🔸 #خــاطــره_جـهـادی 📽
هر وقت میخوام پامو از خونہ بذارم بیرون ده بار مےرم جلو آینہ و سرتا پامو چک میکنم...روسریم صاف باشه چادرم خاکے و چروک نباشه و ازین حرفا...
حالا منہ سوسول تصمیم گرفتہ بودم برم جهادی!!
روز اول کہ رفتیم اسکان رو بالش و پتو و هر چے كہ مے تونستم ملافہ کشیدم😅
کل اونروزو غر میزدم با خودم کہ خدایااااا اینجا کجاس پاشدم اومدم
چرا آب کمـہ
چرا گرمـہ
چرا اینقد جکُ جونور داره
اینکہ میگم جک و جونور ینے از انواع حشرات گرفتہ تا جوندگانے چون موش!
اما بعد چن روز دیگہ مجبور بہ همزیستے مسالمت آمیز شدیم با دوستان😶
روز دوم کہ برای اولین بار میخواستیم بریم روستا من تر و تمیز و مرتب منتظر بودم کہ صدامون کردن گفتن برید فلان جا سوار شید
🚜 رفتم دیدم یـہ مزدا وانت منتظرمـہ!
اول فکر کردم اشتباه شده با این وسایلو میخوان بیارن بابا ما آدمیما مثلا..ولے دیدم نہ خیلے جدی همہ دارن میشنینن پشت ماشین!!!
خلاصہ کہ ما هم تو رودربایستے نشستیم پشتشو تا برسیم پنجاه بار بالا پایین شدیم و کلے خاک خوردیم!
یہ شبم كہ داشتم از گشنگے تلف میشدم وقت شام کہ شد با ذوق اومدم نشستم سر سفره اول نون آوردن و هندونہ گفتم عههه دستشون درد نکنہ هندونہ هم میدن کنار شام!🍉
کہ یکے گفت کنار چیہ بابا این الان خودش شامه😪😅 دو سہ روز کہ گذشت کلا یادمون رف کہ گرمہ کہ آب کمہ کہ هے خاکے میشیم...
دیگہ دل بستیم بہ مردم مهربون روستا و یاد گرفتیم کمتر غر بزنیم....
واقعا مسئلہ ی مهمیہ..
بیاین کمتر غر بزنیم به زندگے مون✌😉
#جهادی_باشیم👤
#جهادی_زندگے_کنیم👥
🌐گروه جهادی افسران ولایت استان بوشهر
🆔 @afsaranevelayat