eitaa logo
احادیث الطلاب
6.7هزار دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
3.6هزار ویدیو
16 فایل
کپی برداری آزاد است ، حتی بدون اسم کانال ، فقط نقل حدیث از کتاب (احادیث الطلاب) با ذکر کتاب باشد مثلاً چنین نقل شود ،تحف العقول صفحه ۱۰۲ به نقل از کتاب احادیث الطلاب‌ صفحه ۷۵ @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب آیدی مدیر @barkhordar99
مشاهده در ایتا
دانلود
در یکی از مدارس، معلمی دچار مشکل شد و موقتا برای یک ماه معلم جایگزینی بجای او شروع به تدریس کرد. این جایگزین در یکی از کلاسها سوالی از دانش آموزی کرد که او نتوانست جواب دهد، بقیه دانش آموزان شروع به خندیدن و او را مسخره می کردند. معلّم متوجّه شد که این دانش آموز از اعتماد بنفس پایینی برخوردار است و همواره توسّط هم کلاسی هایش مورد تمسخر قرار می گیرد. زنگ آخر فرا رسید و وقتی  دانش آموزان از کلاس خارج شدند، معلّم آن دانش آموز را فرا خواند و به او برگه ای داد که بیتی شعر روی آن نوشته شده بود و از او خواست همان طور که نام خود را حفظ کرده، آن بیت شعر را حفظ کند و با هیچ کس در مورد این موضوع صحبت نکند. در روز دوم معلّم همان بیت شعر را روی تخته نوشت و به سرعت آن بیت شعر را پاک کرد و از بچّه ها خواست هر کس در آن زمان کوتاه توانسته شعر را حفظ کند، دستش را بالا ببرد. هیچ کدام از دانش آموزان نتوانسته بود حفظ کند. تنها کسی که دست خود را بالا برد و شعر را خواند همان دانش آموز دیروزی بود که مورد تمسخر بچّه ها بود.  بچّه ها از این که او توانسته در این فرصت کوتاه شعر را حفظ کند مات و مبهوت شدند. معلّم خواست برای او کف بزنند و تشویقش کنند. در طول این یک ماه، معلّم جدید هر روز همین کار را تکرار می کرد و از بچّه ها می خواست تشویقش کنند و او را مورد لطف و محبّت قرار می داد. کم کم نگاه همکلاسی ها نسبت به آن دانش آموز تغییر کرد. دیگر کسی او را مسخره نمی کرد.  آن دانش آموز خود نیز دارای اعتماد به نفس شد و احساس کرد دیگر  آن شخصی که همواره معلّم سابقش خِنگ می نامید، نیست. پس دانش آموز تمام تلاش خود را می کرد که همواره آن احساس خوبِ برتر بودن و باهوش بودن و ارزشمند بودن در نظر دیگران را حفظ کند. آن سال با معدّلی خوب قبول شد. به کلاس های بالاتر رفت. در کنکور شرکت کرد و وارد دانشگاه شد. مدرک دکترای فوق تخصص پزشکی خود را گرفت و هم اکنون پدر پیوند کبد جهان است. این قصه را در کتاب زندگانی خود و برای قدردانی از آن معلّم که با یک حرکت هوشمندانه مسیر زندگی او را عوض نمود، در صفحه اینستاگرامش نوشته. ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ @ahadis_tollab
در یکی از مدارس، معلمی دچار مشکل شد و موقتا برای یک ماه معلم جایگزینی بجای او شروع به تدریس کرد. این جایگزین در یکی از کلاسها سوالی از دانش آموزی کرد که او نتوانست جواب دهد، بقیه دانش آموزان شروع به خندیدن و او را مسخره می کردند. معلّم متوجّه شد که این دانش آموز از اعتماد بنفس پایینی برخوردار است و همواره توسّط هم کلاسی هایش مورد تمسخر قرار می گیرد. زنگ آخر فرا رسید و وقتی  دانش آموزان از کلاس خارج شدند، معلّم آن دانش آموز را فرا خواند و به او برگه ای داد که بیتی شعر روی آن نوشته شده بود و از او خواست همان طور که نام خود را حفظ کرده، آن بیت شعر را حفظ کند و با هیچ کس در مورد این موضوع صحبت نکند. در روز دوم معلّم همان بیت شعر را روی تخته نوشت و به سرعت آن بیت شعر را پاک کرد و از بچّه ها خواست هر کس در آن زمان کوتاه توانسته شعر را حفظ کند، دستش را بالا ببرد. هیچ کدام از دانش آموزان نتوانسته بود حفظ کند. تنها کسی که دست خود را بالا برد و شعر را خواند همان دانش آموز دیروزی بود که مورد تمسخر بچّه ها بود.  