب بر چشمانم غلبه کرد و در آن حال، رؤیای شگفتی دیدم. رسول خدا صلیاللهعلیهوآله ایستاده بودند و خطاب به من فرمودند: «ای اباالحسن، دوری تو از من به درازا کشید. چقدر مشتاق دیدار توام! خداوند وعدهای را که به من داده بود، دربارهٔ تو محقق ساخت و به عهدش وفا کرد!»
عرض کردم: یا رسولالله، خداوند کدامین وعده را دربارهٔ من محقق ساخت؟
فرمودند: «این وعده دربارهٔ تو، همسرت، فرزندانت و خاندان تو بود که شما را در والاترین درجات قرب در مقام علیین جای دهد.»
🔻عرض کردم: پدر و مادرم فدایت یا رسولالله! پس شیعیان ما در چه جایگاهی قرار دارند؟ فرمودند: « شیعیان ما همراه ما هستند و قصرهایشان در اطراف قصرهای ما و منازلشان در مقابل منازل ماست.»
پرسیدم: یا رسولالله، به شیعیان ما در دنیا چه عنایتی خواهد شد؟
فرمودند: « امنیت و عافیت.»
🔻پرسیدم: شیعیان ما در هنگام مرگ چگونه خواهند بود؟
فرمودند: « چگونگی مرگ بر عهدهٔ خود آنان گذاشته میشود. فرشتهٔ مرگ مأمور به اطاعت از آنهاست و با هر نوع مرگ که بخواهند، با همان میمیرند. آری، شیعیان ما به اندازهٔ محبتی که به ما دارند، مرگ بهتری هم خواهند داشت.»
🔻عرض کردم: آیا توضیح بیشتری برای فهم این مسئله وجود دارد؟
فرمودند:« آری، جان دادن شیعیانی که بیشترین محبت را به ما دارند، مانند این است که آب سرد و گوارایی در روز گرم تابستان بنوشند و دلشان خنک شود. بقیهٔ شیعیان نیز به راحتی جان میدهند و چشمانشان با مرگ روشن میشود، مانند اینکه وارد رختخواب خود شوند و به خواب روند.»
🔹یا رسول الله از امت تو چه تلخیها دیدم!
[ در همان شبی که سحرگاهش ضربت خوردم، به فرزندم حسن گفتم: ]
🔻فرزندم، امشب در لحظاتی که به خواب رفته بودم، رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را دیدم. به ایشان عرض کردم: یا رسولالله، چه سختیهای خستگیآور و چه دشمنیهای تلخ که از امت تو تحمل کردم!
فرمودند: « نفرینشان کن!»
و من اینگونه خواستم: بار پروردگارا، بهتر از آنان را نصیب من فرما و بدتر از مرا نصیب آنان کن!
❇️ شب ضربت خوردن
🔹اگر سپیدهٔ صبح بدمد، من کشته خواهم شد!
[ آن شبی که سحرگاهش ضربت خوردم، در منزل دخترم امکلثوم بودم. آن شب خواب نداشتم؛ ولی برای نماز شب نیز مسجد نرفتم. دخترم پرسید: چرا امشب استراحت نمیکنید؟ گفتم: ]
🔻اگر سپیدهٔ صبح بدمد، من کشته خواهم شد!
[ دخترم پیشنهاد کرد که برای اقامهٔ نماز صبح به مسجد نروم و به جای خودم جعده را بفرستم، موافقت کردم: ]
🔻آری، به جعده بگویید نماز را اقامه کند.
[ ولی پس از آن گفتم: ]
🔻راهی برای گریز از اجل وجود ندارد.
[ و عازم مسجد شدم.]
🔹امشب همان شب موعود است!
[ در آن شب، بسیار از اتاق بیرون میآمدم و آسمان را مینگریستم و میگفتم: ]
🔻به خدا سوگند، به من دروغ گفته نشده است و من نیز دروغ نمیگویم! قطعاً امشب همان شب موعود است!
