eitaa logo
آئینه‌جان تهران‌بزرگ
269 دنبال‌کننده
21.2هزار عکس
7.8هزار ویدیو
265 فایل
با موضوعات مختلف فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی و سبک زندگی اسلامی ایرانی ارتباط با ادمین : 👇👇 @Bashir99
مشاهده در ایتا
دانلود
و یعنی: دانشمند شهید هسته ای ‍ 💥هرچه کردند نشد... از ما اصرار بود و از آنها انکار 20 درصد را برای کارهای صنعتی، تاسیساتی و پزشکی نیاز داشتیم. هر چه کردیم ندادند. گفتیم خودمان می سازیم. در جلسه مذاکره همه خندیدند... بعد از مذاکره جلسه ای با بعضی از هسته ای تشکیل داده شد. همه می گفتند غیر قابل دستیابی است و فرمولش تنها در اختیار آمریکاست. اما کاری بود که باید می شد. با اصرار بسیار ، دادند به دکتر شهریاری و بعد از مدتی در خبرها پیچید که ایران غنی سازی 20 درصد را انجام داده است. دکتر شهریاری کار خود را کرده بود. چک را اما پس داد. وریالی نگرفت. می گفت: آدم باید در زندگی اش یک کاری هم بگذارد برای خدا بکند. مدتی بعد ترور شد. دیگر باید صدایش می زدیم 🌹شهید شهریاری ... 💥برای ساخت صفحات سوخت، ما نیاز به تکنولوژی جدیدی داشتیم. اصلا ما چرا تقاضای سوخت کرده بودیم؟ برای اینکه بلد نبودیم بسازیم! و خب در محاسبات هسته ای کسی را نداشتیم و همچین محاسباتی نیز پیش از این انجام نشده بود. اما شهید شهریاری با اعتماد به نفسی که داشت، وما هم با اعتقادی که به ایشان داشتیم، این کار را به ایشان واگذار کردیم و ایشان هم به خوبی آن را انجام دادند. 💥 یعنی اگر در آن زمان شهید شهریاری می گفت که من مثلاً ۱۰ میلیارد تومان دستمزد می گیرم تا این کار را انجام دهم، ما مجبور بودیم که بدهیم؛ هر چه می گفت، مجبور بودیم که بدهیم برای اینکه کس دیگری نبود که این کار را انجام دهد. تنها کسی که در مملکت می توانست این کار را انجام دهد، شخص شهید شهریاری بود ولاغیر. با این حال، ایشان حتی یک ریال هم دستمزد نگرفت. حتی وقتی من خواستم دستمزد ایشان را پرداخت کنم، ناراحت شدند و گفتند که من این کار رابرای کشورم انجام دادم. اگر شهید شهریاری را در زمینه علم هسته ای نمره ۱۰۰ بدانیم، به بهترین نفر بعدی در کشورمان در این زمینه شاید بتوان نمره ۵۰ داد. یعنی واقعا ایشان روی قله ایستاده بود... علی اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی 💥شبی که دکتر در منزل شان مراسم سوگواری حضرت زهرا (س) گرفته بودند، خانم من هم رفته بود. وقتی برگشته بود برای همه فامیل و دوستان تعریف می‌کرد که خیلی ساده بود. می‌گفت من فکر کردم می‌روم در یک خانه‌ شبیه کاخ. تصور ایشان از یک استاد دانشگاه این بود. مثل این قبلا ندیده بودند. می‌گفت تلویزیون‌ شان معمولی، مبل‌هایش ساده، فرش‌شان معمولی... 💥توی محل کار، ده ساعت کار می کرد. اما هفت ساعت به عنوان ساعت کار میزد. می گفت فکر می کنم فلان کار شخصی هم انجام داده ام.این جوری مقید بود توی حساب و کتاب بیت المال... شب ها هم کالا و نذورات و هدایا رو بر میداشت با پرایدش می برد برای فقرا...