🌷عید قربان بود و راهی مشهد ....
زمینه سفر را دلهای دلتنگ امام رضا چیدن.....
خاله و مادر و اصرار به پدری که می دانست خبری در راه است ....
پدر دل آشوب بود و خبر از بازگشت پاره جگر داشت اما نتوانسته دعوت امامش را رد کند ....
شاید آنجا بهترین مکان بود تا دلش آرام شود ...
🍃مشهد بود و قدم های پدری که قلبش میتپید به شوق پسری ....
که شاید برگردد نشانی و باشد سجادش.....
تماس و تماس و .... دل نگرانی مادر از حال همسر .... همسری که همدم دل منتظرش بود ...
دست های دعای مادر رو به ضریح پرمی کشید تا شاید خبرآمدن سجادش بیاید .....
🍃
صحن جوادالائمه برایش بوی دیگری داشت .... قدم هایش آهسته تر می شد ... بوی جوان امام رضا....
یا امام رضا.... جوانم فدای جوادت.... سجادم چون جوانت قد رشیدی دارد ... چهره ای دلربایی دارد .... مدافع عمه جان شده ...
کاش از سفر برگردد... برسانید که مادرش دلتنگ است و بی قرار ...
🌷از سفر بر می گردند ...
عیدغدیر است و سادات پذیرای مهمانان ....
خانه ای که چند سالی است مسافرش دیر کرده ....
پدر اما خبری را شنیده ....
چگونه به مادر بگوید ....
مادر ذوق شنیدن آمدن دارد اما چگونه بتواند سجادش را در یک تابوت مجسم کند ....
سیدزهراجان ... سادات عزیزم عید غدیر مولایمان عیدی و چشم روشنی داده ...
سجاد برگشته ...
اشک های مادر ذکر شکر به زبان دارد ...
یا امام رضا (ع) دعایم مستجاب شد ... چه زود جوابم را دادی آقاجان....
جوانم برگشت .....
🍃
بعد یکسال شب شهادت امام جواد (ع ) در حرم مطهر امام رضا (ع) مادری آمده که هم درد امام غریبمان در این شب است و ذکر لب هایش آشناست ....
یا امام رضا (ع) جوانم چون جوادت قد رشیدی داشت .......
💠عکس ارسالی از مادربزرگوار آقاسیدسجاد
#شهید_سیدسجاد_خلیلی
#از_عشق_دل_نوشت
#مشهد_مقدس
#شب_شهادت_امام_جواد_ع
#کانال_شهید_سیدسجاد_خلیلی
@Aghaseyedsajad