#عقیق_شعر
شُل میکند دهانهی اسبش را
از حال اهل خیمه خبر دارد
با اینکه سمت معرکه میتازد
چشمی هنوز سوی پدر دارد
جان را فدای رفتن و راهش کن
دل را سپندِ چشمِ سیاهش کن
از رعد و کوه و ماه _ نگاهش کن _
تیغ و کلاهخود و سپر دارد
ای چهرهی مصمّم پیغمبر!
ای خصلتِ مکرّم پیغمبر!
چیزی بگو که اینهمه پیغمبر
در سنگ و صخره نیز اثر دارد
افتاده است غلغله در میدان
از خطبهخوانیاش همه سرگردان
یا رب بلا از آینه برگردان!
ولله کوفه تنگنظر دارد
این کفر و این مقاتله بگذارید
خونِ خداست، شرم نمیدارید؟
اینگونهاش غریب مپندارید
ای ناکسان! حسین پسر دارد
چندین و چند لشکر و تنها من
اینک به سوی عرش مهیا من
آمادهی مصاف شود با من
بر شانه هر دلیر که سر دارد
مرکب میان حلقهی گرگان و...
چشمِ عقیله خیره به میدان و...
پاشید پیکرت به بیابان و...
عشق است و بیشمار هنر دارد
طوفان خراب ساخته مویش را
دیوان شکستهاند سبویش را
هر کس گرفته است وضویش را
آیات را بیاید و بردارد
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#سعید_مبشر
◾️عقیقشعر
@aghighpoem
#عقیق_شعر
او تک و تنهاست ، دشمن سر نمی افتد چرا ؟!
با علی اکبر کسی پس در نمی افتد چرا ؟!
اشبه الناسی که می گویند مردم ، آمده ست
هیچکس پس یاد پیغمبر نمی افتد چرا ؟!
کینه دارند از علی ، می داند اکبر هم ، ولی
از دهانش ذکر " یا حیدر " نمی افتد چرا ؟!
در دلیری ، در جوانمردیش اگر تردید هست
"ارحم"..."ارحم" از لب لشگر نمی افتد چرا ؟!
هم عطش دارد هم از سر تا به پایش خونی است
لرزه بر آن قامت و پیکر نمی افتد چرا ؟
تشنه برگشت و حسین از دیدن او جان گرفت
راه او بر خیمه ها دیگر نمی افتد چرا ؟
هر که آمد ضربتی بر پیکرش زد ، رد که شد
گفت هیهات ! این علی اکبر نمی افتد چرا ؟
کوه هم باشد کمر خم می کند از بار داغ
فکر می کردی حسین آخر نمی افتد ؟ چرا !
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#محمد_حسین_ملکیان
◾️عقیقشعر
#عقیق_شعر
قطعه هایی از تنش قطع یقین پیدا نشد
دشت را گشتند و اکبر بیش از این پیدا نشد
تیرها اجزای اکبر را به صحرا دوختند
اسب زخمی شد، رکاب افتاد، زین پیدا نشد
تا عقیقی که سلیمان داشت افتاد و شکست
بر رکاب سبز پیغمبر نگین پیدا نشد
ناگهان شیرازه اش پاشید از هم، بعد از آن
شرحی از آیات قرآن مبین پیدا نشد
هر دو عالم را ملائک زیر و رو کردند و هیچ
سرزمینی بهتر از این سرزمین پیدا نشد
گشته ام، اما برای زائر کویش شدن
بهتر از حال و هوای اربعین پیدا نشد
کربلا را از علی هایش فقط باید شناخت
جز علی در این جهان حبل المتین پیدا نشد
صفحه صفحه بارها تاریخ را خواندم ولی
غیر حیدر یک امیرالمؤمنین پیدا نشد
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#احمد_علوی
◾️عقیقشعر
@aghighpoem
هدایت شده از عقیق
29.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به جنگ ، کاش که با نام مستعار بیاید
شعرخوانی #محمد_حسین_ملکیان_فراز
در رثای #حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
◾️عقیقشعر
@aghighpoem
#عقیق_شعر
شکست باورت، ای کوه! پشت خنجر را
نشاند در تب شک، غیرت تو باور را
برادری به وفاداری تو معنی یافت
که از گلوی تو فریاد زد برادر را...