🔹با آنها کاری نداشته باشید
[ در بیرون خانه، مرغابیها اطرافم را گرفتند و سروصدا کردند، اهل منزل سعی کردند که آنها را از اطراف من دور کنند. به آنان گفتم: ]
🔻با آنها کاری نداشته باشید. آنها نوحهخوانی و مرثیهسرایی را شروع کردهاند!
🔹برخیز برای نماز!
[ مردم را که برای نماز صبح بیدار میکردم، دیدم ابنملجم را که در میان آنان خود را به خواب زده بود. او را هم صدا زدم: ]
🔻برخیز برای نماز!
🔹سوگند به خدای کعبه، رستگار شدم!
[ در محراب مسجد قرار گرفتم و نماز را شروع کردم. ابنملجم فریاد زد: یا علی، حکم به خدا اختصاص دارد، نه به تو و نه به اصحاب تو! سپس ضربت را بر سرم وارد کرد. ابتدا گفتم: ]
🔻 مراقب باشید این مرد از دست شما فرار نکند!
[ و سپس گفتم: ]
🔻سوگند به خدای کعبه، رستگار شدم!
🔹پدرِ تو از امروز به بعد دیگر ناراحتی نخواهد دید
[ فرزندم حسن آمد و سرم را به دامن گرفت. او را دلداری دادم: ]
🔻به خدا سوگند، رستگار شدم. پدر تو از امروز به بعد دیگر ناراحتی نخواهد دید.
📚منابع:
۱. تأویل الآیات الظاهره، ص۷۵۲
۲. شرح الأخبار، ج۲، ص۴۵۱
۳. الاستیعاب، ج۳، ص۲۲۰
۴. مقتل ابنأبیالدنیا، ص۲۸
۵. مقاتل الطالبیین، ص۲۵
۶. مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۴۱
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
🔴 ویژگی دنیای حرام
💠 دنیاى حرام بسیار فریبنده و بسیار زیان رساننده است، دگرگون شونده و ناپایدار، فنا پذیر و مرگبار و کشنده اى تبهکار است و آنگاه که به دست آرزومندان افتاد و با خواهش هاى آنان دمساز شد مى نگرند که جز سرابى بیش نیست.
📒 #نهج_البلاغه ، خطبه ۱۱۱
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
🔸🔸 نامه ی ۳۱ نهج البلاغه 🔸🔸
🔸 منشور تربیت بشریت (۷) 🔸
🔴 کسانی که می خواهند نصیحت کنند:
🔻اول می رویم به سراغ بزرگ ترها و پدرها، کسانی که می خواهند نصیحت کنند؛ ببینیم امیرالمؤمنین (علیه السلام) در نهج البلاغه به آنها چه می گوید. در این چند حکمت و خطبه که عرض می کنم، امیرالمؤمنین (علیه السلام) اعترافی را که بیان کرده بازگو می کند.
🔻 در حکمت ۷۲ می فرماید: «دنیا بدنها را فرسوده و آرزوها را تازه مى کند، مرگ را نزدیک و خواسته ها را دور و دراز مى سازد، کسى که به آن دست یافت خسته مى شود و آن که به دنیا نرسید رنج مى برد»
از فریب های دنیا که در نهج البلاغه بیش از ۲۰ بار حضرت آنها را یادآوری می کنند این است. یکی از راه های فریب دنیا این است که هرچه ما پیرتر می شویم، آرزوهای ما را جوان تر می کند. هرچه پیرتر می شویم، حرص در ما بیش تر می شود. حضرت می فرماید: «یَشِیبُ ابْنُ ءَادَمَ وَ تَشُبُّ مَعَهُ خَصْلَتَانِ: الْحِرْصُ وَ طُولُ الامَلِ» ؛ فرزند آدم پیر میشود و هر چه بسوی پیری میرود به موازات آن، دو صفت در او جوان میگردد: یکی حرص و دیگری آرزوی دراز. «کسی که به آن دست یافت خسته می شود و آن که به دنیا نرسید، رنج می برد.»
