eitaa logo
نوشته‌ها
837 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
594 ویدیو
26 فایل
اینجا به یاری خدا از خانواده، زنان، سیاست، مبانی تمدن غرب و نقد اندیشه‌ها می‌نویسم. «اللهم اجْعَلنی مُجَدِّد دینک و مُحیِ شَریعَتِک» نقدی داشتید اینجا بهم بگید👇 https://harfeto.timefriend.net/16922168455136 @ma_3461 ایتا اینستاگرام @maryam_ordouei
مشاهده در ایتا
دانلود
زمانی در جامعه‌ی ما مراجعه به روان‌شناس نوعی تابو قلمداد می‌شد. پیشنهاد مراجعه به یک دکتر روان‌شناس، مساوی بود با تصور دیوانه بودن. اما به مرور زمان این تابو شکسته شد و بازار روان‌شناسان داغ و داغ‌تر شد، تا جایی که تمایل به مطالعه‌ی کتب روان‌شناسی به یک ذائقه‌ی عمومی تبدیل شد. وجه مثبت شکسته شدن فرهنگ مقاومت در برابر مراجعه به روان‌شناس این است که جامعه درد را پذیرفته و به دنبال درمان و بهبود روابط فردی و اجتماعی خویش است. اما ظهور انسان روان‌شناختی وجه دیگری هم دارد که به تعبیر ویلیام گاردنر نویسنده‌ی کتاب «جنگ علیه خانواده»، معلول ظهور نسبیت‌گرایی اخلاقی به صورت نظام اعتقادی است. دیدگاهی که معتقد است «هیچ سلسله مراتب اخلاقی که بتوان زندگی را بر مبنای آن سامان داد، هیچ درست یا نادرستی وجود ندارد» و همه چیز نسبی است. او در ادامه می‌گوید وقتی چنین نسبیت‌گرایی اخلاقی در قالب یک نظام اعتقادی در جامعه‌ی غربی ظهور یافت، روان‌شناسی جایگزین اصول اخلاقی شد. او همچنین معتقد است این گسست اخلاقی دارای دو پیامد قطعی بود. نخست آن‌که کنار گذاشتن اصول اخلاقی در ازای روان‌شناسی، نیاز انسان را به معنویت پایان نداد، بل‌که این نیاز به شدت افزایش یافت. همین نیاز سبب ظهور مدعیانی به نام درمان‌گران با نرخ‌های بسیار بالا شد تا مجموعه‌ای حیرت‌آور از درمان‌های گوناگون از روان‌درمانی تا تصوف شرقی را به فروش برسانند. نکته‌ی قابل تأملی که گاردنر در خلال این بحث به آن اشاره می‌کند این است که می‌گوید:« انسان مذهبی‌ زاده می‌شد تا به رستگاری برسد؛ اما انسان روان‌شناختی به دنیا می‌آید تا لذت ببرد» به گونه‌ای که « اعتقادات جای خود را به احساسات داده است». این حرف‌ها را وی در نقد ظهور تمدن مدرنی می‌گوید که دیگر قائل به سلسله مراتب نیست و خواهان نظام برابری و در پی طلب خدای انسانی است. اگرچه او این حرف‌ها را متناسب با جامعه‌ی غربی می‌گوید، اما نمی‌توان از ظهور و بروز این آسیب در جامعه‌ی کنونی ما چشم پوشید. جامعه‌ای که به علت تصادم با تمدن غربی و فشار ساختارهای فرهنگی و اجتماعی آن، صدمه دیده و ثمره‌ی این برخورد، ظهور انسان روان‌شناختی به جای انسان اخلاقی و اگر بخواهم دقیق‌تر بگویم به جای انسان متقی بوده است. البته این یادداشت به هیچ وجه به دنبال تخطئه‌ی روان‌شناسی نیست و خدمات ارزشمند پاره‌ای از روان‌شناسان خداباور به جامعه را انکار نمی‌کند. بحث تنها بر سر چرایی به وجود آمدن چنین نیاز و عطشی است که حتی سبب روی‌آوری بخشی از جامعه به کتب ترجمه‌ای و زردی چون «خودت باش دختر»، «معذرت‌خواهی بسه دختر»، «بیشعوری» و... شده که در پس آن‌ها دست‌های سرمایه‌داری و انگیزه‌های اقتصادی به وضوح قابل مشاهده است. دست‌هایی که نه به دنبال درمان که کاسبی با درد روان مردمند. ✍️مریم اردویی @zananegiii