فرات آینه شد، پیش چشم غیرت و آب
مگر نشان بدهد حیرت مصوّر را
نگاه کردی و دیدی حرم در آتش بود
و در طواف حرم، فوجی از کبوتر را
گذشتی از سر آب و به خاک افتادی
که سر به سجده گذاری هر آن مقدّر را
فرات بعد تو عمریست تا که میگرید
عطش جز این نشناسد زبان دیگر را
تویی که نام تو با هرچه رود پیوستهست
و بی تو آب نمیبیند آن طرفتر را
#شب_تاسوعا
#حضرت_ابوالفضل_العباس_علیه_السلام
#ناصر_فیض
◾️عقیقشعر
@aghighpoem
#عقیق_شعر
عطش از خشکی لبهای تو سیراب شده
آب از هُرم ترکهای لبت آب شده
بعد از آنی که تو لبتشنه عطش را کشتی
تشنه لب ماندن ساقی همهجا باب شده
بعد افتادن عکس تو در آیینۀ آب
برکه از شوق رخت خانۀ مهتاب شده
این فرات است که از درد غمت ای دریا
بس که پیچیده به خود یکسره، گرداب شده
تب و تاب حرم از تشنگی و گرما نیست
دل اهل حرم از داغ تو بیتاب شده
تیرها رو به سوی چشم تو خواندند نماز
همه گفتند که ابروی تو محراب شده
صحنهای که کمر کوه شکست از غم آن
عکس تیریست که در دیدۀ تو قاب شده
#شب_تاسوعا
#حضرت_ابوالفضل_العباس_علیه_السلام
#محسن_عرب_خالقی
◾️عقیقشعر
@aghighpoem
#عقیق_شعر
بر لب آبم و از داغ لبت میمیرم
هر دم از غصهٔ جانسوز تو آتش گیرم
مادرم داد به من درس وفاداری را
عشق شیرین تو آمیخته شد با شیرم
بوتهٔ عشق تو کردهست مرا چون زرِ ناب
دیگر این آتش غمها ندهد تغییرم...
تا که مأمور شدم علقمه را فتح کنم
آیت قهر، بیان شد ز لب شمشیرم
سایهٔ پرچم تو کرد سرافراز مرا
عشق تو کرد عطا، دولتِ عالمگیرم
کربلا کعبهٔ عشق است و منم در احرام
شد در این قبلهٔ عشاق دو تا تقصیرم
دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد
چشم من داد از آن آبِ روان، تصویرم
باید این دیده و این دست دهم قربانی
تا که تکمیل شود، حجّ من و تقدیرم
زین جهت دست به پای تو فشاندم بر خاک
تا کنم دیده فدا، چشم به راهِ تیرم
ای قد و قامت تو معنی «قدقامت» من
ای که الهام عبادت ز وجودت گیرم
وصل شد حال قیامم ز عمودی به سجود
بیرکوع است نماز من و این تکبیرم
بدنم را به سوی خیمهٔ اصغر مبرید
که خجالت زده زآن تشنهلب بیشیرم
تا کند مدح ابوالفضل، امام سجّاد
نارسا هست «حسان»! شعر من و تقریرم
#شب_تاسوعا
#حضرت_ابوالفضل_العباس_علیه_السلام
#حبیب_چایچیان
◾️عقیقشعر
@aghighpoem
#عقیق_شعر
قیام میکنم و میدهم سلام به دستت
که مثل واجبِ عینیست احترام به دستت
به ما نمیرسد افسوس غیرِ حسرتِ پابوس
مقامِ توست پُر از بوسهی امام به دستت
ببخش اگر دَمِ پابوس، باز بیادبی شد
دخیلِ حاجتِ ما میرسد مدام به دستت
شفای اهلِ قبور از تو نیست کارِ بعیدی
که داده است خدا اختیارِ تام به دستت
به ریزریزِ اماننامه نیز دست ندادی
نمیرسد به سری فکرِ اتهام به دستت
میان نیزه و شمشیر و مشک بود رقابت
که ظهر روز دَهُم میرسد کدام به دستت
حسین، لب تر کرد و به مشکِ تشنه نظر کرد
سپرده شد غمِ یک کارِ ناتمام به دستت
در آن طواف که بودند جمع آب و ملائک
رسید قرعه به تیری در استلام به دستت
قیامِ رایتِ حق را نوشتهاند به پایت
حسین داده عَلم را عَلیَالدوام به دستت
#شب_تاسوعا
#حضرت_ابوالفضل_العباس_علیه_السلام
#رضا_قاسمی
◾️عقیقشعر
@aghighpoem
#عقیق_شعر
غم از دیار غمزده عزم سفر نداشت
شد آسمان یتیم که دیگر قمر نداشت
این سو درون خیمۀ سیراب از عطش
خواهر ز حال و روز برادر خبر نداشت
عبّاس اگر چه دست کشید از دو دست خویش
از یاری حسینِ علی دست برنداشت
او جسم خویش را سپر آب کرده بود
جز مشک پارهپارۀ جانش سپر نداشت
درد و غمش تمامی از این بود که چرا
یک جان برای هدیه به او بیشتر نداشت...
او رفت و مادرش پس از آن روز خویش را
امّالبنین نخواند که دیگر پسر نداشت
#شب_تاسوعا
#حضرت_ابوالفضل_العباس_علیه_السلام
#عباس_احمدی
◾️عقیقشعر
@aghighpoem
#عقیق_شعر
دستی بر آتش دل و دستی به روی آب
از هرم اشکهای تو تَر شد گلوی آب
بالا نرفت جرعه و دور از لبان تو
پایین نرفت آب خوشی از گلوی آب
جان در کف تو داد و کمی رنگ و بو گرفت
از مَشک توست این نفس مُشکبوی آب
در چهرۀ تو صورت خود را که دید، گفت
پیدا شدهست آینهای روبروی آب
من گور ابرهای غمم، نیستم زلال
دور از لب حسین سیاه است روی آب
از مشک پاره اشک فرات است میچکد
غیر از لب تو نیست مگر آرزوی آب
والا مقام! غیرت حق! پور بوتراب!
تنها امید تشنهلبان! ای عموی آب!
حالا که قطره قطره چکیدی کنار رود
با خون توست روز قیامت وضوی آب
#شب_تاسوعا
#حضرت_ابوالفضل_العباس_علیه_السلام
#مرتضی_حیدری_آلکثیر
◾️عقیق شعر
@aghighpoem
#عقیق_شعر
تو آن ماهی که خورشیداست محو روی تابانت
خداوند آسمان هارا درآورده به فرمانت
مگر مانند پبغمبر تو هم شق القمر کردی
که میخوانند خود را ارمنی ها هم مسلمانت
حسین ابن علی(ع)که عالمی هستند قربانش
به تو گفته برادر جانِ من، جانم به قربانت
همه دیدند دست از هر تعلق در جهان شستی
همینکه رفت در آب فرات آن روز دستانت
به دوش خود کشیدی بار سنگین امانت را
دو دستت را فدا کردی و ماندی پای پیمانت
نداری دست در پیکر ولی بنگر که این لشکر
هراسان است سرتاسر ز چشمان رجز خوانت
همان وقتی که تیر آمد به سوی مشک میدیدی
گره کور است و حتی وا نخواهد شد به دندانت
عجب حسن ختامی داشتی که در دم آخر
به جای مادرت ام البنین، زهراست مهمانت
از اول جان تو تنها برادر بود تا آخر
که گفته در دل میدان گذشتی راحت از جانت؟
برای اینکه در راه حسین ِفاطمه باشم
الهی که بماند تا ابد دستم به دامانت
#شب_تاسوعا
#حضرت_ابوالفضل_العباس_علیه_السلام
#احمد_جواد_نوآبادی
◾️عقیقشعر
@aghighpoem
26.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برای بردن نامت وضو با باده می گیرم
سراغت را نه از شمشیر از سجاده می گیرم
فقط شان تو را معصوم میداند نمیدانم
چرا وصف تو را اینقدر گاهی ساده می گیرم
چرا مثل علی دستان پر مهرت پر از پینه است؟
جواب از نخل های تازه خرما داده می گیرم
و با نام تو هم کباده میگیرند هم حاجت
و من عباس را هم معنی آزاده می گیرم
جنونم را از آن چشمان در خون خفته می دانم
بهشتم را از آن دست به خاک افتاده می گیرم
#شب_تاسوعا
#حضرت_ابوالفضل_العباس_علیه_السلام
#حسین_عباسپور
◾️عقیقشعر
@aghighpoem
#عقیق_شعر
سقا به آب، لب ز ادب آشنا نکرد
از آب پُرس از چه ز سقّا حیا نکرد
تجدید شد وضوی نماز امام عشق
بیهوده دستِ خویش به آب آشنا نکرد
تن چاک چاک دید و به بیداد، تن نداد
سر شد دو تا و قد برِ دونان، دو تا نکرد
«غیر از دمی که مشک به دندان گرفته بود
در عُمرِ خویش خندهٔ دنداننما کرد»
دندان کند کمک، چو گره وا نشد ولی
دندان او هم آن گره بسته وا نکرد
معراج او به روی زمین شد ز پشت زین
همچون نَبی عروج به سوی سما نکرد
مسجود را ندیده سر از سجده برنداشت
حقِّ سجود عشق، چو او کس اَدا نکرد
#شب_تاسوعا
#حضرت_ابوالفضل_العباس_علیه_السلام
#علی_انسانی
◾️عقیقشعر
@aghighpoem
#عقیق_شعر
ای چشم و چراغ خیمههای بیدار
ای صاحب منصب سقایت، سردار!
هرم عطش است و لحظههای بیتاب
عباس! برای بچهها آب بیار...
ای وای که حال طفل گهواره بد است
از غصه او فرات در جزر و مد است
با آب، عمو خدا کند برگردد...
هرچند عمو کار خودش را بلد است
عباس، که ماه از قمرت در رشک است
با یاد سکینه در نگاهت اشک است
میدان تو این علقمه و فتح تو آب
امروز تمام آبرویت مشک است
چون علقمه بیتاب شد و آب نخورد
فکر تب مهتاب شد و آب نخورد
از شرم نگاه تشنه طفل حرم
سقای ادب، آب شد و آب نخورد
هرچند كه تير، ديدهام بست، حسين!
چشمم به اميد ديدنت هست حسين!
از عشق تو دست برندارم هرگز
هرچند نمانده بر تنم دست، حسين
#شب_تاسوعا
#حضرت_ابوالفضل_العباس_علیه_السلام
#سیدمهدیحسینیرکنآبادی
◾️عقیقشعر
@aghighpoem
#عقیق_شعر
نخلها در طرب از طنطنهی هوهویش
بادِ صحرا به سکون آمده در گیسویش
برق شمشیر علی، بارقهی تیغ حسن
چشم عباس خبر میدهد از الگویش
روی دوش دگران معرکه را کرده وداع
هر کسی موقع جنگ آمده رو در رویش
آسمان «بار امانت» نتوانست کشید
«عَلم عشق» در آورد سر از بازویش
یکتنه زد به دل لشکر و آنگاه سپرد
میمنه میسره را دست دو تا ابرویش
غرقه در لطف خداوند خود از ششجهت است
تیر میبارد اگر یکسره از هر سویش
جملگی شیشهی عطرند و نشان رفتهی سنگ
که یکی فرق و یکی میشکند پهلویش
مرهم زخم سرش نیست به جز دست حسین
زودتر کاش به مقصد برسد دارویش!
کوه صبر است ولی آه بعید است حسین
در غم ساقی خود، خم نشود زانویش
#شب_تاسوعا
#حضرت_ابوالفضل_العباس_علیه_السلام
#سعید_مبشر
◾️عقیقشعر
@aghighpoem
#عقیق_شعر
دقیقههای پر از التهاب دفتر بود
و شاعری که در اندوه خود شناور بود
به روی خاک، گلی بود از عطش سیراب
که هُرم گرم نفسهاش شعلهپرور بود
مرور کرد تمام مسیر ذهنش را
که صفحه صفحه پُر از خاطرات پرپر بود
چه چشمها که ندیدند چشمهای ترش
چه گوشها که برای شنیدنش کر بود
ز خون او همهٔ نیزهها حنا بسته
لب تمامی شمشیرهایشان تر بود
در اوج کینه کسی داشت سمت او میرفت
و دستهای پلیدش به دست خنجر بود
به روی تلّی از انبوه غصههای جهان
به جستجوی برادر، نگاه خواهر بود
که با نگاه غریبانهاش گره میخورد
و ابتدای غم از این نگاه آخر بود
زمان زمان قیامت، زمین... زمین لرزید
گمان کنم که همان روز، روز محشر بود
کسی شنیده شد از لابهلای هلهلهها
که نغمههای لب او «غریب مادر» بود
کسی به دست، سری، آن طرف به سر دستی
بس است روضهٔ لب تشنهای که...
حدود ساعت سه شاعر از نفس افتاد
دقیقههای پُر از التهاب دفتر بود
#شب_عاشورا
#امام_حسین_علیه_السلام
#رضا_خورشیدی_فرد
◾️عقیقشعر
@aghighpoem
#عقیق_شعر
شبی که صبح شهادت در انتظار تو بود
جهان، مسخّر روح بزرگوار تو بود
لهیب تشنگیات، روح دشت را میسوخت
فرات موجزنان گرچه در کنار تو بود
به رزم، قصد فنای جهان، گرت میبود
نه آسمان، نه زمین، مردِ کارزار تو بود
اگر شجاعت و ایثار، جاودانی شد
ز خون پاکِ دلیران جاننثار تو بود
به جای ماند اگر نامی از جوانمردی
ز پایمردی یاران نامدار تو بود
به پیشواز اجل آن چنان کمر بستی
که مرگ، مضطرب از طفل شیرخوار تو بود
شُکوه نام بلند تو، جاودان باقیست
که سربلندی و آزادگی، شعار تو بود
به روی دست تو پرپر شد از خدنگ ستم
گلی که از چمن حُسن، یادگار تو بود
اگرچه گلشنت ای باغبان به غارت رفت
خزانِ باغِ تو، آغازِ نوبهارِ تو بود
درخت عدل و مروّت که آبیاری شد
رهین منّت شمشیر آبدار تو بود
به جز دل تو که بود از وصال، خرّم و شاد
جهان و هر چه در او بود، سوگوار تو بود
به غیرِ داغ محبت به دل نبود تو را
اگرچه سینهٔ هر لاله داغدار تو بود...
#شب_عاشورا
#امام_حسین_علیه_السلام
#ذبیح_الله_صاحبکار
◾️عقیقشعر
@aghighpoem
#عقیق_شعر
اذان بگو که شهیدان همه به صف شدهاند
که تیرها همه آمادهٔ هدف شدهاند
پیمبرانه به تکبیر باز کن لب را
که از صدای تو ذرّات در شعف شدهاند
برای چرخ زدن در حوالی خورشید
مدارهای سراسیمه جان به کف شدهاند
به یُمن بارش احساس در مساحت ظهر
غبارها ز رُخ دشت برطرف شدهاند
و کربلا شده دریایی از حماسه و شور
و ریگهای بیابان همه صدف شدهاند
نماز عشق فقط سجدهای پر از خون است
اذان بگو که شهیدان همه به صف شدهاند
#شب_عاشورا
#امام_حسین_علیه_السلام
#پروانه_نجاتی
◾️عقیقشعر
@aghighpoem
#عقیق_شعر
چنان اسفند میسوزد به صحرا ریگها فردا
چه خواهد شد مگر در سرزمین کربلا فردا
تمام دشت را زینب به خون آغشته میبیند
مگر باران خون میبارد از عرش خدا فردا
برادر، دل گواهی میدهد امشب شب قدر است
اگر امشب شب قدر است، قرآنها چرا فردا...
همه در جامۀ احرام دست از خویشتن شستند
شگفتا عید قربان است گویا در منا فردا
ببین ششماههات بیتاب در گهواره میگرید
علی از تشنگی جان میدهد امروز یا فردا
ببوسم کاش دست و پای اکبر را و قاسم را
همانانی که میافتند زیر دست و پا فردا
برادر! وقت جان افشانی عباس نزدیک است
قیامت میشود وقتی بگوید یا اخا فردا
برادر! خوب میخواهم ببینم روی ماهت را
هراسانم که نشناسم تو را بر نیزهها فردا
به مادر گفته بودم تا قیامت با تو میمانم
تمام هستی من، میروی بی من کجا فردا؟
#شب_عاشورا
#امام_حسین_علیه_السلام
#میلاد_عرفان_پور
◾️عقیقشعر
@aghighpoem
#عقیق_شعر
"گفت: ای گروه! هرکه ندارد هوای ما
سر گیرد و برون رود از کربلای ما...
تا دست و رو نشُست به خون، مینیافت کس
راه طواف بر حرم کبریای ما
این عرصه نیست جلوهگه روبه و گراز
شیرافکن است بادیهٔ ابتلای ما
همراز بزم ما نبوَد طالبان جاه
بیگانه باید از دو جهان آشنای ما
برگردد آنکه با هَوَس کشور آمده
سر ناورد به افسر شاهی، گدای ما
ما را هوای سلطنت مُلک دیگر است
کاین عرصه نیست در خور فرّ همای ما
یزدان ذوالجلال به خلوتسرای قدس
آراستهست بزم ضیافت برای ما..."
#شب_عاشورا
#امام_حسین_علیه_السلام
#نیر_تبریزی
◾️عقیقشعر
@aghighpoem
هدایت شده از عقیق
انتشار فصل اول ویژه برنامه " رحیل "با عنوان بانوان عاشورایی
به روایت #مهدی_امین_فروغی و شعرخوانی چهار بانوی شاعر در دهه دوم محرم الحرام منتشر خواهد شد.
https://aghigh.ir/fa/news/1273038
◾️عقیقشعر
@aghighpoem