eitaa logo
عقیدتی سیاسی_پایگاه شهدای امامزاده درچه
170 دنبال‌کننده
23.2هزار عکس
14.2هزار ویدیو
587 فایل
💟به یاد شهید مهدی اسحاقیان و شهید جواد محمدی . . . . . 🔷لینک کانال🚸 https://eitaa.com/joinchat/3267297338C182048acbf جهت ارتباط با ادمین کانال @Ya_hoseyen_shahid
مشاهده در ایتا
دانلود
منتظر ظهور: یکی میگفت↓✨ _بچه ها! نگید حرم نداره... یِه بَرگِه بِگیرین روش بِنِویسین بِیت الزَهرا(س) بِزنین سَر دَر اُتاق یا خونَتون! بگید من میخوام🙃🌱 ازاین به بعد اینجا باشه اونوقت هرکاری میکنید نیت کنید... ظرف هم می شورید به نیت ظرفای حرمش،هیئتش بشورید.. شما هم بسازید🕌😉 دیگہ ناخودآگاه مراقب رفتارمونیم مبادا تو حرم هر ... ...!😌❌ @PoliticalPersuasion
🏴بعد از تو خانه جور دیگری شد رنگ تمام یاس ها، نیلوفری شد 🏴از شرم پهلویت که زخم میخ برداشت دیوار خانه تا ابد خاکستری شد ▪️شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها تسلیت باد @agidati_syasi_emamzade
🌹شهید ماه اسفند؛ سردار شهید عبدالحسین برونسی 🌹سهم خانواده من 🌹همسر شهید: يك روز با دو تا از همرزماش آمده بود خانه. آن وقت‌ها هنوز كوی طلاب می‌نشستيم. خانه كوچک بود و تا دلت بخواهد . فصل بود و عرق همين‌طور شُرشُر از سرو رويمان می‌ريخت. رفتم آشپزخانه. يک پارچ آب يخ درست كردم و آوردم برايشان. یكی ‌از دوست‌های عبدالحسين گفت:"ببخشيد حاج آقا." اگر جسارت نباشد می‌خواستم بگويم كولری را كه داديد به آن بنده خدا، برای خانه خودتان واجب‌تر بود. يكی ديگر به تاييد حرف او گفت: آره بابا، بچه‌های شما اينجا خيلي بيشتر گرما می‌خورند. 🌹كنجكاو شدم. با خودم گفتم: پس شوهر ما هم تقسيم می‌كند! منتظر بودم ببينم عبدالحسين چه می‌گويد. خنده‌ای كرد و گفت: اين حرف‌ها چيه شما می‌زنيد؟ رفيقش گفت: جدی می‌گويم حاج آقا. باز خنديد و گفت: شوخی نكن بابا جلوی اين زن‌ها! الان خانم ما باورش می‌شود و فكر می‌كند اجازه تقسيم كولرهای دنيا، دست ماست. انگار فهميدند عبدالحسين دوست ندارد راجع به اين موضوع صحبت شود؛ ديگر چيزی نگفتند. من هم خيال كولر را از سرم بيرون كردم. می‌دانستم كاری كه نبايد بكند، نمی‌كند. از اتاق آمدم بيرون. 🌹 بعد از شهادتش، همان رفيقش می‌گفت: آن روزها وقتی شما از اتاق رفتيد بيرون، حاج آقا گفت: می‌شود آن خانواده‌ای كه شهيد دادند، آن شهيدی كه جگرش داغ دار است، توی گرما باشد و بچه های من زير كولر؟! كولر سهم مادر شهيد است، خانواده من گرما را می‌توانند تحمل كنند. 📚منبع: برگرفته از کتاب خاک‌های نرم کوشک @agidati_syasi_emamzade
💚 🌿 در ظلمٺ شب قرص قمر مے‌آید ❣️از جاده ی روشنی مے‌آید 🌿 بہ خدا منتقمٺ یڪ جمعہ ❣️ با نفر مے‌آید ❣️ (عج)🌿 ❣️🌿❣️ 🌸 پایگاه مقاومت بسیج شهدای امامزاده 🌸هیئت حضرت زینب سلام الله علیها 🌹@emamzade_dorche
🏴بعد از تو خانه جور دیگری شد رنگ تمام یاس ها، نیلوفری شد 🏴از شرم پهلویت که زخم میخ برداشت دیوار خانه تا ابد خاکستری شد ▪️شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها تسلیت باد 🇮🇷 🏴@agidati_syasi_emamzade 🇵🇸
🌹شهید ماه اسفند؛ سردار شهید عبدالحسین برونسی 🌹سهم خانواده من 🌹همسر شهید: يك روز با دو تا از همرزماش آمده بود خانه. آن وقت‌ها هنوز كوی طلاب می‌نشستيم. خانه كوچک بود و تا دلت بخواهد . فصل بود و عرق همين‌طور شُرشُر از سرو رويمان می‌ريخت. رفتم آشپزخانه. يک پارچ آب يخ درست كردم و آوردم برايشان. یكی ‌از دوست‌های عبدالحسين گفت:"ببخشيد حاج آقا." اگر جسارت نباشد می‌خواستم بگويم كولری را كه داديد به آن بنده خدا، برای خانه خودتان واجب‌تر بود. يكی ديگر به تاييد حرف او گفت: آره بابا، بچه‌های شما اينجا خيلي بيشتر گرما می‌خورند. 🌹كنجكاو شدم. با خودم گفتم: پس شوهر ما هم تقسيم می‌كند! منتظر بودم ببينم عبدالحسين چه می‌گويد. خنده‌ای كرد و گفت: اين حرف‌ها چيه شما می‌زنيد؟ رفيقش گفت: جدی می‌گويم حاج آقا. باز خنديد و گفت: شوخی نكن بابا جلوی اين زن‌ها! الان خانم ما باورش می‌شود و فكر می‌كند اجازه تقسيم كولرهای دنيا، دست ماست. انگار فهميدند عبدالحسين دوست ندارد راجع به اين موضوع صحبت شود؛ ديگر چيزی نگفتند. من هم خيال كولر را از سرم بيرون كردم. می‌دانستم كاری كه نبايد بكند، نمی‌كند. از اتاق آمدم بيرون. 🌹 بعد از شهادتش، همان رفيقش می‌گفت: آن روزها وقتی شما از اتاق رفتيد بيرون، حاج آقا گفت: می‌شود آن خانواده‌ای كه شهيد دادند، آن شهيدی كه جگرش داغ دار است، توی گرما باشد و بچه های من زير كولر؟! كولر سهم مادر شهيد است، خانواده من گرما را می‌توانند تحمل كنند. 📚منبع: برگرفته از کتاب خاک‌های نرم کوشک 🇮🇷 @agidati_syasi_emamzade 🇵🇸
هدایت شده از محتوای ثامن درچه
4_5954165788679080595.mp3
3.47M
📢 🖤گل چادر گلدارت 🖤تب دستای تبدارت آتیشم زده 🖤نفست که خراب می‌شه 🖤مث شمعی که آب می‌شه حالم خراب می‌شه مداحی زیبای حاج محمود کریمی ➖➖🍃🌺🍃➖➖🍃🌺🍃➖➖