🕚 حدود ساعت ۱۱ امروز :
⚫️امام(ع) دستور تک تک به میدان
رفتن را به یاران داد.
اصحاب با هم قرار گذاشتند تا زندهاند نگذارند که کسی از بنیهاشم به میدان برود.
انگار برای شهادت با هم مسابقه داشتند.
بعضی «در مقابل نگاه امام(ع)» شهید شدند.
یکی از اولین کسانی که کشته شد،
پیرمرد زاهد، جناب بریر بود.
مسلم بن عوسجه بعد از او کشته شد.
حبیب بر سر بالین او رفت و گفت کاش میتوانستم وصیتهای تو را اجرا کنم.
مسلم با دست امام حسین(ع) را نشان داد و گفت: «وصیت من این مرد است».
یک بار، هفت نفر از اصحاب امام(ع) در محاصره واقع شدند، حضرت عباس(ع) محاصره آنها را شکست و نجاتشان داد.
#شرحواقعه
#محرم
#امام_حسین
ᘜ⋆⃟݊🖤•✿❅⊰━━━•─
https://eitaa.com/afchanginahjolblagheh
بہ آخرین نماز ارباب نزدیک مےشویم
حبیب بن مظاهر موقع اذان ظهر شهید شد.
چون که نوشتهاند، امام(ع) خطاب به اصحاب فرمودند:
یکی برود با عمر سعد مذاکره بکند
و بخواهد برای نماز ظهر جنگ را متوقف کنیم.
یکی از لشکر کوفه صدا زد: «نماز شما قبول نمیشود.» حبیب به او گفت: «ای حمار! فکر میکنی نماز شما قبول میشود و نماز پسر پیامبر(ص) قبول نمیشود؟» به جنگ او رفت اما از سپاه کوفی به کمکش آمدند و حبیب کشته شد.
امام(ع) از شهادت حبیب متأثر شد و برای اولین بار در روز عاشورا گریست.
رو به آسمان کرد و گفت: «خدایا رفتن جان خودم و دوستانم را به حساب تو میگذارم.»
امام(ع) نماز را شکسته و به قاعده «نماز خوف» خواند. گروهی از اصحاب به امام(ع) اقتدا کردند و بقیه به جنگ پرداختند.
زهیر و سعید بن عبدالله حنفی خودشان را سپر امام کردند.
نوشته اند سعید بن عبدالله ۱۳ تیر و نیزه خورد و به شهادت رسید. در آخرین نفس از امام پرسید: «آیا وفا کردم؟ "
#شرحواقعہ
#عاشورا
#امام_حسین
ᘜ⋆⃟݊🖤•✿❅⊰━━━•─
https://eitaa.com/afchanginahjolblagheh
حدود ساعت ۱۳:۰۰💔
۳۰ نفر از اصحاب امام(ع) تا وقت نماز زنده بودند و بعد از این ساعت شهید شدند.
بعد از کشته شدن اصحاب، نوبت به بنی هاشم رسید. اولین نفر، حضرت علی اکبر(س) بود.
البته الفتوح، عبدالله بن مسلم بن عقیل را اولین شهید بنی هاشم خواندهاست.
این عبدالله بن مسلم، به طرز ناجوانمردانهای شهید شد.
شهادت او بر جوانان بنی هاشم گران آمد. دسته جمعی سوار شدند و به دشمن حمله بردند. امام آنها را آرام کرد و فرمود:
«ای پسرعموهای من، بر مرگ صبر کنید. به خدا پس از این هیچ خواری و ذلتی نخواهید دید.»
#شرحواقعه
#امام_حسین
#عاشورا
ᘜ⋆⃟݊🖤•✿❅⊰━━━•─
https://eitaa.com/afchanginahjolblagheh
حدود ساعت ۱۴:۰۰💔
عاقبت امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) تنها ماندند.
عباس(ع) اجازه میدان خواست،
اما امام(ع) او را مأمور رساندن آب به خیمهها کرد. دشمن بین دو برادر فاصله انداخت.
