#پارت_13
#واقعیت_درمانی✨
+ببین کوثر...
-یادم نمیاد انقدر باهاتون صمیمی شده باشم🤨
+این حرفا چیه چند روز دیگه محرم میشیم و من میشم صمیمی ترین ادم زندگیت☺️
-اون وقت کی گفته؟
+نکنه جوابت منفیه؟
-ببینید علی اقا شما از اول برای مثل کمیل بودید... من یه عمر شمارو به چشم داداش خودم نگاه می کردم توقع دارید من باکسی ازدواج کنم که نگاهم بهش خواهرانه ست؟ در ثانی من و شما از نظر تفکر و اعتقادات زمین تا اسمون فرق داریم... من دوست دارم با کسی ازدواج کنم که ایمانش از من قوی تر باشه و من و بکشه بالا....
+ببین کوثر....کوثر خانم من انقدر دوست دارم که حاضرم به خاطرت هر کاری بکنم اگه بحثت اعتقادات منه من حاضرم تغییر کنم
-اون تغییری که پشتش علاقه نباشه و به خاطر من باشه بدرد نمی خوره ایمان باید از ته ته دلت باشه....
+من حاضرم دنیام و به پات بزارم...
-اصن یه چیزی... شما اگه واقعا من و دوست داشتید این دوست دخترای رنگا و رنگ و مختلفتون چی بود؟
+اونا برای سرگرمی و هوس بودن...
-اون جه عشقیه که به خاطرش نتونی جلوی هوست رو بگیری؟؟؟این اسمش عشق نیست پسرخاله..
من هیچ حسی بهتون ندارم و نخواهم داشت
+نکنه دلت جای دیگه گیره؟
-هر فکری که میخواید بکنید ولی همین رو بدونید که ازدواج من و شما غیر ممکنه اگه م اتفاق بیوفته تهش هیچی جز بدبختی نیست
+کوثرجان نکنه داری ناز میکنی که نازت و بخرم؟ هرچقدر دوست داری ناز کن من تا ابد خریدار نازتم
-من واقعا نمیدونم دیگه با چه زبونی بهتون بگم😩
+تو این 24 سال به هرچی میخواستم رسیدم مطمئن باش به تو میرسم
-غیر ممکنه
این و گفتم و بلند شدم و رفتم بیرون خاله با ذوق بهم خیره شده بود و گفت مبارکه؟
#ادامه_دارد
✍به قلم:
ث.نیکوتدبیر
💫 @afsaranjangnarm_313 💫