🔻 هیچ کس منهای خدا و معنویت از هیچ امکانات مادی لذت نمی برد. همه چیز در این دنیا اگر از مبدأ ملکوتی اش انقطاع پیدا کند، خسته کننده و انزجارآور است. دنیای عجیبی است؛ آنکه به او رسید از آن خسته می شود و آنکه نرسید از آن رنج می برد.
🔻 در حکمت ۴۱۵ حضرت می فرماید: « (دنیا) فریب مى دهد، زیان مى رساند و تند مى گذرد. از این رو خدا دنیا را پاداش دوستان خود نپسندید و آن را جایگاه کیفر دشمنان خود قرار نداد»
🔻معلوم می شود دنیا چیز پستی است. لذا خدا دنیا را به اهل اللّه نمی دهد. دنیا به اندازهٔ یک جو هم نمی ارزد. همان طور که دنیا برای بهشت خدا و ثواب مؤمنین ظرفیت ندارد برای دشمنان و کیفر آنها هم ظرفیت ندارد. « و همانا مردم دنیا چون کاروانى باشند که هنوز بار انداز نکرده کاروان سالار بانگ کوچ سر دهد تا بار بندند و برانند.»
🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
📒 #نهج_البلاغه ، نامه ۳۱
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
⚜ ویژگیهای اجتماعی کارگزاران 3⃣1⃣
💎 اهمیت حسن سابقه و اصالت خانوادگی در انتخاب مسؤول
💠 امیرالمؤمنین (علیه السلام) در خطاب به مالک اشتر فرمودند: كارگزاران دولتی را از ميان مردمی با تجربه و با حيا، از خاندانهای پاكيزه و با تقوی كه در مسلمانی سابقه درخشانی دارند انتخاب كن، زيرا اخلاق آنان گرامی تر و آبرويشان محفوظ تر و طمع ورزيشان كمتر و آينده نگری آنان بيشتر است.
📚 #نهج_البلاغه ، نامه ۵۳ ، بند ۸
#انتخاب_اصلح
#ویژگی_اجتماعی
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
🌸🍃 #روز_صد_ونود_ویکم 🌸🍃
شروع پستهایی که امروز شما ادمین های محترم باید در کانال هایتان ارسال بفرمایید👇👇
ختم روزانه نهج البلاغه(33).mp3
3.08M
🔈 نهج البلاغه گویا
🌹سهم روزانه نهج البلاغه
✅ خطبه ۳
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
سهم #روز_صد_وهشتاد_ونهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۳
─┅•═༅𖣔•✾❀🌹❀✾•𖣔༅═•┅─
📜 #خطبه3 : (خطبه شقشقيه که درد دل های امام علیه السلام از ماجرای سقیفه و غصب خلافت در این خطبه مطرح است.)
1⃣ شكوه از ابا بكر و غصب خلافت
♦️آگاه باشيد! به خدا سوگند، ابابکر جامه خلافت را بر تن کرد، در حالیکه می دانست جايگاه من نسبت به حکومت اسلامی، چون مِحوَر آسياب است به آسياب، که دور آن حرکت می کند. او می دانست که سيل علوم از دامن کوهسار من جاری است و مرغان دورپرواز انديشه ها به بُلَندای ارزش من نتوانند پرواز کرد. پس من رِدای خلافت رها کرده و دامن جمع نموده از آن کناره گيری کردم و در اين انديشه بودم که آيا با دست تنها برای گرفتن حقِّ خود به پاخيزم؟ يا در اين محيط خفقان زا و تاريکی که به وجود آوردند، صبر پيشه سازم؟ که پيران را فرسوده، جوانان را پير و مردان با ايمان را تا قيامت و ملاقات پروردگار اندوهگين نگه می دارد. پس از ارزيابی درست صبر و بردباری را خِرَدمندانه تر ديدم. پس صبرکردم در حالیکه گويا خار در چشم و استخوان درگلوی من مانده بود و با ديدگان خود می نگريستم که ميراث مرا به غارت می برند. تا اينکه خليفه اوّل به راه خود رفت و خلافت را به پسر خَطّاب سپرد.
2⃣ بازی ابا بكر با خلافت
♦️سپس امام(علیه السلام) مَثَلی را با شِعری از أَعشی عنوان کرد: مرا با برادر جابر، «حيّان» چه شباهتی است؟ (من همه روز را در گرمای سوزان کار کردم و او راحت و آسوده در خانه بود.) شگفتا! ابابکر که در حيات خود از مردم می خواست عذرش را بپذيرند، چگونه در هنگام مرگ خلافت را به عقد ديگری در آورد؟ هر دو از شتر خلافت سخت دوشيدند و از حاصل آن بهره مند گرديدند.
3⃣ شكوه از عمرو ماجرای خلافت:
♦️سرانجام اوّلی حکومت را به راهی درآورد و به دست کسی (عمر) سپرد که مجموعه ای از خشونت، سخت گيری، اشتباه و پوزش طلبی بود. زمامدار مانند کسی است که بر شتری سرکش سوار است، اگر عَنان محکم کشد پرده های بينی حيوان پاره می شود و اگر آزادش گذارد در پرتگاه سقوط می کند. سوگند به خدا، مردم در حکومت دومی در ناراحتی و رنج مهمّی گرفتار آمده بودند و دچار دورويی ها و اعتراض ها شدند و من در اين مدّت طولانی محنت زا و عذاب آور چاره ای جز شکيبايی نداشتم، تا آنکه روزگار عُمَر هم سپری شد.
─┅•═༅𖣔•✾❀🌹❀✾•𖣔༅═•┅─
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
سهم #روز_صد_وهشتاد_ونهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۳
─┅•═༅𖣔•✾❀🌹❀✾•𖣔༅═•┅─
📜 #خطبه3 : (خطبه شقشقيه که درد دل های امام علیه السلام از ماجرای سقیفه و غصب خلافت در این خطبه مطرح است.)
4⃣ شكوه از شورای عمر:
♦️سپس عمر خلافت را در گروهی قرار داد که پنداشت من همسنگ آنان می باشم. پناه بر خدا از اين شورا! در کدام زمان در برابر شخص اوّلشان در خلافت مورد ترديد بودم، تا امروز با اعضای شورا برابر شوم؟ که هم اکنون مرا همانند آنها پندارند؟ و در صَف آنها قرارم دهند؟ ناچار باز هم کوتاه آمدم و با آنان هماهنگ گرديدم. يکی از آنها با کينه ای که از من داشت روی برتافت و ديگری دامادش را بر حقيقت برتری داد و آن دو نفر ديگر که زشت است آوردن نامشان.
5⃣ شكوه از خلافت عثمان:
♦️تا آن که سومی به خلافت رسيد. دو پهلويش از پرخوری باد کرده، همواره بين آشپزخانه و دستشويی سرگردان بود و خويشاوندان پدری او از بنی اميّه به پاخاستند و همراه او بيت المال را خوردند و بر باد دادند، چون شتر گرسنه ای که به جان گياه بهاری بيفتد، عثمان آن قدر اسراف کرد که ريسمان بافته او باز شد و اعمال او مردم را برانگيخت و شکم بارگی او نابودش ساخت.
─┅•═༅𖣔•✾❀🌹❀✾•𖣔༅═•┅─
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
سهم #روز_صد_وهشتاد_ونهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۳
─┅•═༅𖣔•✾❀🌹❀✾•𖣔༅═•┅─
📜 #خطبه3 : (خطبه شقشقيه که درد دل های امام علیه السلام از ماجرای سقیفه و غصب خلافت در این خطبه مطرح است.)
6⃣ بيعت عمومی مردم با امير المؤمنين (عليه السّلام)
♦️روز بيعت، فراوانی مردم چون يال های پر پُشت کفْتار بود، از هر طرف مرا احاطه کردند، تا آنکه نزديک بود حسن و حسين(علیهما السلام) لگدمال گردند و رِدای من از دو طرف پاره شد. مردم چون گلّه های انبوه گوسفند مرا در ميان گرفتند. امّا آنگاه که به پاخاستم و حکومت را به دست گرفتم، جمعی پيمان شکستند و گروهی از اطاعت من سرباز زده از دين خارج شدند و برخی از اطاعت حق سر بر تافتند، گويا نشنيده بودند سخن خدای سبحان را که می فرمايد: «سرای آخرت را برای کسانی برگزيديم که خواهان سرکشی و فساد در زمين نباشند و آينده از آنِ پرهيزکاران است». آری، به خدا آن را خوب شنيده و حفظ کرده بودند، امّا دنيا در ديده آنها زيبا نمود و زيور آن چشم هايشان را خيره کرد.
7⃣ مسؤوليت های اجتماعی
♦️"سوگند به خدايی که دانه را شکافت و جان را آفريد، اگر حضور فراوان بيعت کنندگان نبود و ياران حجّت را بر من تمام نمی کردند و اگر خداوند از علماء عهد و پيمان نگرفته بود که در برابر شکم بارگیِ ستمگران و گرسنگیِ مظلومان سکوت نکنند، مهار شتر خلافت را بر کوهان آن انداخته، رهايش می ساختم و آخر خلافت را با کاسه اوّل آن سيراب می کردم. آنگاه می ديديد که دنيای شما نزد من از آب بينی بزغاله ای بی ارزش تر است. گفتند: در اينجا مردی از اهالی عراق بلند شد و نامه ای به دست امام(علیه السلام) داد و امام(علیه السلام) آن را مطالعه می فرمود، گفته شد مسايلی در آن بود که می بايست جواب می داد. وقتی خواندن نامه به پايان رسيد، ابن عبّاس گفت: يا اميرالمؤمنين! چه خوب بود سخن را از همانجا که قطع شد آغاز می کرديد؟ امام(علیه السلام) فرمود: هرگز! ای پسر عبّاس، شعله ای از آتش دل بود، زبانه کشيد و فرو نشست، (ابن عبّاس می گويد: به خدا سوگند، بر هيچ گفتاری مانند قطع شدن سخن امام(علیه السلام) اين گونه اندوهناک نشدم، که امام(علیه السلام) نتوانست تا آنجا که دوست دارد به سخن ادامه دهد.)
می گويم: معنای سخن امام(علیه السلام) که فرمود: «کراکب الصّعبة» اين است که اگر سوارکار، مهار شتر سرکش را سخت بکشد و مرکب چموش نافرمانی کند، بينی او پاره می شود و اگر مهارش را رها کند، چموشی کرده در پرتگاهِ سقوط قرار می گيرد و صاحبش قدرت کنترل او را ندارد. می گويند «اشنق الناقه» يعنی به وسيله مهار، سرشتر را بالا بکشد و «شنقها» نيز می گويند که ابن سکيت در کتاب اصلاح المنطق گفته است؛ اينکه فرمود «اشنق لها» و نفرمود «اشنقها» برای آنکه اين کلمه را مقابل «اسلس لها» قرار داد، گويی فرموده باشد که اگر سر او را بالا کشد، يعنی آن را واگذارد تا سر خود را بالا نگاه دارد."
─┅•═༅𖣔•✾❀🌹❀✾•𖣔༅═•┅─
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
شرح کلی و ساختاری خطبه ۳.mp3
1.88M
🔊 شرح کلی و ساختاری خطبه ۳
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
🌹 پویش «باعلی تا مهدی» علیهما السلام
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