eitaa logo
اهل قلم
137 دنبال‌کننده
168 عکس
5 ویدیو
0 فایل
محفلی برای خواندن نوشتار نویسندگان و فرهیختگان حوزوی و دانشگاهی که دل در گرو اهل بیت علیه السلام و معارف دین و انقلاب و نظام دارند.. اهل قلم هیچگونه مسئولیتی در قبال نوشته های منتشر شده در این کانال ندارد..! ارتباط با ادمین: https://eitaa.com/Jr14710
مشاهده در ایتا
دانلود
از آمادگی برای زیارت تا نهادینه سازی شوق زیارت این یادداشت به زیارت کودکان و آشنایی آنان با این مهم که دارای بُعد فردی و اجتماعی است، می پردازد و از چگونگی آمادگی در این زمینه و نهادینه سازی زیارت در قلب و جان کودک و راهکارهای آن ارائه سخن دارد. روزنامه خراسان ویژه نامه زندگی سلام @ahalieghalam
از آمادگی برای زیارت تا نهادینه سازی شوق زیارت ✍ زیارت که تمایل قلبی به حضور در کنار مزار اهل بیت علیهم السلام و ایجاد ارتباط روحی با ایشان است عملی مقدس و محترم محسوب می شود که بسته به بزرگی و اعتبار زیارت شونده، ارزش و اعتبار متفاوتی خواهد داشت. زیارت اهل قبور، علما، امام زادگان و ائمه اطهار(ع) هر کدام درجات متفاوت و با ارزشی خاص دارد. خاطره هر کدام از ما از زیارت به دوران خوش کودکی بر می گردد که همراه پدر و مادر به یکی از مشاهد شریفه مشرف شدیم. معمول زیارت ها به واسطه لزوم سفر و قرار گرفتن در فضای خارج از منزل و زندگی روتین، در خاطر ما ثبت و ضبط می شود بر این اساس از اولین مفاهیم دینی است که در ذهن و قلب ما ماندگار می شود. از آنجایی که تربیت کودک به گفتار بدون کردار میسر نیست باید هر آنچه را که به او می آموزیم بدان نیز عمل کنیم. وقتی قصد زیارت می کنیم و از اهمیت آن با کودک سخن می گوییم باید توجه به این موضوع را در رفتار خویش نیز به نمایش بگذاریم. آداب زیارت و آمادگی برای حضور در حرم را در ضمن آموزش به کودک، به دقت عمل می کنیم تا در یاد و خاطر او باقی بماند چنانکه که ما اعمال و رفتار پدرومادرمان در زمان زیارت و حضور در حرم را به یاد داریم. تشویق کودک به کلام محبت آمیز و اهدای جایزه از مواردی است که زیارت را برای او شیرین و پرجاذبه می سازد از این رو بهتر است تدارک آن را در مسیر زیارت ببینیم تا ذوق و شوق تکرار زیارت در او نهادینه شود. با توجه به اینکه کودکان سعی در تکرار رفتار بزرگترها و تشبیه خویش به آنها را دارند در مقوله زیارت باید تلاش کنیم تا با همراهی گفتار و کردار، اعمال و رفتارمان جنبه آموزش داشته باشد. در زمان حضور در حرم و یا در مسیر آن از شخصیت و بزرگی آنکه به زیارتش می رویم سخن گفته و کرامات او را یادآور می شویم که البته لازمه آن و وظیفه پدر و مادر مطالعه در این زمینه است. درصورتی عدم موفقیت در زمینه مطالعه و ارتباط با کودک در این زمینه، می توانیم با تهیه کتاب های داستان مناسب گروه سنی کودکان در زمینه ائمه و زیارت به آموزش پرداخته و به سوالات احتمالی آنها پاسخ مناسب بدهیم. حفظ حرمت مکان زیارتی بسیار مهم است که باید از سوی والدین رعایت و به فرزندان تفهیم شود به واسطه حرمت زیارت شونده ریختن زباله، پرداختن به امور غیر معنوی و احتمالا منافی با روح زیارت، سرگرمی با موبایل و بازی و هر کاری که از منظر عقل نادرست است باید ترک کرده و به کودک نیز تذکر آموزنده بدهیم. رسیدن به روح زیارت و قبولی آن در گرو فهم این مقوله است که آن هم با درک جایگاه امام(ع) و اطاعت پذیری صورت می گیرد. این موضوع را باید به زبان ساده در ذهن کودک جای داده و با ابراز خوشحالی از حضور در حرم به او بگوییم که به زیارت چه کسی آمده و از محبت و دوستی با امام(ع) حرف بزنیم، ضمن بیان اهمیت رضایت حضرات از ما، به لزوم اثبات مهر و محبت خویش با فرمان پذیری و عمل به دستورات آنها تأکید کنیم. شکل رفتار و گفتار ما در زیارت باید به گونه ای متفاوت از زمان حضور در محل کار و زندگی باشد تا کودک به خوبی به این موضوع پی ببرد، حفظ زبان از غیبت و بدگوئی یا خدای نکرده ناسزا و ترک رفتار و اعمال دون شان فضای زیارتی همگی باید به دقت رعایت شود. اشتغال به نماز و دعا در مکان زیارتی و توجه مراسمات مذهبی در حال برگزاری در حرم جنبه ای دیگر از آموزش زیارت است که باید مورد توجه والدين قرار بگیرد. تربیت فرزند در سیره اهل بیت(ع) بسیار مورد توجه بوده و در این باب روایات و حکایات مختلفی از ایشان نقل شده است. امام حسین(ع) ضمن توجه به فرزندش علی اکبر در کودکی و ابراز مهر و محبت نسبت به وی، برای معلم قرآن او عبدالرحمان سلمی، زمانی که سوره حمد را آموخته بود هدایای بسیاری در نظر گرفت که سبب تعجب اطرافیان شد. امام ارزش این کار او را بیش از آن هدایا دانست و بر آموزش دینی و تعلیم قرآن به کودکان تأکید کرد. فرزندی که در کودکی روح و روانش به قرآن و دین و اهل بیت(ع) انس و الفت پیدا کند در آینده مقابل هجمه های فرهنگی و بی دینی در جامعه و فضای مجازی از ایمنی خاصی برخوردار بوده و به راحتی از صراط مستقیم منحرف نمی شود. وجود اماکنی مخصوص کودکان که اخیرا در حرم امن علی بن موسی الرضا علیه السلام شاهد آن هستیم کار بسیار پسندیده ای است که در نظر کودکان نیز زیبا و جذاب جلوه می کند و مشوق زیارت و حضور آنها در اینگونه اماکن مذهبی و شریف خواهد بود. افزون بر آن در زمینه آموزش اصولی معارف دین و قرآن و نیز میل و رغبت کودکان به این امور توفیقاتی را به دنبال خواهد داشت. @ahalieghalam
هر عاشقی که تشنۀ جام شهادت است بایست خادم تو شود یا که زائرت @ahalieghalam
به بهانه روز زیارتی امام رضا علیه‌السلام ✍حجت‌الاسلام غلامرضا تربقان ◾️اغلب زادگاه و محل دفن ائمه ما حجاز یا عراق است چرا امام هشتم(ع) در ایران و خراسان مدفون شده‌اند. برای پاسخ این پرسش به تاریخ سال‌های 190 هجری قمری مراجعه کنیم. 🔹غاصبین خلافت چه خانواده بنی‏امیه و چه خاندان بنی‌عباس، بیشترین وحشت و نگرانی را از جانب خاندان علی(ع) داشتند. چرا که توده انبوهی از مردم، خلافت را حق مسلم آنان می‌دانستند و هرگونه فضیلتی را در وجود آن‌ها می‌یافتند. این بود که فرزندان بزرگوار حضرت علی(ع) همواره مورد شکنجه و آزار خلفای وقت بودند و سرانجام هم به دست آنان به شهادت می‌رسیدند. 🔹هارون‌الرشید یکی از خلفای بنی‌عباس، دستور داد امام هفتم حضرت موسی بن جعفر(ع) را زندانی و پس از سال‌ها زندان به شهادت برسانند. هارون‌الرشید در اواخر خلافت خود پسرش (محمدامین) را که مادرش زبیده خاتون بود، ولیعهد خود قرار داد و از مردم برای او بیعت گرفت و پسر دیگرش (عبدالله مأمون) را که از مادری ایرانی بود، ولیعهد دوم قرار داد. 