eitaa logo
منتظران ظهور اقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
2.3هزار دنبال‌کننده
61.2هزار عکس
14.5هزار ویدیو
49 فایل
هر گونه کپی وبرداشت بهر صورت با ذکر صلوات برای سلامتی و تعجیل در ظهور اقا امام زمان حلال میباشد و معرفی ما صدقه جاریه
مشاهده در ایتا
دانلود
✨❤️ هيچ روزى بر فرزند آدم نيايد مگر اين كه آن روز بگويد : اى پسر آدم! من روزى نو هستم و من بر تو گواهم. پس با من خوبى كن و در من كار نيك انجام ده، تا روز قیامت به سود تو گواهی دهم؛ چرا که دیگر مرا هرگز نخواهی دید. [ عليه السلام ] 📚 میزان الحکمة ج۸ ص۲۸۴
✨﷽✨ 🌹راز آفرینش حیوانات اهلی در قرآن چیست؟ 🍀خداوند در آیهٔ 13 سورهٔ مباركهٔ زخرف می‌فرماید: 📖 لِتَسْتَوُاْ عَلَى ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذْکُرُواْ نِعْمَةَ رَبِّکُمْ إِذَا ٱسْتَوَیْتُمْ عَلَیْهِ وَ تَقُولُواْ سُبْحَانَ ٱلَّذِى سَخَّرَ لَنَا هَٰذَا وَ مَا کُنَّا لَهُ مُقْرِنِین (13 - زخرف) که بر پشت آن (حیوانات اهلی) استقرار یابید و چون بر آن استقرار یافتید، نعمت پروردگارتان را به یاد آورید و بگویید: منزّه است خدایى که این را رام ما کرد که ما قدرت آن را نداشتیم. با اندکی تأمل در این آیه کاملاً می‌فهمیم که تمام حیوانات اهلی در طبیعت، معاد وحشی هم دارند: بز اهلی، شتر وحشی (لاما)، گاو وحشی (بوفالو)، سگ وحشی، اسب وحشی و.... وجود این حیوانات وحشی و معادل اهلی آن‌ها در طبیعت نشان می‌دهد که تمام این حیوانات را خدا خلق و رام انسان كرده تا او بتواند از آن‌ها بهره‌برداری كند. به عنوان مثال: وقتی انسان بر پشت شتر می‌نشیند به علت ضعف و ترس شتر از انسان نیست، در حالی‌ كه شتر چند برابر انسان قدرت داشته و چند برابر انسان تحمّل گرسنگی و تشنگی را دارد، پس نیازی به انسان برای برده و مطیع شدنش ندارد و شتر اگر در طبیعت هم باشد خودش می‌چرد و می‌تواند از خودش مواظبت کند، پس این خداوند است که شتر را ملزم به اطاعت از انسان نموده است. 💕💛💕💛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تنها خداست که می داند بهترین در زندگی تو چگونه معنا می‌شود! من آن بهترین را امشب برایت ازخدا میخواهم 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 قرار نیست همه ی دنیا شاعر بشوند یا نویسنده!‼️ ولی برای هر انسانی گاهی لازم است بایسـتد یک گوشه‌ای به آسمان خیره شود و خیلی خیلی آرام بی هیچ واسـطه‌ای به او بگوید که: دوسـتش دارد...‼️ 💗خدایا دوستت دارم💗 ❣🧡❣🧡 🌟 🌟 ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
📣فریب دروغها.،فتنه گریهای BBCو دشمنان دررسانه های بیگانه رانخورید. ♨️ به تنها خبری (دبستان ایالت تگزاس) که BBC تا این لحظه از فاجعه دیروز منتشر کرده توجه کنید: تصاویر همدلی، یکپارچگی و دلسوزی مردم و تصاویری از نمای دور بدون هیچ نشانی از کشتار خونین! 👆چون مال کشورهای خودشونه 📣توجه حالا خبر حادثه آبادان راببینید.👇 فریب وترفند، بزرگنمایی حادثه ودرنهایت دلسرد کردن مردم بی‌بی‌سی تاکنون ۲۹خبر از حادثه آبادان منتشر کرده، به جای دعوت به آرامش و تقویت همگرایی،😡 دعوت به آشوب، دامن زدن به نگرانی‌های بیشتر، نمایش اجساد قربانیان و بازنمایی آشفتگی اقدام کرده است.