🙏 باز هم چنین مسئولینی ام آرزوست !...
به یاد شهید محراب #آیت_الله_مدنی🌷
🌷خاطراتی از #شهید_مدنی به روایت دوستان و اطرافیان :
1⃣ زمانی که بنزین و نفت کم شده بود، آقا گفت از فردا ماشین نمیبریم!
بعد از نماز بود که راننده ماشین را روشن کرد . آقا فریاد زد: چرا ماشین را روشن کردی؟ مگر نمی بینی بنزین نیست؟ من پیش مردم میگویم بنزین کم است، صرفهجویی کنید !
حالا خودم ماشین سوار شوم و بروم؟؟!!
چندماهی پیاده رفت و پیاده آمد !
🎤حمید منیع جود
2⃣ آقا همیشه به راننده می فرمود که آهسته بروند تا اگر کسی کاری داشت سریع نگه دارد و او بتواند حرفش را بزند !
و با توجه کامل به حرفهای او گوش می کرد! بسیار دوست داشت که مردم بدون واسطه با ایشان صحبت کرده و مسائل شان را مطرح کنند.
🎤ناصر برپور
3⃣ در اوایل انقلاب ، هوای همدان بسیار سرد بود. آقا فرمود بخاری را خاموش کنید. پرسیدیم چرا ؟
فرمود امام در پاریس شنیده اند در ایران نفت نیست و فرمودهاند من از وسایل گرمایی استفاده نمی کنم!
پس ما هم دیگر استفاده نمیکنیم !
ایشان شال و عبا را دور خود پیچیده بود و سرما را تحمل میکرد و میگفت ما پیرو امام هستیم و باید مثل مردم عادی زندگی کنیم.
🎤محمود شهبازی
4⃣ یکی از محافظان آقا نقل کرد: آقا صبح روز شهادتش، مبلغی برای خرید لوازمات از کیسه خرجی اش به من داد و بعد فرمود: به نظر، من امروز شهید میشوم! زیرا تا به حال این کیسه اینقدر خالی نمانده بود! روزیِ من از این دنیا دیگر تمام شده است !
📚کتاب معلم اخلاق، آقای سراجی
🆔 @afzayeshetelaat