رهبر انقلاب: در انتخابات اول مشارکت مهم ایت و بعد انتخاب شخص.
جهت اطلاع آنها که به دنبال مشارکت پایین از طرق مختلف از جمله محدود کردن انتخاب مردم هستند.
بیداری ملت هنوز اشتباه فاحشیکه انجام داد و انرژی بچه های انقلابی را در تفسیر اشتباهش از دولت جوان حزب اللهی پای یکنامزد که احراز صلاحیت نشد هدر داد، حالا شروع به تفسیر سخن ساعت پیش رهبری کرده است.
وقتی دانش و آگاهی و قدرت تحلیل ندارید نیازی نیست در هر مساله ای دخالت کنید.
ای کاش در آن ساختار بیداری ملت یکی بود تا این احساس تکلیف خانمان براندازی که کانالشان دارد را خاموش کند.
#انتخابات
#بیداری_ملت
به پایان آمد این دفتر
حکایت همچنان باقی است
.
.
بسم الله الرحمن الرحیم
آقای شورای نگهبان حدود ۴میلیون رای باطله می دانید یعنی چه؟
یعنی ۴میلیوننفر به رهبری لبیک گفتن تصمیمات شما رو قبول نداشته اند. فکری به حال سازوکارهای خود کنید.
علی سلیمانی
بازنشر به مناسبت سقوط بیش از پیش رییس جمهور اسبق.
میخواستم حرفی جدید بزنم اما دیدم ارزش وقت گذاشتن بیش از یک بازنشر را ندارد.👇
هدایت شده از عقل سرخ||علی سلیمانی
پایان تلخ یک دوست قدیمی
امروز در دومین روز ثبت نام انتخابات ریاست جمهوری دکتر محمود احمدی نژاد با حضوردر وزارت کشور اقدام به ثبت نام نمود و اعلام کرد اگر تایید صلاحیت نشوم انتخابات را قبول ندارم.
آقای احمدی نژاد شما با همین اظهار نظر یک دلیل منطقی برای رد صلاحیت خود ارائه کردید، شما که هنوز وارد فضای انتخابات نشده اید اعلام می کنید اگر تایید نشوم انتخابات را قبول ندارم، چه تضمینی وجود دارد که در صورت شکست در انتخابات نتیجه را قبول کنید؟
شاید تا امروز بودند کسانی که با احمدی نژاد این سالهای اخیر مشکلات زیادی داشتند اما معتقد بودند برای تامین مشارکت بالا در انتخابات می شود به تایید صلاحیت احمدی نژاد هم فکر کرد اما امروز شما اثبات کردید صلاحیت ریاست جمهوری را ندارد زیرا در بدو ثبت نام دم از بی قانونی میزنید.
آقای رییس جمهور سابق شما در همین سازوکار به قدرت رسیدید وحالا فکر کرده اید تنها منجی وضع امروز کشور هستید؟ جناب احمدی نژاد اطرافیان سابق شما که چقدر نیروهای حزب اللهی درباره شان به شما هشدار دادند امروز در هر محفلی مینشینند از شما با عنوان #یلتسین_ایرانی نام میبرند ودلیل بودن برخی در کنار شما را این می دانند که تنها فردی که جسارت(بخوانید حماقت) ایستادن در برابر نظام را دارد نه خاتمی و روحانی و موسوی که احمدی نژاد است.
آقای احمدی نژاد هزاربار به سالهای ۸۴و۸۸برگردیم از شما حمایت خواهیم کرد زیرا آن روز پرچم آرمان های انقلاب را برافراشته بودید و امروز هم باقدرت در مقابل شما خواهیمایستاد چون پرچم قانون گریزی و بی اخلاقی سیاسی برافراشته اید. سالهاست که این انقلاب انتخابات برگزار کرده است و سالهاست کسانی که از برکت نظام به جایگاهی رسیده اند گمان برده اند که آنها وزنه ی مشروعیت ومقبولیت نظام هستند در حالیکه اگر نظام نبود شما وامثال شما ذره ای از جایگاه امروزتان را نداشتید و هرچه دارید از برکت وجود نظام است که فرصت خدمت به مردم را برای شما فراهم کرده است.
در انتها با دو نکته از حضرت روح الله شما را برای همیشه بدرقه میکنم، اول اینکه "حب الدنیا راس کل خطیئه" و دومین و مهمترین نکته این جمله آقا روح الله را خطاب به شما می گویم
" غلط می کنی قانون را قبول نداری، قانون تو را قبول ندارد".
ومنالله التوفیق
علی سلیمانی
#انتخابات
تهران، منطقه محروم فرهنگسیاسی
فردای مشخص شدن نتایج انتخابات مجلس قصد نگارش مطلبی با این تیتر داشتم اما فضا را مناسب ندیدم حالا امروز و پس از انتخابات ریاستجمهوری پرداختن به این موضوع حائز اهمیت است.
در اکثر انتخابات های برگزار شده تهران مشارکت کمتری نسبت به مناطق دیگر کشور خصوصا مناطقی که از نظر برخورداری از امکانات در سطحی به مراتب پایبن تر از تهران هستند،دارد. برخی جریانات سیاسی خاص با نگاهی بالا به پایین همیشه سعی داشته اند اینطور القا کنند که رای تهران دارای ارزش بیشتری نسبت به سایر نقاط کشور است اما این اظهار نظر دلیل دیگری دارد. تهران را می توان منطقه محروم نامید بله منطقه محروم از نظر سیاسی، ساکنان تهران به علت آن نگاه القا شده از طرف جریانات خاص و همچنین تاثیر پذیری از فضای مجازی دچار یک سواد کاذب شده اند و رسانه ها از این سواد کاذب در جهت ایجاد اخلال در ادراک مروم تهران بهره میبرند. این اخلال در ادراک را می توان در رای فروشی مردم تهران مشاهده کرد، بله رای فروشی عبارتی که شاید پیشتر فقط درباره حوزه های انتخابیه کوچک شنیده بودیم اما سطح کلان تر آن در تهران در حال وقوع است.
اینکه از منطقه محروم بودن تهران به لحاظ سیاسی صحبت می کنیم به دلیل همین رای فروشی است، آن شخصی که در یک حوزه انتخابیه ی کوچک اقدام به فروش رای خود در ازای مبلغی میکند متوجه این امر شده است که رای دادن حق اوست و شخصی هست که بابت حق او حاضر به پرداخت مبلغ است اما یک تهرانی حق خود را میفروشد بدون اینکه مبلغی طلب کرده باشد! بله وقتی در انتخابات شرکت نمی کند و بی خیال خود یککنش داشته است در حقیقت در حال فروش حق رای خود در اثر اخلال ایجاد شده در ادراکش از طریق رسانه هاست، او هم دارد حق خود را میفروشد آن هم به بهایی ناچیز که حاصل یکسواد کاذب است. با القای رسانه توهم کنشگری سیاسی وعدممشارکت در انتخابات دارد حال آنکه او با گذاشتن از حق خود و فروختن آن به القائات رسانه ها در حال مشارکت منفعل است، مشارکت منفعل یعنی فرد در ظاهر در انتخابات رای نمی دهد اما عملا و در باطن به شخصی که انتخاب می شود رای می دهد زیرا تمام آنها که مشارکت نکرده اند می توانستند با مشارکت نتیجه تی جز آنچه اتفاق افتاده است را رقم بزنند.
پس وقتی از منطقه محروم سیاسی بودن تهران حرف میزنیم نه براساس یک توهم یا عقده گشایی به سبب کم بودن مشارکت در تهران است بلکه براساس یک استدلال است. با بررسی امکانات در تهران با سایر مناطق کشور حتی با درنظر گرفتن گران بودن تهران و همچنین بررسی تاثیرپذیری از رسانه ها می توان دید به علت القائات رسانه ها ساکنین تهران با اینکه از بیشترین امکانات برخوردار هستند عدم مشارکت در انتخابات را یک تشخص و شان اجتماعی و یک کنشگری سانتیمانتال می دانند حال آنکه نه تنها تشخص نیست که فروختن حق رای به کمترین بهای ممکن است.
ومن الله التوفیق
علی سلیمانی
https://eitaa.com/joinchat/1979842560C05da68a204
یک عده کانال دار بی فکر که در این چند وقت تلاش کردند بی فکری خود به نمایش بگذارند پس از اعلام خبر واکسیناسیون رهبر انقلاب با واکسن ایرانی از فکری عبور کرده و بیشعوری و عدم التزام عملی خود به ولایت فقیه را به نمایش گذاشتند و به رهبر انقلاب توهین های مختلفی کردند.
بر تمام ولایتمداران گرامی فریضه است از این کانال های بی فکر وتوهین کننده به ولی فقیه خروج کنند تا برای این کانال دارها درس عبرتی باشد.
ومن الله التوفیق
علی سلیمانی
https://eitaa.com/joinchat/1979842560C05da68a204
انتخاب اژه ای حاصل تجربه رییسی.
رهبرمعظم انقلاب حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای اژه ای را به عنوان رییس جدید دستگاه قضا و قاضی القضات نظام اسلامی منصوب کردند. انتخاب آقای اژه ای حاصل تجربه موفق آقای رییسی به عنوان رییس قوه بود زیرا آقای رییسی از بدنه قوه ومشرف به مسائل و معضلات آن بودند وحالا با انتخاب آقای اژه ای به عنوان قاضی القضات نشان می دهد رهبر انقلاب از این تجربه رضایت داشته اند و مجدد یک نفر از داخل قوه را منصوب کردند.
آقای اژه ای از قضات با سابقه و پرکار هستند از قضاوت ورسیدگی به پرونده های پر سروصدا ومهم تاریخ انقلاب گرفته است تا وزارت اطلاعات نشان از تجربه و کاربلدی ایشان دارد.
از نکات مثبت قوه در زمان آقای رییسی برخورد با مفاسد داخل قوه بود که امید می رود این رویه در زمان آقای اژه ای هم ادامه یابد زیرا ایشان انسان صریح هستند. همچنین ما به انتخاب حضرت آقا اطمینان کامل داریم زیرا ایشان با وجود محدودیت ها هم بهترین تصمیمات را می گیرند و انتخاب های ایشان بر اساس مصالح و نیازهای نظام بوده است و با در نظر گرفتن تمام جوانب دست به انتصاب افراد میزنند حتی اگر در گزینه دچار محدودیت باشند.
ان شاالله آقای اژه ای از تجربه سالیان سال خود در دستگاه قضا و همچنین تجربه دوسال همکاری با آیت الله رییسی از تمام ظرفیت های دستگاه قضا برای افزایش سرمایه اجتماعی نظام بهره ببرند مانند آنچه که در دوران کوتاه آقای رییسی اتفاق افتاد و به معنای واقعی کلمه العدل اساس ملک را به نمایش بگذارند.
ومن الله التوفیق
علی سلیمانی
https://eitaa.com/joinchat/1979842560C05da68a204
آغازی بر پایان سلطه رسانه ای جریان خاص
در روزهای اخیر وبعد از توهین عنصر رسانه ای وابسته به یک جریان سیاسی به علامه مصباح یزدی واکنش های مختلفی نسبت به این اتفاق نشان داده شده است اما سکوت برخی چهره های شاخص که از عوامل مطرح شدن این افراد هستند تا افرادی که وابستگی سیاسی این عنصر به آنها اظهرمن الشمس هست جای تامل دارد.
این حرکت اما فقط محدود به برخورد با این شخص نخواهد شد جریان رسانه ای که این فرد عضو کوچکی از آن است هم تاوان این رفتار را پس خواهد داد و این آتش باعث سوختن پرده ها و نمایان شدن نکات پنهانی خواهد شد. حالا جریان پشت سر این فرد در حال تغییر زمین بازی است تا اینطور القا کند که هتاکی این فرد انجام داده است در واکنش به حمله طرفداران فلاننامزد انتخابات است! حال که پر واضح است و قابل پیگیری که در انتخابات اخیر شروع نزاع از جانب این فرد بود به علت کنار ماندن نامزد موردعلاقه وحامی ایشان از عرصه انتخابات و در ادامه عقده گشایی ناگهانی وتهمت های بی اساس به یکی از نامزدهای انتخابات برای تلافی نکات منفی وتاریک در پرونده مراد خود و سرپوش گذادی وهمانندسازی.
