eitaa logo
💎 عقیق واعظین 💎
7.6هزار دنبال‌کننده
956 عکس
466 ویدیو
86 فایل
⚠️انتشار مطالب کانال با حفظ آدرس مربوطه جایز است.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺سخنرانی تصویری 🔻 ✅ "حاج آقا عالی" جوان شرابخوار✨ 💌 @aali_rafiei | استاد عالی و رفیعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#اطلاع_رسانی 🏴 به مناسبت وفات حضرت ام البنین(س) حسینیه حضرت قاسم(ع) برگزار می کند: 🎵سخنران:دکتر ناصر رفیعی 📢مداح: حاج حسین هوشیار 🕕زمان: جمعه ۱۸ بهمن، ساعت: 20 🕌تهران، زعفرانیه، انتهای الف شمالی ┅═══••✾❀✾••═══┅ "کانال رسمی استاد #عالے و #رفیعے" JOin 🔜 @aali_rafiei ™
✅ دردمندی ❀ استاد عالی ❀ 💌 @aali_rafiei | استاد عالی و رفیعی
4_5897824257366307444.mp3
2.51M
💌 @aali_rafiei | استاد عالی و رفیعی
✅ میانه روی در زندگی ❀ استاد رفیعی ❀ 💌 @aali_rafiei | استاد عالی و رفیعی
4_5902277232214156394.mp3
1.72M
💌 @aali_rafiei | استاد عالی و رفیعی
✨ ✅ ماجرای بسیار زیبای خواستگاری حضرت ام البنین به مناسبت وفات حضرت ام البنین علیها السلام خواب‌ام البنين يك شب قبل از خواستگاري در روز خواستگاري ‌ام البنين در حالي كه مادرش موهاي او را شانه مي‌كرد خوابي را كه شب گذشته ديده بود براي مادر تعريف مي‌كرد و خواستار تعبير آن بود؛ او گفت «مادر خواب ديدم كه در باغ سرسبز و پردرختي نشسته ام. نهرهاي روان و ميوه‌هاي فراوان در آنجا وجود داشت. ماه و ستارگان مي‌درخشيدند و من به آن‌ها چشم دوخته بودم و در باره عظمت آفرينش و مخلوقات خدا فكر مي‌كردم. در مورد آسمان كه بدون ستون بالا قرار گرفته است و همچنين روشني ماه و ستارگان... در اين افكار غرق بودم كه ماه از آسمان فرود آمد و در دامن من قرار گرفت و نوري از آن ساطع مي‌شد كه چشمها را خيره مي‌كرد. در حال تعجب و تحير بودم كه سه ستاره نوراني ديگر هم در دامنم ديدم. نور آنها نيز مرا مبهوت كرده بود. هنوز در حيرت و تعجب بودم كه هاتفي ندا داد و مرا با اسم خطاب كرد من صدايش را مي‌شنيدم ولي او را نمي ديدم گفت: بشراكِ فاطمةُ بسادة الغُرَر * ثلاثة انجم و الزاهر القمر ابوهم سيّد في الخلق قاطبة * بعد الرسول كذا قد جاء في الخبر «فاطمه مژده باد تو را به سيادت و نورانيت. به ماه نوراني و سه ستاره درخشان پدرشان سيد و سرور همه انسانهاست بعد از پيامبر گرامي و اينگونه در خبر آمده است. » پس از خواب بيدار شدم در حالي كه مي‌ترسيدم. مادرم! تاويل رؤياي من چيست؟! » مادر به دخترك فهيمه و عاقله خود گفت: «دخترم رؤياي تو صادقه است اي دختركم به زودي تو با مرد جليل القدري كه مجد و عظمت فراواني دارد ازدواج مي‌كني. مردي كه مورد اطاعت امت خود است. از او صاحب ۴ فرزند مي‌شوي كه اولين آنها مثل ماه چهره اش درخشان است وسه تاي ديگر چونان ستارگانند. » پس از صحبتهاي دوستانه و صميمانه مادر و دختر، حزام بن خالد وارد اتاق شد و از آنها در مورد پذيرش علي عليه السلام سؤال كرد و گفت: آيا دخترمان را شايسته همسري اميرالمؤمنين عليه السلام مي‌داني؟ بدان كه خانه او خانه وحي و نبوت و خانه علم و حكمت و آداب است اگر او را (دخترت را) اهل و لايق اين خانه مي‌داني - كه خادمه اين خانه باشد - قبول كنيم و اگر اهليت در او نمي بيني پس نه؟ همسر او كه قلبي مالامال از عشق به امامت داشت گفت: اي «حزام » به خدا سوگند من او را خوب تربيت كردم و از خداي متعال و قدير خواستارم كه او واقعا سعادتمند شود و صالح باشد براي خدمت به آقا و مولايم اميرالمؤمنين عليه السلام پس او را به علي بن ابيطالب، مولايم، تزويج كن. 🏴وفات مادر ادب و فضیلت تسلیت باد. 〖از بیانات حجت الاسلام رفیعی〗 💌 @aali_rafiei | استاد عالی و رفیعی
قسمت این بود که تو محرم حیدر باشی به علی مونس و هم خانه و همسر باشی قسمت این بود که در زندگی مشترکت به عزیزان دل فاطمه مادر باشی ◼️ رحلت جانسوز مادر سقای آب و ادب و علمدار دشت کربلا، شاه بانوی بنی هاشم، حضرت امّ البنین(علیها السلام) بر تمامی شیعیان و محبّان تسلیت باد 💌 @aali_rafiei | استاد عالی و رفیعی
✨ ✅ ماجرای بسیار زیبای خواستگاری حضرت ام البنین به مناسبت وفات حضرت ام البنین علیها السلام خواب‌ام البنين يك شب قبل از خواستگاري در روز خواستگاري ‌ام البنين در حالي كه مادرش موهاي او را شانه مي‌كرد خوابي را كه شب گذشته ديده بود براي مادر تعريف مي‌كرد و خواستار تعبير آن بود؛ او گفت «مادر خواب ديدم كه در باغ سرسبز و پردرختي نشسته ام. نهرهاي روان و ميوه‌هاي فراوان در آنجا وجود داشت. ماه و ستارگان مي‌درخشيدند و من به آن‌ها چشم دوخته بودم و در باره عظمت آفرينش و مخلوقات خدا فكر مي‌كردم. در مورد آسمان كه بدون ستون بالا قرار گرفته است و همچنين روشني ماه و ستارگان... در اين افكار غرق بودم كه ماه از آسمان فرود آمد و در دامن من قرار گرفت و نوري از آن ساطع مي‌شد كه چشمها را خيره مي‌كرد. در حال تعجب و تحير بودم كه سه ستاره نوراني ديگر هم در دامنم ديدم. نور آنها نيز مرا مبهوت كرده بود. هنوز در حيرت و تعجب بودم كه هاتفي ندا داد و مرا با اسم خطاب كرد من صدايش را مي‌شنيدم ولي او را نمي ديدم گفت: بشراكِ فاطمةُ بسادة الغُرَر * ثلاثة انجم و الزاهر القمر ابوهم سيّد في الخلق قاطبة * بعد الرسول كذا قد جاء في الخبر «فاطمه مژده باد تو را به سيادت و نورانيت. به ماه نوراني و سه ستاره درخشان پدرشان سيد و سرور همه انسانهاست بعد از پيامبر گرامي و اينگونه در خبر آمده است. » پس از خواب بيدار شدم در حالي كه مي‌ترسيدم. مادرم! تاويل رؤياي من چيست؟! » مادر به دخترك فهيمه و عاقله خود گفت: «دخترم رؤياي تو صادقه است اي دختركم به زودي تو با مرد جليل القدري كه مجد و عظمت فراواني دارد ازدواج مي‌كني. مردي كه مورد اطاعت امت خود است. از او صاحب ۴ فرزند مي‌شوي كه اولين آنها مثل ماه چهره اش درخشان است وسه تاي ديگر چونان ستارگانند. » پس از صحبتهاي دوستانه و صميمانه مادر و دختر، حزام بن خالد وارد اتاق شد و از آنها در مورد پذيرش علي عليه السلام سؤال كرد و گفت: آيا دخترمان را شايسته همسري اميرالمؤمنين عليه السلام مي‌داني؟ بدان كه خانه او خانه وحي و نبوت و خانه علم و حكمت و آداب است اگر او را (دخترت را) اهل و لايق اين خانه مي‌داني - كه خادمه اين خانه باشد - قبول كنيم و اگر اهليت در او نمي بيني پس نه؟ همسر او كه قلبي مالامال از عشق به امامت داشت گفت: اي «حزام » به خدا سوگند من او را خوب تربيت كردم و از خداي متعال و قدير خواستارم كه او واقعا سعادتمند شود و صالح باشد براي خدمت به آقا و مولايم اميرالمؤمنين عليه السلام پس او را به علي بن ابيطالب، مولايم، تزويج كن. 🏴وفات مادر ادب و فضیلت تسلیت باد. 〖از بیانات حجت الاسلام رفیعی〗 💌 @aali_rafiei | استاد عالی و رفیعی
✨🌹✨ [ ] حاج آقا عالی: اولین موقف بر صراط و اولین پرسش ها،پرسش از عقایدحق،یعنی توحید و نبوت و ولایت و خلاصه اصول اعتقادات دینی است. 《 برشی از کتاب صراط و شفاعت صفحه ۱۹》 ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ "کانال رسمی استاد و " JOin 🔜 @aali_rafiei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا