﷽
📚 عنوان کتاب: راهی به مجنون
✍️ نویسنده: جواد کلاته عربی
🏡 ناشر: شهید کاظمی
📖 صفحات: ۱۳۶ صفحه
📗 معرفی کوتاه کتاب
"راهی به مجنون" روایت مستند زندگی شهید سید عباس جولایی است.
مسئول نصب پل خیبر، بزرگترین پل تاکتیکی جهان میشود. برای حضور مدام در جنگ، فرماندهی تیپ مهندسی رزمی کوثر را قبول میکند. محسن رفیقدوست، دوست، همکار و مسئول مستقیم او پس از شهادتش میگوید: با رفتن سید عباس جولایی، موتور وزارت سپاه خاموش شد.
📖 قطعهی کوتاه کتاب
آنوقتها خیلی از پدر و مادرها برایِشان درس و مشق بچّهها چندان مهم نبود. مهم این بود کار کنند و یک گوشهی خرج را بگیرند...
امّا در خانهی آقا سیدحسن، وضع دیگری حاکم بود...
روی همین حساب، گرفتن دیپلم برای پسرها یکی از واجبات بود. آقا سید حسن روی چندتا مسئله خیلی حساس بود؛ نماز، قرآن، مسجد، لقمهی حلال، درس و کار.
اسدالله، فرزند ارشد، اوّلین باسوادِ خانه بود...
آقا سید حسن هیچگاه از پسرها نمیخواست مفت و مجانی برایش کار کنند...
#کتاب_بخوانیم
@aeenejan
eitaa.com/aeenejan
﷽
📚 عنوان کتاب: مثل بیروت بود
✍️ نویسنده: زهرا اسعد بلنددوست
🏡 ناشر: کتابستان معرفت
📖 صفحات: ۳۵۴ صفحه
📗 معرفی کوتاه کتاب
نویسنده در این رمان که بر پایهی واقعیات نوشته شده، اتفاقات آبان سال ۱۳۹۸ را پیش چشم مخاطب، جانی دوباره میدهد.
📖 قطعهی کوتاه کتاب
با سری در مرز انفجار، زیر پتو خزیدم. دلم بیخیالی چند هفته قبل را میخواست. صدای پیام تلگرام بلند شد. بیرمق، گوشی را از زیر تخت برداشتم. همان ناشناس بود. بغض سیب شد و در گلویم غلتید...
مضطرب پیام را گشودم: «اینکه واسه یه منافقزادهی مریض سوپ ببری هم رأفت اسلامی محسوب میشه؟!»
حالم بد بود، بدتر شد. او میدانست، او باز هم همهچیز را میدانست. اما چهطور؟! من که در تمام طول مسیر، شش دانگ حواسم را به اطراف سند زده بودم. صدای ضربان قلبم را به گوش میشنیدم.
«تو این چیزها رو از کجا میدونی؟ تعقیبم میکنی؟»
پیام آمد: «من خیلی چیزها رو میدونم؛ مثلاً معنی ستونپنجم رو خیلی خوب میفهمم یا مثلاً خوب میدونم اون توله منافق مأموریتش چیه و چه خوابی واسه حاجاسماعیل دیده»...
#کتاب_بخوانیم
https://rubika.ir/tarannomefarhang
﷽
📚 عنوان کتاب: آفتاب در حجاب
✍️ نویسنده: سید مهدی شجاعی
🏡 ناشر: کتاب نیسان
📖 صفحات: ۲۳۸ صفحه
📗 معرفی کوتاه کتاب
در این کتاب، آفتاب در هجده پرتو، بر خوانندگان نور میافشاند و در هر پرتو، صحنههایی از زندگی واقعی بانویی استوار را نمایان میکند. برای فرزندان شیعه، «آفتاب در حجاب» قصهای تازه، ناخوانده و ناشنیده نیست. آنچه خواننده را بدون وقفه و تا پایان، پای کتاب مینشاند، روایتی است متفاوت که نویسنده از روزنهای تازه بر آن نظر افکنده و پیشِ روی خواننده نهاده است.
📖 قطعهی کوتاه کتاب
قرار ناگذاشته میان تو و حسین این است که تو در خیام از سجاد و زنها و بچهها حراست کنى و او با رمزى، رجزى، ترنم شعرى، آواى دعایى و فریاد لاحولى، سلامتىاش را پیوسته با تو در میان بگذارد...
