eitaa logo
آئینه‌ی جان
6.6هزار دنبال‌کننده
21.5هزار عکس
5.1هزار ویدیو
285 فایل
🪞کانال انتشار تولیدات فرهنگی - تبلیغی @Admin_cantact403 ادمین تبلیغات @Admin_farhangi14 ادمین جشنواره فرهنگی هنری @hoda_4561 ادمین همایش تخصصی مبین و همایش فرهنگیاران فعال در فضای مجازی @Ryhan3344 ادمین کنگره فرهنگیاران شاعر و نشست فرهنگیاران نویسنده
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 عنوان کتاب: من و کتاب ✍️ نویسنده: سید‌علی خامنه‌ای 🏡 ناشر: سوره مهر 📖 صفحات: ۱۲۸ صفحه 📗 معرفی کوتاه کتاب کتاب مجموعه دیدگاه‌ها و سخنان رهبر انقلاب اسلامی درباره کتاب و کتاب‌خوانی است. 📖 قطعه‌ی کوتاه کتاب من جوانان بسیاری را دیده‌ام، حالا افراد مسن که جای خود دارد، که حتی مطالعۀ کتاب رمان را هم میل ندارند! کتاب رمان را یک هفت هشت ده صفحه می‌خوانند و می‌گویند حوصله نداریم؛ درحالی که حاضرند بیست دقیقه، یا نیم ساعت بنشینند و تبلیغات تلویزیون را، که قبل از شروع فیلم سینمایی پخش می شود، تماشا کنند! امروز کتاب خوانی و علم آموزی نه تنها یک وظیفۀ ملی، که یک واجب دینی است. من می‌گویم جوانان، پیران، مردان، زنان، شهری‌ها، روستایی‌ها و هرکسی که با کتاب می‌تواند ارتباط برقرار کند، باید کتاب را در جیبش داشته باشد و تا یک جا بی‌کار نشست، مثل اتوبوس، تاکسی، مطب پزشک، اداره، در دکان وقتی که مشتری نیست، در خانه به هنگام اوقات فراغت، کتاب را دربیاورد و بخواند. افرادی که کار روزانه دارند اداری، کاسب، روستایی، کشاورز و امثال این‌ها، اگر مثلاً شب یا بین روز به... @aeenejan eitaa.com/aeene
📚 عنوان کتاب: با چشمانی باز ✍️ نویسنده: سیدمحمد سادات اخوی راهی 🏡 ناشر: به نشر (انتشارات آستان قدس رضوی) 📖 صفحات: ۲۶۰ صفحه 📗 معرفی کوتاه کتاب این اثر یک رمان امروزی است و در آن شخصیت اصلی داستان و همراهش در عین تضاد سختی که در راه پیش می آید به عزم گره‌گشایی از کار و دل، همزمان با شیوع ویروس کرونا از تهران، راهی مشهد الرضا(ع) می شود، در طول مسیر یکی از دوستانش نیز با او همراه می شود، در جریان این سفر، حوادثی رخ می دهد که به حضرت رضا(ع) پیوند می خورد. 📖 قطعه‌ی کوتاه کتاب «ماجراهای داستان، چنان درهم تنیده، نامعلوم و حدس نزدنی‌اند که نمی‌دانی موقع رسیدن به مشهد، چه باید بگویی یا بخواهی... و چگونه باید بخواهی. همین قدر می‌دانی که همه چیز ناموافق با مراد توست، همه چیز!... این را هم می‌دانی که ـ جز دلیری‌های رسواگر ـ بقیه ارکان قصه، در هاله‌ای از ناپیدایی پنهان شده‌اند. این را هم فهمیده‌ای که اگر همه، «او»یند... پس من و ما و ... تو و او، خیالی شیرین‌اند که خوش ساخته تا آدم‌ها ـ میان جبر و اختیار ـ اراده و توکل را هم زمان بیاموزند. @aeenejan eitaa.com/aeenejan
