من از روابط یه طرفه خیلی بدم میاد. آدما معمولا دیلی میزنن که یه حسِ "اینجا برای منه" داشته باشن. من این حسو ندارم. بیشتر دوست دارم حسم رو باهاتون به اشتراک بذارم، نه اینکه بنویسم اینجا که بمونه صرفا برای "من". آهنگ که گوش میدم با خودم میگم بذار بفرستم شماهم ببینید چی پیدا کردم. و دلیل اینکه اینجا پرایوته اینه که کم بمونیم و بتونم همتونو چک کنم چون خیلی برام جالبه. خیلی برام بامزست که مخاطبینی هستن که دارن حرفای منو میخونن. حتی با خودم فکر میکنم که تکتکتون راجب فلان حرفم چه واکنشی دارید. حواسم بهتون هست که پروفایلاتونو عوض میکنید، آف میزنید، بیوگرافیهاتونو میخونم و این واقعا برام جالب و بامزه و روتینه.
(من احساس صمیمیت میکنم، چون همهی درونم رو اینجا خالی کردم.)
شاید روزای زندگی آدما بهجای هفت روز خوب و هفت روز بد، فقط روزای بد و بدتریَن که بینشون گاهی لحظات خوبی وجود داره .
چرا مجبورم همیشه بگم "نباید ناراحت باشم، چون به هرحال تقصیر تو نیست" ؟. نمیخوام بههرحال تقصیر کسی نباشه. نمیخوام اینجوری باشه. نمیخوام هرچیزی که میشه فقط توقعمو بیارم پایین و بندازم تقصیر خودم."نجلا نباید انتظارشو میداشتی، نجلا توقعت بالا بود، نجلا اون وظیفهی اینکارو نداره، نجلا تقصیر خودته که الان ناراحتی"
خسته شدم. خسته شدم انقدر که اینجوری فکر کردم. دلم میخواد داد بزنم و بگم آخه چرا؟ آخه چرا هیچوقت تقصیر هیچکدومتون نیست؟ چرا نمیتونم ناراحت باشم از دست هیچکس؟ منم دلم میخواد دلخور باشم. منم دلم میخواد دلخور بشم. منم دلم میخواد یکم از سنگینی این بار و بذارم رو دوش یکی دیگه.
منم دلم میخواد مثل شماها باشم .