عباس(ع) دلاور در حالیکه با شجاعت تمام سعی در آوردن مشک آب برای زنان و کودکان داشت، در محاصره دشمن دو دستش قطع شده و با عمودی آهنین بر سرش زدند که از اسب بر زمین افتاد.😭
اباعبدلله(ع) سراسیمه خود را بر پیکر قطعه قطعه برادر رساند. دشمن کمی به عقب رفت.
امام(ع) برای دومین بار، بعداز مرگ برادر عزیزش، گریه کرد و فرمود:
«اکنون دیگر پشتم شکست.»
#شرحواقعه
#عاشورا
#امام_حسین
ᘜ⋆⃟݊🖤•✿❅⊰━━━•─
https://eitaa.com/afchanginahjolblagheh
#ماه_عاشقی
#شهیدانه
#زیارت_عاشورا
ثواب زیارت عاشورا امروز رو به آقامون صاحب الزمان و شهید امروز و تمامی شهدای کربلا تقدیم کنیم.
شهید وحید نومی گلزار✨✨
شهیدی که ظهر عاشورا شهید شد
در پنجمین روز مرداد سال ۱۳۶۱ در تبریز به دنیا آمد. بعد از اتمام خدمت سربازی برای ادامه تحصیل در رشته آی تی که پیشنیاز آن زبان بود وارد دانشگاه مولتی مدیا (MMU) کشور مالزی شد.
حدود یک سال و نیم در کشور مالزی بعد از اتمام دوره زبان انگلیسی به ایران بازگشت و در پالایشگاه بندرعباس به کار مشغول گشت. وی همچنین بخش زیادی از زمانش را به تحقیق در امور دینی میپرداخت.
با دیدن جنایات تکفیریها در منطقه، بهطور داوطلبانه لباس دفاع از حرم را میپوشد. شهید نومی گلزار میگفت: «فکر میکنیم نماز میخوانیم و روزه میگیریم و خرده کار خیر انجام میدهیم مسلمانی تمام شد؟ در عراق مردم را ذبح میکنند، انسانیت، شیعه و اسلام را ذبح میکنند، اگر من و ما نرویم هرکس بهانهای دارد که نرود. مثل زمانی که امام حسین (ع) «هل من ناصر ینصرنی» سر داد که فقط 72 تن ماندند و بقیه به همان عناوینی ماندند که شاهد مثله شدن باشند.» با اینکه محدودیت و ممانعتهای فراوانی برای رفتن او به مناطق جنگی وجود داشت اما با تلاشها و پیگیریهای فراوان، در یکی از جیشهای عراق پذیرش شد. در آنجا نیز به عنوان تکتیرانداز فعالیت میکرد. سرانجام روز دوم آبان سال 139۴ همزمان با ظهر عاشورا، در اثر انفجار نارنجک داعشیها به شهادت رسید.
ᘜ⋆⃟݊🖤•✿ꕥ⊰••""••━━━•─
https://eitaa.com/afchanginahjolblagheh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴السلام علیک یا اباعبدالله🏴
🖤بیان کودکانه داستان کربلا🖤
#کربلا
#امام_حسین_ع
#محرم
#داستان_کربلا
https://eitaa.com/afchanginahjolblagheh
😭😭😭
⚫️ساعت حدود ۱۵:
🖤 امام بهطرف خیمهها برگشت تا خداحافظی بکند. همچنین پیراهنش را پارهپاره کرد و پوشید تا بعداً در وقت غارت کردن توسط دشمن برهنهاش نکنند. وقت وداع با اهلبیت، کودک شیرخواره او توسط تیر حرمله کشته شد.
🖤امام رو به آسمان کرد و فرمود: «خدایا اگر نصرتت را از ما دریغ کردی. این را در مقابل چیزی قرار بده که برای ما بهتر است»
🖤امام (علیه السلام) به میدان رفت اما کمتر کسی حاضر به مقابله با ایشان میشد. بعضی تیر میانداختند و بعضی از دور نیزه پرتاب میکردند.
🔥 شمر و ده نفر به مقابله امام آمدند. بعد از شهادت امام بر پیکر مبارکش جای ۳۳ زخم نیزه و ۳۴ زخم شمشیر شمرده شد.
🖤امام (علیه السلام) در آستانه شهادت بود اما کسی جرئت نمیکرد به سمت ایشان برود. اهل حرم از صدای ذوالجناح متوجه شده و بیرون دویدند.
☘ کودکی به نام عبدالله بن حسن دوید و به طرف امام آمد. او را در بغل عمویش کشتند. امام برای سومین بار ناراحت شدند و کوفیان را نفرین کردند: «خدایا باران آسمان و روییدنی زمین را از ایشان بگیر!»
#عاشورا
#امام_حسین
ᘜ⋆⃟݊🖤•✿❅⊰━━━•─
https://eitaa.com/afchanginahjolblagheh
همیــــــــــن حوالے ...
وقت شهادت امام(ع) را وقت نماز عصر گفتهاند.
روایت تاریخ طبری به نقل از وقایعنگار لشکر عمر سعد چنین است:
«حمید بن مسلم گوید: پیش از آن که حسین(ع) کشته شود، شنیدم که میگفت:
«به خدا پس از من، کسی را نخواهید کشت که خداوند از کشتن او، بیش از کشتن من بر شما خشم آرد.»
گوید: آنگاه شمر میان کسان بانگ زد که
«وای بر شما! منتظر چیستید؟
مادرهایتان به عزایتان بنشینند، بکشیدش!»
گوید در این حال سنان بن انس حمله برد و نیزه در قلب امام(ع) فرو برد...💔
یاحسیـــــن
#شرحواقعه
#عاشورا
#امام_حسین
ᘜ⋆⃟݊🖤•✿❅⊰━━━•─
https://eitaa.com/afchanginahjolblagheh
لحظات بسیار سخت و دلگیری است 😔😔😔😔
برا زینب س و فرزندان حسین ع
و سخت تر از اون برای امام زمان عج الله
بشین تو این لحظات یه روضه ی مقتل امروز که روزشه ، گوش کن و بعد صدقه تو با اشکی که بر حسین و غربتش درین روز ریختی بده
جز بی تفاوت ها نباشی 😔😔😔😔
صدقه قلب امام زمان رو ارام میکنه 😔
هنوز فرصت برا صدقه دادن و ارام کردن قلب امام زمانت داری
۶۰۶۳۷۳۱۱۵۹۱۴۲۳۸۰
فاطمه افچنگی
♥️🍃
یک روز در شناسنامه قلبِ همهی ما
مینویسند: صادره از حسین آباد!
تو یک روز ،آخرش قلب همه ی ما را
آباد میکنی عزیزم، آقایامامحسین...
ــــــــــــــــــــــــ✨❤️ـــــــــــــــــــــــ
#امام_حسین
ᘜ⋆⃟݊🖤•✿❅⊰━━━•─
https://eitaa.com/afchanginahjolblagheh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸️کلیپ داستان محرم به زبان کودکانه
سادهترین و زیباترین حالتی که میشه داستان محرم رو برای کودکان ۳ تا ۶ سال توضیح بدین🙏
یادمون باشه باید به اندازه درک بچهها براشون توضیح بدیم تا توضیحی که میدیم تو ذهنشون بشینه و بفهمن؛ شرح کامل ماوقع خیلی اتفاقات برای این سن لازم نیست اما آشنا شدن با وقایع براشون لازمه پس ساده و به اندازه درکشون از وقایع براشون میگیم تا کمکم بزرگ بشن و به تناسب بالارفتن درک و فهمشون بیشتر و مفصلتر براشون بگیم🙏
https://eitaa.com/afchanginahjolblagheh
نمازت را دوباره بخوان!.mp3
7.5M
#امام_زمان
#حجاب
#کربلا
🌹نماز را دوباره بخوان!🌹
🙍♂بالای ۴ سال
🎤با اجرای : اسماعیل کریم نیا
(عموقصه گو)
🗣قرائت : سوره فلق
🎶تدوین:عمو قصه گو
📚منبع:قصه های کهن
https://eitaa.com/afchanginahjolblagheh
امیری حسین و نعم الامیر ...
اللهم عجل لولیک الفرج ...
شب و روزتون مهدوی ...
https://eitaa.com/afchanginahjolblagheh
هیئٺ تمام شد
همہ رفتند
و تو هنوز
بالاے تل نشستـہ و خون گریـہ میكنى
🖤 آجرڪ الله یا صاحبالزمان
آری ، سالهاست صبح و شب خون گریه میکنی...