🔻در سال ۱۹۳ هجری، انقلاب و شورش در شهرهای خراسان بالا گرفت و سرداران سپاه از خاموش ساختن فریاد اعتراض و انقلاب در خراسان عاجز ماندند. 🔻هارون‌الرشید پس از مشاوره با وزیرانش تصمیم گرفت؛ شخصاً به خراسان سفر کرده و قدرت خلافت را یکجا برای سرکوبی انقلاب‌های خراسان به کار گیرد. او پسرش محمدامین را در بغداد گذاشت و مأمون را که از طرف هارون والی خراسان بود همراه خود به خراسان برد و توانست اوضاع آشفته خراسان را آرام کند، اما نتوانست به بغداد (مرکز خلافت) برگردد و که مرگ او را امان نداد و در همان سال در طوس خراسان درگذشت. 🔹شکست امین بعدِ مرگِ هارون در بغداد، مردم با پسر او محمدامین بیعت کردند. از خلافت امین ۱۸ روز نگذشت که او برادرش مأمون را از ولایتعهدی خلع نمود و پسر خودش را ولیعهد نمود. مأمون هم در واکنش نسبت به این عمل، امین را از خلافت خلع کرد و مدت پنج سال بین این دو برادر جنگ‌های خونینی رخ داد و سرانجام در سال ۱۹۸ هجری امین کشته شد و اختیار کامل کشورهای اسلامی در دست مأمون قرار گرفت. در این میان مأمون به قدرت رسید ولی مشکلات بزرگی در برابر او سر برآورد. 🔻اـ اعراب به خلافت و حکمرانی مأمون تن در نمی‌دادند به این علت که مادر و مربی و اکثر متصدیان امورش همه غیرعرب و ایرانی بودند. 🔻۲ـ کشتن برادرش امین، به ظاهر یک پیروزی نظامی بود ولی نتایج منفی داشت. مردم و به‌ویژه عباسیون و عرب را نسبت به او بدبین ساخت و نفرت افکار عمومی را برانگیخت. 🔻۳ـ شورش‌ها و قیام‌های متعددی توسط علویان در نقاط مختلف اسلامی رهبری می‌شد از جمله در کوفه، بصره، مکه، حجاز، مدینه و یمن و… که مأمون برای رهایی از این بحران‌ها تصمیم گرفت خود را به امام هشتم(ع) نزدیک کند تا بتواند شورش‌های علویان را فرو نشاند و اعتماد اعراب را نسبت به خود کسب کند و ضمناً امام(ع) را از نزدیک تحت نظر داشته باشد و بتواند از محبوبیت امام(ع) در جامعه بکاهد. 🔹دعوت مأمون از امام (علیه السلام) به خراسان مأمون پس از مشورت با وزیرش ـ فضل بن سهل ـ دستور داد؛ امام را محترمانه به مرکز خلافت (مرو) بیاورند. ولی امام نپذیرفت و بعد از اصرار و تهدید، امام راهی خراسان شدند. از مسیر کوفه به قم و نیشابور و قریه سناباد (که فعلاً مرقد امام است) و به سرخس و از آنجا به مرو که امروز در کشور ترکمنستان قرار دارد، وارد شدند. مأمون آن حضرت و همراهان را تکریم و تعظیم نمود و در جوار خود منزلی برای امام معین کرد. پس از چند روز از ورود امام، مذاکراتی بین آن حضرت و مأمون آغاز شد. مأمون پیشنهاد کرد؛ خلافت را یکسره به آن حضرت واگذار نماید. گفت: “یابن رسول‌الله من فضل و علم و زهد و تقوا و عبادت جنابت را دانسته‌ام و لذا شما را به خلافت سزاوارتر می‌دانم.” 🔻امام فرمود: “من به بندگی خدای سبحان فخر می‌نمایم و به زهد در دنیا امید نجات دارم و به پرهیز از محرمات امیدوارم به عنایات نامتناهی الهی برسم و به تواضع امیدوار می‌باشم رفعت نزد حق‌تعالی را.” 🔻مأمون گفت: “من اراده کرده‌ام که خود را از خلافت خلع سازم و امر را به شما واگذار کنم و خودم هم با شما بیعت کنم.” 🔻امام فرمود: “اگر خداوند عزت خلافت را برای شخص تو قرار داده باشد جایز نیست که خود را عزل کنی و به دیگری ببخشی و هرگاه خلافت از تو نباشد تو اختیار آن نداری که به دیگری تعویض نمایی.” 🔻مأمون اصرار داشت که باید این امر را بپذیرد و امام امتناع می‌کرد و مدت دو ماه این موضوع در میان بود. مأمون عرض کرد حال که خلافت را نمی‌پذیری پس ولایتعهدی مرا قبول کنید. امام فرمود؛ مرا معذور بدار. مأمون نپذیرفت و با تندی و تهدید گفت: “باید پیشنهاد مرا بپذیرید.” ادامه دارد..👇
🔻امام ناچار ولایتعهدی مأمون را پذیرفت به این شرط که هرگز در امور مملکت مصدر امری نباشد و در هیچ‌یک از امور دستگاه خلافت هم‏چون عزل و نصب‌های حکام مداخله نداشته باشد. ـ امام(ع) با این شرط به‌نوعی مشروعیت حکومت مأمون را زیر سئوال می‌برد ـ مأمون به همین مقدار راضی شد و به یُمن این پذیرش ولایتعهدی، دستور داد؛ بزرگان با امام بیعت کنند و درهم و دینار به نام امام ضرب کنند و در منابر نام امام را به بلندی ذکر نمایند و دستور داد جیره یک‌ساله سپاه را بپردازند و امر کرد مردم سیاه‌پوشی را که بدعت و شعار بنی‌عباس بود ترک کنند و در عوض جامه سبز بپوشند و… ولی بعد از مدتی مأمون که برای ریاست، برادر خودش را کشته بود به اهدافش در دعوت امام به خراسان نرسید و او که می‌خواست امام(ع) را طالب دنیا و مقام جلوه دهد و از شأن و منزلت امام در جامعه بکاهد، دید برعکس روزبه‌روز محبت مردم خراسان به امام بیشتر می‌شود لذا درصدد برآمد؛ در بازگشت از مرو امام(ع) را به شهادت برساند. برای اجرای نقشه قتلِ امام، ابتدا حمام سرخس را برگزید ولی امام از رفتن به حمام منصرف شدند و در ادامه راه بازگشت در قریه طوس نقشه شوم خود را اجرا نمود و امام(ع) را به شهادت رساند. 🔹از آن روز مشهد شریفِ امام، پناهگاه و ملجأ ارادتمندان و شیعیان حضرتش می‌باشد که افتخاری است برای مردم ایران خصوصاً ما خراسانی‌ها. منبع خبر: روزنامه سراج @ahalieghalam
🔰 خون خوبان خدا ✍ حجت الاسلام ▪️ کار روی زمین نمی‌ماند. اگر و به وظیفۀ خود عمل کنند که هیچ؛ وگرنه خدا با خون خوبانش کار را پیش می‌برد. البته در چنین فرضی وای به حال خواص. ▪️ عده‌ای بعد از شهادت با یک ژست خردورزانه و اخلاق‌مدارانه می‌گویند: رئیسی آدم خوبی بود؛ اما به درد ریاست‌جمهوری نمی‌خورد. در خوشبینانه‌ترین حالت خیلی ساده‌اند؛ چون او اساسا ذخیرۀ خدا بود برای درمان درد ریاست‌جمهوری و بازسازی وجهۀ تخریب‌شدۀ سیاست در جامعۀ ایران. روزهای آینده خیلی چیزها را روشن خواهد کرد. ▪️ ما هیچ باکی از هجمه‌های ناجوانمردانه بدخواهان که یقینا در روزهای آینده و در فضای رقابت‌های انتخاباتی بیشتر هم خواهد شد نداریم. چون باور داریم که به‌قول ، آتش توهین و تحریف حریف نخواهد شد. شهید مظلوم ما نه فقط تراز ریاست‌جمهوری را بالا برد، بلکه سطح ادراک و تحلیل جامعه را هم ارتقاء داد. ▪️ دقیقا با همان منطق و به همان شکل که شهادت فرایند قوی‌شدن محور مقاومت را سرعت داد و زمینه‌ساز شد، شهادت هم به فضل خدا گره کور فاز را باز کرده و به طوفانی در عرصۀ سیاسی کشور منجر خواهد شد. آری؛ «خون خوبان خدا» به هدر نخواهد رفت.
در باب رد صلاحیت لاریجانی ✍ م.ع/ این روز ها بازار بحث و جدلی پیرامون رد صلاحیت ها از جانب شورای نگهبان داغ است. صدر این تحلیل ها و ان قلت ها نیز به رد صلاحیت علی لاریجانی بر می گردد. در باب رد صلاحیت های دیگر حرف زیاد است اما چون دیدم اکثر گفت و گو ها با محوریت رد صلاحیت لاریجانی است باید بگویم از دو منظر می توان به رد صلاحیت لاریجانی نگریست: اول: اینکه مجموعه نظام و شورای نگهبان به دنبال گونه ای از خالص سازی در سیستم و بدنه ی نظام است همانگونه که بسیاری از منتقدان این فرضیه را انتخابات گذشته ریاست جمهوری مطرح کرده بودند. در واقع نظام با حذف گزینه های مخالف سیاست های کلان خود به دنبال روی کار آمدن گزینه ی مورد نظر سیستم با حذف رقبای خطرناک جریان چپ است و در این میان با تایید صلاحیت گزینه ای کم خطر تر در بین جریان اصلاحات به دنبال اخذ نتیجه مطلوب خویش از صندوق های رای است. در این میان قدر مسلم علی لاریجانی یکی از گزینه های مخالف سیاست های جریان راست نظام به حساب می آمده که به مراتب شانس موفقیت بیشتری نسبت به سایر رقبای هم قطار خود داشته است و به همین دلیل ترجیح شورای نگهبان حذف او بوده. با این دست فرمان باید گفت جمهوریت نظام اسلامی در حال لکه دار شدن بوده و اتخاذ این سیاست ها به بیگانگانی سیاسی هر چه بیشتر جامعه ایرانی منجر خواهد شد که شاید یکی از نتایج ملموس آن کاهش مشارکت های انتخاباتی است. دوم : اما نگاه دوم این است که شورای نگهبان بر همان اشکالاتی که در دوره قبل بر لاریجانی وارد ساخته پایبند است و حواشی سیاسی نیز نتوانسته بر استقلال رأی این نهاد تأثیری بگذارد. تحصیل و زندگی تعداد قابل توجهی از بستگان لاریجانی در کشورهای غربی قدر مسلم می تواند در سیاست های وی در امور بین‌الملل تأثیر گذار باشد و این مسئله با توجه به حساسیت های کنونی شرایط جهانی به نفع ایران نخواهد بود. با این پیش فرض باید تصمیم شورای نگهبان را ارج نهاد و استقلال رأی این نهاد را به فال نیک گرفت. الاعمال بالنیات الله عالم
اهل قلم
نخستین دورهمی صمیمی؛ نویسندگان حوزوی خراسان و کانون نویسندگان اهل قلم خراسان با
بزودی دومین دورهمی صمیمی کانون نویسندگان اهل قلم خراسان پیرامون یادداشت، شعر و داستان برگزار می شود. اگر ایده، نظر و یا پیشنهادی در این رابطه دارید با ما به اشتراک بگذارید.. سپاس از همراهی شما...🪴 @ahalieghalam
🔰 نگهبانی از نگهبان ▪️ چند نکتۀ مهم دربارۀ «شورای نگهبان» با تکیه بر منظومۀ فکری «رهبر حکیم انقلاب» ✍️ حجت الاسلام محمدحسین ۱. نهاد قانونی و مقدس ، بر پایۀ دانش و تقوای جمعی از عادل‌ترین و مورداعتمادترین شخصیت‌های حوزوی و دانشگاهی کشور بنا شده و به همین خاطر یکی از مهم‌ترین مظاهر اقتدار و افتخار جمهوری اسلامی است. ۲. تخریب شورای نگهبان یکی از مهم‌ترین اهداف دشمنان اسلام از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی است. به همین خاطر هر کسی که در مسیر تخریب این شورا قدم بردارد، مرتکب عملی غیرعقلی، غیرشرعی و غیرانقلابی شده و خواسته یا ناخواسته با جبهۀ دشمن همراهی کرده است. ۳. تخریب شورای نگهبان فقط در قالب مخالفت با اصل شورای نگهبان رخ نمی‌دهد؛ بلکه در ضمن تضعیف این نهاد از طریق زیر سؤال بردن تصمیم‌های آن نیز محقق می‌شود. ۴. تخریب شورای نگهبان از یک سو به بی‌اعتباری انتخابات و سپس بی‌اعتباری نهادهای مبتنی بر انتخابات منجر شده و از سوی دیگر اسلامیت نظام را خدشه‌دار می‌کند. ۵. شورای نگهبان یقینا در کشف واقع معصوم نیست. اما هرگز نمی‌توان و نباید با مستمسک قرار دادن این عدم عصمت، حجیت قانونی این نهاد و فصل‌الخطاب‌بودن نظرات آن را منکر شد. ۶. با توجه به مصالح اهمی که در محافظت از اصل شورای نگهبان و التزام به تصمیمات این نهاد وجود دارد، هیچ‌کس حق ندارد حتی با یقین به اشتباه شورا، طوری به آن اعتراض کند که تخریب و تضعیفش را به دنبال داشته باشد. ۷. بسیاری از اشکالاتی که در عملکرد شورای نگهبان دیده می‌شود، ناشی از فقدان یا ضعف قانون است. فلذا به‌جای حمله به اعضای این شورا، باید به ارتقاء نرم‌افزار آن کمک کرد. ۸. همۀ منتقدان شورای نگهبان یکسان نیستند. بعضی به‌خاطر مخالفت با اسلام و انقلاب اسلامی و با التفات به اثر مقابله با شورا به انتقاد مشغولند. اما بعضی دیگر به لوازم انتقاد خود توجه نداشته و از اثرات آن غافلند. به امید دفع شر دستۀ اول و تنبه دستۀ دوم. ۹. به موازات تجدیدنظرطلبان و ساختارشکنان، نیروهای انقلاب نیز به برخی از تصمیمات شورای نگهبان، مثل عدم احراز صلاحیت بعضی صالحان و تأیید صلاحیت بعضی ناصالحان انتقاد دارند. اما در عین تلاش برای رفع مشکل، از تضعیف شورا خودداری کرده و به‌خاطر تأمین مصالح اهم، به تشخیص آن تن داده‌اند. ۱۰. آن‌چه گفته شد هرگز به‌معنای نفی ضرورت تلاش برای جبران خطاهای رخ‌داده نیست؛ تلاشی که قطعا به تصمیمات شورای نگهبان برکت داده و زمینۀ جلب بیشتر تفضلات الهی را فراهم می‌آورد.
روحانیت و بازی سیاسی ✍ م.ع/ عزت و اعتباری که روحانیت در تشیع برای خود فراهم ساخته حاصل سال ها خون دل خوردن است. در عصر حاضر این کسب اعتبار به هزار دلیل سخت تر از گذشته نیز شده است. در روزهای اخیر خبر هایی از اعلام موضع برخی از خطبا شهیر کشور منتشر می شود که در زعم حقیر این گونه جانبداری ها در عرصه سیاست، به ضرر روحانیت شیعه خواهد بود. شاید بهترین الگو در این زمینه خود مقام رهبری باشد که در عین اینکه در بطن سیاست است اما هیچگاه در هیچ عرصه انتخاباتی، اقدام به جانب داری در عرصه انتخابات نکرده است. و همچنان این رویه را بهترین رویه برای روحانیت شیعه میبینم، حتی در مقام امام جماعت یک مسجد کوچک که با تلاش های شبانه روزی توانسته اعتباری را برای جریان فرهنگی وابسته به تراث شیعه فراهم سازد. قدر مسلم بازی های سیاسی جدای از سیاست ورزی است و شاید یکی از مهلک ترین سم ها برای نفوذ فرهنگ و اجتماعی روحانیت. @ahalieghalam
مدال‌آوران میدان محبت ✍️ حجت‌الاسلام محمدحسین شنیده‌ای می‌گویند برای بعضی چیزها نمی‌شود قیمت گذاشت؟ مثلا «مدال» که جدای از ارزش ریالی و دلاری فوق العاده، ارزش حقوقی و معنوی فراوانی هم دارد. حالا فکر کن یک جوان جویای نام و طالب تعالی، مدالی که با هزاران زحمت به دست آورده و نشانۀ موفقیت اوست را به دیگری هدیه بدهد. واقعا منطق این کار چیست؟ اصلا آیا منطق و عقلانیتی دارد؟ حتما که دارد. چون اگر نداشت، حُکماً عقلائی همچون «مدال‌آوران المپیادهای علمی» انجامش نمی‌دادند. آری؛ در زمانه‌ای که بعضی‌ها برای رسیدن به امثال این مدال‌ها در میادین مختلف، حاضرند خودشان و وطنشان را بفروشند، این جوان‌های بامعرفت، آن‌ها را به «رهبر انقلاب» هدیه دادند. اما چرا؟ پاسخ آن است که: چون به لذت کم قانع نیستند و می‌خواهند لذت بیشتری را تجربه کنند. به‌دست‌آوردن مدال، به‌گردن‌آویختن مدال، نگه‌داشتن مدال و نمایش‌دادن مدال، قطعا «لذت» دارد؛ اما لذت دیدار محبوب، شادکردن محبوب، ابراز علاقه به محبوب، اثبات محبت خود به محبوب و اعلام وفاداری به راه محبوب خیلی خیلی بیشتر است. جوانان مدال‌آور، قبل از آن‌که «مدال»هایشان را به رهبر محبوبشان بدهند، «دل»هایشان را به او داده بودند؛ دل‌هایی که با معجزۀ «محبت»، از طلا و نقره قیمتی‌تر شده‌اند. به‌قول خواجۀ شیراز: از کیمیای مهر تو زر گشت روی من آری به یمن لطف شما خاک زر شود دانش‌آموزان نخبۀ این کشور مدال‌هایشان را به «محبوب» هدیه دادند تا «مدال محبت» بگیرید؛ و گرفتند. آن‌ها می‌خواستند فقط او را ببینید و با او یک «نماز» بخوانند؛ نمازی که به قول آیة الله بهجت، اگر سلاطین عالم می‌دانستند چه لذتی در آن است، به‌خاطر آن دست از سلطنت خود می‌کشیدند. وه که چه معاملۀ پُرسودی ... مدال دادند، اما در مقابل از «نائب امام زمان ارواحنا فداه» وعدۀ «دعا» گرفتند. مدال دادند، اما از او «چفیه» ـ نماد مجاهدت ـ ، «انگشتر» ـ نشان معنویت ـ و مهم‌تر از انگشتر، «انگیزه» گرفتند. تازه ... همان مدال‌ها را هم از دست ندادند: «مدال‌ها را از شما فرزندانم قبول می‌کنم، اما معتقدم باید نزد خودتان باشد. ‌بنابراین مدال‌ها را که مایۀ سرافرازی است به شما بازمی‌گردانم.» بله دیگر؛ معامله با «خدا» و «دوستان خدا» همه‌اش سود است. هم لذت هدیه به محبوب را چشیدند، هم از باغ وصل او گلی چیدند و هم دوباره به مدال‌هایشان رسیدند؛ مدال‌هایی که چون مقبول محبوب واقع شده و از دست او رسیده‌اند، حالا ارزش و درخشش بیشتری هم دارند. آری؛ مدال‌آوران دلدادۀ ما ثابت کردند می‌توان «علم» را با «عشق»، «سواد» را با «سودا»، «ریاضیات» را با «معنویات» و «محبت» را با «معرفت» جمع کرد. آن‌ها هرچه مدال طلا و نقره داشتند را به رهبر انقلاب تقدیم کردند. دمشان گرم. اما خودشان هم می‌دانند که او به این مدال‌ها نیازی ندارد. چراکه به قول امام صادق علیه السلام، اگر همۀ دنیا را به یک مدال طلا تبدیل کنند، آن را به گردن مؤمن واقعی بیاویزند و این مدال از گردن او بیفتد، آن‌قدر برایش بی‌ارزش است که نه آویخته‌بودنش را متوجه می‌شود، نه افتادنش را. آن‌ها می‌خواستند رهبر انقلاب را خوشحال کنند که کردند. البته این را هم می‌دانند که دغدغۀ این روزهای او چیست و مصمم‌اند که آن را نیز برطرف کنند. آن‌ها می‌دانند خوشحالی او وقتی کامل می‌شود که با «مشارکت حداکثری مردم»، یک «رئیس‌جمهور شایسته و انقلابی»، جای خالی «رئیسی عزیز» را پُر کند. آن‌ها می‌دانند که او برای شکل‌گیری «خیزش علمی» و «جهش پیشرفت» در کشور، به جوانان این مرز و بوم دل بسته؛ جوانانی که خودشان ـ و نه مدال‌هایشان ـ گنج‌های اصلی این کشورند؛ همان‌هایی که می‌توانند تاریخ را عوض کنند. راستی! او ـ همان رهبر محبوب جوان‌های دانشمند و عاشق‌پیشۀ این کشور ـ خودش هم مدال است؛ مدال خدا به ایران اسلامی. او را خدا به ما داده که قدرش را بدانیم و زیر سایه‌اش طعم «زندگی همراه با بندگی خدا» را بچشیم. پس مدال که هیچ؛ جان خودمان را هم نثارش می‌کنیم. @ahalieghalam