🌷کمک به فقرا 🌷
ماه رمضان جهاد نیمه شب تماس گرفت و گفت که آماده شوم و به چند نفر دیگر از دوستانمان که از افراد مورداعتماد جهاد بودند بگویم حاضر شوند، میخواهیم برویم جایی
ساعت نزدیک ۳، ۲:۳۰ صبح بود در محلی که قرار گذاشته بودیم جمع شدیم. همه نگاه ها به دهان جهاد بود تا باز شود و بگوید که چرا مارا اینجا جمع کرده،
جهاد بعد از چند دقیقه گفت بچه ها سوار شوید ما هم بدون اینکه چیزی بپرسیم سوار شدیم.
در راه کسی حرف نزد. در خانه ای ایستاد که از ظاهر کوچه معلوم بود افراد ساکن در اینجا وضع خوبی ندارند.
از ماشین پیاده شد وماهم همین طور نگاهش میکردیم، بسته ای از صندوق عقب ماشین درآورد و به من داد و گفت برو در آن خانه و این را بده و بیا.
گفتم جهاد این چیه؟ گفت کمی خوراکی هست برو … چند قدم که رفتم برگشتم و با تعجب نگاهش کردم و او هم مرا نگاه کرد و یک لبخند زد وگفت راه برو دیگر ….. رفتم سمت در و در را زدم کسی آمد جلوی در و بدون اینکه از من سوالی بکند بسته را گرفت، تشکر
کرد و رفت داخل خانه .. آن لحظه بود که فهمیدم جهاد قبلا هم اینکار را میکرده و برای آن ها چیزی میفرستاده و ما بیخبر بودیم، حالا هم برای اینکه ممکن بود کسی بشناسدش نیامد بسته را بدهد.
تنها چند نفر از خانواده اش این را میدانستند، آن
هم فقط به این خاطر که ماه رمضان که دیروقت می امد نگرانش نشوند. بعد از شهادتش بود که فهمیدند، جوانی که شبهای رمضان، سفارش مولایش امیر المومنین را ترک نمیکرد، #شهید_جهاد_عماد_مغنیه🌹بود...
🌷شهدا را با ذکر صلوات یاد کنیم🌷
✨✨✨نحوه شهادت :ایشان مسئول نیروهای ضربتی حزب الله لبنان بود که در بازدید میدانی از شهرک الامل در قنیطریه سوریه مورد حمله تروریستی اسرائیل قرار گرفت و شهید شد. شهید جهاد عماد مغنیه، چهارمین شهید از خانواده مغنیه می باشد...✨✨✨
#شهید_جهاد_عماد_مغنیه
🍁در مراسم ختم والده سردار شهید حاج قاسم سلیمانی پسر جوانی پشت سر او ایستاده بود.
شاید به چشم بسیاری آشنا نمی آمد ولی اینکه تا آخر مراسم در پشت سر حاج قاسم قرار داشت نظرها را جلب می کرد.
پسر جوان که در طول مراسم درست پشت سر سردار ایستاده بود،
گاهی بوسهای بر شانه او میزد و هر چند دقیقه یکبار هم در گوشی باهم حرف میزدند
حاج قاسم گهگُداری او را در کنار خود میایستاند و به برخی فرماندهان هم معرفیاش میکرد.
هر کس او را نمی شناخت، با معرفی سردار، لبخندی بر لبانش مینشست و پسر جوان را بغل میکرد و میبوسید...🍁
#شهید_جهاد_عماد_مغنیه
مدافع حرم #شهید_جهاد_عماد_مغنیه بدون اینکه حرفی مستقیم به ما بزند،
وقتی دید در مواجهه با پیکر بابا بی تاب شده ایم،خطاب به جنازه بابا گفت؛
الحمدالله که وقتی شهید شدی کسی خانواده ات را به اسارت نگرفت و به ما جسارت نمی کندخبر شهادت جهاد را هم که شنید همین طور دلم سوخت وقتی برادرم جهاد را دیدم…مثل بابا شده بود.خون ها را شسته بودند ولی جای زخم ها و پارگی ها بود، جای کبودی و خون مردگی ها…تصاویر شهادت بابا و جهاد با هم یکی شده بودند و یک لحظه به نظرم رسید من دیگر نمی توانم تحمل کنم…باز مادر غیر مستقیم من و مصطفی را آرام کرد.وقتی صورت جهاد را بوسید گفت:ببین دشمن چه بلایی سر جهادم آورده؛البته هنوز به ارباً اربا نرسیده…باز خجالت آراممان کرد...
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌿🌿🌿
پدرش روز ۲۳ بهمن ۱۳۸۶ در محله کفرسوسه دمشق به دست تروریستهای موساد ترور شد.
شهادتش، او را از گمنامی درآورد و حالا پسر او که نام عموی شهیدش را بر وی گذاشته بودند،
مانند پسر، در کنار حاجقاسم ایستاده بود. او “جهاد” فرزند سردار بیبدیل حزبالله، شهید عمادمغنیه(حاج رضوان) بود.(فرمانده ارتش حزب الله)
ارتباط جهاد با حاج قاسم چیزی فراتر از رابطه یک پسر با دوست پدرش بود و هرکس نمی دانست گمان می کرد «جهاد» پسر فرمانده است.
جهاد عماد مغنیه در حمله بالگردهای رژیم صهیونیستی به شهرک «مزرعه الامل» در منطقه قنیطره سوریه به همراه چند تن از فرماندهان حزب الله لبنان به شهادت رسید....
🌿🌿🌿
#شهید_جهاد_عماد_مغنیه
#حاج_قاسم
عماد مغنیه که شهید شد، پسر سوم خانواده بود که در رویارویی با صهیونیست ها به شهادت می رسید؛ پیش از او دو برادر کوچکترش، فواد و جهاد به شهادت رسیده بودند. مادر شهیدان مغنیه همان روزها گفت که از اینکه سه فرزندم در راه جهاد فدا شدند، راضی هستم. تنها ناراحتی من این است که چرا دیگر جوانی ندارم تا به راه جهاد و مقاومت تقدیم کنم.
اینک جوانی دیگر از خانواده ی مغنیه تقدیم مقاومت می شد؛ “جهاد”ی دیگر برای جهاد و مقاومت.
شهیدان خانواده ی مغنیه: .
#شهید_جهاد_فائز_مغنیه / شهادت ۱۹۸۴
#شهید_فواد_فائز_مغنیه/ شهادت ۱۹۹۴
#شهید_عماد_فائز_مغنیه /شهادت ۲۰۰۸
#شهید_جهاد_عماد_مغنیه /شهادت ۲۰۱۵ ...
🌑🌒🌓🌔🌕