و این رمز را چه خوش با رجز آغاز کرده است. و تو احساس مىکنى که این نه رجز، که ضربان قلب توست و آرزو مىکنى که تا قیام قیامت، این صدا در گوش آسمان و زمین، طنین بیندازد...
#کتاب_بخوانیم
@aeenejan
eitaa.com/aeenejan
﷽
📚 عنوان کتاب: جوجههای رنگی و بچههای فرنگی
✍️ نویسنده: محسن عباسی ولدی
🏡 ناشر: آیین فطرت
📖 صفحات: ۱۲۴ صفحه
📗 معرفی کوتاه کتاب
«منِ دیگرِ ما» تلاش میکند با تکیّه بر مبانی دینی، مهارتهای تربیت فرزند در دنیای امروز را با قلمی ساده و روان به پدران و مادران آموزش دهد.
📖 قطعهی کوتاه کتاب
بچّه که بودم، مادرم برایم جوجه میخرید؛ از همین جوجههای رنگی؛ دانهای پنج تومان. اوّلش فکر نمیکردم بزرگ کردنِشان، کار چندان سختی باشد؛...
من، تنها نگران پرورش جسم جوجههایم بودم و همین نگرانی، مرا وا میداشت که به دنبال راه صحیح پرورش آنها باشم.
حالا که بزرگ شدهام. بچّههایی دارم که باید هم جسم و هم روحِشان را پرورش دهم؛ امّا یک سؤال: دغدغهی من برای پیداکردن راه تربیت فرزاندانم آیا به اندازهی نگرانیام برای پرورش جوجههایم هست؟
#کتاب_بخوانیم📖
@aeenejan
eitaa.com/aeenejan
﷽
📚عنوان کتاب
نویسنده: بهناز ضرابی زاده
🏡ناشر: سوره مهر
📖تعداد صفحات: 316
👈کتاب گلستان یازدهم با زبانی صادقانه به شرح زندگی یکسال و هشتماههی مشترک شهید چیتسازیان و همسرشان پرداخته است.
🔹فرماندهای که در جبهه به دلیل مهارتهای رزمی و شجاعتش به عقرب زرد معروف بود ، در خانه با مادر و همسرش به اندازهای با مهر و محبت رفتار میکند که گویی این قلب رئوف هیچگاه سابقهی حضور در حرب و قتال را نداشته است .
🔹سردار شهید علی چیتسازیان در سال 1341 در همدان دیده به جهان گشود و در طول زندگی خود تلاشهای فراوانی را برای دفاع از خاک و میهن اسلامی خود انجام داد سرانجام در تیرماه سال 66 در عملیات نصر 4 به شهادت رسید .
🔸به روایت زهرا پناهی روا
🌷همسر شهید چیت سازیان
#کتاب_بخوانیم📖
@aeenejan
eitaa.com/aeenejan
﷽
📚 عنوان کتاب: رؤیای بیداری
✍️ نویسنده: نسرین پرک
🏡 ناشر: انتشارات ستارهها
📖 صفحات: ۳۲۸ صفحه
📗 معرفی کوتاه کتاب
کتاب روایتگر خاطرات شفاهی خانم زینب عارفی همسر شهید مدافع حرم مصطفی عارفی است.
📖 قطعهی کوتاه کتاب
یکروز آقا مصطفی با سهتن از دوستان بسیجیاش به نامهای جواد کوهساری، محمد اسدی و محمد جاودانی آمدند خانه. دربارهی درگیریهای عراق و سوریه صحبت میکردند. از رفتن میگفتند. قبلاً من و آقا مصطفی مفصل دربارهی این موضوع صحبت کرده بودیم. آقا مصطفی مصمّم بود به رفتن، امّا من هنوز تردید داشتم. آقا مصطفی و دوستانش روی مبلهای داخل هال نشسته بودند و من توی آشپزخانه بودم. سماور را روشن کردم و تا جوشآمدن آب داخل سماور، لیوانها و قندانها را توی سینی چیدم. سینی چای را گذاشتم روی اُپن و خودم رفتم داخل اتاق. در را کمی باز گذاشتم تا صدای آنها را بشنوم...
#کتاب_بخوانیم
@aeenejan
eitaa.com/aeenejan
﷽
📚 عنوان کتاب: نخل و نارنج
✍️ نویسنده: وحید یامینپور
🏡 ناشر: کتاب جمکران
📖 صفحات: ۲۴۸ صفحه
📗 معرفی کوتاه کتاب
این کتاب زندگی و زمانه شیخ مرتضی انصاری را در قالب داستانی روایت کرده است. نویسنده در این رمان، به جز زندگی شیخ انصاری و تاریخ علمای شیعه به موضوعات دیگر ازجمله جنگهای ایران و روس، حضور انگلستان در ایران و دوران امپراتوری عثمانی پرداخته است.
📖 قطعهی کوتاه کتاب
بازار نجف از هفت شاخه به حرم منتهی میشد و آن راهی که مرتضی میآمد از سمت شرق و در مقابل ایوان طلا به حرم میرسید. چند نفر با لباسهای بلند عربی در حال بازگشت از نماز جماعت ظهر و عصر بودند. از اقامه نماز چیزی نگذشته بود و هنوز خادمان حرم درها را نبسته بودند. مرتضی نعلینش را بیرون حرم از پا درآورد و به سمت درگاه چوبی رفت. نعلینی که به زردی میزد فرسودهتر از آن بود که کسی را به طمع بیندازد. درگاه را بوسید و گونه راستش را روی زمین گذاشت که ناگهان موجی از دلتنگی آمیخته با اشتیاق توفید و چشمها را به اشک نشاند. در برابر ایوان طلا ایستاد تا...
#کتاب_بخوانیم
@aeenejan
eitaa.com/aeenejan
📚 عنوان کتاب: چُغُک
✍️ نویسنده: مرکز صهبا
🏡 ناشر: مؤسسهی فرهنگی هنری ایمان جهادی
📖 صفحات: ۳۵۹ صفحه
📗 معرفی کتاب
«#چغک»، رمانی دربارهی مبارزات مردم مشهد در انقلاب اسلامی و نقش آیتالله خامنهای در رهبری آن مبارزات است که از زبان نوجوانی روایت میشود که در ایام مبارزات نهضت اسلامی، جای مخصوصی در بین مبارزان درجهی یک انقلاب داشته و آیتالله خامنهای، به او لقب «چغک» داده بودند.
ماجرایی که این رمان بر بستر آن شکل گرفته، اتفاقات روزهای نهم و دهم دیماه ۱۳۵۷ در مشهد است. اتفاقات این دو روز، از مهم ترین اتفاقات دوران مبارزات مردم ایران بر ضد رژیم شاهنشاهی است که در این رمان، به خوبی روایت، و به تصویر کشیده شده است.
📖 قطعهی کوتاه کتاب
قاسم که پدرش قبل از مغرب پیش حاج آقا خامنهای بوده، از قولِ پدرش میگوید:
- حاج آقا اصلاً با حملهی مردم به کلانتریها موافق نبود. دائماً افراد مختلف را مأمور میکرد که بروند دَمِ کلانتریها تا مردم را از حمله به کلانتری منصرف کنند ...
#کتاب_بخوانیم📖
http://eitaa.com/aeenejan
﷽
📚 عنوان کتاب: جوان و انتخاب بزرگ
✍️ نویسنده: اصغر طاهرزاده
🏡 ناشر: لب المیزان
📖 صفحات: ۸۰ صفحه
📗 معرفی کوتاه کتاب
سه بحث مطرح در این کتاب:
۱. اعتمادجوانان به اینکه چگونه میتوانند در دوران جوانی انتخابهای خود را تا قیامت و ابدیّت خودشان وسعت دهند و همواره در نشاط جوانی باقی بمانند.
۲. من کو؟: در این بحث مجرد بودن روح مطرح شده است که مبنای بسیاری از معارف دینی است.
۳. تأثیر روح در حرکات ورزشی: ...
📖 قطعهی کوتاه کتاب
شنيدهاید كه در حمّامهای قديم، دلّاكهایی بودند كه سر افراد را میتراشيدند، يكی از آنها وقتى تيغاش كُند میشد، زور میزد تا با فشار، سرطرف را بتراشد درنتيجه پوست سر آن فرد بيچاره كنده میشد. يكبار شخصى به آن دلّاك گفت: «آقای محترم! ده ريال بده يك تيغ نو بخر و سر مردم را درست بتراش!»...
گفت: «چرا ده ريال بدهم يك تيغ بخرم، يك ريال میدهم نان ...
در بعضی موارد مَثَل ما، مَثل اين دلاّك است؛ چون عقلمان به كارمان نمیرسد، هرچه بيشتر كار میکنيم، و در نتيجه دچار مشكلات بيشترى میشويم ...
