#فرار_از_گناه_و_معصیت
#شیخ_رجبعلی_خیاط داستانی شبیه حضرت #یوسف در زندگی برایش اتفاق افتاد خود ایشان گفته است:
🔆 در ایام جوانی دختری#رعنا و زیبا از بستگان،#دلباخته من شد و سرانجام، در خانه ای خلوت من را به دام انداخت. با خود گفتم :#رجبعلی! خدا می تواند تو را خیلی امتحان کند بیا یک بار تو #خدا را امتحان کن و از این#حرام آماده و لذت بخش به خاطر خدا صرف نظر کن.
🔆 سپس به خداوند عرضه داشتم: خدایامن این #گناه را برای تو ترک می کنم توهم مرا برای خودت #تربیت کن.
🔆این پرهیز از گناه دیده برزخی او را باز کرد از جناب#شیخ نقل شده است که فرمود :
🔆روزی از چهارراه #مولوی و از مسیر خیابان #سیروس به طرف چهارراه گلوبندک رفتم و برگشتم و فقط یک چهره #ادم دیدم.
کتاب کیمیای محبت ص71، 70
احادیث الطلاب
🆔 @ahadis_tollab
#لباس_شیخ_رجبعلی_خیاط
🔆لباس جناب#شیخ بسیار ساده و در عین حال تمیز بود.
🔆نکته قابل توجه، اینکه او حتی در لباس پوشیدن هم قصد#قربت داشت.
🔆تنها یک بار که برای خوشایند دیگران #عبابر دوش انداخت، در عالم معنا او را مورد#عتاب قرار دادند جناب شیخ خود این داستان را چنین تعریف می کرد :
🔆 نفس، #اعجوبه است. شبی دیدم که حجاب دارم و طبق معمول همیشه
نمی توانم#حضور پیدا کنم.
🔆 ریشه یابی کردم و با تقاضای #عاجزانه، متوجه شدم عصر روز گذشته که یکی از اشراف #تهران به دیدنم آمده بود گفت:
🔆 (( دوست دارم نماز مغرب و عشا را با شما به#جماعت بخوانم و من هنگام نماز برای خوشایند او عبای خود را به #دوش انداختم.))
کیمیای محبت ص20
احادیث الطلاب
🆔 @ahadis_tollab
#اقتدا_ملائکه_در_نماز_به_مومن
🔆مرحوم آیت الله حاج #شیخ محمدجواد انصاری همدانی میفرمودند:
🔆 دیدم پیرمردی عامی مشغول خواندن نماز است و دو صف از ملائکه در پشت سر او#صف بسته و به او اقتدا نموده اند و این پیرمرد خود#ابدا از این
صفوف فرشتگان اطلاعی نداشت.
🔆 من دانستم این #پیرمرد برای نماز خود اذان و اقامه گفته است.
🔆 چون در روایت داریم: کسی که در نمازهای واجب یومیه، اذان و اقامه هر دو را بگوید دو#صف از ملائکه و اگر یکی از آنها را بگوید یک صف از #ملائکه به او #اقتدا می کنند که درازی آن به اندازه ما بین مشرق و مغرب باشد.
احادیث الطلاب
🆔 @ahadis_tollab
#لباس_شیخ_رجبعلی_خیاط
🔆لباس جناب#شیخ بسیار ساده و در عین حال تمیز بود.
🔆نکته قابل توجه، اینکه او حتی در لباس پوشیدن هم قصد#قربت داشت.
🔆تنها یک بار که برای خوشایند دیگران #عبابر دوش انداخت، در عالم معنا او را مورد#عتاب قرار دادند جناب شیخ خود این داستان را چنین تعریف می کرد :
🔆 نفس، #اعجوبه است. شبی دیدم که حجاب دارم و طبق معمول همیشه
نمی توانم#حضور پیدا کنم.
🔆 ریشه یابی کردم و با تقاضای #عاجزانه، متوجه شدم عصر روز گذشته که یکی از اشراف #تهران به دیدنم آمده بود گفت:
🔆 (( دوست دارم نماز مغرب و عشا را با شما به#جماعت بخوانم و من هنگام نماز برای خوشایند او عبای خود را به #دوش انداختم.))
احادیث الطلاب
🆔 @ahadis_tollab