😡 با اندکی دقت متوجه غرض ورزی ودشمنی رسانه های بیگانه می شویم. ✅بابصیرت عمل کنیم. ✅با آنتی شبهه آگاهانه بپذیریم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌 سهم امروزمون از یاد مولای غریب ☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺 همه این روزها نگرانند... همه این روزها گرفتارند... برای قلب‌های نگران، برای دل پدری که شب‌ها دیر می‌آید تا شرمنده‌ی فرزندانش نشود... برای دست‌هایی که بعد از ساعت‌ها کار استراحتی ندارند... برای همه... دعا کنیم... تو روضه‌ها... تا نیاید گره از کار بشر وا نشود 😔 👤 زیبای مشکلات معیشتی مردم با صدای کربلایی جواد ؛
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸 🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐 📢اذان به افق کرج الله اکبر 🌺 الله اکبر 🌺 الله اکبر 🌺 الله اکبر 🌺 اشهد ان لا اله الا الله 🌼 اشهد ان لا اله الا الله 🌼 اشهد ان محمدا رسول الله🌸 اشهد ان محمدا رسول الله🌸 اشهد ان علیا ولی الله🌹 اشهد ان علیا ولی الله🌹 حی علی الصلاة🌻 حی علی الصلاة🌻 حی علی الفلاح🌷 حی علی الفلاح🌷 حی علی خیر العمل🌾 حی علی خیر العمل🌾 الله اکبر🌺 الله اکبر🌺 لا اله الا الله🌿 لا اله الا الله🌿 🌺🌺🌺🌺التماس دعا🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍄🍄🍄🍄🍄🍄🍄🍄🍄🍄🍄
. ❤️❤️❤️❤️❤️ 🌹آثار و برکات فراوان خواندن ❤️رسول خدا صل الله علیه وآله فرمود: هر کس اول صبح سوره یس را بخواند ،حوائجش برآورده می شود. 💥بهترین وقت بعد از نماز صبح است، مداومت بر خواندن‌ یس و هدیه آن به حضرت زهرا علیهاالسلام آثار و برکات فراوانی دارد. ❤️علامه شیخ مجتبی قزوینی که صاحب کرامات زیادی بوده است و تشرف محضر حضرت صاحب الزمان علیه السلام داشته است ، می فرماید: ما هر چه داریم به برکت خواندن سوره یس است. ❤️آیت الله بهجت : مردان و زنان مومن مداومت بر خواندن سوره یس دارند و معمولا خوبان عالم این سوره را حفظ هستند و با این سوره انس دارند. ❤️آیت الله وحید خراسانی : هر روز سوره یس را بخوانید و هدیه کتید به حضرت فاطمه علیها السلام که این کار باعث می شود حضرت زهرا علیها السلام سفارش شما را به پسرش حضرت مهدی علیه السلام نماید. 🍏گ راه معرفت 🍏 ‌ ‌ ‌
❌❌❌ حمام خون ❌❌❌ *سخن مختار در لحظه ی آخر که در دارالحکومه بود را به خاطر دارید ؟* *( گفت به خدا قسم مصعب تمام ۷۰۰۰ نفری که در قلعه هستند را گردن میزند)* ** *این سخن رهبری را به یاد دارید ؟* *اگر خدای ناکرده این نظام جمهوری اسلامی فعلی سرنگون شود ، فکر نکنید زمان قبل از انقلاب مثل دوران پهلوی شکل می گیرد.* *نـخیـــــــــر* *آنهـــایی که خواب تشریف دارند را بیدار کنید.* *آمریکا و انگلیس پشت دستشان را داغ کرده اند که بخواهند حکومتی مانند پهلوی را دوباره بر سر ما ایرانیها بگذارند.* ــــــــــــــــــ *پس جایگزین این نظام جمهوری اسلامی اگر خدای نکرده سرنگون شود چیست؟* جوابش را آمریکایی ها از زبان سگ هارشان داعش بیان کرده اند : حمام خون - قتل عام سراسری - فاجعه انسانی - نسل کشی ایرانیان *بسیار بدتر از میانمار* *لذا کسانی که فکر می کنند با رفتن ولایت فقیه و از بین بردن جمهوری اسلامی همه چیز عالی می شود. بسیار بسیار در اشتباهند.