📚 عنوان کتاب: نگاه شیشه ای: خاطرات شفاهی حسن آذری موفق ✍️ نویسنده: محسن مطلق 🏡 ناشر: سوره مهر 📖 صفحات: ۲۵۴ صفحه 📗 معرفی کوتاه کتاب کتاب حاوی خاطرات یک فیلمبردار خبری است که بخشی از آن به وقایع قبل از انقلاب و بخش عمده آن به وقایع انقلاب و جنگ تحمیلی اختصاص دارد. راوی خاطرات، قبل از انقلاب در "تلویزیون" مشغول به کار می شود. وی پیش از انقلاب همراه با گروه خبری و به منظور تهیه فیلم به کشورهای سوریه، لبنان، ترکیه، هند، پاکستان، افغانستان، ویتنام، هنگ کنگ و تایلند مسافرت می‌کند. پس از آن، با شروع انقلاب، از صحنه‌های تظاهرات مردمی فیلم تهیه نموده در این راه خطراتی از سر می‌گذراند. 📖 قطعه‌ی کوتاه کتاب «مراسم ازدواجم خیلی ساده برگزار شد. خدا به من دو دختر به نام‌های نرگس و معصومه داد. نرگس بعدها همسر نادر شد و جانباز بود و در ماشین خودم شهید شد. همچنین خدا سه پسر به من داد که عباس و رضا و علیرضا نام داشت. دو تا از پسرهایم یعنی عباس و رضا شهید شدند و آن یکی هم جانباز اعصاب و روان است. قصه برادر و پدرم را هم که می‌دانید. از خانواده ما چهار نفر شهید... @aeenejan eitaa.com/aeenej
📚 عنوان کتاب: مسافر کربلا: زندگینامه و خاطرات شهید علیرضا کریمی ✍️ گردآورنده کتاب: گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی 🏡 ناشر: شهید ابراهیم هادی 📖 صفحات: ۹۶ صفحه 📗 معرفی کوتاه کتاب "کتاب حاضر، شرح زندگی نوجوانی است که امام راحل الگوی او قرار گرفت. علیرضای این کتاب، یکی از کسانی است که ره صدساله عارفان را یک شبه طی کرد و خود چراغی شد برای آیندگان. جمعی از دوستان و همرزمان، برادران و مادر این شهید، خاطراتی از وی نقل کرده‌اند که در این کتاب به رشته تحریر درآمده است. 📖 قطعه‌ی کوتاه کتاب چهارساله بود، مریضی سختی گرفت. پزشکان جوابش کردند. گفتند این بچّه زنده نمی‌ماند. پدرش او را نذر آقا ابالفضل کرد روز بعد به طرز معجزه آسایی شفا یافت! هرچه بزرگتر می‌شد ارادت قلبی او به قمر بنی‌هاشم بیشتر می‌شد. در جبهه مسئول دسته گروهان ابالفضل از لشکر امام حسین بود... آمده بود به خواب مسئول تفحص گفت: زمانش رسیده که من برگردم! محل حضورش را گفته بود! عجیب بود پیکرش به شهر دیگر منتقل شد. مدتی بعد او را آوردند. روزی که تشییع شد تاسوعا بود روز ابالفضل(ع) @aeenejan eitaa.com/aeenejan
📚 عنوان کتاب: هنر مردن ✍️ نویسنده: اصغر طاهرزاده 🏡 ناشر: لب المیزان 📖 صفحات: ۸۰ صفحه 📗 معرفی کوتاه کتاب هنر مردان خدا همان هنر «خوب مردن» است، زیرا تا انسان «مرگ» را درست نشناسد آن همه زیبایی در زندگی خود خلق نمی‌نماید، همچنان که زشتکاران ابتدا «خوب مُردن» را فراموش کردند که این همه زشت زندگی کردند. کتاب حاصل سخنرانی استاد طاهرزاده است تا به ما گوشزد کند چگونه غرب‌زدگی، «مرگ» را به صورت کابوس در مقابل بشر قرار داده و انسان را به بدترین نوعِ مُردن گرفتار نموده، زیرا وقتی «مرگ» فراموش شد، نفس امّاره چنگال‌های خود را تا عمیق‌ترین ابعاد انسان فرو می‌کند تا زندگی او را به مرگی سیاه بدل نماید. 📖 قطعه‌ی کوتاه کتاب " اگر به هر دلیل روح نتوانست بر بدنِ خود نظر کند و آن را تدبیر نماید، یا به جهت نوع اوّل یا به جهت نوع دوم، دیگر مرگ را باید به عنوان واقعیت پذیرفت، چون موضوعِ انصراف روح در میان است و روح چیزی نیست که در کنترل ما و یا در کنترل پزشک باشد، در چنین حالتی نباید مرگ خود را با دستگاه‌هایی که در پزشکی به کار می‌گیرند سخت‌تر کنید... @aeenejan eitaa.com/aeenejan
📚 عنوان کتاب: اردوگاه اطفال ✍️ نویسنده: احمد یوسف زاده 🏡 ناشر: سوره مهر 📖 صفحات: ۳۲۸ صفحه 📗 معرفی کوتاه کتاب این کتاب در ادامه کتاب آن بیست و سه نفر به رشته تحریر درآمده است. نویسنده در این اثر به تقابل اسرای جوان با اسرای جاسوس و خائنی که به دلایل مختلف با رژیم بعث همکاری می‌کردند، پرداخته‌ است. این اثر روایت دو سال خاطره از اتفاقات تلخ و شیرین و حماسه‌های باورناپذیر است که آفرینندگان آن نه ارتشی‌های سرد و گرم چشیده بودند و نه پاسدارهای جان بر کف، بلکه اسیران نوخاسته‌ای بودند که حزب بعث از اردوگاه‌های اسرا انتخاب و به آن بیست و سه نفر ملحق کرد تا برنامه تبلیغ علیه ایران را با حربه "کودکان جنگ" ادامه بدهد. 📖 قطعه‌ی کوتاه کتاب آفتاب در غروبگاه بود که امیر را آوردند؛ برهنه‌ پا. در راه رفتنش رنجی دیده می‌شد از دور، اما نه که شکسته باشدش. یک‌ طرفش جواد، یک‌ طرفش گروهبان علی. و در دستشان دسته‌ کلنگی و تازیانه‌ای از کابل، و امیر روی ریگ‌های تیز و برنده راه می‌آمد، با پاهایی خونچکان و دم فرو بسته بود و نشکسته بود و عذابی در چهره‌اش پیدا و... @aeenejan eitaa.com/aeenejan
📚 عنوان کتاب: اشک شیرین: گنجینه خاطرات دفاع مقدس ۳ (خاطرات رزمندگان استان آذربایجان غربی و محافظان امنیت ایران اسلامی) ✍️ نویسنده: مجید مظهر صفاری 🏡 ناشر: انتشارات صریر 📖 صفحات: ۱۲۶ صفحه 📗 معرفی کوتاه کتاب در این مجموعه دانشجویان کلاس‌های دفاع مقدس در دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی به سراغ رزمندگان استان آذربایجان غربی رفته‌اند و خاطراتی تلخ و شیرین را از میان تمام خاطراتی که جنگ با خود دارد، انتخاب کرده و نوشته‌اند. بنابراین مجموعۀ پیش رو بیش از آن‌که مجموعه‌ای خاطرات و یا داستان باشد، مستندهایی از لحظات خاص جنگ است. لحظه‌هایی که شاید کمتر درباره‌شان، دیده، خوانده یا شنیده‌ایم. 📖 قطعه‌ی کوتاه کتاب بچّه‌های امور فرهنگی بودند و کارشون هم کار فرهنگی و روحیه دادن بود. یکی از کارهای فرهنگی آن‌ها شاید همین خنداندن بود که خیلی برای ما گران تمام شد. با اینکه واکس پاک شده‌بود؛ ولی تا آخر آن روز صورتمان می‌سوخت. چیزی که خیلی جالب بود این‌که یکی از همین دوستان فرهنگی، یک پسر چاق و تپلی بود، که برای اجرای تئاتر، بالای سِن رفته بود. آن‌قدر حین نمایش... @aeenejan eitaa.com/aeenej
📚 عنوان کتاب: بهانه بودن ـ کتاب دهم: بازی چه محراب خوبی است برای عبادت باش تا بهانه‌ای برای بودنم باشد ✍️ نویسنده: محسن عباسی ولدی 🏡 ناشر: آیین فطرت 📖 صفحات: ۱۸۴ صفحه 📗 معرفی کوتاه کتاب تاکنون «من دیگر ما» به تنهایی چاپ و منتشر می شد؛ امّا به تازگی دوستی یافته و او را به همراه خود به خانه‌هایتان آورده است. این عنوان جدید مجموعه‌ای از متن‌های ادبی است که موضوع مشترک آن، امام زمان (عج) است. این مجموعه خودش را موظّف می‌داند که ذهن و دل مخاطبش را مملوّ از نام و یاد امامی کند که زنده و حاضر است. 📖 قطعه‌ی کوتاه کتاب نجنگیدن در رکاب تو حرفی است و جنگیدن با تو، حرفی دیگر. نکند اهل سکون بودن ما را از حلقۀ دوستانت خارج کند؟ چه خوب که هنوز نیامده‌ای و ما فرصت پاک کردن سکون را داریم! بچّه‌ها نعمت خدا هستند برای ما تا بهانه‌ای داشته باشیم برای زدودن سکون از زندگی. «بازی» په محراب خوبی است برای این عبادت! از همین روز پا به این محراب می‌گذارم و با سکون، قهر می‌کنم. مدد کن مرا آقا! @aeenejan eitaa.com/aeenejan
📚 عنوان کتاب: رونوشتی به خدا ✍️ نویسنده: آذر همتی 🏡 ناشر: شهید کاظمی 📖 صفحات: ۶۴ صفحه 📗 معرفی کوتاه کتاب کتاب گزیده‌ای از خاطرات دانشجوی جهادگر و بخش‌دار شهید، بهزاد همتی است. بهزاد یکی از ۱۷ هزار شهید ترور در دهه ۶۰ است که در جریان درگیری با گروهک‌های ضد انقلاب در غرب کشور به شهادت رسید. 📖 قطعه‌ی کوتاه کتاب یک روز خبر آوردند که جنازۀ شهید بهزاد در چاله‌ای اطراف شهر پیدا شده است. به محل موردنظر رفتیم. بیم داشتیم که از جنازه به‌عنوان تله انفجاری استفاده کرده باشند و به‌ محض برداشتن جنازه، چند نفر دیگر هم شهید و مجروح شوند. یکی از دوستان گفت شما بروید کنار و فاصله بگیرید من جنازه را می‌آورم. در واقع آن دوستمان حاضر شد خودش را فدا کند. ولی خوشبختانه تله و مین در کار نبود. جنازه را که بیرون آورد، دیدیم گلویش را به رگبار گرفته‌اند و انگار جای سوختگی هم روی گردنش بود. ظاهر جنازه گویای این بود که بهزاد با آن‌ها درگیر شده چون ناخن‌هایش شکسته بود. آن دست ظریف و آن قامت کشیده و زیبایش، باد کرده بود. معلوم می‌شد خیلی شکنجه‌اش کرده‌اند. یادم آمد که... @aeenejan eitaa.com/aeenejan
📚 عنوان کتاب: جوان اعجوبه ✍️ نویسنده: جمعی از نویسندگان 🏡 ناشر: شهید ابراهیم هادی 📖 صفحات: ۱۴۴ صفحه 📗 معرفی کوتاه کتاب این کتاب، زندگینامه و خاطرات سردار بیداری اسلامی، روحانی شهید سیدمصطفی الحسینی است. 📖 قطعه‌ی کوتاه کتاب روی پله‌های خانه فرش انداخته بودیم. نمای قشنگی پیدا کرده بود. آمد پیش من و گفت: «مامان جان می‌شود روی پله غذا خورد یا نماز خواند؟!» تعجب کردم. گفتم: «نه!» مکثی کرد و ادامه داد: پس این فرش‌ها چیست که روی پله‌ها انداختید!؟ آخر روی پله فرش نمی‌اندازند. این‌ها را باید به فقرا بدهیم. مادر جان، ما نمی‌توانیم روز قیامت جواب خدا را بدهیم. همیشه به فکر فقرا بود. شنیده بود که امام کاظم (ع) فرمودند: «همانا مُهر قبول اعمال شما، برآوردن نیازهای برادرانتان و نیکی کردن به آنان در حد توانتان است و الّا (اگر چنین نکنید)، هیچ عملی از شما پذیرفته نمی‌شود.» اخلاق اسلامی‌ را به تمام معنا رعایت می‌کرد. سر سفره‌ای که دو نوع غذا بود نمی‌نشست! یا اینکه اگر مجبور بود، یک نوع غذا را برمی‌داشت و با رعایت آداب، مشغول می‌شد و می‌گفت: من... @aeenejan eitaa.com/aeenejan
📚 عنوان کتاب: بهانه بودن ـ کتاب اوّل: من می‌خواهم «تو» بشوم، راست می‌گویم ✍️ نویسنده: محسن عباسی ولدی 🏡 ناشر: آیین فطرت 📖 صفحات: ۱۱۶ صفحه 📗 معرفی کوتاه کتاب این کتاب، عنوان مجموعه‌ای از متن‌های ادبی است که موضوع مشترک آن، امام زمان (عج) است. این مجموعه خودش را موظّف می‌داند که ذهن و دل مخاطبش را مملوّ از نام و یاد امامی کند که زنده و حاضر است. او دوست جدید «من دیگر ما» است. 📖 قطعه‌ی کوتاه کتاب از میان این همه «خود»های رنگارنگ کدام «خود» را انتخاب کنم برای خودم؟ من در این انتخاب مانده‌ام آقا! یک روز این «خود» و یک روز آن «خود!» از این همه خود به خود شدن خسته شده‌ام دیگر! نه دلم می‌آید از این «خود» دست بردارم نه میتوانم پشت کنم به آن «خود». هر «خودی» کششی برای خودش دارد و در کشاکش این همه «خود» تو بگو چه کار کنم؟ شنیده‌ام این راه همسفر می‌خواهد و شنیده‌ام ا گر به دنبال همسفر نروی از جاده بیرونت می‌کنند. گفته‌اند همسفر را خودت باید انتخاب کنی و گفته‌اند «خودت» را نگاه کن و همسفرت را انتخاب کن. من که هنوز «خودم» را انتخاب... @aeenejan eitaa.com/aeenejan
📚 عنوان کتاب: بهانه بودن – کتاب دوم: مهر هر کسی به دل بیفتد، دل مال اوست ✍️ نویسنده: محسن عباسی ولدی 🏡 ناشر: آیین فطرت 📖 صفحات: ۸۸ صفحه 📗 معرفی کوتاه کتاب اثر حاضر، ضمیمۀ ادبی کتاب دوم از مجموعۀ نیمۀ دیگرم است. این نثر ادبی دوست دارد میان و اماممان اتصالی فراتر از آنچه تاکنون بوده برقرار کنند. پیام صریح آن این است: نمی‌شود امام را صدا زد و او را از خدا خواست؛ اما طوری ازدواج کرد که نه خدا راضی باشد و نه امامش . فریاد کشیدن و امام را طلبیدن آسان‌ترین کار است. مأموم باید گوش به فرمان امامش باشد؛ حتی در انتخاب همسر و مسیر ازدواج. 📖 قطعه‌ی کوتاه کتاب داستان دلدادگی قصۀ امروز و دیروز نیست. انسان که آفریده شد دلداده آفریده شد. اصلاً دل را که خدا خلق کرد سندش را به نام صاحبِ‌ دل نَزَد دل اگر بماند پیش صاحبش اسمش چه می‎شود، نمی‎دانم! اما می‎دانم که دیگر شایستۀ نام دل نیست. مهر هر کسی به دل بیفتد دل مالِ اوست. چه کسی گفته مهریه فقط در ازدواج معنا دارد؟ هر کجا دلی هست و دلداری دلداده باید برای اثبات مهرش مهریه‎ای پرداخت کند. مهریه، نشان صدق دلدادگی است. @aeenejan eitaa.com/aeenejan