حرم حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام)
کسی که همه جوره پای امامش ایستاد
کسی که مقام و مرتبه اش از همه شهیدا بالاست
کاش ما هم پای امام مون بیاستیم و تو راهش جون بدیم
💚⃟📗
#صادق_گرفت_📸
#اربعین_صادق
•📗↱𝐣𝐨𝐢𝐧↲🌿•
https://eitaa.com/joinchat/1365115226C7ca9645cf9
اصلا هیچ متنی نتونستم پیدا کنم
خودتون روضه اش رو بخونید...🖤⃟📓
#صادق_گرفت_📸
#اربعین_صادق
•🚔↱𝐣𝐨𝐢𝐧↲🖤•
https://eitaa.com/joinchat/1365115226C7ca9645cf9
صادق🇵🇸
اصلا هیچ متنی نتونستم پیدا کنم خودتون روضه اش رو بخونید...🖤⃟📓 #صادق_گرفت_📸 #اربعین_صادق •🚔↱𝐣𝐨𝐢
از گوال بگم؟!
شمر
خنجر
مادرش
پیراهن
نیزه
پیکرش
انگشتر
خون
دخترش
اسب
سینه و پشت
خواهرش
خیمه
خیمه
خیمه
سَرش
سلام آقا
که الآن روبروتونم
من ایستادم
زیارت نامه میخونم
حسین جانم
بزار سایَت
همیشه رو سرم باشه
قرار ما
شب جمعه حرم باشه
حسین جانم
🖤⃟📓
#صادق_گرفت_📸
#اربعین_صادق
•🚔↱𝐣𝐨𝐢𝐧↲🖤•
https://eitaa.com/joinchat/1365115226C7ca9645cf9
صادق🇵🇸
مقام حضرت علی اصغر چه غم انگیزه
اصغریم اِله حالیمی پوزوپ
اکبریمی یاد دان چیخاتمیشام
😔😭😔😭😔😭
به سمت خونه
چطوری از کربلا دل بکنم
اصلا نمیخوام برگردم
ولی مجبورم
کرببلا غمی له یانارام من اولونجه حسین
ظهر رسیدم بناب
سر قرار
با بدرقه بنابی ها راهی کربلا شدیم
جاده آدمو پیر میکنه ولی منتهاش شیرین بود
هی تو نقشه نگاه میکردم که کجائیم؟کی میرسیم؟
به منتهاش رسیدیم
با خوشحالی از مرز جنون رد شدیم
ون ها آماده سوار کردن زائران بودن
بالاخره تکمیل شدیم و مجنونانه به طرف خونه پدری رفتیم
کوله بار خستگی رو گذاشتیم تو محل اسکان و رفتیم زیارت
انگار مرده بودم و زنده شدم
هی به دیوارا دست میکشدم
داشتم با کبوترا پرواز میکردم که...
یهو یاد خودم افتادم
واقعا من، من بودم؟ خیلی تغییر کرده بودم
ویرانه ای بیش نبودم
خواستم که بِسازَندَم
از شوق وصال ایوون طلا رو طواف کردم
چه کیفی داشت
همه در خود برای او...
نشستم زیر ایوون
درد و دلامو کردم
نقاب رو برداشتم
فک کنم خودم بودم
طبیعی بود نشناسم خودمو
قدم به قدم رفتم سمت ضریح
حیدر،حیدر
حیدر،حیدر
مست بودیم
مست نجف،مست انگور ضریح
زیر قبه چه حالی داشت
عقب عقب رفتم
خب احترام بزرگتر واجب بود
چه بزرگتری
چه بزرگتری
صدای ساعت حرم منو به خودم آورد
وسط کوچه خیابان نجف بودم
ناخودآگاه هر جا باشی برمیگردی حرم
تو شلوغی سوق الکبیر
زائران خرید میکردند
کاش خریدارم بودید
ولی خریدید که الآن نجف بودم
با شوق قدم برداشتم سمت حرم
روحمو زود پیدا کردم
جسمم تو شلوغی، عقب تر میومد
هی تو ذهنم این پلی میشد
باباعلی،یه نجف به ما بده بابا علی....
با این نوا رسیدم عمود ۱
من رسیدم....
ادامه دارد....
#part_1
#اربعین_صادق
#صادق_نوشت
May 11
34.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ولاگ شماره یک
از مهران تا کربلا
خیلی زحمت کشیدم تو اون شلوغیا
با سین کردن و انتشارش خستگیمو از تنم ببرین📕⃟☎️
#صادق_گرفت_📸
#اربعین_صادق
#فور
•🚘↱𝐣𝐨𝐢𝐧↲❤️•
https://eitaa.com/joinchat/1365115226C7ca9645cf9
May 11
آجر به آجر چیدم
خاطراتم را
شد دیوار
شد دفتر خاطرات زندگی
بعضا در را زدم
صاحبش به رحمت خدا رفته بود
کاش مرور نمیکردم
خاطراتم را💚⃟📗
#صادق_گرفت_📸
#صادق_نوشت
#تبریز_صادق
•📗↱𝐣𝐨𝐢𝐧↲🌿•
https://eitaa.com/joinchat/1365115226C7ca9645cf9
#part_2
رسیدیم عمود یک
این تراکت های «تک تک قدم هایم.... »رو پخش میکردن
موکب دارایی که به زور مارو میبردن دم موکبشون
یکی اش به زود پاهامو تمییز کرد
خیلی خجالت کشیدم
آخه همه چیه آقامو غارت کرده بودن
حالا من با این دکو پز داشتم میرفتم کربلا!
عمود هارو ۵۰۰ تا یه روز میرفتیم
عراقیای مهربونی که خیلی زحمت میکشیدن
هنوز صدای هله بیکم تو گوشمه
صدای لبیک یا حسین بچه عربا
صدای نوحه ها
بوی خاک ها
طعم چای عراقی
آخرین روز اصلا خستگی نمیفهمیدم
داشتم دیگه بال درمیاوردم
رسیده بودیم نزدیکی کربلا
بالاخره رسیدم
من تونستم
من زنده بودمو داشتم تو کربلا قدم میزدم
تو گوشم هندزفری گذاشته بودم
روضه حضرت علی اصغر رو گوش میدادم
یا باب الحوائج دست مارو گرفتی آخرش کربلائی کردیا
رسیدم رفتم موکب
کوله بار خستگیو جا گذاشتم
تا حرم پرواز کردم
رفتم زیارت آقام
جلو قتلگاه مات بودم
انقدر سنگین بود جَوش
گریه پشت گریه
آره انگار تازه متولد شده بودم
همه داستان کربلا رو تو ذهنم مرور میکردم
رقیه(سلام الله) اینجا بوده
شمر اینجا بوده
مادرش اینجا بوده
این داستان ادامه دارد......
منتظر part_3 باشید
#اربعین_صادق
#صادق_نوشت
#فور_اگه_دوس_داشتی
May 11
تاریخ عشق را ثابت میکند
عشقی که تاریخ انقضاء ندارد
ساختمان های این شهر از عشق است
عشقی که قیمت ندارد
💚⃟📗
#صادق_نوشت
#صادق_گرفت_📸
#تبریز_صادق
•📗↱𝐣𝐨𝐢𝐧↲🌿•
https://eitaa.com/joinchat/1365115226C7ca9645cf9
#part_3
یه چن روزی بود تو کربلا بودم
دیگه داشتم به آخرین روزا میرسیدم
روز ها داشتن سپری میشدن مث گلوله
ولی گلوله ای که زخم فراقش عمیق بود
تک تک صحنه ها رو حفظ میکردم
عکس و فیلم های زیادی ظبط میکردم
اندک اندک جمع مستان میرسیدن و زیاد میشدیم
خانواده عاشورایی ما داشت بیشتر و بیشتر میشد
یکی کنج حرم امام حسینو بغل کرده بود
یکی تو مقام علی اصغر لالایی میگفت
یکی درداشو به گوش علمدار میگفت
آخرین روز رسید
از تک تک لحظه هایی که تو حرم و کربلا بودم استفاده میکردم
وداع با امام حسین نکردم
راستی با خودم وداع کرده بودم؟!
با محمد صادق قبلی خداحافظی نکردم که الآن وضعم اینطوریه
گریه پشت گریه
روضه پشت روضه
داشتم میرفتم به سفری که معلوم نبود دوباره کی ، یا چه زمانی دوباره بتونم برگردم خونه
همه آخر سفر خوشحالن
من آخر سفر غمگین بودم
پیش دوستان تبسم
در درون هجوم خاطرات
دیگه جرئت باز کردن گالریم رو نداشتم
من از خونه رفته بودم
جسمم اینجا بود و روحم کربلا
فکرم اینجا بود و عقلم کربلا
کاش هیچ وقت خاطره ای وجود نداشت
شاید راحت بودم
شاید دیگه گودال یادم نمیافتاد
و شاید های دیگه ای که تو خودم دفن کردم
من خودمو کربلائی کردم
آره کربلائی شده بودم ولی چه عرض کنم از درون
درونی که متلاطم بود
کاش تو این تلاطم میمردم.....
#صادق_نوشت
#اربعین_صادق
#فور
#پارت_۳
در حسرت طواف توای آشیان قدس
دلهای پر شکسته، چه پرها که وا کنند
شهریار👓
شهادت آقامونه
«آجرک الله یا صاحب الزمان »🖤⃟📓
#صادق_گرفت_📸
#آرشیو_صادق
•🚔↱𝐣𝐨𝐢𝐧↲🖤•
https://eitaa.com/joinchat/1365115226C7ca9645cf9
آیا درون معمار ها چگونه زیباست که اینگونه شهرم را ساخته اند
حتماً درونشان هنری است
هنری نهفته در قلب معمار، قلب مرا چنین نوازش میکند💚⃟📗
#صادق_گرفت_📸
#صادق_نوشت
#تبریز_صادق
•📗↱𝐣𝐨𝐢𝐧↲🌿•
https://eitaa.com/joinchat/1365115226C7ca9645cf9
amin_ghadim_yeki_inja 128 (1).mp3
10.97M
-◉━━━━━━───────
↻ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ⇆
یادمه اون نگاه آخرم رو....
عاشق این مداحیم...❤️🔥
🖤⃟📓
#کربلا
#اربعین
#دلتنگی
•🚔↱𝐣𝐨𝐢𝐧↲🖤•
https://eitaa.com/joinchat/1365115226C7ca9645cf9
سلام پاییز
برای خزونی تو خوشحالیم
برای سردرگمی هوای تو مشتاقیم
برای آمدنت منتظریم
برای رقص برگ ها در هوایت حیرانیم
و قلب تو که زیر برگ ها لگد میشوند
و هیچ کس پاییز را و دلشکستگی اش را درک نکرد....🍂
#صادق_نوشت
•📗↱𝐣𝐨𝐢𝐧↲🌿•
https://eitaa.com/joinchat/1365115226C7ca9645cf9