* اینها هیچ چیز از عالم سیاست و گرگهای در کمین مردم ایران نمی دانند. آخر و عاقبت سقوط نظام جمهوری اسلامی برای مردم ایران چیزی بسیار بدتر از سوریه و لیبی و افغانستان فعلی است. حالا سوریه کسی مانند ایران را داشت بفریادش برسد. اگر نظام سقوط کند ما غارت می شویم - به ما شبیخون می زنند و خدا میداند چه خواهد شد. فقط همین را بدانید که کار به جاهایی برسد که حسرت این ایام را خواهیم خورد. باید دست خانواده ات را بگیری و فراری کوه و بیابان بشوی. ای مردم عزیز بیائید قدر این امنیت را بدانیم و همه مشکلات دولت فعلی را با هوشیاری تحمل، تا انشاءلله با انتخاب صحیح گشایش اقتصادی برای مردم ایجاد شود. باید دقت کنیم و هوشیار و آگاه باشیم تا فریب دسیسه های بدخواهان ملتمان را نخوریم. ⚡⚡⚡⚡⚡
و. ✨ذکر امروز🌱 لااِلهَ اِلَّا الله المَلک الحقُّ المُبین . 🌷 100 مرتبه🌷 هیچ معبودی جزخدا نیست 🍒 🌹اخر هفته تون گلباران🍂 🌷یه سلام گرم 👄 🌸پنج شنبه است 🌸روز یاد آوری روز 🌸خاطرات به جامده 🌸روز در گذشتگان 🌸روزخیرات وخواندن قران 🌸روزفاتحه و صلوات 🌸خدایا مسافران بهشتی 🌸راموردرحمت قرارده 🌷5خرداد1401شمسی🍒 🌷26مه 2022میلادی🍒 🌷24شوال 1443 قمری🍒 🌷 سلام 🌷 ظهر همگی بخیر و شادی💜
ول، ابراهيم گفت: حاجي، من ان شــاءالله فردا عازم گیلان غرب هستم. پيرمرد هم گفت: ابرام جون، براي بچه ها چيزی احتياج داريد؟ ابراهيم كاغذي را از جيبــش بيرون آورد. به پيرمرد داد وگفت: به جز اين 🕊🦋🕊🦋🕊 چند مورد، احتياج به يك دوربين فيلمبرداري داريم. چون اين رشــادت ها و حماسه ها بايد حفظ بشه.آيندگان بايد بدانند اين دين و اين مملكت چه طور حفظ شده. بعد هــم ادامه داد: براي خود بچه هاي رزمنده هــم احتياج به تعداد زيادي چفيه داريم. صحبت كه به اينجا رسيد پسر آن آقا كه حرف هاي ابراهيم را گوش ميكرد جلــو آمد وگفت: حالا دوربين يه چيزي، اما آقا ابرام، چفيه ديگه چيه؟! مگه شما مثل آدماي لات و بيكار ميخواهيد دستمال گردن بندازيد!؟ ابراهيم مكثي كرد وگفت: اخوي، چفيه دســتمال گردن نيســت. بچه هاي رزمنــده هر وقت وضو مي گيرند چفيه برايشــان حوله اســت، هر وقت نماز ميخوانند ســجاده اســت. هر وقت زخمي شــوند، با چفيه زخم خودشان را مي بندند و... پيرمرد صاحب فروشگاه پريد تو حرفش وگفت: چشم آقا ابرام، اون رو هم تهيه مي كنيم. فردا قبل از ظهر جلوي درب خانه بودم. همان پيرمرد با يك وانت پر از بار آمد. سريع رفتم داخل خانه و ابراهيم را صدا كردم. پيرمرد يك دســتگاه دوربين و مقداري وسايل ديگر به ابراهيم تحويل داد وگفت: ابرام جان، اين هم يك وانت پر از چفيه. بعدهــا ابراهيم تعريف ميكرد كــه از آن چفيه ها براي عمليات فتح المبين استفاده كرديم. كم كم استفاده از چفيه عامل مشخصه رزمندگان اسلام شد. با ذکر صلوات
*(معجزه اذان)* *(حسين الله كرم )* 🌷در ارتفاعات انار بوديم. هوا كاملاروشــن شــده بود. امدادگر زخم گردن ابراهيم را بست. مشغول تقسيم نيروها و جواب دادن به بي سيم بودم. يكدفعه يكي از بچه ها دويد و باعجله آمد پيش من و گفت: حاجي، حاجي يه سري عراقي دستاشون رو بالا گرفتن و دارن به اين طرف ميان! با تعجب گفتم:كجا هســتند!؟ بعد با هم به يكي از سنگرهاي مشرف به تپه رفتيم. حدود بيســت نفر از طرف تپه مقابل، پارچه سفيد به دست گرفته و به سمت ما مي آمدند. فوري گفتم: بچه ها مسلح بايستيد، شايد اين حقه باشه! لحظاتي بعد هجده عراقي كه يكي از آنها افسر فرمانده بود خودشان را تسليم كردند. من هم از اينكه در اين محور از عراقي ها اسير گرفتيم خوشحال شدم. با خودم فكركردم که حتمًا حمله خوب بچه ها و اجراي آتش باعث ترس عراقي ها و اســارت آنها شــده. بعد درجه دار عراقي را آوردم داخل سنگر. يكي از بچه ها كه عربي بلد بود را صدا كردم. مثل بازجوها پرسيدم: اسمت چيه، درجه و مسئوليت خودت را هم بگو! خودش را معرفي كرد و گفت: درجه ام سرگرد و فرمانده نيروهايي هستم كه روي تپه و اطراف آن مستقر بودند. ما از لشكر احتياط بصره هستيم كه به اين منطقه اعزام شديم. پرسيدم: چقدر نيرو روي تپه هستند. گفت: الان هيچي!! چشمانم گرد شد. باتعجب گفتم: هيچي!؟ 🕊🦋🕊🦋🕊 جواب داد: ما آمديم و خودمان را اســير كرديم. بقيه نيروها را هم فرستادم عقب، الان تپه خاليه! دوباره با تعجب نگاهش كردم و گفتم: چرا !؟ گفت: چون نمي خواستند تسليم شوند. تعجب من بيشتر شد و گفتم: يعني چي؟! فرمانده عراقي به جاي اينكه جواب من را بدهد پرسيد: اين المؤذن؟! اين جمله احتياج به ترجمه نداشت. با تعجب گفتم: مؤذن!؟ اشك در چشمانش حلقه زد. با گلويي بغض گرفته شروع به صحبت كرد و مترجم سريع ترجمه ميكرد: به ما گفته بودند شــما مجوس و آتش پرستيد. به ما گفته بودند براي اسلام به ايران حمله ميکنيم و با ايراني ها مي جنگيم. باور كنيد همه ما شيعه هستيم. ما وقتي مي ديديم فرماندهان عراقي مشــروب ميخورند و اهل نماز نيســتند خيلي در جنگيدن با شما ترديد كرديم. صبح امروز وقتي صداي اذان رزمنده شما را شــنيدم كه با صداي رسا و بلند اذان ميگفت، تمام بدنم لرزيد. وقتي نام اميرالمؤمنين(ع) را آورد با خودم گفتم: تو با برادران خودت ميجنگي. نكند مثل ماجراي كربلا ... ديگــر گريه امان صحبت كردن به او نمي داد. دقايقــي بعد ادامه داد: براي همين تصميم گرفتم تسليم شوم و بار گناهم را سنگين تر نكنم. لذا دستور دادم كسي شليك نكند. هوا هم كه روشن شد نيروهايم را جمع كردم و گفتم: من مي خواهم تسليم ايراني ها شوم. هركس ميخواهد با من بيايد. اين افرادي هم كه با من آمده اند دوستان هم عقيده من هستند. بقيه نيروهايم رفتند عقب. البته آن سربازي كه به سمت مؤذن شليك كرد را هم آوردم. اگر دستور بدهيد او را مي كشم. حالا خواهش ميكنم بگو مؤذن زنده است يا نه؟! مثل آدم هاي گيج و منگ به حرف هاي فرمانده عراقي گوش ميكردم. هيچ حرفي نمي توانستم بزنم، بعد از مدتي سكوت گفتم: آره، زنده است. 🕊🦋🕊🦋🕊 با هم رفتيم پيش ابراهيم كه داخل يكي از سنگرها خوابيده بود. تمام هجده اسير عراقي آمدند و دست ابراهيم را بوسيدند و رفتند. نفر آخر به پاي ابراهيم افتاده بود و گريه ميكرد. ميگفت: من را ببخش، من شليك كردم. بغض گلوي من را هم گرفته بود. حال عجيبي داشتم. ديگر حواسم به عمليات و نيروها نبود. مي خواستم اسراي عراقي را به عقب بفرستم که فرمانده عراقي من را صدا كرد و گفت: آن طرف را نگاه كن. يك گردان كماندوئي و چند تانك قصد پيشروي از آنجا دارند. بعد ادامه داد: سريعتر برويد و تپه را بگيريد. من هم سريع چند نفراز بچه هاي اندرزگو را فرستادم سمت تپه. با آزاد شدن آن ارتفاع، پاكسازي منطقه انار كامل شد. گردان كماندويي هم حمله كرد. اما چون ما آمادگي لازم را داشتيم بيشتر نيروهاي آن