💠امام محمد باقر عليه السلام:
🍃🌸سامان يافتن (درست شدن) كار مردم به اين است كه طورى با هم همزيستى و معاشرت كنند كه مانند پيمانه اى باشند كه دو سومش هوشيارى و يك سومش ناديده گرفتن و چشم پوشى است.
📚بحار الأنوار، ج۷۱، ص۱۶۷
🆔 @Agamahmoodreza
🔴 #فتح_خون
زندگی و شخصیت سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی در گفتگو با دکتر ابراهیم فیاض
چهارشنبه ۷ اسفند ساعت ۲۲ از شبکه افق
🆔 @Agamahmoosreza
آقامحمودرضا
🔴متولد آخرین ماه پاییز 🍃🌸آذرماهی بود و لابد مثل همه ی آذریها شاد و پر از انرژی! خانواده اش ریشه
🔴تو فراموش نمیشوی
🍃🌸اوایل آذر ۹۷؛ پر از سردرگمی، حیرانی، بدحالی!
نمیدانستم مسیرم چیست؟
چه کسی هستم؟
کجای مسیر زندگی ایستاده ام؟
یکی از همان روزها، بچه های بسیج دانشگاه پیام دادند: شب تو دفتر بسیج منتظرتونیم!
یه دورهمی کوچک!
آن روز بر حسب اتفاق حین گشت در
اینستاگرام پستی را مشاهده کردم؛ به عکسی که از پیکر شهید بود دقت نکردم ولی اسمش را به خاطر سپردم؛
#محمودرضا !
شب در دفتر بسیج، بعد از سلام و احوالپرسی، رفتم تَه اتاق نشستم. همینکه سرم را بالل آوردم، از بین پنج شش تا عکس شهید،
عکسی که روی دیوار از همه باالتر بود، نظرم را جلب کرد!
انگار با من حرف میزد. لبخندش پر از آرامش
بود. پر از اقتدار!
ناخودآگاه محو قدرت انسانی که در
عکس بود شدم، آنقدر که حتی یادم رفت از کسی بپرسم؛ ایشان کدام شهید هستند؟!
چند روز بعد، روز ۱۸ آذر، وقتی در سایتی آنلاین کتاب میخریدم، بین کتابهای پیشنهادی، عکس جلد یک کتاب توجهم را جلب کرد؛
#توشهیدنمیشوی!
اسم شهید را خواندم، محمودرضا بیضائی! عکسش را دیدم، همان شهید بود!
بدنم لرزید، حس کردم مدتهاست به این
آدم ارادت دارم!
حس کردم به او مدیونم!
نمیدانم، هر چه که بود، با گریه اسمش را جستجو کردم!
تاریخ تولدش همان روز بود؛ ۱۸ آذر...
با گریه بیشتر خواندم، تاریخ شهادتش، شب تولد من بود...
کتاب را خواندم و با هر داستانی که میگذشت،
قدرت روح این شهید بیشتر مرا سمت خودش جذب میکرد.
🍃🌸حالا چندی است که مدام به جایگاه والای
روح شهید غبطه میخورم و ارادتم به ایشان بیشترمیشود...
روزها گذشت و حالا من مسیرم را پیدا کرده ام! و خوشم که اینگونه فکر کنم که شهید، خودش مرا پیدا کرده و قصد یاری کردن مرا داشته... حالا همه ی آرزویم این است که همان دختر دانشجویی باشم که هدفهایش، هدفهایی باشد که در ذهن شهیدبیضائی بود.
کسی باشم که شهید بیضائی به او نظر میکند،
به او کمک میکند و وقتی در دوراهی
زندگی گیر میافتد، برایش چراغی روشن میکند...
وقتی دستم از همه جا کوتاه است، وقتی احساس میکنم نمیدانم باید چه کاری کنم، ایشان را واسطه میکنم تا نزد خدا، نزد اهل بیت پادرمیانی کنند...
🍃🌸خداوند روح این شهید والامقام را رحمت کند و ما را به واسطه ی دعای ایشان از یاران امام زمان قرار دهد ان شاءالله.
#حق۴
🆔 @Agamahmoodreza
🍃🌸السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ ابْنَ وَصِيِّهِ. السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلايَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ
🍃🌸السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الصِّدِّيقُ الشَّهِيدُ
السَّلامُ عَلَيْكَ يَاأَبَا الْحَسَنِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ.
🍃🌸السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ الْبَرَّ التَّقِيَّ الْإِمَامَ الْوَفِيَّ السَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الرَّضِيُّ الزَّكِيُ ،السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ اللَّهِ
🍃🌸السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِيَّ بْنَ مُحَمَّدٍ الزَّكِيَّ الرَّاشِدَ النُّورَ الثَّاقِبَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ .
آقامحمودرضا
💠حاج حسین یکتا: 🌷رفقا! غمِ مردم بخورید؛ آتیش به اختیار یعنی غصهی مردم به دل میریزه، آتیش به اخ
💠حاج حسین یکتا :
🌷وقتی خرمشهر رو که دست عراقیا بود آزاد کردیم، کل جمعیت ایران ۳۶ میلیون بود.
کل شهید ما تو جنگ چند نفره؟
من همه خاطراتم حول همین آماره!
برای چی آمار گفتیم؟
کل شهید ما در جنگ، در نبرد تن به تن با عراقیا ۱۸۰ هزار تاست که یه دونه ش هم خیلیه ...
عزیز دردونه ی مامانا و سرمایه های نظامن ...
۲۰_۳۰ هزار نفر هم تو موشک بارون شهرا شهید شدن،
دویست و ده پونزده بیست هزارتا،
تقسیم کن به کل روزای جنگ
میشه #روزی۷۲نفر!!!
"کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا "
🆔 @Agamahmoodreza
آقامحمودرضا
💠نفیسه پورجعفری فرزند سردار شهید حسین پور جعفری : 🍃🌸هیچ پست و مقامی پدرم را مغرور نکرد. تواضعی مثال
"نمیتوانم از حسین پورجعفری نام نبرم"
از برادر نزدیکتر ، از پدر دلسوزتر
🍃🌸حسین آقای پورجعفری
کسی که بابا هروقت میخواست وصفش رابرای مابکند یک جمله میگفت:
مثل پروانه دورِ من میگردد..
مگرمیشود تورا ازیاد ببریم وقتی ما نبودیم کنار بابا، شما به قول خودِ بابا همانطورکه پدر دور فرزندش میگردد حسین پورجعفری دورِمن میگردد.
شبها تا زمانیکه مطمئن نمیشدی بابا خوابیده نمیخوابیدی وصبحها قبل ازبابا بیدار میشدی و دم در اتاق مینشستی.
همیشه جیبهایت پر بود ازکشمش و توت خشک قدم به قدم ازترس گرسنهماندن فرماندهات، یارت، دست در جیب میکردی و دردهانش میگذاشتی.
🍃🌸چگونه میتوان از تو یاد نکرد وقتی-با تمام اینکه میدانستی همسرت در اوج احتیاجش به تو هست-بابا مارا واسطه کند درسفر آخر-که برگشتی نداشت- بگوید حسین رامنصرف کنید بامن نیاید.
باگفتن این جملهی ما به تو رنگ رخسارت دیدن داشت. ما راحلال کن که عشقت را نفهمیدیم فقط جوابت راشنیدیم که گفتی:
یعنی من حاجی راوسط بیابان تنها بگذارم..!؟
کاش بودی سراغ بابا را از تو میگرفتیم تو هیچوقت ما را بیجواب نگذاشتی
سلام مان رابه بابا برسان
سفربه سلامت یار وفادار
#زینب_سلیمانی
#محمدرضا_سلیمانی
🆔 @Agamahmoodreza
یاد و خاطره سرداران شهید لشکرعاشورا در عملیات خیبر(۱۳۶۲) گرامیباد
🌷سردار شهید حمید باکری
🌷سردار شهید مرتضی یاغچیان
🌷سردار شهید یعقوب آذرآبادی حق
🌷سردار شهید محمدباقر مشهدی عبادی
🆔 @Agamahmoodreza
💠وقتی در #عملیات_خیبر حمید باکری از طرف برادرش شهید مهدی باکری به عنوان فرمانده عملیات روانه جزایر مجنون شد ، پس از رشادت های بسیار و تصرف خط ، بر اثر ترکش خمپاره ای به شهادت رسید.
هیچکس نمی دانست که چگونه این خبر را به آقا مهدی برساند ، وقتی ایشان وارد شدند دیدند که همه زانوی غم بغل گرفتند ،
🍃🌸آقا مهدی گفتند: « می دانم ، #حمید #شهید شده »
و بعد قاطع و محکم ادامه دادند :
« وقت را نمی شود تلف کرد همه ما مسئولیم و باید به فکر #فرمانده_جدید خط باشیم ، بی سیم را بیاورید . . . »
آن روز آقا مهدی ، طی تماسی با خط ، برادر #مرتضی_یاغچیان را به عنوان فرمانده خط معرفی کرد . وقتی آقا مرتضی از ایشان اجازه خواستند که بروند و پیکر حمید را بیاورند ، آقا مهدی گفت : « جز یک نفر را نمی توانیم بیاوریم ، هیچ فرقی بین حمید و دیگر شهیدان نیست ، اگر دیگران را نمی شود انتقال داد ، پس حمید هم پیش دیگران بماند ، اینطور بهتر است . . . »
و این در حالی بود که آقا مهدی ، حمید را بزرگ کرده بود و هیچکس به اندازه آقا مهدی ، حمید را دوست نداشت .
🆔 @Agamahmoodrezq