eitaa logo
احادیث الطلاب
5.9هزار دنبال‌کننده
14.7هزار عکس
2.6هزار ویدیو
14 فایل
کپی برداری آزاد است ،نقل احادیث با ذکر کتاب (احادیث الطلاب) بلا مانع است آیدی مدیر کانال👇👇👇 @ahadis_tollab
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴حكايتي عجيب از آيت الله بهجت و اشك بر امام حسين علیه السلام 🔹حجت الاسلام والمسلمين قدس از شاگردان آيت الله بهجت نقل مي‌كند، روزي آقاي بهجت در رابطه با بزرگواري و اغماض ائمه اطهار صلوات الله عليهم فرمودند» : 🔸در نزديكي نجف اشرف، در محل تلاقي دو رودخانه فرات و دجله آباديي است به نام «مصيب»، كه مردي شيعه براي زيارت مولاي متقيان امير المؤمنين عليه السلام از آنجا عبور مي‌كرد و مردي كه در سر راه مرد شيعه خانه داشت همواره هنگام رفت و آمد او چون مي‌دانست وي به زيارت علي عليه السلام مي‌رود او را مسخره مي‌كرد. 🔹حتي يك بار به ساحت مقدس آقا جسارت كرد، و مرد خيلي ناراحت شد. 🔸چون خدمت آقا مشرف شد خيلي بي تابي كرد و ناله زد كه: 🔹تو می‌دانی اين مخالف چه مي‌كند. آن شب آقا را در خواب ديد و شكايت كرد آقا فرمود: او بر ما حقي دارد كه هر چه بكند در دنيا نمي‌توانيم او را كيفر دهيم. شيعه مي‌گويد عرض كردم: آري، لابد به خاطر آن جسارتهايي كه او مي‌كند بر شما حق پيدا كرده است؟! 🔸حضرت فرمودند: بله او روزي در محل تلاقي آب فرات و دجله نشسته بود و به فرات نگاه مي‌كرد، ناگهان جريان كربلا و منع آب از حضرت سيد الشهدا عليه السلام به خاطرش افتاد و پيش خود گفت: عمر بن سعد كار خوبي نكرد كه اينها را تشنه كشت، خوب بود به آنها آب مي‌داد بعد همه را مي‌كشت، و ناراحت شد و يك قطره اشك از چشم او ريخت، از اين جهت بر ما حقي پيدا كرد كه نمي‌توانيم او را جزا بدهيم. 🔹آن مرد شيعه مي‌گويد:  🔸از خواب بيدار شدم، به محل برگشتم، سر راه آن سني با من برخورد كرد و با تمسخر گفت: 🔹آقا را ديدي و از طرف ما پيام رساندي؟ 🔸 مرد شيعه گفت: 🔹آري پيام رساندم و پيامي دارم. 🔸 او خنديد و گفت: 🔹بگو چيست؟ 🔸مرد شيعه جريان را تا آخر تعريف كرد. وقتي رسيد به فرمايش امام عليه السلام كه وي به آب نگاهي كرد و به ياد افتاد و…، مرد سني تا شنيد سر به زير افكند و كمي به فكر فرو رفت و گفت: 🔸 خدايا، در آن زمان هيچ كس در آنجا نبود و من اين را به كسي نگفته بودم، آقا از كجا فهميد. بلافاصله گفت 🔴 أشهد أن لا إله إلا الله، و اشهد أن محمداً رسول الله، و اشهد أن علياً أميرالمؤمنين وليّ الله و وصيّ رسول الله و شيعه شد. احادیث الطلاب @ahadis_tollab
🔴حكايتي عجيب از آيت الله بهجت و اشك بر امام حسين علیه السلام 🔹حجت الاسلام والمسلمين قدس از شاگردان آيت الله بهجت نقل مي‌كند، روزي آقاي بهجت در رابطه با بزرگواري و اغماض ائمه اطهار صلوات الله عليهم فرمودند» : 🔸در نزديكي نجف اشرف، در محل تلاقي دو رودخانه فرات و دجله آباديي است به نام «مصيب»، كه مردي شيعه براي زيارت مولاي متقيان امير المؤمنين عليه السلام از آنجا عبور مي‌كرد و مردي كه در سر راه مرد شيعه خانه داشت همواره هنگام رفت و آمد او چون مي‌دانست وي به زيارت علي عليه السلام مي‌رود او را مسخره مي‌كرد. 