از بين رفت و حمله آنها ناموفق بود. روزهاي بعد با انجام عمليات محمدرسول الله در مريوان، فشار ارتش عراق بر گیلانغرب كم شد. به هر حــال عمليات مطلع الفجر به بســياري از اهداف خود دســت يافت. بسياري از مناطق كشور عزيزمان آزاد شد. هر چند كه سرداراني نظير غلامعلی پيچك، جمال تاجيك و حسن بالاش و... در اين عمليات به ديدار يار شتافتند. ابراهيم چند روز بعد، پس از بهبودي كامل دوباره به گروه ملحق شد. همان روز اعلام شد: در عمليات مطلع الفجر كه با رمز مقدس يا مهدي (عج) ادركني انجام شد. بيش از چهارده گردان نيروي مخصوص ارتش عراق از بين رفت. نزديك به دو هزار كشته و مجروح و دويست اسير از جمله تلفات عراق بود. همچنين دو فروند هواپيماي دشمن با اجراي آتش خوب بچه ها سقوط كرد. ٭٭٭ از ماجراي مطلع الفجر پنج ســال گذشــت. در زمستان ســال 1365 د
رگير عمليات كربالي پنج در شلمچه بوديم. قســمتي از كار هماهنگي لشــکرها و اطلاعات عمليات با ما بــود. براي 🕊🦋🕊🦋🕊 هماهنگي و توجيه بچه هاي لشگر بدر به مقر آنها رفتم. قرار بــود كه گردانهاي اين لشــکر كه همگي از بچه هــاي عرب زبان و عراقي هاي مخالف صدام بودند براي مرحله بعدي عمليات اعزام شوند. پــس از صحبت با فرماندهان لشــکر و فرماندهان گردانها، هماهنگي هاي الزم را انجام دادم و آماده حركت شدم. از دور يكي از بچه هاي لشکر بدر را ديدم که به من خيره شده و جلو مي آمد! آماده حركت بودم كه آن بسيجي جلوتر آمد و سلام كرد. جواب سلام را دادم و بي مقدمه با لهجه عربي به من گفت: شما درگيلانغرب نبوديد؟! با تعجب گفتم: بله. من فكر كردم از بچه هاي منطقه غرب است. بعد گفت: مطلع الفجر يادتان هست؟ ارتفاعات انار، تپه آخر! كمي فكر كردم و گفتم: خب!؟ گفت: هجده عراقي كه اسير شدند يادتان هست؟! با تعجب گفتم: بله، شما؟! باخوشحالي جواب داد: من يكي از آنها هستم!! تعجب من بيشتر شد. پرسيدم: اينجا چه ميكني؟! گفت: همه ما هجده نفر در اين گردان هستيم، ما با ضمانت آيت الله حكيم آزاد شديم. ايشان ما را كامل مي شناخت، قرار شد بيائيم جبهه و با بعثي ها بجنگيم! خيلي براي من عجيب بود. گفتم: بارك الله، فرمانده شما كجاست؟! گفت: او هم در همين گردان مســئوليت دارد. الان داريم حركت مي كنيم به سمت خط مقدم. گفتم: اســم گردان و نام خودتان را روي اين كاغذ بنويس، من الان عجله دارم. بعد از عمليات ميام اينجا و مفصل همه شما را ميبينم. همينطور كه اسامي بچه ها را مينوشت سؤال كرد: اسم مؤذن شما چي بود؟! جواب دادم: ابراهيم، ابراهيم هادي. گفت: همه ما اين مدت به دنبال مشــخصاتش بوديم. از فرماندهان خودمان خواستيم حتما او را پيدا كنند. خيلي دوست داريم يكبار ديگر آن مرد خدا را ببينيم. 🕊🦋🕊🦋🕊 ســاكت شدم. بغض گلويم را گرفته بود. سرش را بلند كرد و نگاهم كرد. گفتم: ان شاءالله توي بهشت همديگر را مي بينيد! خيلي حالش گرفته شد. اسامي را نوشت و به همراه اسم گردان به من داد. من هم سريع خداحافظي كردم و حركت كردم. اين برخورد غيرمنتظره خيلي برايم جالب بود. در اســفندماه 1365 عمليات به پايان رسيد. بســياري از نيروها به مرخصي رفتند. يك روز داخل وسايلم كاغذي را كه اسير عراقي يا همان بسيجي لشکر بدر نوشته بود پيدا كردم. رفتم سراغ بچه هاي بدر. از يكي از مسئولين لشکر سراغ گرداني