eitaa logo
آقامحمودرضا
2هزار دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
2.4هزار ویدیو
87 فایل
💠گرامیباد یاد ادمین کانال 🌷شهیدحاج مرتضی مسیب زاده ♻ ️تنها کانال رسمی منتسب به خانواده شهیدبیضائی ♻ دارای مجوز وکدشامد 1-1-3454-61-3-1 از وزارت ارشادوشورای عالی مجازی کشور ♻️ دارنده مقام نخست سومین جشنواره فضای مجازی کشور درسال۹۵
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از بی همگان...
الله یکسال از شهادت محمودرضا گذشته بود که بهم پیام داد. نمیشناختمش. گفت از همرزمای محمود بوده. اونروز یکساعتی با من حرف زد. وقتی که قطع کرد.... من بودم و تختی که از اشکام خیس خیس بود.... برام نوشته بود: «البارحه ائتالی محمود فی النام» دیشب محمود اومد به خوابم... . «و رئیته یقره القرآن» و دیدمش که داشت قرآن میخوند... . بغلش کردم، بغلم کرد... بوسیدمش، من رو بوسید... . به من گفت: چون من رو نمیبینی از من دوری نکن... من کنارتم... یادت میاد هنگام نبرد یادم کردی؟! به چشم بهم زدنی اومدم پیشت و نجاتت دادم!! . «وقال لی اتذكر عندما مرضت فی البیت؟؟ انا كنت حاضر عندك، واقره الدعاءلك...» و گفت: یادت میاد تو خونه مریض بودی؟ من پیشت بودم و برا شفات دعا میکردم... . «قلت لهواین انته الان؟» بهش گفتم: الان کجایی؟! . «قال لی: انامع اصحاب الحسین...» . گفتم: من به نیتت گوسفند قربونی کردم و دادم به فقرا! و گفت: آره... بهم رسید... . گفتم چرا میخندی؟ . «قال لانی: لاحتاج الثواب قسمت الثواب لكم...» گفت: او به من گفت: من به ثواب احتیاج ندارم، ثواب را برای شما قسمت کردم... مژدهٔ وصل توام ساخته بیتاب امشب نیست از شادی دیدار مرا خواب امشب گریه بس کرده‌ام ای جغد نشین فارغ بال که خطر نیست در این خانه ز سیلاب امشب دورم از خاک در یار و ، به مردن نزدیک چون کنم چارهٔ من چیست در این باب امشب بسکه در مجلس ما رفت سخن ز آتش شوق نفسی گرم نشد دیدهٔ احباب امشب شمع سان پرگهر اشک کناری دارم وحشی از دوری آن گوهر سیراب امشب... @bi_to_be_sar_nemishavadd
هدایت شده از برای کوثر
💠نوشته های محمد جواد / پنجاه و دو 🌷 ... می گفت: خواب دیدم رزمایش بود همه بودن، محمودرضا هم اومد، با لباس سبز لجنی... لباس رزم... مهربون بود، مثل همیشه؛ خندون بود، مثل همیشه؛ خیلی صمیمی و مهربون حرف زدیم، لابلای حرفهامون، گفتم: محمود چطور شد شهیدشدی؟! چطور تونستی داداش؟ 🌷گفت: رفیق! من با بودم، همین. من، صادقانه رفتارکردم...!! 🌷گفتم محمودرضا وقتی رفتی رو تله انفجاری و زخمی شدی اذیت شدی؟ گفت: آره.... اما بخاطر خدا تحمل کردم و از اون مرحله رد شدم....چون واقعا میخواستم شهیدبشم و شهادتو دوست داشتم. می گفت: و این یک بود. 🆔 @Barayekosar 🆔 @Agamahmoodreza