eitaa logo
『 افسران جنگ نرم 』🇵🇸
679 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
2هزار ویدیو
89 فایل
در جـنگ نرم پای باور و ایمانمان که وسط باشد ساکت نخواهیم نشست✌️🏻... {خادمان کانال🌱} @valeh_135 @yazahra_83 @Montaghem_soleymani_82 شرایط تبادل و کپی↯ @shorot_13 حرفهاتون⇦ @Afsaranadmin
مشاهده در ایتا
دانلود
آیٺ اللہ جـاودان مےفرمـودند✨: °• ‌اگہ ڪسےدرجنگ یڪبارشهـیدشدہ اماڪسے اگہ باهواےِ نفـس خودش بجنگہ •°♥️ 🌸 @afsaranjangnarm_313 🌸
🖋 | | → ✿...دخترخانم‌جوان/آقاپسرجوان↓ بیا اگر گناهـ میڪنیم😑↶ نگوییم جوانے ڪردیم... ↺بہ |♡علےاڪبر(ع)♡| ↫ برمیخورد↬😔🦋 🌱°•` 🐚@afsaranjangnarm_313🐚
۵ تا صلوات به نیت حضرت علی اکبر علیه السلام برای خوشبختی و عاقبت ب شهادت جوونای کانال🤩🤩🤩🤩 "البته اونایی ک دوس دارن شهید شن😉" 🌺@afsaranjangnarm_313🌺
❤️🧡❤️🧡❤️ با آمدنت قاعده بهم خورد... لیلای تو مجنون شد و مجنون تو لیلا 🧡❤️🧡❤️🧡 @afsaranjangnarm_313
[@EThemes] Rahbari Blue.attheme
126.8K
تم "رهبری" محیطی آبی و روشن برای ایتا. 🎨 ❤️ 🌙 @afsaranjangnarm_313 🌙
✨ ** امروز روز عقد کمیل و زینبه قرار شد برای عقدشون بریم حرم... حاضر شدم رفتم پیش کمیل با دیدنش چشمام برق زد واقعا خوشگل شده بود...😍 تو دلم کلی قربون صدقه ش شدم برگشت سمتم +چطورم -قابل تحمل تر شدی شکلکی برام دراورد و برگشت رفتم جلوش واستادم و شروع کردم به مرتب کردن موهاش از بچگی عاشق این کار بودم بابا صدامون کرد رفتیم پایین مامان شروع کرد به تعریف از کمیل -من اینجا شلغمم😑 بابا به طرفداری از من اومد بغلم کرد و گفت +قربونت بشم فرشته ی من تو که ماهی پشت چشم برای کمیل نازک کردم و دست بابارو بوسیدم... سوار ماشین شدیم 2 ساعت با کل کل کردنای من و کمیل و خنده های بابا و چشم غره های مامان گذشت. کمیل جای گل فروشی نگه داشت باهم رفتیم پایین یه دسته گل رز سفید سوارش دادیم من رفتم تو ماشین و کیل واستاد تا دسته گل و بگیره وقتی اومد یه شاخه گل مریم داد به مامان و یه شاخه م به من از اینکه علایقم و می دونست خیلی حس خوبی داشتم.... کمیل برادرم.... خواهرم و حتی بهترین دوستم بود و به شدت بهش وابسته بودم رسیدیم حرم و دیرتر از بقیه ی فامیل رسیدیم سلام کردیم و وارد حرم شدیم... علی نگام نمی کرد و این خوشحالیم و چند برابر می کرد نشستیم و منتظر زینب و خانواده ش موندیم... داشتم با دختر خاله هام صحبت می کردم که با بلند شدن بقیه فهمیدم اومدن به نشونه ی احترام بلند شدم و سرم و انداختم پایین و سلام کردم عاقد اومد... چادر رنگیامون و سرمون کردیم و کمیل و زینب کنار هم نشستن😍 نگاهم افتاد به محمد... واستا ببینم اون دختره کیه کناااااارش😳 دختر با شوق و ذوق با محمد حرف می زد و محمد سرش و انداخته بود پایین و گه گداری سر تکون میداد با شروع خطبه عقد محمد عذر خواهی کرد و از کنارش بلند شد😂 حس شیشمم بهم رسوند که این دختره به محمد اقای ما یه حسایی داره و حس حسادتی که به شدت فعال شده بود😅 عمه م داشت قند میسابید و من و اون دختره م پارچه رو گرفته بودیم بالا سرشون یکم رو قیافه ش دقیق شدم ابروهاش و برداشته بود یه کوچولو تپل بود قدش هم یه هوا از من کوتاه تر بود... ✍به قلم: ث.نیکوتدبیر 💫 @afsaranjangnarm_313 💫