و در انتظار ۳۱۳ علمدار که عباسوار یاری ات کنند تا بیایی و ندا دهی:
الا یا اهل العالم، انَّ جدّی الحسین قَتلوه عطشانا
#محرم | #صاحب_عزا
ᘜ⋆⃟݊🖤•✿❅⊰━━━•─
https://eitaa.com/afchanginahjolblagheh
من اگر روضهخوان بودم برای شام غریبان قرارِ جلسه را جایی بیرون شهر میگذاشتم، وسط یک تکه بیابانِ تاریک، کنار جاده.
بیابان همینجوریش هول دارد. شب هم که باشد دیگر جای خود دارد.
میگفتم حاشیهی جاده موکت پهن کنند، تا رد نور و صدای ماشینهایی که گاه و بیگاه از آن طرفها عبور میکنند، فضا را وهمآورتر کند!
مستمعهایم را برمیداشتم و با خودم میآوردم توی بیابان و میگذاشتم سُکر و سکوتِ صحرا رعب به دلشان بیندازد.
شام غریبان را نمیشود توی حسینیه گرفت، آخر برای آدمهایی که وسط بیابان نباشند چطوری باید روضهی بیابان خواند؟ برای زنهایی که خیالشان از بابت فرزندها تخت باشد چطور باید روضهی اضطرابِ مادرها خواند؟ جمعیتی را که هیچ دلهره و هیچ ترسی ندارند چطور باید برای ترسیدهها گریاند؟ دلِ زنهای تکیه داده به پشتی و صندلی را چطور میشود با یاد زنهای تکیه زده به چوبهای نیمسوخته سوزاند؟ آدمهای زیر یک سقف امن را چطور میشود به یاد آوارههای وسط یک بیابان گریاند؟
مستمعها را میاوردم توی بیابان و میگفتم مثل امشبی یک جایی شبیه اینجا، هشتاد زن و بچهی داغدیدهی لطمهخوردهی آواره را زینب از دور تا دور دشت جمع کرده و زیر یک چادر نیمسوخته پناه داده، این بچههای زخمی، این زنهای شلاقخورده، این طفلهای ترسیده، این مخدرههای آسیبدیده، این حرم غارتزده، این لشکر ورشکسته، این لبهای ترکخورده، این پاهای تاولزده، این جانهای رمق از دستداده، این آدمهای مصیبتدیده، اینها را همه باید زینب تیمار میکرده، باید نفر به نفر تسکینشان میداده، باید تسلیِ قلبِ مادرها میشده، باید بچهها را آرام میکرده، تازه باید بیرون خیمه را هم میپاییده و نگهبانی میداده...
باید از فرات هم آب میآورده و به این آدمهای لت و پار مینوشانده، باید توی این فاصله که تا لب فرات میرفته حواسش به قهقهی دشمن هم میبوده که یه وقت دوباره سمت حرم خیز نگیرد، تازه باید لحظه لحظه حرارتِ تنِ زینالعابدین را هم میسنجیده که یک موقع زیر تب از دست نرود.
باید بچهها را در آغوش میگرفته شاید کمی آرام شوند، باید زنها را دلداری میداده شاید کمتر بیتاب شوند.
بعد همانطور که اشک امانم را بریده بود میگفتم همهی این زنها که از قبیلِ زینب و رباب و سکینه نبودند، خیلیهایشان زن و بچهی اصحاب بودند، همین زنهای معمولیِ شهر که کمتر صبوری بلدند، کمتر از عهدهی اشکها و غمهای خودشان برمیآیند، بار همهی اینها را زینب به دوش کشیده، زینبی که خودش نباید اشک میریخته، آخر چشم همهی این هشتاد و چند زن و بچه دنبال زینب بوده، کافی بوده زینب یک ذره ضعف نشان بدهد تا اینها همه از هم بپاشند.
