از مریم پسری به جا میمونه به اسم غیث. از لحن وصیت مریم برای غیث معلومه که کاملاً آماده رفتن بوده:
«غیث، تو قلب و روح مادرت هستی.
میخواهم برایم دعا کنی و گریه نکنی تا بتوانم خوشحال بمانم. میخواهم سرافرازم کنی و توانا و سرآمد باشی و تاجری لایق شرایط خودت بشوی، عشق من.
مامان میخواهم مرا فراموش نکنی. من همه کار کردم تا تو شاد باشی و آرام و راحت بمانی. همه کار برای تو کردم...
وقتی بزرگ شدی، ازدواج کردی و دختری داشتی، اسمش را به یاد من مریم بگذار. تو عشق من، قلب من، تکیهگاه من، روح من و پسری هستی که باعث افتخار من است. من همیشه به خاطر نام نیک تو خوشحال خواهم بود.
قسمت میدهم، غیث؛ نمازت، سپس نمازت سپس نمازت، مامان!
امضاء: مادرت مریم»