فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢 وقتی اعمالمان را به امام زمان ارواحنا فداه هدیه میدهیم چه اتفاقی میافتد؟
🎙آیت الله ناصری
@adrakny_313
اللهمعجللولیکالفرج🌱
#امام_زمان🕊️
1_653885681.mp3
3.71M
♦️ چرا باید به اضطرار برسیم⁉️
* اضطرار برای رسیدن به فرج امام
زمان باید باشد 🤝🌼
🎙استاد عالی
@adrakny_313
اللهمعجللولیکالفرج🌱
#امام_زمان🕊️
هدایت شده از مهدیاران | mahdiaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ «مهربانتر از پدر و مادر»
☀️ چقدر امام زمان مهربان است به کسانی که اسمش را میبرند، صدایش میزنند و از او استغاثه میکنند... 🙂💚
✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 «امام زمان رو برای چی میخوایم؟»
🌺 امام زمان(عج) رو برای خودش بخواهیم.
🌺 اگر این اتفاق در دل شیعیان بیوفتد، #ظهور شکل میگیرد!
🎙استاد رائفی پور
@adrakny_313
اللهمعجللولیکالفرج🌱
#امام_زمان🕊️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥رهبر انقلاب در دیدار علمای اهل سنت: مسئله هویت امت اسلامی، مسئلهای اساسی و فراتر از ملیت است و مرزهای جغرافیایی، حقیقت و هویت امت اسلامی را تغییر نمیدهد. این خلاف تعالیم اسلامی است که یک مسلمان از رنج مسلمانی دیگر در غزه یا دیگر نقاط جهان غافل باشد.۱۴۰۳/۶/۲۶
#هفته_وحدت
#غزه
【@emamzaman】
#دعاےفرج
-بسمالله...بخونیمباهم...💚
[ إِلَهِي عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْكَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكَى وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِي الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلاً قَرِيباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّدُ اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَانِ وَ انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَانِ يَا مَوْلانَا يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ. ]
#امام_زمان♥️
#اللهمعجللولیڪالفرج🌱
اللهم عجل لولیک الفرج
#قسمت_یازدهم #روشنا مشغول مطالعه مقاله علمی در سیستم بودم که صدای مامان و سینا را از پائین شنیدم
#قسمت_دوازدهم
#روشنا
به طرف آسانسور رفتم دکمه آن را فشار دادم مدتی طول کشید اما خبری نشد
به نظر رسید آسانسور خراب هست
معطل نکردم و از پله ها بالا رفتم
واحد پدرم در طبقه ی سوم قرار داشت و من مجبور بودم سه طبقه بالا بروم
جلوی ورودی ایستادم و در حالی که نفس نفس می زدم در روبه رویم باز شد
وقتی چهره ی صدر در حالی که لبخند گشادی روی لبش بود را دیدم نمی دانستم چه واکنشی نشان بدهم
به به خانم درخشنده
خوش آمدید به شرکت پدرتون
وارد واحد شدم دو ماه بود به شرکت نیامده بودم پدر و سینا گفته بودند قرار هست تغییر دکوراسیون بدهند
نگاهی به اطراف کردم دیوار ها در حالی که با چوپ های رنگ شده تزئین شده بود نمای خوبی در این جا ایجاده کرده بود
چند گلدان در اطراف قرار داشت و سقف هم کنف کاری شده بود با چراغ های کوچک داخلش قرار داده بودند
ناگفته نماند پدر تمام میز صندلی ها را هم تعویض کرده بود
میز مشتریان در حالی که به صورت تخت کوچک ابری با روکش کرم رنگ وجود داشت
صدر نگاهی به من کرد
بفرمایید برای چه سرپا ایستادید ؟!
عجیب هست امروز کارمندان شرکت زود تعطیل شدند
خب ...
کارمندان که ساعت سه بعد ظهر تعطیل می شوند و مستخدم و منشی حدود چهار عصر اما امروز به افتخار شما گفتم زودتر تشریف ببرنند تا بیشتر آشنا بشویم !☺️
نگاهی به به صدر کردم در حالی که گره در ابروهایم انداخته بودم با صدای بلندی
به نظرتون چین کاری لازم بود ؟!
ناراحت نشوید منظور خاصی نداشتم خب بگذریم
برویم سرکارمان💻 ...
به سمت اتاق مدیر رفتیم
صدر خودش را به قفسه های چوپی انتهای اتاق رساند و مشغول در آوردن چند پرونده📁 شد
حسابی عرق کرده بودم یکی از صندلی های میز جلسه را بیرون کشیدم و روی آن نسشتم
روشنک خانم حالتون خوبه؟!
ببینید آقای صدر اگر امکان دارد آرش صدایم کنید
ببینید آقا آرش
من اینجا برای تفریح نیامدم
زودتر کار انجام بدهیم تا بروم
صدر که این بار کلافه شده
زیر لب زمزمه کرد
باشه مشکلی نیست هر چیزی شما بگویید...
نویسنده :تمنا 😇🍓🍉
اللهم عجل لولیک الفرج
#قسمت_دوازدهم #روشنا به طرف آسانسور رفتم دکمه آن را فشار دادم مدتی طول کشید اما خبری نشد به نظر ر
سلام دوستان عزیز امشب ناشناس داریم، در مورد داستان روشنا نظر تون در مورد دوازده قسمت بفرستید.😍
https://daigo.ir/secret/5336797775
منتظرم، بفرمایید 🥰
اللهم عجل لولیک الفرج
#قسمت_دوازدهم #روشنا به طرف آسانسور رفتم دکمه آن را فشار دادم مدتی طول کشید اما خبری نشد به نظر ر
سلام خانم تمنا خداقوت ممنون بابت داستان زیباتون 🙃✨❤️
سلام جانان ، متشکرم
فدای محبتون
عزیزی❤️🌱
سلام ادمین جان .منم ادمین همین کانال.(نرگس)اگه ممکنه روزی دوپارت بزارید
سلام عزیز جان
چشم دوست خوبم ، انشاءالله 🍃😍
هدایت شده از اللهم عجل لولیک الفرج
#السلام_علیک_یا_بقیه_الله_فی_ارضه
#آغاز_ولایت_امام_زمان🕊💚
#عید_بیعت 🌼
•.
آقا، ردای سبز امامت مبارکت...🌱
پوشیدن لـباس خلافت مـبارکت! 🌸
ای آخرین ذخیره زهـرایی حسین، 🌹
آغاز روزگار امامت مبارکت!✨😍💕
______________________
"به عشق آقا به نیت فرج" ♥️
• مجموعه مهدوی ادرکنی³¹³ •
به ایستگاه صلواتی ما خوشآمدید!🍃
https://eitaabot.ir/counter/1sd
___________________________
انشاءالله از عید بیعت تا ولادت پیامبر😇
- هر جور بلدی نشر بده مومن :)
در پناه حق... یاعلی مدد 🌱
#سلام_امام_زمانم
سلام_پدرمهربان_ما 💛
سلام ای کسی که روز آمدنت ✨
نقطه پایانی است بر جولان فاسقان و سرکشان. سلام بر تو و بر روزی که زمین را
از عشق و عدل لبریز خواهی کرد. 🍃
@adrakny_313
اللهمعجللولیکالفرج🌱
#امام_زمان🕊️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺آیا ظهور امام زمان نزدیک است؟
🌿💛
سخن آیت الله بهجت
🎙بروایت استاد عالی
@adrakny_313
اللهمعجللولیکالفرج🌱
#امام_زمان🕊️
♥️ مهربان تر از پدر و مادر...
💠 حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
«چقدر حضرت امام زمان عجلالله تعالی فرجهالشریف مهربان است به کسانی که اسمش را میبرند و صدایش میزنند و از او استغاثه میکنند؛ از پدر و مادر هم به آنها #مهربانتر است! »
📚در محضر بهجت، ج۲
@adrakny_313
اللهمعجللولیکالفرج🌱
#امام_زمان🕊️
امام زمان 092.mp3
3.8M
#ندای_مهدوی 📻
دارم به دنبالت میام....
تو خودِ نــوری!✨
عینِ حقیقتِ خورشید!
و من با همه اونایی که
دست بالا گرفتند؛ به طرفت میام!
ببین یوسف؛ #منم_هستم... 🌹🖐🏻
🎙استاد شجاعی
@adrakny_313
اللهمعجللولیکالفرج🌱
#امام_زمان🕊️
اللهم عجل لولیک الفرج
#قسمت_دوازدهم #روشنا به طرف آسانسور رفتم دکمه آن را فشار دادم مدتی طول کشید اما خبری نشد به نظر ر
#قسمت_سیزدهم
#روشنا
آرش چند پرونده 📂 از قفسه بیرون آورد و روی میز قرار داد
و شروع به بررسی آن کردم ،متوجه نمی شدم چرا یک شرکت صنایع غذایی باید برای تهیه کنسرو از کشور های اروپائی وارد کند
آه تلخی کشیدم به نظر پیچیده تر از این ها می آید
شما چه فکر می کنید ؟!
