آقامحمودرضا
🔴🔴 هجوم سوم و نهایی 👇 در این یورش عمر بن خطاب به همراه بسیاری از مهاجمین بر در خانه حضرت فاطمه(س) ت
🔴جریان حمله به نقل ازحضرت فاطمه(س)👇
بر درب خانه ی ما هیزم زیادی جمع کردند و آتش آوردند تا خانه و ما را آتش بزنند.
من پشت درب ایستاده بودم و آن ها را به خدا و پدرم قسم میدادم که دست از ما بردارند و ما را یاری کنند.
ناگهان عُمَر #تازیانه را از دست قُنفذ ـ غلامِ ابوبکرـ گرفت و با آن به #بازویم زد.
در این هنگام تازیانه دور بازوی من پیچید، به گونه ای که دور تا دور بازویم وَرَم کرد و مثل بازو بند شدو با پایش به درب #لگد زد و درب را به روی من به عقب فشار داد و باز کرد ـ و من در آن هنگام باردار بودم ـ پس با صورت بر زمین افتادم، در حالیکه آتش شعله ور بود و حرارتش #صورتم رامی سوزاند.
سپس عُمَر چنان به صورتم #سيلی زد به طوری که گوشواره هایم تکّه تکّه شده ازگوشم جدا شدند و درد زایمان به سراغم آمد ومُحسن راـ که بی گناه بود-سقط کردم.
آیا این ها مردمانی هستند که میخواستند بر جنازه ی من نماز بخوانند؟!!
درحالی كه خداوند و فرستاده ی او ازآنان بيزاری جسته اند،من نيز از آنان برائت می جويم.
📚بحارالأنوار مجلسی، ج۳۰،ص۳۴۹
🔴امام علی(ع) به بیرون خانه می آید!👇
در این هنگام وقتی مهاجمین به خانه حضرت فاطمه(س) یورش بردند و بعد از جراحات و لطمات وارده بر حضرت فاطمه(س)، اصحاب سقیفه واردخانه شدند #امام_علی(ع) مقابل عمر بن خطاب درآمد و او را گرفت و بر زمین کوبید و خطاب به عمر فرمودند :
ای پسر صحّاک!
اگر #مقدّرات_خداوندی و پيمان و #سفارش_رسول_خدا(ص)نبود،هر آينه می فهميدی كه تو قدرت ورود به خانه مرا نداری!
عُمر از ترس جان خودسریع ازخانه بیرون رفت.
📚کتاب سُلیم بن قیس، ج۲ ص۵۸۶
🆔 @Agamahmoodreza