eitaa logo
ادمین یار نهضت(هر محب علی یک کانال)
2.2هزار دنبال‌کننده
986 عکس
42 ویدیو
2 فایل
آرشیو محتوای کانالهای پویش هر فرد یک کانال برای امیر المومنین علیه السلام شماره تماس :3174(025) شماره پیامک: 10003130313 ادمین و پشتیبانی: @nehzati04
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📔 لذت مطالعه ( خلاصه کتاب) 🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند. (۵) 📚انتشارات عهدمانا پس از بستن گیرهٔ در، بازگشت. گفت : نگران نباش پسرم ! با من بیا تا به اتاقک پشت محراب برویم. آنجا دنج و امن است. به طرف در چوبی کوچک کنار محراب حرکت کرد . کشیش برای غلبه بر ترسش پرسید : تو مطمئنی که دو نفر تعقیبت می کردند ؟ » رستم گفت : « بله ، امّا به نظر نرسید که مأموران کا.گ.ب باشند ؛ اگر آنها به من شک داشتند دستگیرم می کردند. حتما دزد بودند و می خواستند کیفم را بدزدند. » کشیش بیش از این نمی توانست بر ترس و کنجکاوی اش غلبه کند. گفت : « بازش کن ببینم چیست ؟ رستم گره های بقچه را گشود. اوراق کوچک و بزرگی که شیرازه ای نداشت ، نگاه کشیش را به خود جلب کرد . ورق های کاغذ پاپیروس مصری ، قلب کشیش را لرزاند صندلی اش را جلوتر کشید و خودش را روی میز خم کرد و با چشم هایی که هر لحظه ریز و ریزتر می شد به ورق های پاپیروس نگاه کرد. با دو انگشت دست و با احتیاط بسیار، ورق رویی را لمس کرد تا مطمئن شود آنچه می بیند یک رؤیا نیست ، بلکه شاید یک معجزه باشد. طاقت نشستن نداشت. از جا بلند شد و ایستاد و روی میز خم شد. از جیب بغل قبایش عینکش را درآورد و به چشم زد. حالا بهتر می توانست رنگ زرد و کهنهٔ اوراق را ببیند. رنگ صورت کشیش قرمز شده بود. رستم پرسید: حالتان خوب است؟ کشیش گفت : بله فکر کنم فشارم بالا رفته. ↩️ ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔵 ارزش علم و حکمت 💠 حكمت را هر كجا كه باشد فراگير، گاهی حكمت در سينهٔ منافق است و بی تابی كند تا بيرون آمده و با همدمانش در سينهٔ مؤمن آرام گيرد. 📒 ، حکمت ۷۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شرح حکمت۴۳ قسمت ۱.mp3
3.14M
🌹سلسله جلسات ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 1⃣ ⭕️ الگوهاى انسانى (فضائل اخلاقى یکى از یاران) 🎙حجت الاسلام
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 شرح (1) 🔹 الگوهای انسانی (فضائل اخلاقی یکی از یاران) 💠 امیرالمؤمنین(علیه السلام)، در این حکمت در یادکرد از خباب بن اَرَت، یکی از اصحاب بزرگوار پیامبر عظیم الشأن و امیرالمؤمنین(علیه السلام) می‌فرماید: یَرحَمُ الله خَبابَ بنَ الاَرَت، فَلَقَد اَسلَمَ راغِبا و هاجَرَ طائعا و قَنِعَ بِالکَفاف و رَضِیَ عَنِ اللهِ و عَاشَ مُجَاهِداً. 🔻ابتدا باید ببینیم خَباب بن اَرَت کیست و چه شخصیت و جایگاه و سوابق و خدماتی در اسلام دارد. خَباب بن اَرَت، یکی از اصحاب پیامبر عظیم الشأن اسلام و امیرالمؤمنین (علیه السلام) است، که هفده سال بعد از عام الفیل و بیست و سه سال پیش از بعثت در مکّه متولد شد. درباره اینکه او عرب است یا عجم، اختلاف است؛ اما قرائنی وجود دارد که ثابت می کند خباب بن ارت عجم است. حالا یا ایرانی است از ناحیه کسکر یا نبطی است. یکی از قرائنی که برای اثبات عجم بودن خباب بن ارت هست، وجه تسمیه پدر او به ارت است. ارت از آن جهت به پدر خباب گفتند، چون در تکلّم به زبان عربی «رِتَّه» داشت. «رِتَّه» یعنی لکنت. یعنی وقتی می خواست عربی صحبت کند گیر می کرد. بنابراین معلوم می شود زبان مادری او عربی نبوده است. البته در اسامی افراد صدر اسلام یک خبّاب دیگر هم هست که در واقع کنیه اش ابویحیی است و غلام عُتبَةِ بنِ غزوان بوده که در سال ۱۹ هجری در زمان خلیفه دوم از دنیا رفت. خَباب بن اَرَت که در حکمت ۴۳ است کُنیه اش ابوعبدالله است. جالب است که این کنیه را هم وقتی اولین فرزند خباب به دنیا آمد، پیامبر نام فرزندش را عبدالله و کنیه خباب را ابوعبدالله گذاشتند. خباب فرزندانی هم دارد که یکی از آنها همین عبدالله است که از فرماندهان سپاه امام (علیه السلام) در جنگ نهروان با خوارج بود، که در همان جنگ به دست خوارج به شهادت رسید. نسل خَباب بن اَرَت تا زمان هشام بن ملک (یعنی تا ۲۱۸ هجری قمری) در کوفه بودند. 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃 🌸🍃 👇شروع پستهایی که امروز شما ادمین های گرامی باید در کانال هایتان ارسال بفرمایید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_886259534.mp3
3.16M
🔈ختم گویای در ۱۹۲ روز. 🌺 طرح باعلی تامهدی (علیهما السلام) 🔷سهم روز هفتم : از حکمت ۶۶ تا حکمت ۷۷ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
🌹سهم : از حکمت ۶۶ تا ۷۷ ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄ 📒 : از دست دادن حاجت بهتر از درخواست كردن از نااهل است. ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 : از بخشش اندك شرم مدار، كه محروم كردن از آن كمتر است. ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 : عفت ورزيدن زينت فقر و شكرگزاری زينت بی نيازی است. ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 : اگر به آنچه كه می خواستی نرسیدی، از آنچه هستی نگران مباش. ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 : نادان را يا تندرو يا كندرو می بينی. ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 : چون عقل كامل گردد سخن اندك شود. ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 : دنيا بدن ها را فرسوده، ولی آرزوها را تازه مي نمايد؛ مرگ را نزديك ولی خواسته ها را دور و دراز مي سازد، كسی كه به آن دست يافت از آن خسته مي شود و آنكه به دنيا نرسيد رنج می برد. ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 : كسی كه خود را رهبر مردم قرار داد، بايد پيش از آنكه به تعليم ديگران پردازد، خود را بسازد و پيش از آنكه به گفتار تربيت كند با كردار تعليم دهد، زيرا آن كس كه خود را تعليم دهد و ادب كند سزاوارتر به تعظيم است از آنكه ديگری را تعليم دهد و ادب بياموزد. ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 : انسان با هر نفسی كه می كشد، قدمی به سوی مرگ نزدیک می شود. ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 : هر چيز كه شمردنی است پايان مي پذيرد و هرچه را كه انتظار می كشيدی، خواهد رسید. ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 : حوادث اگر همانند يكديگر بودند، آخرين را با آغازين مقايسه و ارزيابی می كنند. ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 : (ضرار بن ضمره ی ضبایی از ياران امام به شام رفت بر معاويه وارد شد، معاويه از او خواست از حالات امام بگويد، گفت علی (علیه السلام) را در حالی ديدم كه شب پرده های خود را افكنده بود، و او در محراب ايستاده، محاسن را به دست گرفته، چون مارگزيده به خود می پيچيد و محزون می گريست و می گفت:) ای دنيا! ای دنيای حرام! از من دور شو، آيا برای من خودنمایی می كنی؟ يا شيفته من شده ای؟ چنانكه روزی در دل من جای گيری؟ هرگز مبادا! غير مرا بفريب، كه مرا در تو هيچ نيازی نيست، تو را سه طلاقه كرده ام، تا بازگشتی نباشد، دوران زندگانی تو كوتاه، ارزش تو اندك و آرزوی تو پست است. آه از توشه اندك و درازی راه و دوری منزل و عظمت روز قيامت! ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