بچّه ها از این که او توانسته در این فرصت کوتاه شعر را حفظ کند مات و مبهوت شدند. معلّم خواست برای او کف بزنند و تشویقش کنند. در طول این یک ماه، معلّم جدید هر روز همین کار را تکرار می کرد و از بچّه ها می خواست تشویقش کنند و او را مورد لطف و محبّت قرار می داد. کم کم نگاه همکلاسی ها نسبت به آن دانش آموز تغییر کرد. دیگر کسی او را مسخره نمی کرد.  آن دانش آموز خود نیز دارای اعتماد به نفس شد و احساس کرد دیگر  آن شخصی که همواره معلّم سابقش خِنگ می نامید، نیست. پس دانش آموز تمام تلاش خود را می کرد که همواره آن احساس خوبِ برتر بودن و باهوش بودن و ارزشمند بودن در نظر دیگران را حفظ کند. آن سال با معدّلی خوب قبول شد. به کلاس های بالاتر رفت. در کنکور شرکت کرد و وارد دانشگاه شد. مدرک دکترای فوق تخصص پزشکی خود را گرفت و هم اکنون پدر پیوند کبد جهان است. این قصه را در کتاب زندگانی خود و برای قدردانی از آن معلّم که با یک حرکت هوشمندانه مسیر زندگی او را عوض نمود، در صفحه اینستاگرامش نوشته. احادیث الطلاب @ahadis_tollab
✅ داستان کوتاه 😎 سیاست بازان چه سوء استفاده هایی از می کنند؟ 🌷 نامه امام سجاد به یک عالم و درباری زُهري از علمای زمان امام سجاد بود. او ظاهری خوش و باطنی ناپسند داشت. ریاست طلبی، او را به دربار بنی امیه کشاند. هشام بن عبدالملک وي را فرزندان خود قرار داد و طاغوتهاي بنی امیه براي فریب دادن مردم از وجود این عالم گمراه اسـتفاده ها می کردند. او همه عمرش را تباه ساخت و در حالی که سـرسپرده دسـتگاه بنی امیه بود، جان سپرد. امام سجاد (ع) از رفتار این عالم شدیداً ناراحت شده بود. از این رو به عنوان موعظه، نامه اي تکان دهنده به او نوشت که بخشی از آن را می خوانید: ... آگـاه بـاش اي عالم دین فروش درباري! کمترین چیزي را که پنهان کردي و سـبکترین گناهی را که به دوش گرفته اي، این است که نزدیک شدن تو به سـتمگران و رفت و آمدن تو با آنان معنایش امضا کردن کارهاي آنها بوده و راه ظلم را برایشان هموار و آسان کرده اي. با نزدیک شدن به آنان بیم آن دارم که فردا دین خود را به دنیاي این خیانتکاران بفروشی. دعوتهایی که از تو می کنند و پستهایی که در اختیارت می گذارند، براي این است که تو را مانند استوانه آسیاب، محور ظلمهاي خود قرار دهند و سنگ ظلمها را بر گِرد وجود تو بگردانند و تو را پلی براي هـدفهاي شوم خود و نردبانی براي رسـیدن به قله گمراهیهاي خویش، و سرچشـمه انحرافات خود ساخته و تو را به همان راه بکشانند که خود می روند. هوشـیار باش که آنان می خواهنـد با بودن تو در دسـتگاه، مردم را درباره علمای درسـتکار به شک و تردیـد اندازنـد و دلهاي عوام و افراد ساده لوح را به سوي خود جذب کنند. اي عالم خود فروخته! بـدان کارهاي زشت و جنایتهایی را که انجام می دهنـد، هیـچ کـدام از وزیران و همکاران نیرومندشان نمی تواننـد به اندازه تو فسادهاي آنها را اصـلاح کنند. تو بر فسادهاي آنان سـرپوش می نهی و افراد نادان و سـاده لوح را به دربارشان جلب می کنی. چه مزد اندکی به تو می دهنـد در برابر دینی که از تو می گیرنـد و چقـدر کم دنیا را