#کتاب_بخوانیم
@aeenejan
eitaa.com/aeenejan
﷽
📚 عنوان کتاب: آب هرگز نمیمیرد
✍️ نویسنده: حمید حسام
🏡 ناشر: انتشارات صریر
📖 صفحات: ۳۸۴ صفحه
📗 معرفی کوتاه کتاب
نویسنده در کتاب به بیان تاریخ شفاهی دفاع مقدس میپردازد و این کار را در خلال روایت خاطرات یکی از فرماندهان لشکر ۳۲ انصارالحسین، میرزامحمد سلگی، انجام میدهد. او روایت خود را از بدو تولد میرزامحمد سلگی آغاز میکند تا مخاطب را بیشتر با شرایط زندگی او، خانواده و اندیشههایش آشنا کند.
📖 قطعهی کوتاه کتاب
چشمم باز شد، دور و برم چند پرستار دیدم. یکی از آنها شورت پارچهای آورد که با کمک او و بقیه بپوشم، ملحفه را کنار زدند، دیدم پا ندارم. روبروی اتاق، فرمانده لشکر حاج علی شادمانی ایستاده بود و داشت گریه میکرد...
در بیمارستان همان پوست نیمبند پای چپ را با قیچی کندند و هر دو پا مثل هم از زیر زانو قطع شدند و استخوانها از بالای زانوهای هر دو پا تا کشاله ران شکسته و پر از ترکش ریز...
آمده بودند که خون بدهند، علی چیتسازیان پیشقدم شد و اوّلین کیسه خون را او داد و چند نفری که گروه خونشان میخورد خون دادند.
#کتاب_بخوانیم
@aeenejan
eitaa.com/aeenejan
﷽
📚 عنوان کتاب: پرده داران راز دوست
✍️نویسنده: سید میثم موسویان
🏡 ناشر: روایت فتح
📖 صفحات: ۱۱۲ صفحه
📗 معرفی کوتاه کتاب
این کتاب شامل ۱۳ خاطره بلند از شهید قهاری سعید از چشم همرزمان شهید است که نویسنده آن را به تحریر درآورده است. تحقیق و پژوهش این اثر را فرزانه مردی برعهده داشته است.
📖 قطعهی کوتاه کتاب
عباسی گفت: «وقتی حاج سعید خواست که لشکرکشی نکنیم، فهمیدیم میخواهد غافلگیرشان کند. یعنی اینکه همه را یکجا بفرستد آن دنیا. میشد، با یک پی ام پی، یا چند تا آر پی جی خانه را روی سر مبتدی خراب کرد. از تز حاج سعید خیلی کیف کردم. به عبادی گفتم پسر به این میگویند فرمانده. ولی چند دقیقه بعد دستوری داد که کفر همگیمان درآمد. همه از دست حاج سعید کلافه شده بودیم. از دلرحمی و خداترسیاش. وسط جنگ که جای این حرفها نبود.
#کتاب_بخوانیم
@aeenejan
eitaa.com/aeenejan
📚 عنوان کتاب: جان بها
✍️ نویسنده: سید مصطفی موسوی
🏡 ناشر: کتابستان معرفت
📖 صفحات: ۱۵۲ صفحه
📗 معرفی کوتاه کتاب
آنچه در کتاب روایت میشود ماجرایی پرهیجان، نفسگیر، درگیرانه و جاندار از روزهایی است که مأموران امنیّت این بوم برای نگهبانی از مرز باورهایشان از سر میگذرانند.
سربازان گمنامی که با زدن به دل خطر، پیچیدهترین چالشها را پیش رو دارند و به مبارزه با مکارترین و بی رحمترین دشمنان دور و نزدیک میروند.
📖 قطعهی کوتاه کتاب
پاکت سیگارم را که موقع بیرونآمدن از محل کار از دکّه جلوی ساختمان گرفته بودم، از جیبم درمیآورم. یک نخ سفیدِ باریک از بین سیگارها بیرون میکشم. کاغذش را با نوک زبانم خیس میکنم و بین لبهایم میگذارم و آتش میکنم. بعد از چند پک عمیق، دودش را با دست به صورتم هدایت میکنم تا سوزش چشمم از گاز اشکآوری که بین جمعیت پرتاب شده بود، کم بشود. سیگار هنوز تمام نشده که از بالای سرم صدایی میشنوم: «خدا لعنتشون کنه! چه بلایی سر این مردم بیچاره آوردن!»
نگاهم را به سمت آسمان بلند میکنم ...
#کتاب_بخوانیم
@aeenejan
eitaa.com/aeenejan