🔹حتي يك بار به ساحت مقدس آقا جسارت كرد، و مرد خيلي ناراحت شد. 🔸چون خدمت آقا مشرف شد خيلي بي تابي كرد و ناله زد كه: 🔹تو می‌دانی اين مخالف چه مي‌كند. آن شب آقا را در خواب ديد و شكايت كرد آقا فرمود: او بر ما حقي دارد كه هر چه بكند در دنيا نمي‌توانيم او را كيفر دهيم. شيعه مي‌گويد عرض كردم: آري، لابد به خاطر آن جسارتهايي كه او مي‌كند بر شما حق پيدا كرده است؟! 🔸حضرت فرمودند: بله او روزي در محل تلاقي آب فرات و دجله نشسته بود و به فرات نگاه مي‌كرد، ناگهان جريان كربلا و منع آب از حضرت سيد الشهدا عليه السلام به خاطرش افتاد و پيش خود گفت: عمر بن سعد كار خوبي نكرد كه اينها را تشنه كشت، خوب بود به آنها آب مي‌داد بعد همه را مي‌كشت، و ناراحت شد و يك قطره اشك از چشم او ريخت، از اين جهت بر ما حقي پيدا كرد كه نمي‌توانيم او را جزا بدهيم. 🔹آن مرد شيعه مي‌گويد:  🔸از خواب بيدار شدم، به محل برگشتم، سر راه آن سني با من برخورد كرد و با تمسخر گفت: 🔹آقا را ديدي و از طرف ما پيام رساندي؟ 🔸 مرد شيعه گفت: 🔹آري پيام رساندم و پيامي دارم. 🔸 او خنديد و گفت: 🔹بگو چيست؟ 🔸مرد شيعه جريان را تا آخر تعريف كرد. وقتي رسيد به فرمايش امام عليه السلام كه وي به آب نگاهي كرد و به ياد افتاد و…، مرد سني تا شنيد سر به زير افكند و كمي به فكر فرو رفت و گفت: 🔸 خدايا، در آن زمان هيچ كس در آنجا نبود و من اين را به كسي نگفته بودم، آقا از كجا فهميد. بلافاصله گفت 🔴 أشهد أن لا إله إلا الله، و اشهد أن محمداً رسول الله، و اشهد أن علياً أميرالمؤمنين وليّ الله و وصيّ رسول الله و شيعه شد. احادیث الطلاب @ahadis_tollab
*⁉️ عــطیــه رو می‌شـناسـین؟* ⬅️ جالبه بدونید اسم رو حضرت (ع) انتخاب کرد. یکی از دوستداران حضرت علی، دانشمند، مفسر و اسلام‌شناس عصر خودش بود جوری که حتی هم او رو مورد اعتماد میدونستن و تاییدش میکردن. اون قرآن رو در پنج جلد نوشته و از شاگردان ابن عباس بود. ✔️ خطبه فدک رو برای پسر امام حسن نقل کرده و در زیارت با جابر‌ عبدالله انصاری بود و اولین زائر اربعین محسوب میشه. ♨️ زمانی که حَجاج ابن یوسف به فرمانروایی رسید، دستور داد عطیه رو دستگیر کنن و به نزدش بیارن. 💢 حجاج رو به عطیه کرد و ➕ گفت: میدونی در زمان حکومت من، بردن علی(ع) جرمه؟ ➖ گفت: میدونم. ➕ میدونی در زمان من کسی پسربچه دنیا بیاره و اسم بچه‌‌شو علی یا از مشتقات علی بذاره جرمه؟😔 ➖ گفت: میدونم. ➕ میدونستی کسی اگه حتی تو چاردیواری خونه‌ش فضائل علی رو برای خانواده‌ش بگه، من اون خونه رو بر سرش خراب میکنم؟ ➖ گفت: میدونم. 🔴 حجاج با چکمه لگد زد تو صورت عطیه و گفت پس تو غلط میکنی تو این فضا، فضایل علی رو میگی... صورت عطیه پرخون شد و دماغش شکست. ⚔ حجاج گفت الان میدم صورت و سرتو بتراشن و گردنتو بزنن. عطیه هیچی نگفت... یه کم که آروم‌تر شد، گفت: اما اگه یه کاری بکنی از خونت می‌گذرم. ♦️ عطیه گفت چه کاری؟ حجاج گفت: روز جمعه، تو شلوغی مسجد، قبل از خطبه‌های نمازجمعه، بری بالای منبر جلوی همه مردم علی رو لعن کنی. ❗️عطیه گفت باشه این کارو انجام میدم. حجاج گفت واقعا؟ عطیه گفت: بله بالاخره حفظ جون واجبه. 📣 حَجاج دستور داد جارچی‌ها جار بزنن همه جمعه بیان نمازجمعه، که عطیه میخواد علی رو لعن کنه.... ⬅️ تاریخ نوشته: اون روز خونه‌ها خالی از سکنه شده بود و همه اومده بودن نمازجمعه. وقتی عطیه از پله‌های منبر میرفت بالا، مردم جیغ میزدن. گریه میکردن که عطیه نکن این کارو. ما حاضریم به جای تو جون بدیم، تیکه تیکه بشیم ولی تــو این کارو نکنی. 📍عطیه گفت واستین تماشا کنین. رفت بالای منبر... 📌 بعد از حمد و ثنای خدا، فریاد زد و گفت: پیغمبر فرمود خودم در عرش از خدا شنیدم گفت: عــلیٌ خــیر بــشر... 🔻 علی بهترین بشره، هرکس ابا کنه کافره... 📍و هیچ کس در این جمع مصداق این روایت نیس جز این ملعون، حجاج‌ابن‌یوسف... این کافره... 🔖 با این سخن عطیه، همه تکبیر گفتند و ذکر علی گرفتند.... ✂️ اما... حجاج دستور داد عطیه رو از منبر کشیدن پایین. موهای سر و محاسنش رو تراشیدن، زبون عطیه رو از پشت سر بیرون کشیدن... سرش رو بریدن و کنار منبر آویزون کردن... تا یه ماه جارچی‌ها جار میزدن، این پاداش کسیه که در زمان حجاج، بگه: عــلی خیر بشر... 💌 اینجوری پای علی وایستادن... 📈 الان ما راحت به عنوان زندگی میکنیم. چه خون دلها خوردن تا اسم علی و اهلبیت بماند.. تا این حکومت شیعه تشکیل شد کانال احادیث الطلاب در(ایتا) 🆔 @ahadis_tollab
🔻شاهدانِ اعمال🔻 ✍ شخصی به نام عبدالله بن أَبان الزّیّات، نقل می‌کند: به امام رضا (ع) گفتم: ای پسر پیامبر!! برای من و خانواده‌ام دعائی بفرمائید. حضرت فرمودند: ⚡️ أَوَ لَسْتُ أَفْعَلُ؟! وَاللهِ إِنَّ أَعْمَالَکُمْ لَتُعْرَضُ عَلَیَّ فِی کُلِّ یَوْمٍ وَ لَیْلَةٍ. ⁉️ مگر من دعا نمی‌کنم؟! به خدا قسم، شما، هر شب و روز بر من عرضه می‌شود، و من برای شما دعا می‌کنم.☝️ راوی میگوید: قبولِ این سخن برای من سنگین به نظر آمد.😳 ⁉️ که چطور اعمالِ ما هر شب و روز بر امام عرضه میشود؟!🤔 امام متوجّه من شد و به من فرمود: ⚡️ أَمَا تَقْرَأُ کِتَابَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ؟! ⁉️ آیا کتاب خدا قرآن، را نمی‌خوانی؟! آنجا که می‌فرماید:👇 🕋 قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَی اللهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ (توبه/۱۰۵) 💢 ای رسولِ ما! به این مردم بگو: «هر عملی که می‌خواهید، انجام بدهید! امّا مراقب باشید که خدا، پیامبر و مؤمنان، در حال مشاهده‌ی شما هستند!» بعد امام فرمودند: ☝️ به خدا قسم، منظور از مؤمنان در این آیه، علی بن ابی طالب و امامانِ از نسل او هستند. یعنی ما اعمال شما را می‌بینیم. 📚 اصول کافی، ج۱، ص۱۷۱ (باب عرضه‌ی اعمال بر پیامبر و ائمه). ✨✨✨✨✨ ✍طبق این آیه قرآن، و روایتِ امام رضا(ع)، هر عملی که ما انجام میدیم، هم می‌بینه، هم (ص)، و هم گروهی از مؤمنینِ خاص، که طبقِ این روایت و روایاتِ فراوانِ دیگه، (ع) هستند.😰 ☝️ به این عقیده‌ی میگن: «عرضه‌ی اعمال» بر اولیای خدا. 👈 اعتقاد داره که، همه ما بصورت روزانه، یا هفتگی، یا ماهانه، یا... بر اولیای خدا (پیامبر اکرم و امامانِ معصوم) عرضه میشه.😨 ✅️ اگر ما خوب باشه، اونها خوشحال میشن😌 ❌ و اگر بد باشه، نگران و اندوهگین میشن😔 امام باقر (ع) فرمود: 👈 تمام شما، هر عصر پنجشنبه، بر پیامبرتان عرضه می‌شود... بنابراین باید از اینکه عمل زشتی از شما بر پیامبر عرضه شود، شرم کنید.😔 📚 تفسیر برهان، ج۲، ص۱۵۸. و امام صادق (ع) فرمود: 👈 ای مردم! با خود، رسول خدا را ناراحت نکنید.😔 📚 تفسیر کنز الدقائق. 📣 و و ، از تمام خلوتهای ما خبر دارند..💔 ✔ موقع حواسمون باشه، که داره ما رو می‌بینه...😔 کانال احادیث الطلاب در(ایتا) 🆔 @ahadis_tollab ‏ گروه واتساپ https://chat.whatsapp.com/H7tzNBrA8DqHNGHsu93ror
🔴مهمان حبیب خداست... ✍مردي با پسرش به عنوان مهمان، بر عليه السلام وارد شدند، امام علي (ع) با اكرام و احترام بسيار آنها را در صدر مجلس نشانيد و خودش روبروي آنها نشست. موقع صرف غذا رسيد. غذا آوردند و صرف شد. بعد از غذا، قنبر غلام معروف امام علي (ع) ، حوله اي و طشتي و ابريقي براي دستشويي آورد. امام علي (ع) آنها را از دست قنبر گرفت و جلو رفت تا دست مهمان را بشويد. مهمان خود را عقب كشيد و گفت: (مگر چنين چيزي ممكن است كه من دستهايم را بگيرم و شما بشوييد). امام علي (ع) فرمود: (برادر تو، از سر تو است، از تو جدا نيست، مي خواهد عهده دار خدمت تو بشود، در عوض خداوند به او پاداش خواهد داد، چرا مي خواهي مانع كار ثوابي بشوي؟). باز هم آن مرد امتناع كرد. آخر او را قسم داد كه: (من مي خواهم به شرف خدمت برادر مؤمن نايل گردم، مانع كار من مشو.) مهمان با حالت شرمندگي حاضر شد. امام علي (ع) فرمود: (خواهش مي كنم كه دست خود را درست و كامل بشويي، همان طوري كه اگر قنبر مي خواست دستت را بشويد مي شستي، خجالت و تعارف را كنار بگذار). همين كه از شستن دست مهمان فارغ شد، به پسر برومند خود محمد بن حنفيه گفت: (دست پسر را تو بشوي. من كه پدر تو هستم دست پدر را شستم و تو دست پسر را بشوي. اگر پدر اين پسر در اينجا نمي بود و تنها خود اين پسر مهمان ما بود من خودم دستش را مي شستم. اما خداوند دوست دارد آنجا كه پدر و پسري هر دو حاضرند، بين آنها در احترامات فرق گذاشته شود) محمد به امر پدر برخاست و دست پسر مهمان را شست. وقتي كه اين داستان را نقل كرد و فرمود: ( حقيقي بايد اين طور باشد). 📚 داستان راستان ، شهید مطهری @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
💢در کربلا محبت حسین(ع)، یک مسلک را و شهید میکند زهیر بن‏ قین‏ از بزرگان قبیله خود در کوفه بود که قبل از ماجرای کربلا از طرفداران افراطی بوده، اما پس از ادای حج و در راه بازگشت به کوفه، امام حسین(ع) به دلیل فطرت پاکی که در او مشاهده می‌کرد او را به ملاقات خود فراخواند که بعد از گفتگویی مختصر و به دنبال آن با تشویق همسرش به امام ملحق شده و در نهایت در روز عاشورا و در صحرای کربلا شهید شد ✅زهیر در طول مسیر همراه با پسرعموهایش، خیمه ها را دور از امام بر پا میکرد تا با ایشان نشود. خود امام قاصدی برای فرستاد قاصد گفت: حسین تو را می خواند زهیر که از همراهی امام داشت مبهوت ماند همسرش گفت: سبحان الله! آیا پسر پیامبر، قاصدی به سوى تو می‌فرستد و تو نمی‌دهی؟! چرا نزدش نمی‌روى و سخنش را نمی‌شنوى و برنمی‌گردی؟ زهیر نزد امام رفت در هیچ منبع و مقتلی در مورد گفتگوی امام و زهیر اشاره ای نشده است و کسی خبرندارد که در این چه گذشته است. اما وقتی زهیر از خیمه امام خارج شد صورتش شاد و خوشحال بود فورا به سمت رفت و گفت: تو را دادم و آزادى، پیش خاندانت برو؛ زیرا من دوست ندارم به سبب من گرفتار شوى. سپس به همراهانش گفت: هر که می‌خواهد، با من همراه شود و در غیر این صورت، این‌ آخرین دیدار ماست اینها معجزه حسین است 📚مفید، الإرشاد، ج 2، ص 72-  @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
. ☘ سُنّی بودند. یک پسری داشتند که هرچه معالجه‌اش می‌کردند جواب نمی‌گرفتند. 🌺 برای نامه می‌نویسند و می‌گویند: اگر شما بلافصل است، باید بتواند فرزند مرا بدهد! 🌷 این نامه به دست مرحوم می‌رسد. ایشان می‌روند به (علیه السلام)، چه صحبتی می‌شود را کسی خبر ندارد. بعد برمی‌گردند به منزل و ای برای وزیر فرهنگ می‌نویسند و می‌گویند: بچه تو شفا پیدا کرد! 🌹 وزیر تا نامه را می‌خوانند می‌بینند پسرش شفا پیدا کرده و خوب شده است! مجدداً نامه ای برای مرحوم علامه می‌فرستند و می‌گویند: من شفا پیدا کرده و من می‌خواهم بشوم اما نمی‌توانم! مرحوم علامه مجدد می‌روند حرم و باز می‌گردند و نامه می‌نویسند که: شما بشوید هچ مشکلی پیش نمی‌آید! 🌿 در نهایت خودِ وزیر و افراد قبیله‌اش، با این ماجرا شیعه می‌شوند. برخی از این نامه‌ها موجود است. 📗 گفتگو با مهدی کلباسی- نوه دختری علامه امینی @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
🔻زیر آسمان بهتر از ایشان نیست! 🎤مرحوم آیت‌الله : 🔸اکنون نداریم انسانی را که مثل آقا[ی خامنه‌ای] در مسائل سیاسی به‌صورت ریز این مطالعات را داشته باشد. 🔹در مراجع قطعاً چنین فردی با این نداریم ... در این جامعیتی که خدا این بزرگوار را رشد داده است، هیچ در بین علمای و اسلام نداریم. 🔸کسانی که به نظر بنده خیلی جالب و استثنایی می‌آمدند، مرحوم آقا موسی[صدر] بود، مرحوم آقای بود و مرحوم آسید محمدباقر صدر بود. اینها را از نزدیک دیده بودم. مرحوم آقای بهشتی با من مأنوس بود، ولی هیچ‌کدام در به این بزرگوار نمی‌رسند و نرسیدند. 🔹اگر خدای متعال این بزرگوار را در این سمت قرار نداده بود، از علما تا سال‌های طولانی هم این همت و اراده را نداشت که آنچه را من هم نمی‌کردم که در عمرم آن ابعاد معنوی، الهی، شرعی و انسانی را ببینم شاهد باشیم. 🔸آن مقداری که شریعت، برای تبعیت از شخص شرط دانسته است، خدا بیش از آن به این بزرگوار کرده است. 🔹آگاهی‌های جنبی‌ای که خدای متعال به ایشان داده است، بنده گمان ندارم که تاکنون کسی این مقدار آگاهی‌های ریز داشته باشد، به‌خصوص در . 📚مشرق؛ تاریخ انتشار: ۱۳بهمن ۱۳۹۴ @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب