eitaa logo
احادیث وروایات
100 دنبال‌کننده
391 عکس
116 ویدیو
4 فایل
اللهم عجل لولیک الفرج
مشاهده در ایتا
دانلود
✔️عنایت علیه السلام به کننده دشمنان علیهم السلام..... در شهر حلّه حاکمی بود که او را مرجان صغیر می گفتند و او یکی از ناصبیان زمان خود بود و به قدری متعصب بود که وقتی در مجلس خود می نشست پشت خود را به مقام علیه السلام که در شهر حله است می نمود. تا اینکه به او گفتند: در شهر حله مردی به نام ابوراجح حمامی که پیوسته بعضی از صحابه دشمن امیرالمومنین علیه السلام را می نماید. او امر کرد تا او را احضار کنند. چون او را احضار نمودند دستور داد او را مورد شکنجه قرار دهند تا زیر شکنجه جان دهد. مأموران او را به زنجیر آهنی بستند و بینی او را سوراخ کردند و ریسمانی از موی شتر داخل بینی او کرده و سر آن را به دست عده ای دادند تا در کوچه های شهر بگردانند. آنقدر این کار را کردند که مرجان دستور داد تا او را به قتل برسانند. حاضران گفتند: او دیگر با این وضعیت نیاز به قتل ندارد. او همین امشب جان می دهد. او را در کوچه ها رها کردند و رفتند. خویشاوندان ابوراجح حاضر شده و او را با همین وضعیت به خانه بردند و شک نداشتند که در همان شب خواهد مرد. فردا صبح وقتی نزد او رفتند دیدند ابوراجح ایستاده و مشغول نماز است و هیچگونه اثری از جراحات در بدن او نیست. اطرافیان متعجب شده جویای حقیقت شدند. ابوراجح گفت: دیشب که مرا رها کردید و رفتید من مرگ را به چشم خود دیدم و زبانی هم نداشتم که از خدا درخواست شفا بنمایم. اما در دل متوجه به مولای خود شدم. و از آن حضرت طلب دادرسی کردم. چون هوا تاریک شد دیدم تمام خانه از نور روشن شد. ناگهان حضرت صاحب الزمان را دیدم که دست شریف خود را بر روی من کشید و فرمود: بیرون برو برای عیال خود کار کن که خداوند تو را عافیت عطا فرموده است و چون صبح شد خود را به همین حالت که می بینید دیدم. ناقل این ماجرا, زاهد محقق شیخ شمس الدین محمد بن قارون می گوید: به خدا قسم ابوراجح قبل از این ماجرا مرد ضعیف اندام و زرد و چهره و بد صورت و کم ریش بود. لکن بعد از این واقعه ابوراجح مردی قوی و توانمند و با قامتی رشید و صورتی برافروخته و چون جوانی در سلامت و صحت در سن بیست سالگی گردیده بود. و به همین حالت جوانی باقی ماند و تغییر نیافت تا این که از دنیا رفت. و وقتی خبر منتشر شد حاکم, ابوراجح را طلب کرد و چون هیچ اثری از جراحات و زخم های او مشاهده نکرد, وحشت عظیمی بر او مستولی شد و دیگر از آن به بعد در شهر حله در مقام امام علیه السلام رو به قبله می نشست و به اهل حله مهربانی می کرد و از خطاهایشان می گذشت و به خوبان آنان نیکی می کرد اما با این وجود مدت کوتاهی بیش زندگی نکرد تا از دنیا رفت. 📚(بحارالانوار 2/70, نجم الثاقب ص418) @ahadisemasoomin ✨اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ السِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ✨