چیزی که قابل رویت است ایننکته است کینه جریانحامی این فرد از علامه مصباح است که احساسات اینجوان فرزند شهید را بازیچه کینه ورزی خود کرده اند نه مربوط به اتفاق اخیر که مربوط به اتفاقات سال۸۴ است که حمایت علامه از احمدی نژاد را عامل شکست نامزد مورد علاقه خود می دانند و در دور دوم رقابت احمدی نژاد و هاشمی تمام ستادها را در اختیار هاشمی گذاشتند تا شروع این کینه ورزی از آنجا کلید بخورد و در انتخابات ۹۲ به اوج خود برسد.
اینجریان همیشه علامه مصباح یزدی را سد محکمی در برابر رویه های غلط کسب قدرت خود میدیدند و طرح ولایت ایشان را محل پرورش نیروهای دارای مبانی قوی می دانند که باعث میشود شیوه ها و روش های کسب قدرت آنها را نپذیرند و خلاف مبانی بودن آن روش ها را فریاد بزنند،از این رو این کینه نهادینه شده است روزی جریانات غربزده در این کشور مخالفان و هتاکان نسبت به ایشان بودند زیرا با بنیه علمی قوی و مستدل تمام شبهات و نظریات ضد دینی آنها را پاسخ می داد و بعد از ظفر در میدان نبرد با اندیشه های غربی نوبت برد با التقاط رسید افرادی که در ظاهر انقلابی بودند اما در عمل راه وروش آنها همان راه و روش غربگرایان در کسب قدرت و در استفاده از رسانه بود با این تفاوت که این جریان خودش را مترادف ارزش ها می دانست و برای هر عمل خود یک توجیه می تراشید و به وسیله ی همینعمله های رسانه ای در سطح جامعه انتشار می دانند و اجازه عمق یابی به جوانان ومردم را نمی دادند. از همین روی علامه مصباح و موسسه وایده های تربیتی سیاسی ایشان باعث ایجاد این کینه شدید شده است که میبینیم امروز به بهانه های واهی با استفاده از عمله های رسانه ای در حال توهین به این عزیز سفر کرده هستند، توهین های شبیه و گاهی شدیدتر از آنچه در دوران دوم خرداد به علامه نسبت داده می شد.
این داستان باید سرآغازی باشد برای پایان دادن به سلطه ی رسانه ای جریان سیاسی خاص.
چراغی را که ایزد بر فروزد
هرآنکسپف کند ریشش بسوزد.
ومن الله التوفیق
علی سلیمانی
https://eitaa.com/joinchat/1979842560C05da68a204
غرب گرایی و غرب زدگی شباهت ها وتفاوت ها
سالهاست ما در کشورمان واژه غربزده یا غربگرا را می شنویم و گروهی را به این صفت می شناسیم. اما میان غرب گرایی و غربزدگیتفاوت وجود دارد، غرب گرایی مسیر پیشرفت را همان مسیر طی شده توسط غرب می داند و معتقد است در چارچوب نظام اسلامی می توان با متدهای غدبی به نقطه مطلوب رسید و در کنار حفظ آرمان ها و اهداف به پیشرفت نیز رسید، اما غرب زده معتقد است برای رسیدن به نقطه مطلوب که از نظر او همان جایی است که کشورهای توسعه یافته به آن رسیده اند صدر تا ذیل را باید از غرب تقلید کرد و عملا چیزی به نام استقلال سیاسی و اقتصادی معنا ندارد و حتی برای رسیدن به آن توسعه مدنظر باید مستعمره شد. این تفاوت مهمی است در غرب گرایی و غرب زدگی که باید مورد توجه قرار بگیرد و این دو راه باهم اشتباه نگرفت و متوجه تفاوت معنایی آنها بود.
اما شباهت غربگرایی و غرب زدگی شباهت هایی هم دارند که آن را می توان در غرب زدگی عیان دید و در غربگرایی مستتر است و آن هم زیر بار استعمار رفتن است که این مستعمره شدن در غربزدگی عیان است مانند آنچه که در این سالها در افغانستان به وضوح دیده میشود که رییس جمهور در دیدار مقامات آمریکایی مانند فرماندار یکی از ایالات آمریکا در صف نیروهای پشت سر رییس جمهور آمریکا می ایستد و یا عملا امنیت کشور آنها در اختیار نظامیان کشور خارجی قرار گرفته است. اما در غربگرایی استعمار از نوع استعمارنو می باشد غرب گرایان در ظاهر با حفظ استقلال در حال پیاده سازی متد های غربی برای اداره و پیشرفت کشور هستند اما عملا با اجرای آن روش ها در حال وابسته کردن اقتصاد و سیاست کشور هستند و عملا استعمارنو را بر کشور حاکم می کنند و در جهان امروز استعمارنو بسیار خطرناک تر و رایج تر از استعمار کهنه است که در کشورهایی مانند افغانستان به وضوح قابل رویت است.
پس آنچهمشخص است غرب گرایی و غرب زدگی در تعریف متفاوت هستند و در دوسطح مجزا از یکدیگر قرار دارند که غربزدگی به مراتب سطحنازل تر و خودباخته تری نسبت به غربگرایی دارد اما هر دو در انتهای مسیر به یک جواب خواهند رسید و آن هم تبدیل شدن کشور به مستعمره است حالا یا استعمار نو یا استعمار کهنه!
ومن الله التوفیق
علی سلیمانی
https://eitaa.com/joinchat/1979842560C05da68a204
جدایی فرهنگ و سیاست
همیشه اینجمله را از عده ای شنیده ایم که دین و سیاست را باید از هم جدا دانست و نباید پیوستگی داشته باشند، دین باید به امور شخصی و معنوی بپردازد و سیاست را که به امور دنیوی می پردازد و با زندگی مادی و اجتماعی سروکار دارد رها سازد، که پاسخ این ادعا را بزرگان ما از جمله امامین انقلاب داده اند.
اما آفت بزرگی که گریبان گیر انقلاب و نیروهای انقلابی شده است و شاید بتوان عامل انحطاط برخی گروه های سیاسی دانست و همچنین حربه ای برای پیگیری جدایی دین و سیاست با استفاده از عنوانی با حساسیت کمتر از آننام برد جدایی فرهنگ و سیاست است. در اینجا جدایی فرهنگ و سیاست در همه سطوح مدنظر است یعنی کار فرهنگی نباید سمت سیاست برود و خب طبیعتا سیاست بازهای سطحی هم از این عدم ممزوج شدن فرهنگ و سیاست استقبال میکنند.
وحید جلیلی در گفتگویی درباره پذیرش قطعنامه و پیام قطعنامه حضرت امام به این موضوع اشاره می کند:"تا قبل از شکست ضدانقلاب داخل کشور سیاست و فرهنگ یکی بود یعنی در عرصه مبارزه سیاسی باید از پتانسیل های فرهنگی از مبانی نظری و آثار فکری و حتی گروه های سرود و... بهره می بردی یعنی فرهنگ حزب اللهی از سیاستش جدا نبود نبرد یک نبرد عقیدتی سیاسی بود... آرمانگرایان که در متن بودند و به حاشیه رفتند و فرهنگ سازی که باید مبنای سیاست باشد به حاشیه رفت..." او در قسمتی دیگر ادامه می دهد"اگر کار فرهنگی ما ذیل گفتمان انقلاب اسلامی معنا می شود، نمی توان بگویی ما با سیاست کاری نداریم.یادمان رفته که انقلاب اسلامی با چهره های فرهنگی پیش رفته! به شهید مطهری نگاه کنید یکی از فکری ترین و اندیشمندترین چهره های عرصه فرهنگی است فقط کافی است همان خاطرات و دستنوشته های چندماه بعد از انقلاب او را بخوانید تا متوجه شوید این انسان چقدر به فضای سیاسی و مناسبات سیاسی،هوشمند،تاثیرگذار و دغدغه مند است. هیچ معنایی ندارد نیروی فرهنگی انقلاب از لحاظ سیاسی پرت باشد،تلاش باید آمیختن دوباره فرهنگ و سیاست باشد."
صحبت های بالا از یکی از مهمترین چهره های جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی پس از جنگ است، حال به دیگر جلوه های درهم تنیدگی و عدم تفکیک پذیری فرهنگ و سیاست به صورت مصداقی می پردازیم.
🔸️دین سیاسی یا دین فرهنگی
دین اسلام را به عنوان کامل ترین دین و آخرین دین الهی می دانیم آیا میتوان گفت اسلام یک دین صرفا فرهنگی است و یا فقط دین سیاسی است؟ دین به عنوان برنامه زندگی دنیوی و اخروی تمام شئون زندگی فردی و اجتماعی افراد را در بر می گیرد یعنی هم به فرهنگ توجه دارد و برنامه دارد و هم سیاست را پوشش می دهد و نقشه راه برایش دارد،پس برای صحبت از جدایی فرهنگ و سیاست از یکدیگر باید ابتدا این مقوله را اثبات کرد که آیا اسلام و دین ، صرفا فرهنگی است یا صرفا سیاسی است، بعد از اثبات این مورد می توان به راحتی به زیر سطح وارد شد و از لزوم جدایی فرهنگ و سیاست و انفکاک کامل این دو از یکدیگر گفت و آن را گسترش داد.
🔸️حج،عبادی_فرهنگی یا عبادی_سیاسی
موسم حج را می توان یک پدیده عبادی_فرهنگی دانست و یا یک پدیده عبادی سیاسی؟ در حج هم می توان دید که تفکیک پدیده فرهنگی از سیاسی یک امر غیرممکن است. شما یکمراسم عبادی را که نشان دهنده فرهنگ دینی است در مدت زمان مشخصی انجام می دهید اما آیا در این مراسم عبادی فرهنگی از بعد سیاسی غفلت شده است؟ حضرت امام حسین علیه السلام خطبه معروف خود خطاب به علمای اسلام را در ایام حج می خوانند و در سال بعد حرکت اصلاحی خود برای احیای دین و علیه حکومت طاغوت را از میانه ی ایام حج آغاز میکنند و این سنت را امام خمینی و حضرت آقا با پیام حج و برائت از مشرکین در ایام حج ادامه می دهند که نشان می دهد حج نه صرفا عبادی است و نه صرفا فرهنگی که دین خدا هم اینگونه نیست که تک بعدی باشد و اعمالش را بتوان تفکیک کرد و خود حج یکی از نمادهای مهم در هم تنیدگی فرهنگ و سیاست است.
🔸️دفاع مقدس و دفاع از حرم
دفاع مقدس یکی از جلوه های اصیل پیوند فرهنگ و سیاست است،آیا می توان از فرهنگشهادت گفت از فرهنگ دفاع گفت و از فرهنگ جاری و ساری در آن دوران و فرهنگ باقی مانده از آن دوران گفت و جلوه های سیاسی آن را نادیده گرفت؟ البته که می توان و تاوان این نادیده گرفتن را هم دیده ایم که از دفاع مقدس یک دوران اساطیری ساختیم و آن دوران طلایی را از جامعه جدا کردیم و اجازه ندادیم آن فرهنگ در رگ های جامعه پس از جنگ تزریق شود. در زمینه مدافعان حرم هم این داستان ادامه دارد که آیا می توان فرهنگ و سیاست را از خون جاری شده در رگهای جامعه بواسطه این مبارزان بدون مرز تفکیک کرد؟ آیا می توان از فرهنگ ایثار وشهادت گفت اما نگفت این میدان سیاست بوده که زمینه جلوه گری این فرهنگ والا را فراهم کرده است؟ آیا می توان از سیاست منطقه ای ونفوذ منطقه ای نظام اسلامی گفت اما از فرهنگی که صادر کننده و حفاظت کننده ازانقلاب و منافع
آن است نگفت؟ پس تنیدگی فرهنگ وسیاست در دفاع مقدس و دفاع از حرم یکی دیگر از جلوه های مشهود جدا ناپذیری فرهنگ و سیاست از یکدیگر است.