برایت آباد می کنند ولی چقدر زیاد برایت خرابی آخرت به وجود می آورند. بـدان اي زُهري! تو با کسـی (خداونـدی) طرفی که از تمـام کـارهایت آگـاه است و مواظب توست. آماده باش که سـفري طولانی نزدیک است. گناهانت را جبران کن که سخت بیمار گشته اي. گمـان نکن که من می خـواهم تـو را سـرزنش کنم. بلکه می خواهم خداونـد، دلِ مرده ات را زنـده کنـد و آنچه از دینت را از دست داده اي، به تو بازگرداند و به یاد این آیه افتادم که خداوند می فرماید: «فَذَکِّر فَإنَّ الذِّکرَی تَنفَعُ المُؤمنین: تذکر بده که موعظه و پند به حال مؤمنان سود دارد... چرا از خواب غفلت بیدار نمی شوي و از لغزش خود برنمی گردي؟ آیا این است حق شناسی خداوند که به تو نعمت علم داده و محبتش را بر تو تمام نموده است؟ تو بازوي تقویت ظالمان و دشـمنان خداوند شده اي. بسـیار نگرانم از اینکه تو از آن افرادي باشی که خداوند درباره ي آنها می فرماید: «اَضاعُوا الصَّـلاهَ وَاتَّبَعُوا الشَّـهَوات فَسَوفَ یَلقَونَ غَیّا: نمـاز را ضـایع کردنـد و به دنبـال هوسهاي حرام نفسانی رفتنـد. پس به زودي نتیجه گمراهی خود را می بینند.» خداونـد تو را مأمور انجام دسـتورات واجب و حرام قرآن نموده و علم آن را به تو سپرده. ولی تو آن را تباه کردي. سـپاس خدایی را که ما را به آن بدبختیها که تو دستخوش آن هستی، گرفتار نساخت. والسلام. 🌷 داستانهای بحارالانوار، ج 9، ص 110 (با کمی ویرایش) @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
✅ داستان کوتاه 🌷 مزد عجیب دین رسول خدا (ص) می فرماید: روز قیامت عالِمی را به پاي حساب می آورند. می بیند ثواب و کارهاي نیک او مانند ابر متراکم و یا یک کوه سر به فلک کشیده است. به خدا عرض می کند: خدایا! این همه حسنات از کجا به من رسیده؟ من که چنین کارهاي نیکی انجام نداده ام. خطاب می رسد: این، پاداش علم دینی است که به مردم یاد دادي، و آنها پس از تو به آن عمل کردند. 📚 داستانهای بحارالانوار، ج 10، ص 28 @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
✅ داستان کوتاه 😎 سیاست بازان چه سوء استفاده هایی از می کنند؟ 🌷 نامه امام سجاد به یک عالم و درباری زُهري از علمای زمان امام سجاد بود. او ظاهری خوش و باطنی ناپسند داشت. ریاست طلبی، او را به دربار بنی امیه کشاند. هشام بن عبدالملک وي را فرزندان خود قرار داد و طاغوتهاي بنی امیه براي فریب دادن مردم از وجود این عالم گمراه اسـتفاده ها می کردند. او همه عمرش را تباه ساخت و در حالی که سـرسپرده دسـتگاه بنی امیه بود جان سپرد. امام سجاد (ع) از رفتار این عالم شدیداً ناراحت شده بود. از این رو به عنوان موعظه، نامه اي تکان دهنده به او نوشت که بخشی از آن را می خوانید: ... آگـاه بـاش اي عالم دین فروش درباري! کمترین چیزي را که پنهان کردي و سـبکترین گناهی را که به دوش گرفته اي، این است که نزدیک شدن تو به سـتمگران و رفت و آمدن تو با آنان معنایش امضا کردن کارهاي آنها بوده و راه ظلم را برایشان هموار و آسان کرده اي. با نزدیک شدن به آنان بیم آن دارم که فردا دین خود را به دنیاي این خیانتکاران بفروشی. دعوتهایی که از تو می کنند و پستهایی که در اختیارت می گذارند، براي این است که تو را مانند استوانه آسیاب، محور ظلمهاي خود قرار دهند و سنگ ظلمها را بر گِرد وجود تو بگردانند و تو را پلی براي هـدفهاي شوم خود و نردبانی براي رسـیدن به قله گمراهیهاي خویش، و سرچشـمه انحرافات خود ساخته و تو را به همان راه بکشانند که خود می روند. هوشـیار باش که آنان می خواهنـد با بودن تو در دسـتگاه، مردم را درباره علمای درسـتکار به شک و تردیـد اندازنـد و دلهاي عوام و افراد ساده لوح را به سوي خود جذب کنند. اي عالم خود فروخته! بـدان کارهاي زشت و جنایتهایی را که انجام می دهنـد، هیـچ کـدام از وزیران و همکاران نیرومندشان نمی تواننـد به اندازه تو فسادهاي آنها را اصـلاح کنند. تو بر فسادهاي آنان سـرپوش می نهی و افراد نادان و سـاده لوح را به دربارشان جلب می کنی. چه مزد اندکی به تو می دهنـد در برابر دینی که از تو می گیرنـد و چقـدر کم دنیا را برایت آباد می کنند ولی چقدر زیاد برایت خرابی آخرت به وجود می آورند. بـدان اي زُهري! تو با کسـی (خداونـدی) طرفی که از تمـام کـارهایت آگـاه است و مواظب توست. آماده باش که سـفري طولانی نزدیک است. گناهانت را جبران کن که سخت بیمار گشته اي. گمـان نکن که من می خـواهم تـو را سـرزنش کنم. بلکه می خواهم خداونـد، دلِ مرده ات را زنـده کنـد و آنچه از دینت را از دست داده اي، به تو بازگرداند و به یاد این آیه افتادم که خداوند می فرماید: «فَذَکِّر فَإنَّ الذِّکرَی تَنفَعُ المُؤمنین: تذکر بده که موعظه و پند به حال مؤمنان سود دارد... چرا از خواب غفلت بیدار نمی شوي و از لغزش خود برنمی گردي؟ آیا این است حق شناسی خداوند که به تو نعمت علم داده و محبتش را بر تو تمام نموده است؟ تو بازوي تقویت ظالمان و دشـمنان خداوند شده اي. بسـیار نگرانم از اینکه تو از آن افرادي باشی که خداوند درباره ي آنها می فرماید: «اَضاعُوا الصَّـلاهَ وَاتَّبَعُوا الشَّـهَوات فَسَوفَ یَلقَونَ غَیّا: نمـاز را ضـایع کردنـد و به دنبـال هوسهاي حرام نفسانی رفتنـد. پس به زودي نتیجه گمراهی خود را می بینند.» خداونـد تو را مأمور انجام دسـتورات واجب و حرام قرآن نموده و علم آن را به تو سپرده. ولی تو آن را تباه کردي. سـپاس خدایی را که ما را به آن بدبختیها که تو دستخوش آن هستی، گرفتار نساخت. والسلام. 🌷 داستانهای بحارالانوار، ج 9، ص 110 (با کمی ویرایش) @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
✅ داستان کوتاه 🌷 مزد عجیب دین رسول خدا (ص) می فرماید: روز قیامت عالِمی را به پاي حساب می آورند. می بیند ثواب و کارهاي نیک او مانند ابر متراکم و یا یک کوه سر به فلک کشیده است. به خدا عرض می کند: خدایا! این همه حسنات از کجا به من رسیده؟ من که چنین کارهاي نیکی انجام نداده ام. خطاب می رسد: این، پاداش علم دینی است که به مردم یاد دادي، و آنها پس از تو به آن عمل کردند. 📚 داستانهای بحارالانوار، ج 10، ص 28 @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
😎 سیاست بازان چه سوء استفاده هایی از می کنند؟ 🌷 نامه امام سجاد به یک عالم و درباری زُهري از علمای زمان امام سجاد بود. او ظاهری خوش و باطنی ناپسند داشت. ریاست طلبی، او را به دربار بنی امیه کشاند. هشام بن عبدالملک وي را فرزندان خود قرار داد و طاغوتهاي بنی امیه براي فریب دادن مردم از وجود این عالم گمراه اسـتفاده ها می کردند. او همه عمرش را تباه ساخت و در حالی که سـرسپرده دسـتگاه بنی امیه بود، جان سپرد. امام سجاد (ع) از رفتار این عالم شدیداً ناراحت شده بود. از این رو به عنوان موعظه، نامه اي تکان دهنده به او نوشت که بخشی از آن را می خوانید: ... آگـاه بـاش اي عالم دین فروش درباري! کمترین چیزي را که پنهان کردي و سـبکترین گناهی را که به دوش گرفته اي، این است که نزدیک شدن تو به سـتمگران و رفت و آمدن تو با آنان معنایش امضا کردن کارهاي آنها بوده و راه ظلم را برایشان هموار و آسان کرده اي. با نزدیک شدن به آنان بیم آن دارم که فردا دین خود را به دنیاي این خیانتکاران بفروشی. دعوتهایی که از تو می کنند و پستهایی که در اختیارت می گذارند، براي این است که تو را مانند استوانه آسیاب، محور ظلمهاي خود قرار دهند و سنگ ظلمها را بر گِرد وجود تو بگردانند و تو را پلی براي هـدفهاي شوم خود و نردبانی براي رسـیدن به قله گمراهیهاي خویش، و سرچشـمه انحرافات خود ساخته و تو را به همان راه بکشانند که خود می روند. هوشـیار باش که آنان می خواهنـد با بودن تو در دسـتگاه، مردم را درباره علمای درسـتکار به شک و تردیـد اندازنـد و دلهاي عوام و افراد ساده لوح را به سوي خود جذب کنند. اي عالم خود فروخته! بـدان کارهاي زشت و جنایتهایی را که انجام می دهنـد، هیـچ کـدام از وزیران و همکاران نیرومندشان نمی تواننـد به اندازه تو فسادهاي آنها را اصـلاح کنند. تو بر فسادهاي آنان سـرپوش می نهی و افراد نادان و سـاده لوح را به دربارشان جلب می کنی. چه مزد اندکی به تو می دهنـد در برابر دینی که از تو می گیرنـد و چقـدر کم دنیا را برایت آباد می کنند ولی چقدر زیاد برایت خرابی آخرت به وجود می آورند. بـدان اي زُهري! تو با کسـی (خداونـدی) طرفی که از تمـام کـارهایت آگـاه است و مواظب توست. آماده باش که سـفري طولانی نزدیک است. گناهانت را جبران کن که سخت بیمار گشته اي. گمـان نکن که من می خـواهم تـو را سـرزنش کنم. بلکه می خواهم خداونـد، دلِ مرده ات را زنـده کنـد و آنچه از دینت را از دست داده اي، به تو بازگرداند و به یاد این آیه افتادم که خداوند می فرماید: «فَذَکِّر فَإنَّ الذِّکرَی تَنفَعُ المُؤمنین: تذکر بده که موعظه و پند به حال مؤمنان سود دارد... چرا از خواب غفلت بیدار نمی شوي و از لغزش خود برنمی گردي؟ آیا این است حق شناسی خداوندی که به تو نعمت علم داده و محبتش را بر تو تمام نموده است؟ تو بازوي تقویت ظالمان و دشـمنان خداوند شده اي. بسـیار نگرانم از اینکه تو از آن افرادي باشی که خداوند درباره ي آنها می فرماید: «اَضاعُوا الصَّـلاهَ وَاتَّبَعُوا الشَّـهَوات فَسَوفَ یَلقَونَ غَیّا: نمـاز را ضـایع کردنـد و به دنبـال هوسهاي حرام نفسانی رفتنـد. پس به زودي نتیجه گمراهی خود را می بینند.» خداونـد تو را مأمور انجام دسـتورات واجب و حرام قرآن نموده و علم آن را به تو سپرده. ولی تو آن را تباه کردي. سـپاس خدایی را که ما را به آن بدبختیها که تو دستخوش آن هستی، گرفتار نساخت. والسلام. 🌷 داستانهای بحارالانوار، ج 9، ص 110 (با کمی ویرایش) @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
✅ داستان کوتاه 🌷 مزد عجیب دین رسول خدا (ص) می فرماید: روز قیامت عالِمی را به پاي حساب می آورند. می بیند ثواب و کارهاي نیک او مانند ابر متراکم و یا یک کوه سر به فلک کشیده است. به خدا عرض می کند: خدایا! این همه حسنات از کجا به من رسیده؟ من که چنین کارهاي نیکی انجام نداده ام. خطاب می رسد: این، پاداش علم دینی است که به مردم یاد دادي، و آنها پس از تو به آن عمل کردند. 📚 داستانهای بحارالانوار، ج 10، ص 28 @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
😎 سیاست بازان چه سوء استفاده هایی از می کنند؟ 🌷 نامه امام سجاد به یک عالم و درباری زُهري از علمای زمان امام سجاد بود. او ظاهری خوش و باطنی ناپسند داشت. ریاست طلبی، او را به دربار بنی امیه کشاند. هشام بن عبدالملک وي را فرزندان خود قرار داد و طاغوتهاي بنی امیه براي فریب دادن مردم از وجود این عالم گمراه اسـتفاده ها می کردند. او همه عمرش را تباه ساخت و در حالی که سـرسپرده دسـتگاه بنی امیه بود، جان سپرد. امام سجاد (ع) از رفتار این عالم شدیداً ناراحت شده بود. از این رو به عنوان موعظه، نامه اي تکان دهنده به او نوشت که بخشی از آن را می خوانید: ... آگـاه بـاش اي عالم دین فروش درباري! کمترین چیزي را که پنهان کردي و سـبکترین گناهی را که به دوش گرفته اي، این است که نزدیک شدن تو به سـتمگران و رفت و آمدن تو با آنان معنایش امضا کردن کارهاي آنها بوده و راه ظلم را برایشان هموار و آسان کرده اي. با نزدیک شدن به آنان بیم آن دارم که فردا دین خود را به دنیاي این خیانتکاران بفروشی. دعوتهایی که از تو می کنند و پستهایی که در اختیارت می گذارند، براي این است که تو را مانند استوانه آسیاب، محور ظلمهاي خود قرار دهند و سنگ ظلمها را بر گِرد وجود تو بگردانند و تو را پلی براي هـدفهاي شوم خود و نردبانی براي رسـیدن به قله گمراهیهاي خویش، و سرچشـمه انحرافات خود ساخته و تو را به همان راه بکشانند که خود می روند. هوشـیار باش که آنان می خواهنـد با بودن تو در دسـتگاه، مردم را درباره علمای درسـتکار به شک و تردیـد اندازنـد و دلهاي عوام و افراد ساده لوح را به سوي خود جذب کنند. اي عالم خود فروخته! بـدان کارهاي زشت و جنایتهایی را که انجام می دهنـد، هیـچ کـدام از وزیران و همکاران نیرومندشان نمی تواننـد به اندازه تو فسادهاي آنها را اصـلاح کنند. تو بر فسادهاي آنان سـرپوش می نهی و افراد نادان و سـاده لوح را به دربارشان جلب می کنی. چه مزد اندکی به تو می دهنـد در برابر دینی که از تو می گیرنـد و چقـدر کم دنیا را برایت آباد می کنند ولی چقدر زیاد برایت خرابی آخرت به وجود می آورند. بـدان اي زُهري! تو با کسـی (خداونـدی) طرفی که از تمـام کـارهایت آگـاه است و مواظب توست. آماده باش که سـفري طولانی نزدیک است. گناهانت را جبران کن که سخت بیمار گشته اي. گمـان نکن که من می خـواهم تـو را سـرزنش کنم. بلکه می خواهم خداونـد، دلِ مرده ات را زنـده کنـد و آنچه از دینت را از دست داده اي، به تو بازگرداند و به یاد این آیه افتادم که خداوند می فرماید: «فَذَکِّر فَإنَّ الذِّکرَی تَنفَعُ المُؤمنین: تذکر بده که موعظه و پند به حال مؤمنان سود دارد... چرا از خواب غفلت بیدار نمی شوي و از لغزش خود برنمی گردي؟ آیا این است حق شناسی خداوند که به تو نعمت علم داده و محبتش را بر تو تمام نموده است؟ تو بازوي تقویت ظالمان و دشـمنان خداوند شده اي. بسـیار نگرانم از اینکه تو از آن افرادي باشی که خداوند درباره ي آنها می فرماید: «اَضاعُوا الصَّـلاهَ وَاتَّبَعُوا الشَّـهَوات فَسَوفَ یَلقَونَ غَیّا: نمـاز را ضـایع کردنـد و به دنبـال هوسهاي حرام نفسانی رفتنـد. پس به زودي نتیجه گمراهی خود را می بینند.» خداونـد تو را مأمور انجام دسـتورات واجب و حرام قرآن نموده و علم آن را به تو سپرده. ولی تو آن را تباه کردي. سـپاس خدایی را که ما را به آن بدبختیها که تو دستخوش آن هستی، گرفتار نساخت. والسلام. 🌷 داستانهای بحارالانوار، ج 9، ص 110 (با کمی ویرایش) @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
