هدایت شده از ادمین یار نهضت(هر محب علی یک کانال)
📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب)
🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند.(۹۷)
📚 انتشارات عهدمانا (قسمت پایانی)
کشیش وقتی صدایی شنید ، به خود آمد. انگار کسی او را به نام می خواند : « پدر ایوانف ! »
وقتی برای بار دوم صدا را شنید ، به سختی سرش را بلند کرد ، چشم هایش را گشود . مردی جوان با ردای سفید و محاسنی بلند ، مقابلش ایستاده بود . مرد ، چشمهایی درشت و مردمکی سیاه داشت . کشیش لحظاتی خیره نگاهش کرد . غریبه نمی نمود ، انگار او را بارها دیده بود. جوان بقچه ای را که توی دستهایش بود ، بالا آورد. کشیش که چشمش به بقچه خورد ، مثل برق گرفته ها از جا بلند شد . با دیدن بقچهٔ کتاب قدیمی اش در دست جوان ، گویی همهٔ خستگی سفر و غم و اندوه گم شدن چمدان از او رخت بست. فکر کرد این جوان کتابش را برایش آورده است ، اما چرا بدون چمدان ؟ خواست همین سؤال را از او بپرسد ، حرفی بزند و حداقل تشکّری کند که چنین کتاب باارزشی را به او بازگردانده است. اما هر چه کرد صدایی از حلقومش بیرون نیامد. لبهایش انگار به هم دوخته شده بود و زبانش چون تخته سنگی در دهانش سنگینی می کرد. صدای جوان ، نرم و سبک به گوش رسید. انگار این صدا از راه بسیار دوری می آمد :
- « پدر ایوانف ! تو امانت ما را به خوبی پاس داشتی . آن طفل امروز در روح تو رشد یافته و وجودت را در بر گرفته است . چراغی در وجودت فروزان گشته که روشنایی اش چراغ راه و گرمایش ذخیرهٔ آخرتت خواهد شد .
بدان پدر ایوانف که ما به یاد مؤمنان خود هستیم و آنها را فراموش نمی کنیم ؛ به ویژه تو را که قبای کشیشی را با عبای علی بن ابی طالب آمیختی و روح عریانت را کسوتی پوشاندی که جز رستگاران چنین کسوتی بر تن ندارند .
ما امانت خود را برداشتیم تا ببینیم بعد از تو چه کسی مستعد پذیرش آن است. حال بیا و پیامبر خود عیسی مسیح را بدرقه کن. »
کشیش گنگ و گیج بود ، نمی دانست خواب است یا بیدار . به سختی قدمی به جلو برداشت . جوان به جای اینکه به طرف در خروجی برود ، به سوی دیواری رفت که تابلویی از عیسی مسیح روی آن نصب شده بود . کشیش دیگر نای حرکت نداشت ، ایستاد و به جوان نگاه کرد که کم کم تبدیل به نور شد ، به هاله ای سفید که به طرف تابلو رفت و در آن محو گردید.
کشیش با صدای ایرینا به خود آمد و چشم هایش را باز کرد :
- خدا مرگم بدهد ! از دیشب تا حالا این جا خوابیده ای ؟ بلند شو که باید برویم فرودگاه . شاید بشود چمدانمان را پیدا کنیم . بلند شو دست و صورتت را بشوی تا من صبحانه ات را آماده کنم. کشیش به عکس عیسی مسیح روی دیوار نگاه کرد و گفت : « لازم نیست برویم فرودگاه ، کارهای مهم تری هست که باید انجام بدهیم. »
پایان
🔴 ضرورت ترک حرام و غفلت زدگی
💠 از حرام دنيا چشم پوش، تا خدا زشتيهای آن را به تو نماياند و غافل مباش كه لحظه ای از تو غفلت نشود.
📒 #نهج_البلاغه ، حکمت ۳۹۱
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
شرح حکمت ۷۰ بخش ۳ نشانههای جاهل.mp3
2.74M
🌹سلسله جلسات #درسهای_نهج_البلاغه
✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
📒 #حکمت70 3⃣
⭕️ نشانه های جاهل
🎙حجت الاسلام #مهدوی_ارفع
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت70 ( 3 )
🔹 نشانه های جاهل
3⃣ بحث بعدی، پیرامون حکمت ۷۰ نهجالبلاغه، راههای پیشگیری و درمان بیماری جهالت است :
🔸 ۱. اولین مطلب در حکمت ۳۱ است، که مولا علی(علیه السلام) راه پیشگیری از تفریط را حلم و بردباری معرفی می کنند و میفرمایند:
« مَن حَلُمَ لَم يُفرَِّطْ في أمرِهِ و عاشَ في النّاسِ حَميدا »
" کسی که حلم به خرج بدهد، هرگز در کارهای خودش تفریط نمیکند و در بین مردم هم ستوده خواهد زیست. "
🔸 ۲. نکته دوم طاعت الهی است که پیشگیری میکند از تفریط در مقابل جهالت ؛
🔻 که در حکمت ۳۳۱ فرمود:
« إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ جَعَلَ الطَّاعَةَ غَنِيمَةَ الْأَكْيَاسِ، عِنْدَ تَفْرِيطِ الْعَجَزَةِ » ؛
" زمانی که دیگران و عاجزان تفریط می کنند، خداوند طاعت خودش را سود انسان های باهوش قرار می دهد. "
🔻همچنان که در روایتی در اصول کافی داریم:
« الْعَقْلُ مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ وَ اكْتُسِبَ بِهِ الْجِنَان »
" اصلاً عقل که در مقابل جهل است، آن سرمایه ای است که هر کس داشته باشد، با آن سرمایه بندگی خدا می کند و بهشت به دست می آورد. "
🔸 ۳. مورد بعدی درباره پیشگیری و درمان جهالت، عبارت است از :
تمسّک به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و سیره او؛ حضرت در خطبه اول میفرماید:
« وَ أَنْقَذَهُمْ بِمَكَانِهِ مِنَ الْجَهَالَة »
" خدا به برکت جایگاه پیامبر اهل زمین را از جهالت نجات داد. "
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
🌸🍃 #روز_نود_ونهم🌸🍃
👇شروع پستهایی که امروز شما ادمین های گرامی باید در کانال هایتان ارسال بفرمایید
ختم نهج البلاغه در ۱۹۲ روز(75).mp3
9.64M
🔈ختم گویای #نهج_البلاغه در ۱۹۲ روز.
