eitaa logo
🍓🍃آدرِنالـیــ ـــ ـــن🍃🍓
590 دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
10.1هزار ویدیو
57 فایل
جاذبہ ے سیب ، آدم را بہ زمین زد و جاذبہ ے زمین ، سیب را ! فرقے نمیڪند ؛ “سقوط” سرنوشت ِ دل دادن بہ هر جاذبہ اے غیر از خداست ..!
مشاهده در ایتا
دانلود
🚨 ماجرای حضرت رقيّه(س) در سال 1242 ◆ ملا محمدهاشم خراسانی(ره) حکایت نبش قبر (سلام الله علیها) توسط ایشان به منظور ترمیم قبر و رفع آب‌گرفتگی مضجع شریف حضرت رقیه (س) در سال ۱۲۸۰ هجری، را نقل میکند: ◆ جناب آقا سيّد ابراهيم دمشقی كه نَسَبش به سيّد مرتضی علم‌الهدی منتهی ميشد بعد از نبش قبر حضرت رقیه (س)، مدام از شدت گریه و غصه غش می‌کرد. چون به هوش می‌آمد، قضیه کبودی را برای مردم تعریف می‌کرد ◆ می گفت بدن مطهّر ایشان در پارچه سیاهی (چادر یا لباس سیاه) پیچیده و کفن شده بود. بخشی از صورت منّور ایشان را دیدم که هنوز از آثار ، کبود و مجروح بود. سپس به همراه شیون ایشان، صدای ضجه و زاری از مردم بر می‌خواست. 📝 و اما حکایت: ◾️ قبر دچار آب گرفتگی شده بود و علما شیعه درخواست تعمیر قبر مطهر را داشتند. والي به علماء و صلحاء شام از شيعه و سنّي امر كرد كه غسل كنند و لباس‌هاي پاكيزه بپوشند، به دست هر كس قفل ورودي حرم مطهّر باز شد، همان كس برود و قبر مقدّس او را نبش كند، پيکر را بيرون آورد تا قبر را تعمير كنند. ◾️ صلحاء و بزرگان از شيعه و سنّي در كمال آداب غسل كردند و لباس پاكيزه پوشيدند، قفل به دست هيچ كس باز نشد مگر به دست خود مرحوم سيّد، و چون ميان حرم آمدند كلنگ هيچ كدام بر زمين اثر نكرد، مگر به دست سيّد ابراهيم. ◾️حرم را قُرق كردند و لحد را شكافتند. ديدند بدن نازنين حضرت رقيه سلام‌الله عليها، ميان لحد و كفن صحيح و سالم است اما آب زيادي ميان لحد جمع شده است. ◾️ سيّدابراهیم در قبر رفت، همين كه خشت بالاي سر را برداشت ديدند سيّد افتاد. زير بغلش را گرفتند، هي مي‌گفت: «اي واي بر من.. واي بر من.. به ما گفته بودند يزيد لعنةالله عليه، زن غسّاله و كفن فرستاده ولي اکنون فهميدم دروغ بوده، چون دختر با پيراهن خودش دفن شده. من بدن را منتقل نمي‌كنم، مي‌ترسم بدن را منتقل كنم و ديگر به عنوان "رقيّه بنت الحسين" شناخته نشود و من نتوانم جواب بدهم. ◾️ سيّد بدن شريف را از ميان لحد بيرون آورد و بر روي زانوي خود نهاد و سه روز بدين گونه بالاي زانو خود نگه داشت و گريه مي‌كرد تا اينكه قبر را تعمير كردند. ◾️ وقت نماز كه مي شد سيّد بدن حضرت را بالاي جايی پاكيزه مي‌گذاشت. پس از فراغ از نماز برمي‌داشت و بر زانو مي‌نهاد، تا اينكه از تعمير قبر و لحد فارغ شدند، سيد بدن را دفن كرد. ◾️ از معجزه آن حضرت اين كه سيّد در اين سه روز احتياج به غذا و آب و تجديد وضو پيدا نكرد و چون خواست بدن را دفن كند دعا كرد كه خداوند پسري به او عطا فرمايد. دعاي سيّد به اجابت رسيد و در سن پيري خداوند پسري به او لطف فرمود که نام او را "سيّد مصطفي" گذاشت. آنگاه والي واقعه را به سلطان عبدالحميد عثماني نوشت؛ او هم توليت زينبيّه و مرقد شريف حضرت رقيّه و امّ كلثوم و سكينه را به سيد ابراهيم واگذار کرد. ◾️ اين قضيه در سال 1242 هجري شمسي رخ داده و در کتاب «معالي» هم اين قضيّه مجملاً نقل شده و در آخر اضافه کرده است: «فَنزلَ في قبرها و وَضع عليها ثوباً لفَّها فيه و أخْرجها، فإذا هي بنتٌ صغيرةٌ دُونَ البُلوغِ و كانَ متْنُها مجروحةً مِنْ كثرةِ الضَّرب» « آن سيّد جليل وارد قبر شد و پارچه اي بر او پيچيد و او را خارج نمود، دختر كوچكي بود كه هنوز به سن بلوغ نرسيده، و پشت شريفش از زيادي ضربات مجروح بود.» ◾️ پس از درگذشت سيّد ابراهيم، توليت آن مشاهد مشرفه به پسرش سيّد مصطفي و بعد از او به فرزندش سيّد عبّاس رسيد.فرزندان سيّد ابراهيم دمشقي معروف و مشهور به "مستجاب الدعوه هستند اين موضوع پيش از اين به صورت روضه‌خواني از سوي حجت‌الاسلام و حجت‌الاسلام سيد عبدالله ، در حرم مطهر امام رضا(ع) خوانده شده و مورد تأييد علما نيز قرار گرفته است. 📚 منابع روایت؛ منتخب التواریخ، صفحه ۳۸۸. اسرار الشهادة، صفحه ٤٠٦. مقتل جامع مقدم، جلد ۲، صفحه ۲۰۸. تراجم اعلام النساء، جلد ۲، صفحه ۱۰۳ 🍓🍃| @adrenaline110
🚨 ماجرای حضرت رقيّه(س) در سال 1242 ◆ ملا محمدهاشم خراسانی(ره) حکایت نبش قبر (سلام الله علیها) توسط ایشان به منظور ترمیم قبر و رفع آب‌گرفتگی مضجع شریف حضرت رقیه (س) در سال ۱۲۸۰ هجری، را نقل میکند: ◆ جناب آقا سيّد ابراهيم دمشقی كه نَسَبش به سيّد مرتضی علم‌الهدی منتهی ميشد بعد از نبش قبر حضرت رقیه (س)، مدام از شدت گریه و غصه غش می‌کرد. چون به هوش می‌آمد، قضیه کبودی را برای مردم تعریف می‌کرد ◆ می گفت بدن مطهّر ایشان در پارچه سیاهی (چادر یا لباس سیاه) پیچیده و کفن شده بود. بخشی از صورت منّور ایشان را دیدم که هنوز از آثار ، کبود و مجروح بود. سپس به همراه شیون ایشان، صدای ضجه و زاری از مردم بر می‌خواست. 📝 و اما حکایت: ◾️ قبر دچار آب گرفتگی شده بود و علما شیعه درخواست تعمیر قبر مطهر را داشتند. والي به علماء و صلحاء شام از شيعه و سنّي امر كرد كه غسل كنند و لباس‌هاي پاكيزه بپوشند، به دست هر كس قفل ورودي حرم مطهّر باز شد، همان كس برود و قبر مقدّس او را نبش كند، پيکر را بيرون آورد تا قبر را تعمير كنند. ◾️ صلحاء و بزرگان از شيعه و سنّي در كمال آداب غسل كردند و لباس پاكيزه پوشيدند، قفل به دست هيچ كس باز نشد مگر به دست خود مرحوم سيّد، و چون ميان حرم آمدند كلنگ هيچ كدام بر زمين اثر نكرد، مگر به دست سيّد ابراهيم. ◾️حرم را قُرق كردند و لحد را شكافتند. ديدند بدن نازنين حضرت رقيه سلام‌الله عليها، ميان لحد و كفن صحيح و سالم است اما آب زيادي ميان لحد جمع شده است. ◾️ سيّدابراهیم در قبر رفت، همين كه خشت بالاي سر را برداشت ديدند سيّد افتاد. زير بغلش را گرفتند، هي مي‌گفت: «اي واي بر من.. واي بر من.. به ما گفته بودند يزيد لعنةالله عليه، زن غسّاله و كفن فرستاده ولي اکنون فهميدم دروغ بوده، چون دختر با پيراهن خودش دفن شده. من بدن را منتقل نمي‌كنم، مي‌ترسم بدن را منتقل كنم و ديگر به عنوان "رقيّه بنت الحسين" شناخته نشود و من نتوانم جواب بدهم. ◾️ سيّد بدن شريف را از ميان لحد بيرون آورد و بر روي زانوي خود نهاد و سه روز بدين گونه بالاي زانو خود نگه داشت و گريه مي‌كرد تا اينكه قبر را تعمير كردند. ◾️ وقت نماز كه مي شد سيّد بدن حضرت را بالاي جايی پاكيزه مي‌گذاشت. پس از فراغ از نماز برمي‌داشت و بر زانو مي‌نهاد، تا اينكه از تعمير قبر و لحد فارغ شدند، سيد بدن را دفن كرد. ◾️ از معجزه آن حضرت اين كه سيّد در اين سه روز احتياج به غذا و آب و تجديد وضو پيدا نكرد و چون خواست بدن را دفن كند دعا كرد كه خداوند پسري به او عطا فرمايد. دعاي سيّد به اجابت رسيد و در سن پيري خداوند پسري به او لطف فرمود که نام او را "سيّد مصطفي" گذاشت. آنگاه والي واقعه را به سلطان عبدالحميد عثماني نوشت؛ او هم توليت زينبيّه و مرقد شريف حضرت رقيّه و امّ كلثوم و سكينه را به سيد ابراهيم واگذار کرد. ◾️ اين قضيه در سال 1242 هجري شمسي رخ داده و در کتاب «معالي» هم اين قضيّه مجملاً نقل شده و در آخر اضافه کرده است: «فَنزلَ في قبرها و وَضع عليها ثوباً لفَّها فيه و أخْرجها، فإذا هي بنتٌ صغيرةٌ دُونَ البُلوغِ و كانَ متْنُها مجروحةً مِنْ كثرةِ الضَّرب» « آن سيّد جليل وارد قبر شد و پارچه اي بر او پيچيد و او را خارج نمود، دختر كوچكي بود كه هنوز به سن بلوغ نرسيده، و پشت شريفش از زيادي ضربات مجروح بود.» ◾️ پس از درگذشت سيّد ابراهيم، توليت آن مشاهد مشرفه به پسرش سيّد مصطفي و بعد از او به فرزندش سيّد عبّاس رسيد.فرزندان سيّد ابراهيم دمشقي معروف و مشهور به "مستجاب الدعوه هستند اين موضوع پيش از اين به صورت روضه‌خواني از سوي حجت‌الاسلام و حجت‌الاسلام سيد عبدالله ، در حرم مطهر امام رضا(ع) خوانده شده و مورد تأييد علما نيز قرار گرفته است. 📚 منابع روایت؛ منتخب التواریخ، صفحه ۳۸۸. اسرار الشهادة، صفحه ٤٠٦. مقتل جامع مقدم، جلد ۲، صفحه ۲۰۸. تراجم اعلام النساء، جلد ۲، صفحه ۱۰۳ 🍓🍃| @adrenaline110
🍓🍃آدرِنالـیــ ـــ ـــن🍃🍓
◼️ در پناه #حسین(ع) ..💚 ◾️آخرین تصویر از پیکر عالم ربانی حضرت آیت الله سید عبدالله فاطمی نیا بر روی
‌‌💌 پیام تسلیت در پی رحلت ..🖤 ◼️ بسم الله الرحمن الرحیم درگذشت عالمِ واعظِ درس آموز، جناب حجت‌الاسلام آقای حاج سیّد عبدالله رضوان‌الله‌علیه را به خاندان گرامی و همه‌ی صاحبان عزا و ارادتمندان و مستفیدان ایشان تسلیت عرض میکنم. اطلاعات گسترده و بیان جذاب و لحن شیرین این عالم محترم، منبعی پر فیض برای جمع زیادی از جوانان و راهجویان بود و فقدان آن مایه‌ی تاسف و اندوه است. از خداوند متعال مسئلت میکنم که رحمت و غفران خود را شامل حال ایشان فرماید و پاداش وافر به ایشان عنایت کند. سیّد علی خامنه‌ای ۲۶ اردیبهشت ماه ۱۴۰۱ 🍓🍃| @adrenaline110