🔸️سیاست بی فرهنگ و فرهنگ بی سیاست
سیاست بی فرهنگ یعنی دقیقا سیاست تمدن غرب یعنی سیاست ماکیاولیستی یعنی سیاست منهای اخلاق یعنی تضاد با تمدن اسلامی و یعنی تقابل با اهداف وآرمان های انقلاب اسلامی. سیاست بی فرهنگ می شود آنچه که در سالهای پس از جنگ یا به تعبیری سالهای پس از شکست ضدانقلاب تابلودار داخل کشور رخ داده است که عده ای با تهمت و دروغ و سیاه نمایی و رذایل اخلاقی به دنبال پیروزی در میدان سیاست بودند، سیاست بی فرهنگ دقیقا آغاز پروژه جدایی دین از سیاست است همانطور که فرهنگ بی سیاست هم همین جدایی را پی می گیرد. فرهنگ بی سیاست می شودعنصر فرهنگی که جهت خاصی ندارد فعالیتش قابل استفاده یا سواستفاده هر شخص و گروهی است فرهنگی که منفک از هرجا مانند یکمولکول معلق در فضا به این سو و ان سو می رود و در بزنگاه ها توان جهتگیری درست را ندارد و توان یاری گری دین را ندارد زیرا عرصه را نشناخته است تا بتواند درست عمل کند.
🔸️چهره های فرهنگی
شاید بتوان بهترین مثال برای ممزوج بودن فرهنگ و سیاست را با اسامی افراد مرور کرد دکتر حسن رحیمپور ازغدی یک چهره فرهنگی است اما آیا می توان گفت سخنرانی ها و درسواره های ایشان بویی از سیاست ندارد وسیاسی نیست؟ اگر فردی درسواره های ایشان را ببیند می گوید او سیاسی است اما انتصاب ایشان در شورای عالی انقلاب فرهنگی از جانب رهبرانقلاب نشان دهنده بعد فرهنگی و وزنه فرهنگی بودن ایشان است و هم نشان دهنده جدا نبودن فرهنگ و سیاست از یکدیگر در نگاه رهبر انقلاب. وحید جلیلی نماد فرهنگی دیگر است که نمی توان سیاسی بودنش را کتمان کرد آیا وحید جلیلی سوره با وحید جلیلی سخنران سیاسی تفکیک پذیر است؟ پس وقتی نمی توان چهره فرهنگی وسیاسی یک شخص را تفکیک کرد چطور می توان خود فرهنگ و سیاست را از یکدیگر تفکیک کرد.
🔸️امامین انقلاب
با نگاه به امامین انقلاب به عنوان الگوهای دلبستگان به انقلاب آیا می توان جایی دید یا استناد کرد که امامین انقلاب چهره های صرفا سیاسی یا صرفا فرهنگی هستند؟ آیا می توان با استناد به این نکته که آنها بالاترین مقام سیاسی کشور بوده و هستند وجهه ی فرهنگی آنها که اتفاقا بسیار پررنگ است را نادیده گرفت و یا با استناد به شخصیت فرهنگی آنها عالِم سیاسی و زمان شناس و دغدغه مند و سیاست مدار بود آنها را کتمان کرد.
🔸️تفکیک فرهنگ و سیاست نه شدنی است و نه راه صواب است زیرا فرهنگ بی سیاست بدونجهت است و سیاست بدون فرهنگ دور از اهداف اسلامی وانقلابی است. جدایی فرهنگ و سیاست پیش زمینه همه گیر شدن جدایی دین از سیاست است که سالهاست علمای دینی در برابر آن ایستادگی کرده اند و خون های پای این جداناپذیری ریخته شده است.
ومن الله التوفیق
علی سلیمانی
https://eitaa.com/joinchat/1979842560C05da68a204