💠 #سیره_امام | وقت نماز
🔷️ مکرر می شد من صبح تا ظهر خدمت امام در اتاق می نشستم و ایشان تا سر ظهر مطالعه می کردند و یک کلمه حرف نمی زدند مگر اینکه از ایشان سؤالی می شد که به اندازه سؤال جواب می دادند و جز اذان ظهر هیچ چیز مانع مطالعه ایشان نمی شد. «الله اکبر» اذان که شنیده می شد قلم را زمین می گذاشتند و آماده #نماز می شدند (حجةالاسلام و المسلمین مسعودی خمینی)
#نماز_اول_وقت
#امام_خمینی
✅️@agha_ruhollah
💠 #سیره_امام | موظف هستم
🔷️ امام به #تهذیب_نفس و رشد قوای روحی و اخلاقی شاگردان اهمیت زیادی می دادند؛ از این رو به دنبال آغاز تدریس فلسفه و عرفان، جلسه پند و اندرز نیز منعقد ساختند که بتدریج دامنه این درس توسعه یافت و هفته ای یک روز تشکیل می شد که علاوه بر روحانیون، صدها نفر از کسبه، کارگران و بازاریهای شهرستان قم در این جلسه درس اخلاق شرکت می کردند.
🔶️ اظهار علاقۀ شایان مردم به این مجلس، امام را بر آن داشت که جلسه را در هفته دو روز (پنجشنبه و جمعه) برقرار سازند. عمال رژیم پلیسی رضاخان به کارشکنی پرداخته و درصدد برهم زدن این مجلس برآمدند لکن با #مقاومت_سرسختانه و پیش بینی نشده امام مواجه شدند.
🔷️ امام در پاسخ فرستادۀ پلیس که درخواست تعطیل مجلس درس اخلاق را کرده بود به طور صریح اظهار کردند: من موظف هستم به هر نحو که هست این جلسه را برگزار نمایم. پلیس شخصاً بیاید از انعقاد آن جلوگیری به عمل آورد. عمال رژیم در مقابل این حرکت سرسختانه امام عقب نشینی کردند ولی به فشار و کارشکنی خود ادامه دادند (سید حمید روحانی)
#سازش_ناپذیر
#امام_خمینی
✅️@agha_ruhollah
💠 #سیره_امام | زائر همیشگی امیرالمومنین (ع)
🔷️ برای اولین بار که امام به نجف آمدند اول از همه یکراست به حرم مطهر امیرالمؤمنین(ع) مشرف شدند و بعد از آن بود که وارد مراسم استقبالی شدند که به مناسبت ورودشان تدارک دیده شده بود.
🔶️ امام در طول پانزده سالی که در نجف اشرف مشرف بودند هر شب به زیارت مولا امیرالمؤمنین(ع) می رفتند و بارها می گفتند که دشمن مرا به این موهبت الهی رساند. حالات امام در حرم به صورتی بود که دوست و دشمن شدیداً تحت تأثیر عبادت و# زیارت ایشان قرار می گرفتند (حجت الاسلام فرقانی - سید احمد خمینی)
#زیارت
#امام_خمینی
✅️@agha_ruhollah
💠 #سیره_امام | میخواهم با مردم پیاده بروم
🔷️ امام دربارۀ کیفیت ورود به تهران فرموده بودند من اول باید به زیارت #شهدا بروم. امام خودشان تصمیم می گرفتند و به این دلیل هیچ کس هم نمی توانست در ارادۀ ایشان تأثیر بگذارد.
🔶️ فرمودند: «من باید اول بروم سر خاک #شهدا» ما گفتیم خطرناک است. فرمودند: «می شود» ناچار تمام این مقدمات را در بهشت زهرا فراهم کردیم که ایشان تشریف بیاورند آنجا و سخنرانی بفرمایند
🔷️ و عجیب است که امام فرموده بودند: «من وقتی آمدم و وارد فرودگاه شدم می خواهم همراه مردم هم راهپیمایی کنم و پیاده بروم به زیارت شهدا» منتهی امام می دانستند که این دیگر امکان پذیر نیست (شهید فضل الله محلاتی)
✅️@agha_ruhollah
💠 #سیره_امام | ازحالا به فکر باشید
🔶 امام در اولین سخنرانی که پس از ورودشان به نجف انجام شد به طلاب چنین فرمودند: "از حالا به فکر باشید. از جوانی به فکر باشید. الآن هر قدمی که برمی دارید رو به قبر است! هر دقیقه ای که از عمر شریف شما می گذرد یک مقداری به قبر و به آنجایی که از شما سؤالات خواهند کرد، دارید نزدیکتر می شوید. فکر این مطلب را بکنید که قضیه نزدیک شدن به قبر است و هیچ کس هم سند به شما نداده است که 120 سال عمر کنید. ممکن است 25 ساله انسان بمیرد، ممکن است همین حالا خدای نخواسته... سندی در دست نیست. باید مراقبت کنید و اخلاق خود را مهذب کنید." (حجت الاسلام و المسلمین سید حمید روحانی)
✅️@agha_ruhollah
💠 #سیره_امام | من همان خمینی هستم
🔶 سعدون شاکر که آن وقت رئیس کل تشکیلات امنیت عراق بود، به دیدار امام آمده بود. او کسی بود که به جرأت می توانم بگویم خشن ترین و جسورترین شخصیت امنیتی عراق بود. امام ابداً به او بهایی ندادند و به عنوان یک مراجعه کنندهٔ معمولی با او برخورد کردند. او گفت ما نسبت به رژیم شاه تعهداتی داریم، از جمله هر دو کشور موظفند از فعالیت مخالفین در داخل کشور علیه دیگری جلوگیری کنند. درعین حال ما به شما احترام می گذاریم و می خواهیم شما در عراق سکونت داشته باشید. امام با قاطعیت و صراحت خاص خودشان او را ادب کرده فرمودند: اسلام دین سیاست است و سیاست از مذهب جدا نیست و وظیفهٔ هر فرد مسلمان است که از مسائل سیاسی آگاه باشد و در اینگونه امور دخالت کند چون سرنوشت جامعه سرنوشت خود اوست. امام به او می فهماندند که برداشت و بینش تو از اسلام غلط و انحرافی است و فرمودند: من همان خمینی هستم که از اول تا به حال لحظه ای تغییر عقیده نداده ام و مردم و وظیفه ام را فراموش نمی کنم و شما هر کاری می خواهید بکنید. امام صریحاً به او گفتند: به جایی می روم که مستعمرهٔ شاه و مستعمرهٔ ایران نباشد یعنی تحت امر و فرمان شاه نباشد، از طرف او به من فشار نیاید. در اینجا مقام امنیتی عراق از شدت عصبانیت چهره اش سرخ و سیاه شد ولی خوب نمی توانست عکس العملی نشان دهد (حجة الاسلام والمسلمین سید محمود دعایی)
#اسطوره_مقاومت_در_تبعید
#امام_خمینی
✅️@agha_ruhollah
💠 #سیره_امام | همه در صف واحد
🔶 وقتی آیت الله بروجردی فوت کردند، امام بسیار ناراحت شدند اما در تشییع جنازۀ مرحوم بروجردی شرکت نکردند، عده ای از آقایان و شاگردان ایشان علت این کار را پرسیدند و در ضمن به امام اصرار می کردند که حتماً مجلس ختمی را ترتیب دهد. اما ایشان تنها یک جمله فرمودند: «من فکر می کنم که شاید آمدن من به تشییع جنازه و مجلس فاتحه باعث تشتت در صف طلبه ها شود. ممکن است عده ای هم به دنبال من بیایند، و من همین اندازه پراکندگی را هم نمی خواهم. نمی خواهم تشتتی باشد. باید آقایان همه در یک صف واحد باشند.» یکی از فضلا به امام گفت: شاید از نیامدن شما با تشییع جنازه و برگزار نکردن مجلس ختمی برای ایشان، اینطور استنباط شود که شما با آقای بروجردی مخالفید. امام فرمودند: «به جدم قسم هنوز کسی را سراغ ندارم که مانند من، آیت الله بروجردی را دوست داشته باشد. ولی به خاطر اینکه مبادا سر سوزنی اختلاف، انتزاع شود، من شرکت نمی کنم.» (حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر مسعودی خمینی)
#دوری_از_ریاست
#امام_خمینی
✅️@agha_ruhollah
💠 #سیره_امام | توجه به ظاهر اما به دور از ریا
🔶 به اعتراف بسیاری از شاگردان، امام از نفاق و ریاکاری متنفر بودند. با اینکه ذاکر بودند، اما امام پیش شاگردان ذکر نمی گفتند و تسبیح نمی گرداندند. و نیز از حالت فقرنمایی بدشان می آمد و با اینکه مدتهای زیادی مبالغی مقروض بودند ولی به وضع ظاهری خودشان می رسیدند.
🔷️ ایشان همواره لباس تمیزی می پوشیدند. من یک بار نیز به خاطر ندارم که بر لباس ایشان کوچکترین لکه یا کثیفی دیده باشم.
امام مقید بودند که کفش تمیز و جوراب مرتبی بپوشند. عمامۀ خود را مرتب و حتی گاه و بی گاه پیراهن خود را لاجورد بزنند. خلاصه آنکه در جامعه به صورت یک انسان پاک و منزه ظاهر می شدند. (آیت الله جعفر سبحانی، حجت الاسلام والمسلمین حمید روحانی)
✅️@agha_ruhollah
💠 #سیره_امام | خون دلی که امام خورد
🔶 امام در پیامشان به روحانیون می فرمایند: «خون دلی که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است از هیچ دسته نخورده است.» اشکال اساسی بعضی از روحانیون مقدس نما به امام این بود که دخالت امام در سیاست و قیامشان سبب تعطیلی درس و بحث آقایان شده است! حتی بعضی از همینها بعد از وقایع پانزده خرداد بی شرمانه امام را مورد حمله قرار می دادند که قیامش حرمت مراجع را شکسته است! چرا که فریاد امام منجر به دستگیری او شد و به این ترتیب مرجع گیری باب شد.
🔷 امام در مبارزات شخص شاه را هدف قرار داده بودند. بعضی از بیوت مراجع که ارتباط مستقیم با ساواک و شاه داشتند، برای اینکه حرکات مرموز خود را توجیه کنند تا در معرض اتهام سازشکاری قرار نگیرند، دست اندرکاران خود را در حوزه و بازار بسیج می کردند تا آنان در اذهان عوام الناس القا کنند که مبارزات و حرکات فلان مرجع متین و معقولانه است و به نتیجه مطلوبی می رسد، اما حرکات آقای خمینی تند و غیر معقول است و نه تنها بی فایده است، بلکه موجب اضمحلال حوزه می شود. (حجت الاسلام سید احمد خمینی، آیت الله مرتضی بنی فضل )
#آخوند_درباری
#امام_خمینی
✅️@agha_ruhollah
💠 #سیره_امام | عابد پانزده ساله
🔶 خویشاوندان امام که از پانزده سالگی با ایشان بودند، می گفتند: «از پانزده سالگی ایشان که ما در خمین بودیم، آقا یک چراغ موشی کوچک می گرفتند و می رفتند به یک قسمت دیگر که هیچ کس بیدار نشود و نماز شب می خواندند.» خانم می گویند: «تا حالا نشده که من از نماز شب ایشان بیدار شوم.» چون چراغ را مطلقاً روشن نمی کردند. نه چراغ اتاق را روشن می کردند، نه چراغ راهرو را و نه حتی چراغ دستشویی را. برای اینکه کسی بیدار نشود، هنگام وضوی نماز شب، یک ابر زیر شیر می گذاشتند که آب چکه نکند و صدای آن کسی را بیدار نکند.
✅️@agha_ruhollah
💠 #سیره_امام | انس با دوستان
🔶 امام در زمان جوانی، طلبۀ خشکی نبودند که همیشه مثلاً روزه بگیرند و ذکر بگویند و نخندند و تفریح نکنند. تفریح هم داشتند، تفریحاتی نظیر اینکه شبهای پنج شنبه دور هم جمع بشوند و یک طاس کبابی درست کنند یا در مدرسه یک کته ای درست کنند.
ایشان این جلسات را مایۀ نوعی کمک و ورزیدگی ذهن و آمادگی آن می دانست. یک روز ایشان می فرمود: «در دوران جوانی، پنجشنبه و جمعه ای بر ما نگذشت مگر این که با دوستان جلسۀ انسی تشکیل می دادیم و به خارج از قم و بیشتر به سوی جمکران می رفتیم. در فصل برف و بارانی در حجره خود به برنامه انسی اشتغال می ورزیدیم و هنگامی که صدای مؤذن به گوش می رسید همگی به نماز می ایستادیم» (شهید فضل الله محلاتی، آیت الله جعفر سبحانی)
✅️@agha_ruhollah
💠 #سیره_امام | ولو کان بهم خصاصه
🔶 یادم هست من کوچک بودم، روزی پیرمردی برای باغچۀ منزل ما خاک آورد. ما سر سفره بودیم که او آمد. امام گفتند که این پیرمرد ناهار نخورده است. غذای ما زیاد نبود. بعد بشقابی از توی سفره برداشتند و #خودشان چند قاشق از غذایشان را در بشقاب ریختند و به ما گفتند: بیایید هر کدام چند قاشقی از غذای خود را در این بشقاب بریزید تا به اندازه غذای یک نفر بشود
ما آن روز غذای اضافی نداشتیم، اما به این ترتیب غذای آن پیرمرد را آماده کردیم. در عالم بچگی آنقدر از این کار خوشم آمد که نهایت نداشت.
✅️@agha_ruhollah