#عارفانه
⬛️ افتخار به مذهب جعفری :
▪️ما مفتخریم که مذهب ما «جعفری» است که فقه ما که دریای بیپایان است، یکی از آثار اوست.
▪️و ما مفتخریم که به همه ائمه معصومین ـ علیهم صلوات الله ـ و متعهد به پیروی آنانیم.
▪️ما مفتخریم که ائمه معصومین ما ـ صلوات الله و سلامه علیهم ـ در راه تعالی دین اسلام و در راه پیاده کردن قرآن کریم که تشکیل حکومت عدل یکی از ابعاد آن است، درحبس و تبعید به سر برده و عاقبت در راه براندازی حکومتهای جائرانه و طاغوتیان زمان خود شهید شدند.
▪️وما امروز مفتخریم که میخواهیم مقاصد قرآن و سنت را پیاده کنیم و اقشار مختلفه ملت ما در این راه بزرگِ سرنوشتساز سر از پا نشناخته، جان و مال و عزیزان خود را نثار راه خدا میکنند.
📚فرازی از وصیتنامه امام خمینی (ره)
@ahadiis
#عارفانه
👶 اهمیت کار فرهنگی و تربیتی برای کودکان
♦️ رهبر معظم انقلاب :
🔹جملهای راجع به مسأله کودکان و نوجوانان عرض کنم: حقیقتاً باید بگویم که اگر مسؤولان امور فرهنگی کشور بخواهند مسأله کودک و نوجوان را آنچنان که هست، مورد اهتمام قرار دهند، من خیال میکنم خیلی از آنهایی که مسؤولند، از ساعات خوابشان هم خواهند زد تا به این مسأله بپردازند.
🔹امروز قضیه تربیت کودک و نوجوان، با گذشتههای دور - حتّی با گذشتههای نه چندان دور، مثلاً با بیست سال پیش - خیلی تفاوت کرده است.
🔹ما میخواهیم از این نسلی که امروز مثل مادّه خامی و مثل ذخیرهای در اختیار یکایک ماست، چه ساخته شود؟ آیندهای را که آنها خواهند ساخت و پرداخت و پیش برد، چگونه تصویر کردهایم؟
🔹اگر حقیقتاً به آرمانهای اسلامی و ملی و عظمت ایران و ایرانی و جبران راهی که دستهای استبداد سیاه در این صدوپنجاه سال، دویست سال اخیر ما را در آن کشانده است، فکر میکنیم؛ اگر اینها برایمان مهمّ است و به آینده به معنای حقیقی کلمه اهمیت میدهیم، پس بایستی به تربیت کودک و نوجوان خیلی بپردازیم، درباره آن خیلی فکر کنیم و اهمیت آن را خیلی بشناسیم؛ که احساس میکنم برای برخی از مسؤولان امور فرهنگی - دستاندرکاران - مسأله به این شکل مطرح نیست!
🔹امروز کودک ما - چه برسد نوجوان - آگاهی و هوشیاریای دارد که دادهی تردیدناپذیر جو و فضای انقلاب است.
@ahadiis
#عارفانه
❤️ توبه برای آمادگی ظهور
✍العبد محمدتقی بهجت:
♦️ اگر ظهور حضرت حجت نزدیک باشد، باید هرکس خودرا برای آن روز مهیا سازد،
♦️ازجمله اینکه از گناهان توبه کند.
♦️همین توبه باعث میشود که اینهمه بلاهایی که برسر شیعه آمده است؛ که واقعا بیسابقه است، و بلاهای دیگری که تا قبل از ظهور آن حضرت میآید، از سر شیعه رفع و دفع گردد
@ahadiis
#عارفانه
🦋 او را برای خودش بخواهیم، نه خودمان
🍂آیت الله بهجت (ره) :
🍂آیا میشود رئیس و مولای ما حضرت ولی عصر محزون باشد و ما خوشحال باشیم؟
🍂 او در اثر ابتلای دوستان (آزمایش و امتحان دوستان)، گریان باشد و ما خندان و خوشحال باشیم و در عین حال خود را تابع حضرت بدانیم؟...
🍂 (ایشان) اشخاصی را میخواهند که تنها برای آنحضرت باشند. کسانی منتظر فرج هستند که برای خدا و در راه خدا منتظر حضرت باشند نه برای برآوردن حاجات شخصی خود...
🍂تنها پیدا کردن و دیدن حضرت مهم نیست، هر کدام در فکر حوائج شخصی خود هستیم و به فکر آنحضرت نیستیم.
📚در محضر آیت الله بهجت، ج۲ ص ۲۷۶ و ۲۶۷ و ۲۶
@ahadiis
#عارفانه
◼️ حماسهای که امام زین العابدین علیه السلام در مجلس یزید آفرید!
▪️در روز جمعهاى در شام نماز جمعه است. ناچار خود یزید باید شرکت کند. اول آن خطیبى که به اصطلاح دستورى بود، رفت و هرچه قبلا به او گفته بودند گفت؛ تجلیل فراوان از یزید و معاویه کرد، هر صفت خوبى در دنیا بود براى اینها ذکر کرد و بعد شروع کرد به سبّ کردن و دشنام دادن على(ع) و امام حسین(ع) به عنوان اینکه اینها -العیاذباللَّه- از دین خدا خارج شدند، چنین کردند، چنان کردند.
▪️زین العابدین(ع) از پاى منبر نهیب زد: «ایهَا الْخَطیبُ! اشْتَرَیتَ مَرْضاةَ الَمخْلوقِ بِسَخَطِ الْخالِق» تو براى رضاى یک مخلوق، سخط پروردگار را براى خودت خریدى.
بعد خطاب کرد به یزید که آیا اجازه مىدهى من بروم بالاى این چوبها دو کلمه حرف بزنم؟ یزید اجازه نداد.
▪️آنهایى که اطراف بودند، از باب اینکه على بن حسین(ع)، حجازى است، اهل حجاز است و سخن مردم حجاز شیرین و لطیف است، براى اینکه به اصطلاح سخنرانىاش را ببینند، گفتند: اجازه بدهید، مانعى ندارد. ولى یزید امتناع کرد. پسرش آمد و به او گفت: پدرجان! اجازه بدهید، ما مىخواهیم ببینیم این جوان حجازى چگونه سخنرانى مىکند. گفت: من از اینها مىترسم. اینقدر فشار آوردند تا مجبور شد؛ یعنى دید دیگر بیش از این، اظهار عجز و ترس است؛ اجازه داد.
▪️ببینید این زین العابدین(ع) که در آن وقت از یک طرف بیمار بود (منتها بعدها دیگر بیمارى نداشت، با ائمّه دیگر فرق نمىکرد) و از طرف دیگر اسیر، و به قول معروفِ اهل منبر چهل منزل با آن غُل و زنجیر تا شام آمده بود، وقتى بالاى منبر رفت چه کرد! چه ولولهاى ایجاد کرد! یزید دست و پایش را گم کرد. گفت الآن مردم مىریزند و مرا مىکشند.
▪️دست به حیلهاى زد. ظهر بود، یکدفعه به مؤذّن گفت: اذان! وقت نماز دیر مىشود. صداى مؤذّن بلند شد. زین العابدین(ع) خاموش شد.
▪️مؤذّن گفت: «اللَّهُ اکبَرُ، اللَّهُ اکبَرُ»،
امام حکایت کرد: «اللَّهُ اکبَرُ، اللَّهُ اکبَرُ».
مؤذّن گفت: «اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا اللَّهُ، اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا اللَّهُ»، باز امام حکایت کرد،
تا رسید به شهادت به رسالت پیغمبر اکرم(ص).
تا به اینجا رسید، زین العابدین(ع) فریاد زد: مؤذّن! سکوت کن.
رو کرد به یزید و فرمود: یزید! این که اینجا اسمش برده مىشود و گواهى به رسالت او مىدهید کیست؟
ایهاالناس! ما را که به اسارت آوردهاید کیستیم؟ پدر مرا که شهید کردید که بود؟ و این کیست که شما به رسالت او شهادت مىدهید؟ تا آن وقت اصلا مردم درست آگاه نبودند که چه کردهاند.
▪️آنوقت شما مىشنوید که یزید بعدها اهل بیت پیغمبر(ص) را از آن خرابه بیرون آورد و بعد دستور داد که آنها را با احترام ببرند. نعمان بن بشیر را که آدم نرمتر و ملایمترى بود، ملازم قرار داد و گفت: حداکثر مهربانى را با اینها از شام تا مدینه بکن.
▪️این براى چه بود؟ آیا یزید نجیب شده بود؟ روحیه یزید فرق کرد؟ ابداً. دنیا و محیط یزید عوض شد. شما مىشنوید که یزید، بعد دیگر پسر زیاد را لعنت مىکرد و مىگفت: تمام، گناه او بود. اصلا منکر شد و گفت من چنین دستورى ندادم، ابن زیاد از پیش خود چنین کارى کرد. چرا؟ چون زین العابدین(ع) و زینب(س) اوضاع و احوال را برگرداندند.
📚 استاد مطهری، حماسه حسینی، ج1، ص294-293 (با تلخیص)
@ahadiis
#عارفانه
💢 ضعف ایمان ، مشکل اهل کوفه
🌱 آیت الله خوشوقت (ره) :
💠مشکل اهل کوفه این بود که ایمانشان ضعیف بود. حضرت را تا جایی دوست داشتند که برای خودشان ضرری نداشته باشد.
💠آنها بیدین که نشدند؛ مثل خیلی از شیعیان امروز فقط ایمانشان ضعیف بود.
بیچارهها حتی قلوبشان با امام حسین علیهالسلام بود و با دشمنان او دشمن بودند، اما وقتی احساس کردند که خطری هست، عقب کشیدند.
💠باید تمام قد تلاش کنیم تا هم معرفت سیاسی خودمان را بالا ببریم، هم اعتقادات وایمانمان را قوی کنیم
@ahadiis