آرش در حالی که مشغول ورقه زدن یکی از پرونده ها بود ،به طوری که حتی سرش را بالا نیاورد و زیرلب زمزمه کرد
بودجه شرکت برای خرید و آماده سازی مواد اولیه کم بود ؛ وارد کردن آن ها به صرفه تر بود.
حدود یک ساعت🕕 دیگر به پرونده ها نگاه کردم کاملا گیج شده بودم ،از روی صندلی بلند شدم و نگاهی به آرش کردم
من متوجه این حجم از بهم ریختگی نمی شوم بهتر است به پدرم بگویید یک حساب دار مجرب استخدام کند تا پیچیدگی پرونده از بیین برود
آرش از جایش بلند شد
الان کجا می روید قهوه درست کردم بمونید با هم ....
وسط حرفش پریدم ؛به اندازه کافی وقت گذاشتم
آرش آهی کشید این بار آخرین تقلای خودش را کرد
حداقل اجازه بدید برسانمتان
متشکرم اما باید پیاده روی کنم
تا ابتدای ورودی پله ها همراهیم کرد
بعد در شرکت را بست من هم فورا از ساختمان خارج شدم ،وارد خیابان که شدم زنگ موبایلم به صدا در آمد ،گوشی را کیف بیرون آورد
نگاهی به شماره کردم
سلام بابایی
سلام دختر بابا
کجایی ؟!
از شرکت آمدم بیرون
اوضاع چطور بود خوب بود
دوباره آهی کشیدم
بد نبود
آقای صدر چطوره خوبه ؟
انگار پتکی در سرم زده باشند درست متوجه نمی شدم این صدای بابا بود که آرش حمایت می کرد.
به لطف شما بله
تماس را تمام کرد و به آرامی شروع به راه🚶 رفتن کنار جدول های خیابان کردم
نویسنده :تمنا 🍓🎼
اللهم عجل لولیک الفرج
#قسمت_سیزدهم #روشنا آرش چند پرونده 📂 از قفسه بیرون آورد و روی میز قرار داد و شروع به بررسی آن کردم ،
#قسمت_چهاردهم
#روشنا
نگاه خیره کننده ای به مغازه ی های اطراف میکردم،فروشندگان اجناس جدید خود را عرضه کرده بودند .
سرم را کمی به سمت ویترین لباس فروشی👗 چرخاندم مانتوهایی که در این فروشگاه به فروش می رسید؛ را دوست نداشتم لباس هایی جلو باز با ظاهری بدن نما از کنار ویترین فاصله گرفتم و به پیاده روی ادامه دادم تا این که دوباره موبایلم📱 زنگ خورد گوشی را از کیف👜 در آوردم قبل از این که به تماس جواب بدهم کلی آه و ناله کردم حتما دوباره بابا هست می خواهد ...
که چشمم به شماره ی لیلی خورد خوشحال از این که بهترین دوستم تماس گرفته پاسخ دادم .
به به سلام خانم ،خانم
سلام جانا چطوری
سلام دلبر جانا به لطف شما خوبم 🌷
چ خبر شرکت رفتی ؟!
نفسم را از دورن سینه آن چنان بیرون دادم که احساس کردم قفسه ی سینه ام شکست
آره
خوب چی شد اوضاع چطور بود؟!
وای لیلی بی خیال حتی یک لحظه هم نمی خواهم به آن فکر کنم
خب بگذریم تو چه خبر
هیچ راستی تا یادم نرفته بچه های دانشگاه قرار گذاشتند آخر هفته بریم شمال🚌 پایه ای دیگر؟!
برق از چشمانم پرید این بهترین موقعیت برای فرار از خانواده بود
آره خیلی عالیه اما یک مسئله ای ...
آره می دونم تو خیلی حساس هستی پسر ها 👀توی گروهمون نیستند 🌱🍀
باش گلی خبرم کن
بعد از تماس با لیلی احساس کردم انرژی بدنم چند برابر شده و حسابی شارژ شده بودم خودم را به ایستگاه تاکسی رساندم تا با آن به خانه بروم که مخوجه شدم کیف پولم 👝را نیاورم سوار ماشین شدم و به راننده گفتم من را تا خانه برسان تا کرایه را از خانه برایتان بیاورم
نویسنده :تمنا 🍩🎧🎈
#دعاےفرج
-بسمالله...بخونیمباهم...💚
[ إِلَهِي عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْكَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكَى وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِي الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلاً قَرِيباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّدُ اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَانِ وَ انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَانِ يَا مَوْلانَا يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ. ]
#امام_زمان♥️
#اللهمعجللولیڪالفرج🌱