آقامحمودرضا
🔴حاج علی فضلی سردار رشید اسلام به علت عوارض شیمیایی مبتلا به سرطان ریه گردید روز گذشته عمل مغز استخو
باسلام خدمت شما بزرگواران
با یاری از خداوند مهربان و توسل به ائمه اطهار
برای شفای عاجل و سلامتی کامل سردارعزیزمان حاج علی فضلی
#ختم_سوره_حمد هدیه می کنیم.
ان شاء الله به برکت این آیات نورانی خبر خوش سلامتی شان را بزودی بشنویم.
عزیزان برای شرکت به نام کاربری👇
@vesper07
اطلاع دهند .
🆔 @agamahmoodreza
هدایت شده از برای کوثر
💠تولدی که لبخند را بر لبان چند خانواده نیازمند نشاند!
🍃🌸گروهی از دانشجویان یزدی به مناسبت بزرگداشت زادروز شهید بیضائی اقدم به توزیع بسته های غذایی بین نیازمندان کردند 👇
https://www.yjc.ir/fa/news/7170340/%D8%AA%D9%88%D9%84%D8%AF
🆔 @Barayekosar
🍃🌸همسر بزرگوار شهید حمیدرضا اسداللهی : چند روزی مانده بود به عید غدیر، روزی که قرار بود خطبه عقد ما خوانده شود. در ماشینش نشسته بودیم و میخواستیم برویم خرید که -گفت: میخوام یه چیزی بهت بگم!
+گفتم چی؟
- قبل از اینکه بیام خواستگاری رفتم پابوس امام رضا (ع). ازشون خواستم که کمکم کنن. پابوس حضرت معصومه (س) هم رفتم و بازم دل بستم به کمکشون.
وقتی روز تولد امام رضا (ع) بهِم جواب بله دادی، خیلی خوشحال شدم. رفتم هیات. باورت میشه هیچ سالی جشن امام رضا (ع) اینطوری نبود!
نگاهش کردم و لبخند زدم. در دلم گفتم: امام حسین (ع) ممنونتم.
کسی رو نصیبم کردی که دلش به عشق شما(اهل بیت علیه السلام) گره خورده!
📚کتاب "شاهرگی برای حریم " زندگینامه شهید مدافع حرم حمیدرضا اسدالهی
🆔 @Agamahmoodreza
💠السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا إِمَامَ الْمُتَّقِينَ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا سَيِّدَ الْوَصِيِّينَ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا وَصِيَّ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِينَ.
▪️سلام بر تو اى امير اهل ايمان سلام بر تو اى پيشواى متقيان سلام بر تو اى سيد جانشينان پيغمبران سلام بر تو اى وصى و جانشين رسول خداى رب العالمين.
💠امام خمینی (ره):
🌷متاسفم از اینکه چرا باید انسان این قدر #منحط و #بدطینت باشد که
مملکت را بخواهد به باد بدهد و به دست دشمنهای اسلام و ایران بسپارد.
🆔 @Agamahmoodreza
💠مادر بزرگوار شهید اسماعیل فرجوانی:
🍃🌸همیشه میگفت: "خوشا به حال کسانی که مفقودالاثر و مفقود الجسد هستند.
هر شب جمعه حضرت زهرا(س) خودش به دیدن آن ها میرود. بالای سرشان مینشیند، خوشا به حالشان که خانم را میبینند. آن وقت مادرها همه اش بی تابی می کنند که چرا شهیدمان را نیاوردند بگو آخه مادر جان تو بروی بالای سر پِسرت بهتر است یا خانم فاطمه زهرا(س)؟"
گفتم: خب معلومه حضرت زهرا(س)
گفت: " پس هیچ وقت فکر نکنی اگه من #مفقود_الاثر شدم چرا نیامدم اجازه بده
بی بی دو عالم بیاید بالای سرم..."
🍃🌸همیشه حواسش به رزمندگان گردان و حتی خانواده هایشان بود. گاهی وقتی از طرف لشکر هدیه ای به او میدادند آن را به خانواده رزمندگان یا شهدای گردان هدیه میکرد .
یک بار که یک فرش به او هدیه داده بودند خبردار شد که یکی از بچه های گردان صاحب فرزند شده و در خانه اش فرش ندارد آن فرش را به عنوان هدیه تولد به خانواده اش هدیه داد، با اینکه خودش به آن فرش احتیاج داشت .
🆔 @Agamahmoodreza
1_9685144.mp3
3.22M
💠حجت الاسلام ضابط:
روایت #شهیدی که در آغوش امام حسین(ع) جان داد
@Agamahmoodreza
آقامحمودرضا
💠تبریز / دوشنبه ۲۵ آذر ماه رونمایی از کتاب صوتی "تو شهید نمی شوی" 🆔 @Agamahmoodreza
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بی خواب و بی تاب
🍃🌸یکروز زنگزد گفت:فردا عده ای از بسیجی ها یک شب مهمان مادر پادگان هستند. اگر وقت داری بیا بعداً نمی توانی اینجور جاها بیایی.
دو روز درس و دانشگاه را تعطیل کردم ،با بسیجی های پایگاه مقاومت حمزه سیدالشهدای اسلامشهر همراه شدم و رفتیم پادگان.
دوروزی که مهمان پادگان بودیم، محمودرضا خیلی تلاش کرد دوره به بهترین شکل برگزار شود.
#من_ندیدم_محمودرضاتوی_آن_دوروزبخوابد. کسی اگر نمی دانست فکر می کرد محمودرضا مشغول جنگ است که وقت ندارد بخوابد. شبی که در پادگان ماندیم،برنامه ی پیاده روی شبانه داشتیم ،بعد از نصف شب بود که از پیاده روی برگشتیم. محمودرضا مرا برد اتاق خودش. تختش را نشان داد و گفت:تو اینجا بخواب. قرار بود تا اذان صبح استراحت کنیم بعد بلند شویم برویم برای نماز و صبحانه و بعدش هم میدانِ تیر.
گفتم تو کجا میخوابی؟!
گفت:من کار دارم تو بخواب.
این را گفت و رفت. من تا اذان صبح تقریباًنخوابیدم . مرتب چک میکردم که ببینم برگشته یا نه.
بالاخره هم نیامد و من محمودرضا را بعد از صبحانه، وقتی که داشتیم آماده میشدیم برویم میدان تیر،جلوی ساختمان دیدم.
🍃🌸چشمهایش خواب آلود و پُف کرده بود،آستین هایش را زده بود بالا. سرش را انداخته بود پائین و داشت با عجله به سمتی میرفت. صدایش زدم. کنار درخت کاجِ کوچکی ایستاد ،دوربین کوچکی را که توی جیبم داشتم بیرون آوردم و گفتم :بایست،می خواهم عکس بگیرم.
دستش را کرد توی جیبش و به دوربین لبخند زد.
دوباره رفت و تا میدان تیر ندیدَمش.
🆔 @Agamahmoodreza
ادامه دارد👇
آقامحمودرضا
بی خواب و بی تاب 🍃🌸یکروز زنگزد گفت:فردا عده ای از بسیجی ها یک شب مهمان مادر پادگان
🍃🌸نمیدانستم قرار است میدان را خودش اجرا کند.
با اینکه از روز قبل استراحت نکرده بود توی میدان آنقدر سرحال بود که انگار چند ساعت خوابیده است.
قبل از رفتن به میدان تیر #به_بچه_ها_گفت:
ده تا تیر به هر نفر میدهیم. سعی کنید از این فرصت استفاده کنید. استفاده هم به این است که در این وضعیتِ حساسِ جهان اسلام و نیازی که به مجاهدت ما دارد ،اینجا بدون نیّت نباشید.نیّت کنید و تیراندازی کنید.
خیلی با روحیه بود.
شوخی میکرد.
عکسهایی که از او توی میدان گرفته ام هیچکدامشان محمودرضا را خسته نشان نمیدهد. تا عصر همینطور قبراق بود و میدان را اجرا می کرد. توی آن دو روز محمودرضا برای اینکه به بسیجی هایی که مهمانش بودند خوش بگذرد همه کار کرد.
📚کتاب تو شهید نمی شوی ،حیات جاودانه شهید محمودرضا بیضائی به روایت برادر ،صفحه ۵۷-۵۸
🆔 @Agamahmoodreza