✅ داستانی آموزنده 😎 سیاست بازان چه سوء استفاده هایی از می کنند؟ 🌷 نامه امام سجاد به یک عالم و معلم درباری زُهري از علمای زمان امام سجاد بود. او ظاهری خوش و باطنی ناپسند داشت. ریاست طلبی، او را به دربار بنی امیه کشاند. هشام بن عبدالملک وي را فرزندان خود قرار داد و طاغوتهاي بنی امیه براي فریب دادن مردم از وجود این عالم گمراه اسـتفاده ها می کردند. او همه عمرش را تباه ساخت و در حالی که سـرسپرده دسـتگاه بنی امیه بود، جان سپرد. امام سجاد (ع) از رفتار این عالم شدیداً ناراحت شده بود. از این رو به عنوان موعظه، نامه اي تکان دهنده به او نوشت که بخشی از آن را می خوانید: ... آگـاه بـاش اي عالم دین فروش درباري! کمترین چیزي را که پنهان کردي و سـبکترین گناهی را که به دوش گرفته اي، این است که نزدیک شدن تو به سـتمگران و رفت و آمدن تو با آنان معنایش امضا کردن کارهاي آنها بوده و راه ظلم را برایشان هموار و آسان کرده اي. با نزدیک شدن به آنان بیم آن دارم که فردا دین خود را به دنیاي این خیانتکاران بفروشی. دعوتهایی که از تو می کنند و پستهایی که در اختیارت می گذارند، براي این است که تو را مانند استوانه آسیاب، محور ظلمهاي خود قرار دهند و سنگ ظلمها را بر گِرد وجود تو بگردانند و تو را پلی براي هـدفهاي شوم خود و نردبانی براي رسـیدن به قله گمراهیهاي خویش، و سرچشـمه انحرافات خود ساخته و تو را به همان راه بکشانند که خود می روند. هوشـیار باش که آنان می خواهنـد با بودن تو در دسـتگاه، مردم را درباره علمای درسـتکار به شک و تردیـد اندازنـد و دلهاي عوام و افراد ساده لوح را به سوي خود جذب کنند. اي عالم خود فروخته! بـدان کارهاي زشت و جنایتهایی را که انجام می دهنـد، هیـچ کـدام از وزیران و همکاران نیرومندشان نمی تواننـد به اندازه تو فسادهاي آنها را اصـلاح کنند. تو بر فسادهاي آنان سـرپوش می نهی و افراد نادان و سـاده لوح را به دربارشان جلب می کنی. چه مزد اندکی به تو می دهنـد در برابر دینی که از تو می گیرنـد و چقـدر کم دنیا را برایت آباد می کنند ولی چقدر زیاد برایت خرابی آخرت به وجود می آورند. بـدان اي زُهري! تو با کسـی (خداونـدی) طرفی که از تمـام کـارهایت آگـاه است و مواظب توست. آماده باش که سـفري طولانی نزدیک است. گناهانت را جبران کن که سخت بیمار گشته اي. گمـان نکن که من می خـواهم تـو را سـرزنش کنم. بلکه می خواهم خداونـد، دلِ مرده ات را زنـده کنـد و آنچه از دینت را از دست داده اي، به تو بازگرداند و به یاد این آیه افتادم که خداوند می فرماید: «فَذَکِّر فَإنَّ الذِّکرَی تَنفَعُ المُؤمنین: تذکر بده که موعظه و پند به حال مؤمنان سود دارد... چرا از خواب غفلت بیدار نمی شوي و از لغزش خود برنمی گردي؟ آیا این است حق شناسی خداوند که به تو نعمت علم داده و محبتش را بر تو تمام نموده است؟ تو بازوي تقویت ظالمان و دشـمنان خداوند شده اي. بسـیار نگرانم از اینکه تو از آن افرادي باشی که خداوند درباره ي آنها می فرماید: «اَضاعُوا الصَّـلاهَ وَاتَّبَعُوا الشَّـهَوات فَسَوفَ یَلقَونَ غَیّا: نمـاز را ضـایع کردنـد و به دنبـال هوسهاي حرام نفسانی رفتنـد. پس به زودي نتیجه گمراهی خود را می بینند.» خداونـد تو را مأمور انجام دسـتورات واجب و حرام قرآن نموده و علم آن را به تو سپرده. ولی تو آن را تباه کردي. سـپاس خدایی را که ما را به آن بدبختیها که تو دستخوش آن هستی، گرفتار نساخت. والسلام. 🌷 داستانهای بحارالانوار، ج 9، ص 110 (با کمی ویرایش) @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب