💠بسم الله الرحمن الرحیم
♦️ تقویم _ روز
▪️دوشنبه
۱ بهمن ۱۳۹۷
۱۴ جمادیالاول ۱۴۴۰
۲۱ ژانویه ۲۰۱۹
🌷حضرت پیامبر اکرم (ص):
چیزی نزد خداوند محبوب تر از یک جوانی نیست که به درگاه خدا توبه کند.
📚مشکوة الانوار، ص۲۵۰
🆔 @Agamahmoodreza
💠اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ رَسُولِ رَبِّ الْعالَمينَ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الشَّهيدُ الصِّدّيقُ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِي وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَكاتُهُ .
▪️سلام بر تو اى فرزند پيامبر خدا پروردگار جهانيان، سلام بر تو اى شهيد راست گفتار.
سلام بر تو اى ابا محمد حسن بن على و رحمت خدا و بركات او.
🔴توییت استاد رائفی پور درباره تصویب پالرمو و CFT
📝می نویسم برای ثبت در تاریخ
شبیه آنچه درباره برجام گفتم
تصویب پالرمو و CFT هیچ تاثیری در رونق اقتصادی و برداشته شدن تحریم ها نخواهد داشت
جز اینکه فرزندانمان خواهند گفت : در زمان سلسله فریدونیان این #ترکمنچاه علیه سربازان وطن تصویب شد
🆔 @Agamahmoodreza
🔴گندم دزدی را گرفتند و سوار بر الاغ
در شهــر میچـرخـاندند.
مــردم هــم میخندیدن و هلهله میکردند سرباز خطاب به دزد گفت :
سخت میگذرد؟؟
دزد جواب داد گندمها را که خوردم
سواری هم کردم. مردم هم شادشدند
و میخندند چی از این بهتر؟
حکایتِ اینروزهای کشور ماست
بیت المال رو میخورند.
بنز رو هـم سوار میشن
مردم هم جوک میسازن و میخندیـم..
🆔 @Agamahmoodreza
بزرگترین نعمت آن است که خدا از انسان راضی باشد
غواص خط شکن بسیجی شهید حبیب هاتف
🌷حبیب در حالی که تا سوم راهنمایی درس خوانده بود، راهی جبهه ها شد.
بی سیم چی مخابرات و تخریبچی غواص بود و در عملیات کربلای چهار بر اثر اصابت ترکش به ساق پا، مجروح شد.
حبیب هاتف در عملیات های یا مهدی ادرکنی (فاو)،کربلای چهار (ام الرصاص) و کربلای پنج (شلمچه) شرکت کرد و در جریان عملیات کربلای پنج در پاسگاه کوت سواری به شهادت رسید.
برادر بزرگوارش یوسف هاتف نیز در عملیات والفجر یک به شهادت رسیده بود.
🆔 @Agamahmoodreza
💠شهیدحبیب هاتف سال 1349 موقع اذان ظهر دیده به جهان گشود.
مثل برادر شهیدش یوسف در پایگاه مسجد و مدرسه فعالیتش را آغاز کرد و در کارهای فرهنگی و در نمایشگاههای هفته جنگ و گرامیداشت شهداء شرکت می کرد. همیشه دنبال ابتکار و ساخت صنایع دستی با چوب و سایر لوازم بود. از بچگی زور را نمی پذیرفت حتی اگر کتک می خورد زیر بار نمی رفت و به کسی هم زور نمی گفت.
حبیب دائم در فکر رفتن به جبهه بود و در مدرسه نیز هنگام اجرای تئاتر نقش شهید را بازی می کرد و مواقعی که با دوستانش به گلزار شهدای وادی رحمت می رفت از دیگران می شنیدیم که در داخل #قبرهای خالی می خوابید و آرزو می کرد که روزی ای کاش شهید شود.
🌷علاقه اعزام به جبهه در حبیب افزایش یافته بود و مسئولین اجازة رفتن را نمی دادند. در خانه نیز اشتیاق زیادی از خود نشان می داد. می گفت جبهه همیشه وجود نخواهد داشت و ارزش جبهه رفتن به الان است و من نباید اسلحه برادرِشهیدم یوسف را زمین بگذارم.
🌷روزی خواهرش به مادرش گفت: مادر به نظر می رسد حبیب با دستکاری فتوکپی شناسنامه اش، سن خود را زیاد کرده و می خواهد به جبهه برود.
مادر گفت: پسرم ؛ در بسیج می فهمند و اجازه ی رفتن به تو نمی دهند تا اینکه بعد از چند ماه تلاش با خوشحالی وارد خانه شد و گفت: فتوکپی را دادم و قبول کردند و تشکیل پرونده دادم. قرار است در سِری بعدی اعزام شوم. بالاخره در تاریخ 1365/1/19 همراه دیگر رزمندگان اسلام به جبهه اعزام شد و #سه ماه #خبری از او نداشتیم خیلی نگران بودیم که خوشبختانه خودش آمد و پرسیدم پسرم کجا بودی و چرا زنگ نمی زدی؟ گفت مادر، مأموریت ما در هورالعظیم خاک عراق بود و امکان تماس وجود نداشت. با عقب ارتباطی نداشتیم و روزهای اول هم که در آموزش بودیم فرصت و امکان برایمان فراهم نبود. پس از مدتی که می خواست اعزام شود پدرش نیز داوطلب رفتن شد و اظهار داشت این بار نوبت من است. بالاخره پدرشان نیز به جبهه اعزام شد و دو ماه بعد، حبیب گفت: من تحمل ماندن ندارم و باید به جبهه بروم چون امام فرموده اند هر کس توانایی حمل سلاح دارد به جبهه ها برود، جای تأمل نیست. با اینکه امور خانه را حبیب عهده دار بود ولی در تاریخ 1365/8/5 به جبهه رفت و بعد از مدتی یکبار به مرخصی برگشت. پس از عملیات کربلای 4 نیز تماس گرفت و گفت: چند روز دیگر حتماً می آیم. وضعیت قرمز اعلام شد.با شروع بمباران، معمولاً به زیرزمین خانه می رفتیم ولی چون گوشی تلفن در طبقه بالا قرار داشت من کنار آن نشستم. بچه ها گفتند: مادر، بیا به زیرزمین برویم. گفتم به دلم برات شده که حبیب زنگ خواهد شد. ولی شدت بمباران و اصرار بچه ها مرا به پایین کشاند. در حین رفتن، تلفن به صدا در آمد و باز قطع شد. می دانستم که حبیب است و دلم گواهی می داد ولی باز با اصرار بچه ها به زیرزمین خانه رفتم. بعدها دوستان حبیب گفتند همان روز حبیب دو بار به منزل زنگ زد ولی کسی گوشی را برنداشت. کلام پدرم که سالهای پیش می گفت:
🌷 دخترم ؛اگر بخواهیم درخت اسلام تنومند شود باید آن را با خون آبیاری کنیم ،برایم قوت قلب بود. می دانستم که این دو در راه دین و قرآن و اسلام شهید شده اند و به فرمان حضرت امام خمینی (ره) لبیک گفته اند. بالاخره چند روزی از عملیات نگذشته بود که خبر شهادت حبیب را پدرش آورد.
ما باز شاکر بودیم. خداوند روح همه شهداء را شاد فرماید.
🆔 @Agamahmoodreza
چرا دعا هایمان مستجاب نمی شود ؟ استاد مومنی.mp3
853.3K
استاد مومنی :
چرا دعاهایمان مستجاب نمی شود؟؟!
@Agamahmoodreza