اللهم عجل لولیک الفرج
#قسمت_نهم #سادات_بانو🧕🏻 نگاهی به مرد روحانی کردم صورتش خونی و چهره اش خسته بود، صورتم را به سم
#قسمت_دهم
#سادات_بانو🧕🏻
پدر در حالی که دستم را می کشید چادر قاجاری را ام را جمع می کردم
می گفت عجله کن زهرا سادات
ممکن هست دیر برسیم
چادر را جمع کردم نگاهی در کوچه کردم این موقع صبح خبری از آژان نبود بلاخره با تپش قلب فروان به عدلیه رسیدیم جایی که سید ضیا الدین در آن محبوس بود
پدر مرا به گوشه دیوار کشاند زیر لب زمزمه کرد وقتی سید را آوردند ماشین هماهنگ کردم بیابد دنبال ما برویم نگاهی متعجب به پدر کردم در سرش چه می گذشت
دهانم را باز کردم که صدای صحبت چند نفر به گوش رسید از گوشه دیوار نگاهی کردم سید ضیاء الدین در حالی با دستان بسته حرکت می کرد نگاهی به اطراف کرد
نگاهش گیرا گویی منتظر واقعه ای بود بعد از حرکت ماشین عدلیه سوار شدیم و با سرعت آهسته ماشین نظامی را تعقیب کردیم کمی که از شهر گذشت پدر رو به همسایه کرد
با سرعت زیاد جلوی ماشین بپیچ و متوقفش کن همسایه نگاهی به من کرد
دختر جان حالت خوبه من که صورتم سرخ شده بود دستانم را بهم فشردن زیر لب زمزمه کردم
《افوض امری عند الله ان الله بصیر باالعباد》
ماشین با سرعت جلوی ماشین نظامی توقف کرد ،
در هوای گرگ میش صحبگاهی چشمانم درست نمی دید زمانی که آژان ها سعی کردند متوجه تصادف بشوند پدر سید ضیا الدین با دستان بسته به ماشین منتقل کرد آژان که این صحنه را دید بر پشت پدر لگد محکمی زد و او را به زمین پرت کرد .
پدر که جز پهلوان های مشهد بود از جا بلند شد و شروع کرد به کت زدن او ، آژان دیگری که این صحنه را دید هراسان خودش را به ماشین رساند که همسایه ضربه محکمی مهمانش کرد فقط در عرض چند ثانیه پدر و همراه با همسایه سوار ماشین شدند و سید ضیا الدین را به مشهد باز گردانند.
نویسنده : تمنا 🌺
کپی در صورتی که با نویسنده صحبت شود 🌿
📸 چندین سال قبل اگر میگفتی صاحب این عکس یک روزی کابوس اسرائیل و آمریکا میشه، ازت تست مواد مخدر میگرفتن!
🔹پدر موشکی ایران، حسن طهرانی مقدم
#سید_حسن_نصرالله
هدایت شده از رصدنما 🚩
9.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•「🔎🧭」•
【 #قطب_نما 】
-
🇮🇷🇵🇸
🎥 امام خمینی (ره) :
این انقلاب باید زنده بماند،
این نهضت باید زنده بماند،
و زنده ماندنش به این خونریزیهاست.
☝️ بریزید خونها را؛ زندگی ما دوام
پیدا میکند. بکُشید ما را؛ ملت ما
بیدارتر میشود. ما از مرگ
نمیترسیم؛ و شما هم از مرگ
ما صرفه ندارید.
#وعده_صادق2
#سید_مقاومت
#سید_حسن_نصرالله
-
◞چَـنـد دَرَجـہ بـہ سَـمـتِ حَـقـیـقَـت ...!◟
Eitaa.com/Rasad_Nama
•「🔎🧭」•
#دعاےفرج
-بسمالله...بخونیمباهم...🌹
[ إِلَهِي عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْكَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكَى وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِي الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلاً قَرِيباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّدُ اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَانِ وَ انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَانِ يَا مَوْلانَا يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ. ]
#امام_زمان
#اللهمعجللولیڪالفرج🌱
سلام وقتتون بخیر. درصورت تمایل برای ادمین شدن، به این لینک پیام بدید لطفا.
https://daigo.ir/secret/22887279 🌿
اللهم عجل لولیک الفرج
#قسمت_دهم #سادات_بانو🧕🏻 پدر در حالی که دستم را می کشید چادر قاجاری را ام را جمع می کردم می گفت
#قسمت_یازدهم
#سادات_بانو🧕🏻
در حالی که کوبیده شدن در با صدای بلند به گوش می رسید.
قلبم از سینه خارج شد.
پدر هراسان به سمت در رفت در که باز کرد رنگ از چهره اش پرید دو آژان در حالی که گره ای در ابروهایشان انداخته بودند با خشونت در را هل دادند وارد حیاط شدند
پدر با صدای بلندی
چه می خواهید برای چی این موقع صبح مزاحم ما شدید آژان در حالی که صورتش را به طرف پدر چرخاند دنبال یک فراری می گردیم همسایه ها گفتند در خانه شما هست.
با چادر گلدار از اتاق وارد حیاط شدم سر صدا ها این قدر زیاد بود که مادر از مطبخ
آقا چه خبر است ؟
مادر جان شما بروید تو نگران نباشید
نگاهی به زیر زمین انداختم سید ضیا الدین از دیشب در آنجا پناه گرفته بود پدر با نگاهی خشمگین اشاره کرد داخل اتاق برو
از پنجره ی کوچک داخل مهمان خانه به حیاط نگاه کردم
پدر دست هایش را بهم فشرد کنار حوض نشست کمی آب به صورتش زد تا کمی آرام شود آژان صورتش را به صورت پدرم نزدیک کرد کجاست ؟😢
پدر با لحنی آهسته کی کجاست ؟
می خواستید اجازه ندهید فرار کند
آژان که کلافه شده بود مزخرف نگو مرد همه می دانند دیشب تو فراری اش دادی
پدر در حالی که از لبه حوض بلند می شود من خبر ندارم
برید از بقیه بپرسید الان هم زود از خانه من گم شوید .
آژان در حالی که سکوت کرده بود به رفیقش نگاهی کرد فعلا می رویم اما با شما کار داریم😱
نویسنده : تمنا 🌺
کپی در صورتی با نویسنده صحبت شود🌿
#سلام_امام_زمانم 🌹
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَه✋
🍃 سلام بر تو ای موعودی که خداوند وعده آمدنت را به اهل ایمان داد و خود آن را ضمانت کرده است.
🍃ماهـر روز
درانتـظارآمدنتهستیـم
وهرلحضهبیشترحسمیڪنیـم
ڪهآمدنت نزدیڪاست...💔
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج♥️
متن دعای عهد.pdf
1.38M
#قرار_صبحگاهی ִֶָ𖧧
#امام_زمان
العجل یا مهدی زهرا :)
+ دعای عهد ⛅️🌼
هدایت شده از امــام زمانت نیست راحتے؟!!
10.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آه یوسف کی میرسه از راه... ❤️
👤 #کلیپ «همدم عزیز» با نوای کربلایی محمدجواد #توحیدی تقدیم نگاهتان
▫️ #امام_زمان
@delneveshtteh