🌺 طرح باعلی تامهدی (علیهما السلام)
🔷 سهم روز نود و نهم : خطبه ۲۳۰ تا خطبه ۲۲۷
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
🌹سهم #روز_نود_ونهم : از خطبه ۲۳۰ تا خطبه ۲۲۷ #نهج_البلاغه
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه230 : خطبه درباره تقوا
1⃣ پرهيزكاری و عمل
🔻همانا ترس از خدا كليد هر در بسته و ذخيره رستاخيز و مايه آزادگی از هرگونه بردگی و عامل نجات از هرگونه هلاكت است. در پرتو پرهيزكاری، تلاشگران پيروز، پرواكنندگان از گناه رستگار و به هر آرزویی می توان رسيد. مردم! عمل كنيد كه عمل نيكو به سوی خدا بالا می رود و توبه سودمند است و دعا به اجابت می رسد و آرامش برقرار و قلمهای فرشتگان در جريان است، به اعمال نيكو بشتابيد پيش از آنكه عمرتان پايان پذيرد، يا بيماری مانع شود و يا تير مرگ شما را هدف قرار دهد.
2⃣ ضرورت ياد مرگ
🔻 مرگ نابودكننده لذتها، تيره كننده خواهشهای نفسانی و دوركننده اهداف شماست، مرگ ديداركننده ای دوست نداشتنی، هماوردی شكست ناپذير و كينه توزی است كه بازخواست نمی شود، دامهای خود را هم اكنون بر دست و پای شما آويخته و سختی هايش شما را فرا گرفته و تيرهای خود را به سوی شما پرتاب كرده است. قهرش بزرگ و دشمنی او پياپی و تيرش خطا نمی كند. چه زود است كه سايه های مرگ و شدت دردهای آن و تيرگيهای لحظه جان كندن و بيهوشی سكرات مرگ و ناراحتی و خارج شدن روح از بدن و تاريكی چشم پوشيدن از دنيا و تلخی خاطره ها شما را فرا گيرد. پس ممكن است ناگهان مرگ بر شما هجوم آورد و گفتگوهايتان را خاموش و جمعيت شما را پراكنده و نشانه های شما را نابود و خانه های شما را خالی و ميراث خواران شما را برانگيزد تا ارث شما را تقسيم كنند، آنان يا دوستان نزديكند كه به هنگام مرگ نفعی نمی رسانند، يا نزديكان غمزده ای كه نمی توانند جلوی مرگ را بگيرند، يا سرزنش كنندگانی كه گريه و زاری نمی كنند.
3⃣ سفارش به نيكوكاری
🔻بر شما باد به تلاش و كوشش، آمادگی و آماده شدن و جمع آوری زاد و توشه آخرت در دوران زندگی دنيا، دنيا شما را مغرور نسازد، چنانكه گذشتگان شما و امّتهای پيشين را در قرون سپری شده مغرور ساخت، آنان كه دنيا را دوشيدند، به غفلت زدگی در دنيا گرفتار آمدند، فرصتها را از دست دادند و تازه های آن را فرسوده ساختند، سرانجام خانه هايشان گورستان و سرمايه هايشان ارث اين و آن گرديد، آن را كه نزديكشان را نمی شناسند و به گريه كنندگان خود توجهی ندارند و نه دعوتی را پاسخ می گويند. مردم! از دنيای حرام بپرهيزيد كه حيله گر و فريبنده و نيرنگباز است، بخشنده ای بازپس گيرنده و پوشنده ای برهنه كننده است، آسايش دنيا بی دوام و سختی هايش بی پايان و بلاهايش دائمی است.
4⃣ دنيا و زاهدان
🔻 زاهدان گروهی از مردم دنيايند كه دنياپرست نمی باشند، پس در دنيا زندگی می كنند اما آلودگی دنياپرستان را ندارند، در دنيا با آگاهی و بصيرت عمل می كنند و در ترك زشتی ها از همه پيشی می گيرند، بدنهايشان به گونه ای در تلاش و حركت است كه گويا ميان مردم آخرتند، اهل دنيا را می نگرند كه مرگ بدنها را بزرگ می شمارند، اما آنها مرگ دلهای زندگان را بزرگتر می دانند.
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی