eitaa logo
کودکان مهدوی
445 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
3.5هزار ویدیو
143 فایل
🍀✧﷽✧🍀 کارتون ایرانی برای بچه های خوب ایران🇮🇷 کاردستی✂ بازی🤹‍ نقاشی🎨 حاشیه دفتر🖍📗 ایده هنری💌🎀 قصه های شیرین😴 مفاهیم دینی 🌹 مطالب تربیتی و.. برای سربازان کوچک امام زمان(عج)🌸 ✅کپی مطالب با ذکر③صلوات برای هرپست🌱آزاداست✅ @afchanginahjolblagheh
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️🍃 امشب توے خلوت شب توے تاریکے آقامون حسیݩ تک تک خارهاے بیابون رو از زمین بیرون میاره 😭 چون نگران فردای بچه هاست
سلام و‌ادب دارم خدمت همه ی شما دوستان امام زمانی م .... امروز ، روز شهادت اقا ابا عبدالله رو به ساحت مقدس اقا صاحب الزمان عج و شما دوستداران اقا امام زمان عج تسلیت میگم !!! بنده شب عاشورا شب جمعه و دم سحر ، به نیابت از همتون مخصوصا خواهرانی که با هم در صفحه ی شخصی عقد اخوت خوندیم ،نماز امام زمان و دعای افتتاح رو خوندم و از خداوند طلب ثبت زیارت کربلا و طلب اعتماد و همدلی بینمون که مقدمه ظهور حضرته برا هممون کردم ... امروز قلب اقا خیییلییی مضطره برا تسلی دلش یه صدقه ی خوب رد کن ۶۰۶۳۷۳۱۱۵۹۱۴۲۳۸۰فاطمه افچنگی همیشه میگفتم مبلغ مهم نیست ،ولی امروز رو یه جور دیگه خوب، از ته دل ،بعد از گوش دادن به یه روضه ی مقتل و سوختن جیگرت ،صدقه تو بده امروز صدقه ی ویژه رد کن اثر ویژه داره
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من اگر روضه‌خوان بودم شب عاشورا رو به مستمعها می‌گفتم من هم لهوف را دیده‌ام، هم ارشادِ شیخ مفید را، آن هم نسخه‌های عربیش، راستش را بخواهید چیزی که من در لهوف و در ارشاد خوانده‌ام اصلا تعریف کردنی نیست، همه‌ی روضه‌هایی که تا حالا شنیدید را باید بگذارید کنار، قصه خیلی هولناک‌تر از این چیزهاست. دست روی هر جایش که بگذارید روضه‌ی باز است. با این حرفها هول به دلِ مستمع می‌انداختم و می‌گذاشتم زنهای مجلس کمی ترس ورشان دارد نکند من حرفی بزنم بچه‌هایشان بلرزند، آب دهان مردها خشک شود نکند من دست روی جایی از واقعه بگذارم که زنها آن‌طرفِ پرده قالب تهی کنند. خوب که احساس کردم دلهره به جانِ مستمع افتاده و تپش قلبها بالا گرفته می‌گفتم متوجه اضطرابتان شدم، عیبی ندارد، آدم شب عاشورا نخواهد یک ذره از حال زنها و بچه‌های حرم را بچشد که نمی‌شود اسم خودش را بگذارد شریکِ غم! ولی هول ورتان ندارد نیامده‌ام برای مقتل‌خوانی. مثل امشبی که قلب امام زمان دارد از غصه می‌ترکد، ادب و انصاف حکم می‌کند آدم اصلا روضه نخواند! من هم نمی‌خوانم! لااقل از مگوهای واقعه نمی‌خوانم. بعد که مستمعها آب دهانشان را فرو می‌دادند و یک نفس راحتی می‌کشیدند می‌گفتم هان دیدید حتی تاب یک اشاره را ندارید چه رسد به اصل واقعه. تازه شما مردهای اینجا هر قدر هم غیرتی باشید، هر اندازه هم عاطفی، یک ذره از غیرت و عاطفه‌ی ابی‌عبدالله نمی‌شود. حالا حساب کنید آن مردِ غیرتمندِ پرعاطفه که از فردا خبر داشته و می‌دانسته قرار است چی سر این زن و بچه بیاید، او مثل امشبی چه حالی داشته؟ این را می‌گفتم و اجازه می‌دادم صدای نشستنِ دستها روی پیشانیها جلسه را پر کند و شانه‌ها به گریه بلرزد. بعد با سوز می‌گفتم آه حسین... و می‌گذاشتم مستمعها پشت سرم تکرار کنند و جا برای گریه باز شود... بعد دوباره می‌گفتم ادب و انصاف حکم می‌کند آدم مثل امشبی روضه نخواند و فقط همه‌ی جلسه را پر کند از صلواتهای بی‌تاب و نگران که خدای نکرده یک وقت اتفاقی برای صاحب‌الزمان نیفتد. و می‌گذاشتم مستمعها چند صلوات پراکنده و شلوغ و اشک‌آلود بفرستند تا کمی دلشان قرار بگیرد. بعد می‌گفتم راستش من برای امشب اگر قرار باشد روضه بخوانم یک چیزی می‌خوانم که فقط روضه‌ی اباعبدالله نیست، یک حرفیست که روضه‌ی همه‌ی اهل‌بیت با هم است! دلهایتان را بدهید دست من تا ببرم آنجایی که زینب روضه‌ی پیغمبر و حضرت زهرا و امیرالمؤمنین و امام مجتبی را با هم خوانده و آمده گریه‌اش را توی دامن اباعبدالله ریخته! یک وقتی از شب زینب کبری با هزار اضطراب خودش را به چادر برادر رسانده و همانجور که صدایش می‌لرزیده پرسیده: حسین جان روی اصحابت چقدری می‌شود حساب کرد؟ این پرسشِ چند کلمه‌ای سنگین‌ترین روضه‌ی شب عاشوراست حتی سنگین‌تر از روضه‌ی گودال! این دلشوره‌ای که شب عاشورا به جان زینب افتاده و او را بلند کرده که برود و از برادر بپرسد اصحاب ماندنی هستند؟ پرده از حقایقی برمی‌دارد که در خاطرِ زینب بوده! راستش ما اگر این سوال زینب را درست فهم می‌کردیم، همینقدر که من گفتم زینب این را پرسیده، آنقدر خودمان را می‌زدیم و آنقدر گریه می‌کردیم که از حال برویم. بعد همانطور که اشک امانم را گرفته بود می‌گفتم یک نفر به من بگوید این زن مگر خاطره‌ی چند نامردی توی ذهنش بوده که حالا شب عاشورا اینجوری هول ورش داشته؟ زینب هر چه به عقب نگاه کرده دیده جز نامردی چیزی یادش نمی‌آید، خب حق داشته دلهره بگیرد نکند اینها هم نامردی کنند و بلایی که سر مادر و پدر و آن یکی برادرش آمد سر حسین هم بیاید. اول خاطره‌اش از نامردی از آن ۱۲۰هزاری بود که زدند زیر همه چیز و گفتند ما دور ایستاده بودیم نشنیدیم پیغمبر چی گفت، خاطره‌ی دیگرش از نامردی از آن چهل شبی‌ست که همراه مادر می‌رفت در خانه‌ی انصار و مهاجر و هر کدام با بهانه‌ای زهرا را به دیگری حواله می‌کردند و آن آخرها دیگر حتی لای در را باز نمی‌کردند، بعدش هم که آتش گرفتن در و آن حادثه‌هاست، خاطره‌های بعدش نامردیهای صفین و جمل و نهروان با پدرش و بدتر از همه سپاه امام مجتبی که آنجور برادرش را تنها گذاشته بودند، زینب شنیده بود حتی بعضی از فرمانده‌های حسن به معاویه نامه داده بودند اگر میخواهی سر حسن را برایت می‌فرستیم... خب حق داشته شب عاشورا لرز به تنش بیفتد. زینب با این سوالش عالم را شرمنده کرده، یک جوری خوابانده توی گوش دنیا که اف بر تو که هر چی نگاهت می‌کنم با ما غیر از نامردی نکردی. از من اگر می‌پرسید سخت‌ترین جای واقعه همین سوال زینب است همین تردیدی که به دلش افتاده، همین اعتمادی که نتوانسته بکند... اف به دنیایی که برای بچه‌های پیغمبر هیچ وقت جای امنی نبوده! این را می‌گفتم و مجلس را به حال خودش رها می‌کردم تا هر کسی همانطور که اشکهایش آویزان است در خلوت خودش حساب کند مگر این زن چقدر نامردی در خاطرش داشته؟ چقدر بی‌وفایی... ✍ملیحه سادات مهدوی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹️کلیپ کودکانه 🔸️موضوع: محرم و کودکان 🔸️این قسمت: یکی بود یکی نبود(ماجرای کربلا) https://eitaa.com/afchanginahjolblagheh
🏴گزارش ساعت به ساعت روز بر اساس مقاتل (عاشورای سال ۶۱هجری قمری) 🕘 حدود ساعت 9 ♦️روز به وقت چاشت رسیده بود که شمر به عمر سعد پرخاش کرد که چرا این قدر تعلل می کند؟ عمر سعد عاقبت رضایت به شروع جنگ داد. اولین تیر را به سمت سپاه امام (ع) رها کرد. سپس کماندارهای لشکر کوفه همگی با هم شروع به تیراندازی کردند. چند نفر از سپاه امام در این تیر باران شهید شدند. (تعداد دقیق معلوم نیست . تعداد شهیدان تیر اندازی. با تعداد شهیدان حمله اول 50 نفر ذکر شده.) ᘜ⋆⃟݊🖤•✿❅⊰━━━•─ https://eitaa.com/afchanginahjolblagheh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴گزارش ساعت به ساعت روز بر اساس مقاتل (عاشورای سال ۶۱هجری قمری) 🕙 حدود ساعت 10 🔴 🔹بعد از تیراندازی یسار غلام زیادین آبیه و سالم غلام ابن زیاد از لشکر کوفه برای نبرد تن‌به‌تن ابتدای جنگ بیرون آمدند. عبدالله بن عمیر اجازه نبرد خواست. امام حسین نگاهی به او کرد و فرمود: «به گمانم حریف کشنده‌ای باشی» عبدالله آن دو نفر را کشت.البته انگشتان دست چپش قطع شد.   🔰بعدازاین نبرد تن‌به‌تن، حمله سراسری سپاه امام حسین (علیه السلام) انجام شد؛ امام و حبیب و یارانش در برابر او ایستادگی کردند. زانو به زمین زدند و با نیزه‌ها حمله را دفع کردند. همزمان شمر به جناح چپ سپاه امام حمله برد. 💠زهیر و یارانش به جنگ مهاجمین رفتند. خود شمر در این حمله زخم برداشت بعد از عقب‌نشینی هر دو جناح کوفی، عمر سعد ۵۰۰ تیرانداز فرستاد که دوباره سپاه امام را تیرباران کردند و درآن حملات، علاوه بر از پا درآمدن هر ۲۳ اسب لشکریان امام تعدادی دیگر از اصحاب شهید شدند. 🔆اولین شهید، ابوالشعثا بود و ۸ تیر انداخت که ۵ نفر از دشمن را کشت. امام او را دعا کرد. 🔥گروهی از سپاه شمر خواستند از پشت سر به امام (علیه السلام) حمله کنند که زهیر و ۱۰ نفر به آن‌ها حمله کردند... ‌ᘜ⋆⃟݊🖤•✿❅⊰━━━•─ https://eitaa.com/afchanginahjolblagheh
🕚 حدود ساعت ۱۱ امروز : ⚫️امام‌(ع) دستور تک تک به میدان رفتن را به یاران داد. اصحاب با هم قرار گذاشتند تا زنده‌اند نگذارند که کسی از بنی‌هاشم به میدان برود. انگار برای شهادت با هم مسابقه داشتند. بعضی «در مقابل نگاه امام‌(ع)» شهید شدند. یکی از اولین کسانی که کشته شد، پیرمرد زاهد، جناب بریر بود. مسلم بن عوسجه بعد از او کشته شد. حبیب بر سر بالین او رفت و گفت کاش می‌توانستم وصیت‌های تو را اجرا کنم. مسلم با دست امام حسین(ع) را نشان داد و گفت: «وصیت من این مرد است».  یک بار، هفت نفر از اصحاب امام‌(ع) در محاصره واقع شدند، حضرت عباس(ع) محاصره آنها را شکست و نجاتشان داد. ᘜ⋆⃟݊🖤•✿❅⊰━━━•─ https://eitaa.com/afchanginahjolblagheh
بہ آخرین نماز ارباب نزدیک مےشویم حبیب بن مظاهر موقع اذان ظهر شهید شد. چون که نوشته‌اند، امام(ع) خطاب به اصحاب فرمودند: یکی برود با عمر سعد مذاکره بکند و بخواهد برای نماز ظهر جنگ را متوقف کنیم. یکی از لشکر کوفه صدا زد: «نماز شما قبول نمی‌شود.» حبیب به او گفت: «ای حمار! فکر می‌کنی نماز شما قبول می‌شود و نماز پسر پیامبر(ص) قبول نمی‌شود؟» به جنگ او رفت اما از سپاه کوفی به کمکش آمدند و حبیب کشته شد. امام(ع) از شهادت حبیب متأثر شد و برای اولین بار در روز عاشورا گریست. رو به آسمان کرد و گفت: «خدایا رفتن جان خودم و دوستانم را به حساب تو می‌گذارم.»  امام‌(ع) نماز را شکسته و به قاعده «نماز خوف» خواند. گروهی از اصحاب به امام‌(ع) اقتدا کردند و بقیه به جنگ پرداختند. زهیر و سعید بن عبدالله حنفی خودشان را سپر امام کردند. نوشته اند سعید بن عبدالله ۱۳ تیر و نیزه خورد و به شهادت رسید. در آخرین نفس از امام پرسید: «آیا وفا کردم؟ " ᘜ⋆⃟݊🖤•✿❅⊰━━━•─ https://eitaa.com/afchanginahjolblagheh
حدود ساعت ۱۳:۰۰💔 ۳۰ نفر از اصحاب امام(ع) تا وقت نماز زنده بودند و بعد از این ساعت شهید شدند. بعد از کشته شدن اصحاب، نوبت به بنی هاشم رسید. اولین نفر، حضرت علی اکبر(س) بود. البته الفتوح، عبدالله بن مسلم بن عقیل را اولین شهید بنی هاشم خوانده‌است. این عبدالله بن مسلم، به طرز ناجوانمردانه‌ای شهید شد. شهادت او بر جوانان بنی هاشم گران آمد. دسته جمعی سوار شدند و به دشمن حمله بردند. امام آنها را آرام کرد و فرمود: «ای پسرعموهای من، بر مرگ صبر کنید. به خدا پس از این هیچ خواری و ذلتی نخواهید دید.» ᘜ⋆⃟݊🖤•✿❅⊰━━━•─ https://eitaa.com/afchanginahjolblagheh
حدود ساعت ۱۴:۰۰💔  عاقبت امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) تنها ماندند. عباس(ع) اجازه میدان خواست، اما امام(ع) او را مأمور رساندن آب به خیمه‌ها کرد. دشمن بین دو برادر فاصله انداخت. عباس(ع) دلاور در حالیکه با شجاعت تمام سعی در آوردن مشک آب برای زنان و کودکان داشت، در محاصره دشمن دو دستش قطع شده و با عمودی آهنین بر سرش زدند که از اسب بر زمین افتاد.😭 اباعبدلله(ع) سراسیمه خود را بر پیکر قطعه قطعه برادر رساند. دشمن کمی به عقب رفت. امام(ع) برای دومین بار، بعداز مرگ برادر عزیزش، گریه کرد و فرمود: «اکنون دیگر پشتم شکست.» ᘜ⋆⃟݊🖤•✿❅⊰━━━•─ https://eitaa.com/afchanginahjolblagheh
ثواب زیارت عاشورا امروز رو به آقامون صاحب الزمان و شهید امروز و تمامی شهدای کربلا تقدیم کنیم. شهید وحید نومی گلزار✨✨ شهیدی که ظهر عاشورا شهید شد در پنجمین روز مرداد سال ۱۳۶۱ در تبریز به دنیا آمد. بعد از اتمام خدمت سربازی برای ادامه تحصیل در رشته آی تی که پیش‌نیاز آن زبان بود وارد دانشگاه مولتی مدیا (MMU) کشور مالزی شد. حدود یک سال و نیم در کشور مالزی بعد از اتمام دوره زبان انگلیسی به ایران بازگشت و در پالایشگاه بندرعباس به کار مشغول گشت. وی همچنین بخش زیادی از زمانش را به تحقیق در امور دینی می‌پرداخت. با دیدن جنایات تکفیری‌ها در منطقه، به‌طور داوطلبانه لباس دفاع از حرم را می‌پوشد. شهید نومی گلزار می‌گفت: «فکر می‌کنیم نماز می‌خوانیم و روزه می‌گیریم و خرده کار خیر انجام می‌دهیم مسلمانی تمام شد؟ در عراق مردم را ذبح می‌کنند، انسانیت، شیعه و اسلام را ذبح می‌کنند، اگر من و ما نرویم هرکس بهانه‌ای دارد که نرود. مثل زمانی که امام حسین (ع) «هل من ناصر ینصرنی» سر داد که فقط 72 تن ماندند و بقیه به همان عناوینی ماندند که شاهد مثله شدن باشند.» با اینکه محدودیت و ممانعت‌های فراوانی برای رفتن او به مناطق جنگی وجود داشت اما با تلاش‌ها و پیگیری‌های فراوان، در یکی از جیش‌های عراق پذیرش شد. در آنجا نیز به عنوان تک‌تیرانداز فعالیت می‌کرد. سرانجام روز دوم آبان سال 139۴ همزمان با ظهر عاشورا، در اثر انفجار نارنجک داعشی‌ها به شهادت رسید. ᘜ⋆⃟݊🖤•✿ꕥ⊰••""••━━━•─ https://eitaa.com/afchanginahjolblagheh
😭😭😭   ⚫️ساعت حدود ۱۵: 🖤 امام به‌طرف خیمه‌ها برگشت تا خداحافظی بکند. همچنین پیراهنش را پاره‌پاره کرد و پوشید تا بعداً در وقت غارت کردن توسط دشمن برهنه‌اش نکنند. وقت وداع با اهل‌بیت، کودک شیرخواره او توسط تیر حرمله کشته شد. 🖤امام رو به آسمان کرد و فرمود: «خدایا اگر نصرتت را از ما دریغ کردی. این را در مقابل چیزی قرار بده که برای ما بهتر است»   🖤امام (علیه السلام) به میدان رفت اما کمتر کسی حاضر به مقابله با ایشان می‌شد. بعضی تیر می‌انداختند و بعضی از دور نیزه پرتاب می‌کردند. 🔥 شمر و ده نفر به مقابله امام آمدند. بعد از شهادت امام بر پیکر مبارکش جای ۳۳ زخم نیزه و ۳۴ زخم شمشیر شمرده شد.   🖤امام (علیه السلام) در آستانه شهادت بود اما کسی جرئت نمی‌کرد به سمت ایشان برود. اهل حرم از صدای ذوالجناح متوجه شده و بیرون دویدند. ☘ کودکی به نام عبدالله بن حسن دوید و به طرف امام آمد. او را در بغل عمویش کشتند. امام برای سومین بار ناراحت شدند و کوفیان را نفرین کردند: «خدایا باران آسمان و روییدنی زمین را از ایشان بگیر!»   ᘜ⋆⃟݊🖤•✿❅⊰━━━•─ https://eitaa.com/afchanginahjolblagheh
همیــــــــــن حوالے ... وقت شهادت امام(ع) را وقت نماز عصر گفته‌اند. روایت تاریخ طبری به نقل از وقایع‌نگار لشکر عمر سعد چنین است: «حمید بن مسلم گوید: پیش از آن که حسین(ع) کشته شود، شنیدم که می‌گفت: «به خدا پس از من، کسی را نخواهید کشت که خداوند از کشتن او، بیش از کشتن من بر شما خشم آرد.» گوید: آن‌گاه شمر میان کسان بانگ زد که «وای بر شما! منتظر چیستید؟ مادرهای‌تان به عزای‌تان بنشینند، بکشیدش!» گوید در این حال سنان بن انس حمله برد و نیزه در قلب امام(ع) فرو برد...💔 یاحسیـــــن ᘜ⋆⃟݊🖤•✿❅⊰━━━•─ https://eitaa.com/afchanginahjolblagheh
لحظات بسیار سخت و دلگیری است 😔😔😔😔 برا زینب س و فرزندان حسین ع و سخت تر از اون‌ برای امام زمان عج الله بشین تو این لحظات یه روضه ی مقتل امروز که روزشه ، گوش کن و بعد صدقه تو با اشکی که بر حسین و غربتش درین روز ریختی بده جز بی تفاوت ها نباشی 😔😔😔😔 صدقه قلب امام زمان رو ارام میکنه 😔 هنوز فرصت برا صدقه دادن و ارام کردن قلب امام زمانت داری ۶۰۶۳۷۳۱۱۵۹۱۴۲۳۸۰ فاطمه افچنگی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️🍃 یک روز در شناسنامه قلبِ همه‌‌ی ما مینویسند: صادره از حسین آباد! تو یک روز ،آخرش قلب همه ی ما را آباد میکنی عزیزم، آقای‌امام‌حسین... ــــــــــــــــــــــــ✨❤️ـــــــــــــــــــــــ ᘜ⋆⃟݊🖤•✿❅⊰━━━•─ https://eitaa.com/afchanginahjolblagheh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸️کلیپ داستان محرم به زبان کودکانه ساده‌ترین و زیباترین حالتی که میشه داستان محرم رو برای کودکان ۳ تا ۶ سال توضیح بدین🙏 یادمون باشه باید به اندازه درک بچه‌ها براشون توضیح بدیم تا توضیحی که می‌دیم تو ذهنشون بشینه و بفهمن؛ شرح کامل ماوقع خیلی اتفاقات برای این سن لازم نیست اما آشنا شدن با وقایع براشون لازمه پس ساده و به اندازه درکشون از وقایع براشون می‌گیم تا کم‌کم بزرگ بشن و به تناسب بالارفتن درک و فهمشون بیشتر و مفصل‌تر براشون بگیم🙏 https://eitaa.com/afchanginahjolblagheh