✨ سرش و بلند کرد و بهم نگاه انداخت من سریع حواسم و پرت کردم ولی فکر کنم بیشتر ضایع شدم🤦🏼‍♀ عاقد: ایا بنده وکیلم؟ +عروس رفته گل بچینه😑 - برای بار دوم می پرسم ایا بنده وکیلم؟ +عروس رفته گلاب بیاره🤕 -برای بار سوم می پرسم ایا بنده وکیلم زینب با صدایی که از استرس میلریزد گفت با اجازه ی امام زمان...پدرم مادرم بزرگ ترا بله😌 همه دست زدن و بعدم از کمیل پرسید کمیلم بله رو گفت و... حلقه هارو تو دست هم کردن و کمیل دست زینب و بوسید😄 عموی زینب که حالا فهمیدم بابای اون دختره ست اومد و دست کمیل و زینب و تو دست هم گذاشت نفهمیدم کی گریه م گرفت برای تبریک رفتم جلو کمیل تا اشکامو دید سریع سرم گرفت تو بغلش و گفت نبینم اشکاتوووو نگران گریه نکن نوبت توعم میشه نمی ترشی😂 -کمیل حیف نمیخوام از الان جلو خانومت خرابت کنمممم😡 زینب و بغل کردم ک بهش تبریک گفتم بعد تبریکاو عکسایی که گرفتیم رفتیم برای شام بابای زینب همه رو دعوت کرده بود رستوران کمیل و زینب با ماشین ما رفتن زودتر ماعم باید خودمون و تو ماشین یکی تلپ می کردیم مامان رفت ماشی خاله باباعم ماشین عمو من این وسط مث بچه یتیما دنبال ماشین خالی می گشتم🤕 باصدای بوق سرم و بلند کردم دیدم حاج خانومه +دخترم بیا توماشین ما خالیه -مزاحتمون نمیشم +بیا عزیزم تعارف نکن محمد عقب نشسته بود می خواست بلند شه بره جلو که ماشین پشت سری شروع کرد به بوق زدن و حاج اقا گفت سریع سوار شم و راه افتاد.... حاج خانوم برگشت عقب و با دیدن قیافه ی من و محمد پقی زد زیر خنده😂 ✍به قلم: ث.نیکوتدبیر 💫 @afsaranjangnarm_313 💫
🦋💚بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم💚🦋 🕊اِلـهی عَظُمَ الْبَلاءُ،وَبَرِحَ الْخَفاءُ،وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ،وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ،وَمُنِعَتِ السَّماءُواَنْتَ الْمُسْتَعانُ،وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى،وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِوالرَّخاءِ؛اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد ،اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْناطاعَتَهُمْ ،وَعَرَّفْتَنابِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم،فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاًعاجِلاً قَريباًكَلَمْحِ الْبَصَرِاَوْهُوَاَقْرَبُ؛يامُحَمَّدُياعَلِيُّ ياعَلِيُّ يامُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُماكافِيانِ،وَانْصُراني فَاِنَّكُماناصِرانِ؛ يامَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ،اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني،السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ،الْعَجَل،يااَرْحَمَ الرّاحِمينَ،بِحَقِّ مُحَمَّدوَآلِهِ الطّاهِرين🕊 •°•🌸✨اَللّهُـمَّ‌ عَجـِّـل‌ لِوَلیِّــکَ‌ الفَـــرَج✨🌸•°• 🌺 @afsaranjangnarm_313 🌺
برای سلامتی و ظهور امام زمان (عج) دعا کنیم... ❤️ 😉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا