eitaa logo
آقامحمودرضا
1.9هزار دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
2.6هزار ویدیو
89 فایل
💠گرامیباد یاد ادمین کانال 🌷شهیدحاج مرتضی مسیب زاده ♻ ️تنها کانال رسمی منتسب به خانواده شهیدبیضائی ♻ دارای مجوز وکدشامد 1-1-3454-61-3-1 از وزارت ارشادوشورای عالی مجازی کشور ♻️ دارنده مقام نخست سومین جشنواره فضای مجازی کشور درسال۹۵
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴توصیه‌هایی عجيب ازآيت الله كشميری"ره" 1⃣حتماً از ساعات رازآمیز روزه‌داری خود را به برترین عبادت اختصاص دهید و آن هم چیزی نیست جز #«تفکر»! با خود و خدای خود خلوت ‌کنید. خصوصاً به نوع رابطه حضرت حق با خودتان بیندیشد؛ امید است به رویتان باز شود. 2⃣یکی از مهم‌ترین حالات بندگی خصوصاً در ماه رمضان، حالتی است که توصیه‌ى مؤکد نبی مکرم است و آن « » است. فقط خدا و اولیاء الهی می‌دانند هنگام سجده‌ى عبودیت چه بارانی از ابر رحمت و چه برکاتی از عالم ربوبیت بر سر شما می‌بارد. 👈حتماً در روز یک سجده‌ى طولانی داشته باشید. 3⃣آغاز ماه رمضان حتماً کنید فقط براى الله روزه بگیرید؛ ! آداب روزه‌داری را تا آنجا که نشاط دارید، انجام دهید: 👈"کمیت گرا نباشید؛ کیفیت جو باشید!!!!" دنبال ختم آیات و ادعیه نباشید؛ بلكه 👈در پی هضم آنها باشید! غذای اندک را خوب بجوید تا جزء جانِتان شود. و شریعت است. با خود فکر کنید آنقدر در سال های قبل با ولعِ زیادخوانی اعمال انجام دادید، به کجا رسیدید؟! 4⃣حتی‌المقدور در خانه خود افطار کنید؛ حتی در مساجد افطار نکنید. بگذارید لحظه‌ی افطار به خانواده و خانه‌ى شما تعلق گیرد. در ضمن، هنگام افطار دِلال کنید! "دِلال يعنى ناز کردن" هنگام افطار برای خدا ناز کنید! چون براش روزه ‌گرفتید وحضرتش خوان کرم گسترده؛ لقمه‌ى اول را نزدیک دهان ببرید، اما نخورید! ؛ یعنی به خدا عرض کنید: "اگر حاجتم را بدی، افطار می‌کنم!" این حالت معجزه می‌كند! 5⃣رمز ماندگاری در ضیافت الهی رمضان کیمیای« » است. با فرزندان، خویشان و دوستان خود با اکسیر حُسن خلق و مهربانی برخورد ‌کنید. لحظه‌ى عصبانیت و خشم شما همان لحظه اخراج شما از این مهمانی الهی است! 6⃣کشتی رؤیایی رمضان سوار بر امواج دریای « » به ساحل نجات می رسد! از خدای سبحان در این ماه خصوصاً اسحار سحرآمیز آن اشک و گریه درخواست کنید. 7⃣از ابتدای ماه رمضان باید هدف‌گذاری شما "لیلة القدر” باشد که جانِ رمضان است. در این خصوص، سخن زیاد است؛ لکن، «مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز» فقط سعی کنیم در ما واقع شود نه در ماه! 8⃣این ماه ، ماه «ربیع القرآن» ماست. در این بهار قرآنی هرروز یک آیه را انتخاب کنید و تا افطار به طور متناوب تلاوت و در پیرامون آن نمایید. امید است دم دمای افطار آن آیه برای شما پرده از رخسار بردارد! 9⃣در سراسر ماه رمضان شما به روزه‌دار حقیقی و انسان کامل یعنی نباید منقطع شود. 🆔 @Agamahmoodreza
آقامحمودرضا
🔴شهیدے ڪه امام زمان به او فرمود شفا بگیر 🌸زمانِ بازگشت به تبریز برای عمل جراحی شد.آن ایام علی یا با عصاو یا با صندلی چرخدار اینطرف و آنطرف می‌رفت. رفتم سراغ علی که آماده حرکت شویم. ولی علی مرا به طرفی کشید. حال منقلبی داشت و گفت: «فرزاد من خواب دیدم در باغی هستم. انگشترم را درآورده و از آب چشمه وضو می‌گرفتم.(شهید) احمد سعادتی را در کنارم دیدم که به من گفت: علی نگذار پایت را قطع کنند. در همین حین متوجه شدم سیدی نورانی آنجاست. سید نزدیک شد و به من گفت: . در یکی از پنجشنبه ها بیا مشهد من شفایت می‌دهم. نگذار پایت را قطع کنند،ولی به این شرط که بعد از خوب شدن به .» بعد گفت: فرزاد به همین خاطر باید برویم مشهد.باید برویم. 🍃🌸با اصرار او رفتیم تهران.اتفاقی اقای بهمن پور، یکی از دوستانم که تو جهاد فعالیت می‌کرد را دیدیم.به ایشان گفتم: ما عازم مشهد هستیم شماهم می‌آیی؟؟ قبول کرد و همراه ما امد.درحالی که از ماجرا خبر نداشت. وقتی رسیدیم به طور اتفاقی پنجشنبه بود. اتاق گرفتیم ‌وبعد از غسل زیارت راهی حرم مطهر شدیم. آن زمان حرم کوچکتر و خلوت تر از حالا بود. وقتی وارد صحن شدیم،قرآن قبل اذان شروع شد. دیدم حال علی دارد تغییر می‌کند! فکر کردم دوباره حالت موج گرفتگی و.... خواستیم ببریمش گوشه ای از حرم،اما نگذاشت. گفت: میخواهم بروم وضو بگیرم و وارد حرم شوم. کنار حوض نشستیم و وضو گرفت. وارد حرم شدیم. آهسته آهسته جلو می‌رفتیم. من و علیرضا هردو زیر کتف های علی را گرفتیم و نزدیک ضریح می‌شدیم. نمی‌دانم چطوری، ولی دیدم جمعیت آرام آرام کنار رفت و راه ما باز شد٬ درحالی که مردم حواسشان به ما نبود! 🍃🌸علی نمی‌توانست حتی پایش را زمین بگذارد.عصب پا از بین رفته بود. تقریبا رسیده بودیم به نزدیک ضریح که علی یکباره از خود بی‌خود شد و فریاد زد: . ناگهان مارا کنار زد و با همان پایی که تا لحظاتی قبل هیچ عصبی نداشت٬ شروع به دویدن کرد!!! وقتی مردم متوجه شفا گرفتن علی شدند٬ ریختند به سرش و پیراهنش را می‌کشیدندبرای تبرک! یکباره حرم حالت عادی خود را از دست داد. صدای گریه و صلوات و... خادمین وقتی این صحنه را مشاهده کردند٬ سریع اورا گرفتند و با ما به اتاق خودشان که پنجره‌اش رو به مسجد گوهرشاد باز می‌شد بردند. مردم جمع شده بودند.خبر شفا یافتن یک جانباز خیلی سریع پخش شد. 🍃🌸جانبازی که با صندلی چرخدار آمده و عصب پایش قطع بود، حالا با پای خودش راه می‌رود! شب شده بود. مردم منتظر بودند تا علی برایشان صحبت کند.بالاخره روبروی منبر صاحب الزمان در مسجد گوهرشاد قرار گرفت و شروع کرد برای مردم صحبت کردن. انگار آنجا یک نفر را می‌دید. شروع کرد صحبت کردن با زبان فارسی سلیس،بدون لهجه! سخنان او هم اکثرا تربیتی بود.بعد از اتمام صحبت ها بیهوش افتاد روی زمین. یکی از حرف‌هاش این بود که، (عج) برای امام دعا کنید و را با سوره‌های کوچک بزرگ کنید... بعد از آوردن آب قند.حال و احوالش مختصرا خوب شد. بلند شد ترسیدیم میان مردم برویم. چون مردم منتظر ما بودند! نمی‌دانم یک ساعت یا دو ساعت خادم ها مارا نگه داشتند. آن شب وقتی برگشتیم منزل، صاحب خانه متعجب و نگران شد! گفت شما یک جانباز داشتید که با صندلی چرخدار آمده بود و الان؟! 🍃🌸از مشهد برگشتیم مراغه.خبر همه جا پیچید. خیلی ها به دیدن علی آمدند. بعد از آن ماجرا رفتیم حوزه علمیه قائم(عج) در منطقه‌ی چیذر تهران ثبت نام کردیم.چون چندتا از بچه‌های مراغه آنجا درس می‌خواندند. یکی دو سال آنجا بودیم. مدیر حوزه چیذر از دست ما عاصی شده بود. چرا که تمام طلبه ها را تشویق می‌کردیم بروند جبهه. 📚 کتاب بیا مشهد ، زندگینامه و خاطرات روحانی شهید علی سیفی 🆔 @Agamahmoodreza