را گرفتم كه روي كاغذ نوشته بود. آن مسئول جواب داد: اين گردان منحل شده. گفتم: ميخواهم بچه هايش را ببينم. فرمانــده ادامه داد: گرداني كه حرفش را ميزني به همراه فرمانده لشــکر، جلوي يكي از پاتك هاي ســنگين عراق در شــلمچه مقاومت كردند. تلفات سنگيني را هم از عراقي ها گرفتند ولي عقب نشيني نكردند. بعد چند لحظه سكوت كرد و ادامه داد: كسي از آن گردان زنده برنگشت! گفتم: اين هجده نفر جزء اســراي عراقي بودند. اسامي آنها اينجاست، من آمده بودم كه آنها را ببينم. جلو آمد. اسامي را از من گرفت و به شخص ديگري داد. چند دقيقه بعد آن شخص برگشت و گفت: همه اين افراد جزء شهدا هستند! ديگر هيچ حرفي نداشــتم. همينطور نشســته بودم و فكر ميكردم. با خودم گفتم: ابراهيم با يك اذان چه كرد! يك تپه آزاد شد، يك عمليات پيروز شد، ّ از قعر جهنم به بهشت رفتند. هجده نفر هم مثل حر بعد به ياد حرفم به آن رزمنده عراقي افتادم: ان شاءالله در بهشت همديگر را مي بينيد. بي اختيار اشك از چشمانم جاري شد. بعد خداحافظي كردم وآمدم بيرون. من شك نداشتم ابراهيم مي دانست كجا بايد اذان بگويد، تا دل دشمن را به لرزه درآورد. وآنهايي را كه هنوز ايمان در قلبشان باقي مانده هدايت كند! ادامـــــه دارد... 🌷🌷🌷🌷🌷 *💠سلام بر ابراهیم1💠* ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ *زندگینامه و خاطرات شهید ابراهیم هادی* *صفحه(141-140)* *💫قسمت4️⃣4️⃣* *(چــفـيــه)* *(عباس هادي)* 🌷اواخر سال13 60 بود. ابراهيم در مرخصي به سر مي برد. آخر شــب بود كه آمد خانه، كمي صحبت كرديم. بعد ديدم توي جيبش يك دسته بزرگ اسكناس قرار دارد! گفتم: راستي داداش، اين همه پول از كجا مياري!؟ من چند بار تا حالا ديدم كه به مردم كمك ميكني، براي هيئت خرج ميكني، الان هم كه اين همه پول تو جيب شماست! بعد به شوخي گفتم: راستش رو بگو، گنج پيدا كردي!؟ ابراهيــم خنديد وگفت: نه بابا، رفقا اينها را به من ميودهند، خودشــان هم مي گويند در چه راهي خرج كنم. فرداي آنــروز با ابراهيم رفتيم بازار، از چند دکان و بازارچه رد شــديم. به مغازه مورد نظر رسيديم. مغازه تقريباً بزرگي بود. پيرمرد صاحب فروشگاه و شاگردانش يك يك با ابراهيم دست و روبوسي كردند، معلوم بود كاملا ابراهيم را مي شناسند. بعد از كمي صحبت هاي معم
هدایت شده از محرمانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📍لحظات دیدنی از دیدار روز گذشته نمایندگان مجلس با رهبر انقلاب 📲 قابل استفاده در شبکه‌های اجتماعی 👌 کانال حرفه‌ای‌ها http://eitaa.com/joinchat/361299968Ca15e2013ea محرمانه را به دیگران هم معرفی کنید
📢 حضرت امام جعفرالصادق علیه السلام پیشوای تو است🏴 🔅عَلِیُّ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُوسَی عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ مَخْلَدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ بَزِیعٍ عَنْ یَحْیَی بْنِ الْحَسَنِ بْنِ فُرَاتٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ هَاشِمِ بْنِ الْبَرِیدِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْبَاقِرِ علیهما السلام إِذْ دَخَلَ جَعْفَرٌ ابْنُهُ وَ عَلَی رَأْسِهِ ذُؤَابَةٌ وَ فِی یَدِهِ عَصًا یَلْعَبُ بِهَا فَأَخَذَهُ الْبَاقِرُ علیه السلام وَ ضَمَّهُ إِلَیْهِ ضَمّاً ثُمَّ قَالَ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی لَا تَلْهُو وَ لَا تَلْعَبُ ثُمَّ قَالَ لِی یَا مُحَمَّدُ هَذَا إِمَامُکَ بَعْدِی فَاقْتَدِ بِهِ وَ اقْتَبِسْ مِنْ عِلْمِهِ وَ اللَّهِ إِنَّهُ لَهُوَ الصَّادِقُ الَّذِی وَصَفَهُ لَنَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِنَّ شِیعَتَهُ مَنْصُورُونَ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعْدَاؤُهُ مَلْعُونُونَ عَلَی لِسَانِ کُلِّ نَبِیٍّ فَضَحِکَ جَعْفَرٌ علیه السلام وَ احْمَرَّ وَجْهُهُ فَالْتَفَتَ إِلَیَّ أَبُو جَعْفَرٍ وَ قَالَ لِی سَلْهُ قُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مِنْ أَیْنَ الضَّحِکُ قَالَ یَا مُحَمَّدُ الْعَقْلُ مِنَ الْقَلْبِ وَ الْحُزْنُ مِنَ الْکَبِدِ وَ النَّفَسُ مِنَ الرِّئَةِ وَ الضَّحِکُ مِنَ الطِّحَالِ فَقُمْتُ وَ قَبَّلْتُ رَأْسَهُ 🔰محمّد بن مسلم گفت خدمت حضرت امام محمدالباقر علیه السّلام بودم که پسرش جعفر علیه السّلام وارد شد. بر سر گیسوانی داشت و در دست چوبی که با آن بازی می کرد، حضرت امام محمدالباقر علیه السلام او را در آغوش گرفتند فرمودند: پدر و مادرم فدایت بازی نکن، سپس به من رو کردند فرمودند: محمّد این پیشوای تو است بعد از من از او پیروی و از علم و دانش او استفاده کن. به خدا سوگند این همان صادقی است که پیامبر مژده او را داده که پیروانش در دنیا و آخرت پیروز هستند و دشمنانش به زبان همه پیامبران لعنت شده اند. حضرت امام جعفرالصادق علیه السّلام از شنیدن این سخنان لبخندی زده صورتش قرمز شد، حضرت امام محمدالباقر علیه السّلام متوجه من شدند و فرمودند: از او سؤال کن، عرض کردم یا ابن رسول اللَّه خنده از کجا است؟ فرمودند: محمّد! عقل از دل است و اندوه از کبد و نفس از ریه و خنده از طحال است از جایم حرکت کردم و پیشانیش را بوسیدم 📚کفایة الاثر ص ۳۲۱ بحارالانوار ج ۴۷ ص ۱۶ 🔺 الهی بحق جعفربن محمدالصادق علیه السلام عجل الولیک الفرج 🤲🏻 🔅ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است🔅 الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
📢شیعیان حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام 💠[الخرائج و الجرائح]: رُوِیَ أَنَّ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام کَانَ فِی الْحَجِّ وَ مَعَهُ ابْنُهُ جَعْفَرٌ علیه السلام فَأَتَاهُ رَجُلٌ فَسَلَّمَ عَلَیْهِ وَ جَلَسَ بَیْنَ یَدَیْهِ ثُمَّ قَالَ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أَسْأَلَکَ قَالَ سَلِ ابْنِی جَعْفَراً قَالَ فَتَحَوَّلَ الرَّجُلُ فَجَلَسَ إِلَیْهِ ثُمَّ قَالَ أَسْأَلُکَ قَالَ سَلْ عَمَّا بَدَا لَکَ قَالَ أَسْأَلُکَ عَنْ رَجُلٍ أَذْنَبَ ذَنْباً عَظِیماً قَالَ أَفْطَرَ یَوْماً فِی شَهْرِ رَمَضَانَ مُتَعَمِّداً قَالَ أَعْظَمُ مِنْ ذَلِکَ قَالَ زَنَی فِی شَهْرِ رَمَضَانَ قَالَ أَعْظَمُ مِنْ ذَلِکَ قَالَ قَتَلَ النَّفْسَ قَالَ أَعْظَمُ مِنْ ذَلِکَ قَالَ إِنْ کَانَ مِنْ شِیعَةِ عَلِیٍّ علیه السلام مَشَی إِلَی بَیْتِ اللَّهِ الْحَرَامِ وَ حَلَفَ أَنْ لَا یَعُودَ وَ إِنْ لَمْ یَکُنْ مِنْ شِیعَتِهِ فَلَا بَأْسَ فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ رَحِمَکُمُ اللَّهُ یَا وُلْدَ فَاطِمَةَ ثَلَاثاً هَکَذَا سَمِعْتُهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ثُمَّ إِنَّ الرَّجُلَ ذَهَبَ فَالْتَفَتَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام فَقَالَ عَرَفْتَ الرَّجُلَ قَالَ لَا قَالَ ذَلِکَ الْخَضِرُ إِنَّمَا أَرَدْتُ أَنْ أُعَرِّفَکَهُ. 🔰روایت شده که امام باقر علیه السّلام با فرزندش حضرت صادق علیه السّلام به مکه رفته بودند، مردی خدمتش رسیده سلام کرد و نشست. عرض کرد: سؤالی داشتم، فرمودند: از پسرم جعفر سؤال کن. آن مرد به طرف امام صادق علیه السلام رفته عرض کرد سؤال کنم؟ فرمودند: هر چه مایلی بپرس. گفت: می خواهم از مردی سؤال کنم که گناه بزرگی کرده، فرمودند: روزه ماه رمضان را عمدا خورده؟ گفت: از این بزرگ تر، فرمودند: در ماه رمضان مرتکب زنا شده؟ گفت: از این بزرگ تر، فرمودند: آدم کشی کرده ؟ گفت :از این بزرگتر فرمودند: اگر از شیعیان علی (علیه السلام) است پیاده رهسپار خانه خدا شود و سوگند یاد کند دیگر چنین کاری نکند، چنانچه از شیعیان علی (علیه‌السلام) نیست راهی ندارد. آن مرد سه مرتبه گفت: خدا تو را رحمت کند ای فرزند فاطمه زهرا. همین جواب را از پیامبر اکرم شنیدم. آن مرد رفت، حضرت باقر علیه السّلام فرمودند: این شخص را شناختی گفت نه فرمودند: خضر بود خواستم او را معرفی کنم.‌ 📚بحارالانوار ج ۴۷ ص ۲۱ 🔅ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است🔅 الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
💌 سهم امروزمون از یاد مولای غریب ☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺 🔴 دو امر لازم برای سعادت دنیا وآخرت 🔵 امام باقر علیه السلام فرمودند: 🌕 اگر خواهان قرار گرفتن در مقامات رفیع هستید، اگر خواهان گشایش در هر امری هستید، اگر خواهان جلب رضایت‌ خداوند می‌باشید، توجّه به دو امر الزامی است: 1⃣ شناخت امام زمان علیه السلام 2⃣ اطاعت از امام زمان علیه السلام 📚 مکیال المکارم جلد ۲، صفحه ۲۰
صاحب الامر چه کسی است⁉️ 🔰شعیب بن ابی حمزه می‌گوید: بر حضرت صادق علیه السّلام وارد شدم و به ایشان عرض کردم: «صاحب الامر شما هستید؟ » فرمودند: نه. پرسیدم: «فرزند شماست؟ » فرمودند: نه. گفتم: «فرزندِ فرزند شماست؟ فرمودند: نه. پرسیدم: «فرزندِ فرزندِ فرزند شماست؟ » فرمودند: نه. گفتم: «پس او کیست؟ » فرمودند: «او کسی است که زمین را، آنگاه که مملو از ظلم شود، پر از عدل کند. او در زمانی خواهد آمد که یک تن از ائمه نباشد، چنان که پیغمبر اکرم صلی اللَّه علیه و آله در عصری برانگیخته شد که مدت‌ها بود که پیغمبری نبود. 📚 غیبت نعمانی: ۱۸۶ بحارالانوار ج ۵۱ ص ۴۰ ⭕اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج⭕
گَرنبودی‌مڪتب‌ومذهب‌دگرچیزےنداشت اعتـبار و عـزتِ شیعــ‌ه ز قال الصـادق (ع) است ▪️ 🥀
🌙 🌹عبدالحسین اعتقادی راسخ و محکم به بیت المال داشت و همیشه می گفت: تا جایی که در توان ما هست! نباید به بیت المال بدهکار باشیم. نهایت استفاده از زمان کاری اش را انجام می داد و کار ارباب رجوع را سریع پیگیری و حل میکرد و هیچگاه مسئولیتی که امروز داشت را برای فردا نمیگذاشت و همان روز کارش را تمام می کرد و به منزل میرفت. 🥀 🥀 🌹🕊 ✨ ❣❣❣❣❣