امشب را زینب چطور به صبح رسانده؟ چطور اینهمه زن و بچهی بیتاب را آرام کرده؟
اینها را میگفتم و میگذاشتم اهل مجلسم چند دقیقه فقط به گریههای بیتاب سرکنند. نگاهشان را سمت بیابان بچرخانند و از خودشان بپرسند یک زن وسط یک بیابان چطور از عهدهی اینهمه برآمده؟!
خوب که گریههایشان را کردند باز ادامه میدادم کاش فقط همین یک شب بود، کاش فقط غصهی جراحتهای همان یک عصر بود... تازه صبح یازدهم که حرامیها شتر بیجهاز آوردهاند زینب این هشتاد و چند نفر را دانه دانه بر مرکب نشانده، حساب کنید فقط همین یک کار چقدر توان از زینب برده؟ چقدر آب دهانش را خشکانده؟
تازه اینها هنوز شروع واقعه بوده، این کاروان باید چهل منزل میرفته، زینب باید چهل منزل هر چه حادثه گرد این کاروان بوده را به دوش میکشیده، جای همهیشان کتک میخورده، خواب به چشمش حرام میکرده، گرسنگی و تشنگی به جان میخریده، باید خودش را سپر همهی بلاها میکرده...
با خودتان حساب کنید زینب چطوری اینهمه را از سرگذرانده؟!
بعد همینجور که اشک میریختم از جا برمیخاستم رو به بیابان با گریههای بلند میگفتم یک جایی شبیه اینجا، نَه خیلی بدتر و ترسناکتر از اینجا زن و بچهی ابیعبدالله آواره و بیکس شب را سرکردهاند، گِل به سر بگیرید و برای بچههای حسین از غصه بمیرید...
اینها را میگفتم و میرفتم سمتِ تاریکی تا مستمعها هم از جا برخیزند و همان حوالی پراکنده شوند، هر کدام نزدیک یک بوته خار بنشینند و تا خود صبح دم یا زینب بگیرند...
✍ملیحه سادات مهدوی
اجر این روضه و اشکهایش تقدیم به آن مجللبانویی که ابیعبدالله به قنوت نماز شبِ او توسل جسته...
https://eitaa.com/afchanginahjolblagheh
سلام و روشنی🌱
الحمدلله ربالعالمین که یک دههی محرم به ما ارزانی شد و نفس زدن در عزای حسینی روزی ما شد.
اول صبح یازدهم یادی کنیم از همهی آنها که برای رسیدن محرم به ما رنجها بردند و زحمتها کشیدند:
همهی مادرها و پدرهایی که ما را با محبت اهلبیت آشنا کردند.
همهی مادربزرگهایی که این ایام روی تنورها را میپوشاندند، دیگها را چپه میگذاشتند، حناها و سفیدآبها را در پستویی پنهان میکردند و نسل به نسل حرمتداری یادمان دادند.
همهی پدربزرگهایی که مقید بودند مشکی بپوشند، گِل به سر بگیرند و این روزها خنده به لب نیاورند.
همهی آنهایی که از گذر تاریخ سینه به سینه یاد حسین را به ما رساندهاند.
همهی آنهایی که صَدّام زبان و دست و گوش و پایشان را برید ولی دست از زیارت کربلا نکشیدند و از بیابانها و گریزگاهها خودشان را به کربلا رساندند و راه برای ما هموار کردند.
همهی آنهایی که در اختناق و فشار دورهی پهلویِ اول زیر چکمههای پاسبانهای شهربانی جان دادند اما ذکر حسین را رها نکردند. همهی آن گردانندگانِ تکیهها و حسینیههای زیرزمینیِ دورهی رضاخانی.
همهی آنهایی که وقت اِشغالِ وطن زیر یوغ استمعار باز دم حسین گرفتند و اجازه ندادند علمها و کتلها زیر یورش قوای روس و انگلیس لگدمال شوند.
همهی آنهایی که در دورهی اختناق خلافت عباسی در ملاقاتهای پنهانی با امام جعفر صادق از ایشان نسخههای تشیع را گرفتند و حقیقت کربلا را زنده نگه داشتند.
همهی آنهایی که در زندانهای متوکل به دار آویخته شدند اما مقابل خلیفهی عباسی ایستادند تا نگذارند بقعهی حسین را به آب ببندد و شخم بزند!
همهی آن شیعیانی که صدای نالههایشان از لای جرز دیوارهایی که حجاجابنیوسف با گوشت و تنِ محبین حسین بنا کرده بود شنیده میشد و آواز لبیک یا حسینشان از بالای منارهای که حجاج از سرهای بریدهی شیعیان بالا برده بلند بود.
همهی آنهایی که در مبارزهای سخت، رنجِ این ۱۴۰۰ سال را به دوش کشیدند تا نگذارند دمی یاد و نام حسین خاموش شود.
همهی شهدا از شهدای فخ تا شهدای انقلاب و جنگ تحمیلی، دانهدانه قیامکنندگانِ تاریخ از زید شهید تا امام خمینی که به خونخواهی حسین قیام کردند تا نگذارند یاد حسین به دست امویها و عباسیها خاموش شود.
روضهی صبح یازدهم باشد برای یاد کردن از همهی آن جانهای شریفی که در خاک شدند و همهچیز را فراهم کردند تا حالا ما در مهیاترین شرایطِ تاریخ به عزای حسین بنشینیم.
همهی آن نگاههای حسرتزدهای که حالا از برزخ به تماشای ما نشستهاند و تمنای یک یا حسین دارند که نثار روحشان شود.
آدم واقعا صبح یازدهم بعد از یک دهه عزاداری، باید یک فرصتی به خودش بدهد و به این پیچ و خم تاریخ فکر کند، نفسی بکشد و به یاد همهی رفتهها اشکی بریزد و از اباعبدالله تمنا کند همهی آنها را بر سفرهی کرمش میهمان کند و برای روزگاری هم که دیگر خودش در این دنیا نباشد، بخواهد که ابیعبدالله مرحمت کند و یادش را در دلی بیندازد...
روا مباد که دنیا محرمهایی به خود ببیند و حتی قدر یک یاد، اسم ما در آن نباشد...
همهی آنهایی را که عمری یاد و نام حسین را زنده نگه داشتند و حالا چهره در خاک بردند، به ذکر صلوات و فاتحهای شاد کنیم.🙏
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
✍ملیحه سادات مهدوی
https://eitaa.com/afchanginahjolblagheh
سلام به همگی.
امیدوارم حالتون خوب باشه.
چند دقیقه با من همراه بشید تا دعوتتون کنم به مشارکت تو یه کار خفن😁
https://eitaa.com/joinchat/1151074537C6d61d3c6d0
♦️نمیدونم راجع به ختم قرآن نیابتی چقدر مطلع هستید؟
خلاصه بخوام بگم اینجوریه که افراد با نیتهای مختلف برای امواتشون یا حاجات خودشون مبلغی به فرد مورد اعتمادی میدن تا از طرف اونا قرآن رو یک دور کامل تلاوت کنه.
🔸این مبلغ رو دفتر مرجع تقلید تعیین میکنه.
🔹مبلغ تعیین شده در سال ۱۴۰۲ از دفتر آیتاله مکارم برای ختم قرآن در ماه رمضان یک و دویست و در غیر رمضان یک ملیون تومنه.
اما...
https://eitaa.com/joinchat/1151074537C6d61d3c6d0
اما
بچه های تیم تلاوت ما فقط با مبلغ ۲۰۰۰ هزارتومن قبول زحمت میکنن و ختم نیابتی شمارو انجام میدن و کل این مبلغ صرف امور نیازمندان میشه یعنی یک تیر و چند نشان
پس........
https://eitaa.com/joinchat/1151074537C6d61d3c6d0
پس دست بجنبانید قبل از اینکه دیر بشه از قافله جا نمونی
تیم تلاوت ما که اکثرشون تحصیلات قرآنی دارن و نسبت به تلاوت صحیح قرآن اهتمام کافی رو دارن و تااااازه تو تیممون چندین حافظ و کلی هم قاری داریم، رحمتِ تلاوت رو بعهده میگیرن. (تلاوت قرآن رحمته و نه زحمت😉)
و مبلغ رو هم کامل به صندوق حضرت زهرا میدن👌
دیگه چی بهتر از این؟
یک تیر و چند نشونه خدایی؟
https://eitaa.com/joinchat/1151074537C6d61d3c6d0