این همه کلیشه و تکرار چگونه ممکن است؟!(نقدی بر برنامه سحری رادیو خراسان)
✍️ سید محمدحسین #دعائی
واقعا چرا؟! چه کار دارید میکنید با خودتان و با ما؟! جواب این سرهمبندیها را چگونه خواهید داد؟! این همه کار کلیشهای و تکراری از کجا میآید؟! این همه اعتماد به نفس چطور؟!
با شما هستم آی طراحان و تولیدکنندگان برنامۀ سحری رادیو خراسان! شمایی که نه طراحی میکنید، نه تولید!
عدم خلاقیتتان شاید علت نخواهد؛ اما اصرارتان بر عدم خلاقیت چرا. واقعا علتش چیست؟!
البته فاجعه بزرگتر از این حرفهاست. یعنی رسماً با یک توهین مواجهیم؛ توهین به شعور مخاطب بینوایی که مجبور است پای رادیو بنشیند.
آری؛ سالهاست که در کمال خونسردی، فرصت طلایی سحر را به باد فنا داده و این همه گوش مجانی را دور میریزید. آیا میشود حرص نخورد؟!
از نوای خاطرهانگیز مرحوم صالحی که بگذریم، واقعا هیچ مجری، کارشناس، گزارشگر و میانبرنامه دیگری غیر از آنچه در این سالها بوده ندارید؟ یعنی اینقدر دستمان خالی است که باید برنامۀ هر سالمان عین برنامهٔ سال قبل باشد؟
وقتی قرار است در عرصههای کلان فرهنگی و اقتصادی، تحول ایجاد شود، واقعا زشت نیست که ما از ایجاد تحول در یک برنامۀ موقت رادیویی عاجز باشیم؟
واقعا دوستان قبل از فرارسیدن ماه مبارک رمضان و در جلسات برنامهریزی و هماهنگی خود چه میگویند؟ اصلا جلسهای در کار هست؟ گمان نکنم. درست مثل خانهای که قرار است سالی یکبار میزبان جمعیت زیادی باشد؛ اما متولیان امر، بدون هرگونه زمینهچینی و پیشبینی، درست در همان موعد مقرر درش را باز میکنند و بی آنکه حتی دستی به سر و روی فضای قدیمی و خاکگرفتۀ آن بکشند، به انبوه جمعیت منتظر میگویند بفرمایید داخل!
به خدا ثانیه ثانیۀ این فرصتهایی که هدر میروند، مسئولیت دارد؛ آن هم در شرائط امروز که نیاز به برنامههای مفید رسانهای، از همیشه بیشتر است.
اصلا صحبت آن نیست که چرا نمیتوانید برای سحرهای ماه مبارک، برنامۀ شاد و جذابی درست کنید؛ یا اینکه چرا هر سال، چند آیتم جدید یا چند نغمه، میانبرنامه و آوای تولیدی تازه ندارید؛ یا اینکه چرا به فکر نیازسنجی، مخاطبشناسی، سوژهیابی و طراحی یک منظومۀ محتوایی متناسب با شرائط روز نیستید؛ نه! اینها توقعات خیلی زیادی است. صحبت آن است که بیایید برای رضای خدا، لااقل هر سال یک تغییر کوچک در برنامه ایجاد کنید؛ فقط همین.
بارها نیت کردهام که بروم و دوستان دستاندرکار برنامۀ سحر را پیدا کنم و با آنها حرف بزنم. اما توفیق یار نشده و معلوم هم نیست که بشود. به همین خاطر امیدوارم که این رنجنامه به دستشان برسد و به خواست خدا مؤثر افتد.
با آنکه شدیدا جای تفصیل بود، اما مختصر گفتم؛ شاید از شدت غصه و شاید هم از فرط ناراحتی و بیحوصلگی.
شرح این هجران و این خون جگر
این زمان بگذار تا وقت دگر
پ.ن۱: آنچه عرض شد، هرگز بهمعنای زیر سؤال بردن نیت دوستان و نادیدهگرفتن زحمات آنان نیست. بلکه صرفا دردی بود قدیمی و زخمی بود کهنه که در قالب نقدی نسبتا تند بر قلم جاری شد. پس لطفا نرنجند و به دل نگیرند؛ بلکه جدی بگیرند، بپذیرند و اصلاح کنند.
پ.ن۲: هرکس دیگری هم که سحرهای ماه مبارک رمضان، با شنیدن برنامۀ رادیو خراسان رنج میبرد، حرص میخورد و احساس میکند که دارد به او توهین میشود، لااقل در انتشار این متن سهیم باشد؛ شاید به غیرتی بربخورد و تغییری حاصل شد، ان شاء الله.
#رادیو_خراسان
#ماه_رمضان
#یادداشت
@ahalieghalam
گزارش یک بازخورد
✍️ سید محمدحسین #دعائی
🔸 خوشبختانه با فاصله کمی بعد از انتشار یادداشت حقیر در نقد برنامه سحری رادیو خراسان، یکی از مسئولان محترم صدا و سیمای استان، پیغام داده و ضمن انتقاد از لحن و محتوای سخن، پیشنهاد کردند که بنده بهشکل حضوری با عوامل برنامه سخن گفته و نکاتم را در قالب راهکارهای عملیاتی به آنها منتقل کنم:
سلام علیکم
نقدی از حضرتعالی در خصوص برنامه سحر رادیو دیدم.
از آنجا که دلسوزی در محتوای کلام بود، خواستم نقدی هم حقیر داشته باشم.
از شما که خود را طلبه مینامید خواهشمندم تقوای الهی و البته عدالت را رعایت کنید.
بازنشر مطلبی که رهیافت شماست، آن هم بدون تذکر مخفی به سازندگان برنامه شایسته نیست.
که البته تلاش بزرگواران را در تولید برنامه، مطلوب نظر مخاطب عام میدانم.
دوم اگر پیشنهادی هست خواهشمندم عملیاتی بفرمائید تا حقیر هم مطالبه کنم.
جملات تند و بدون راهکار، جز هدر رفت تلاش مؤمنانه عدهای دغدغهمند اثری نخواهد داشت.
از شما استاد ارجمند خواهش میکنم برای نزدیکشدن نظر و البته ارائه طریق، با تهیهکننده و عوامل برنامه مشورتی داشته باشید.
خداوند همه ما را در پناه خود نگاه دارد.
یا علی
🔹 و اما پاسخ بنده به این پیغام:
علیکم السلام
ضمن آرزوی قبولی طاعات و عبادات و ضمن تشکر از پیگیری حضرتعالی، به عرض میرسد:
۱. اینکه لحن سخنم کمی تند بود را قبول دارم و حاضرم به شکل مقتضی آن را تدارک کنم؛ اما محتوای سخنم را (البته طبق رهیافت خود) مطابق با عدالت و قابلدفاع میدانم.
۲. به نظرم لازم نباشد که نقد یک امر عمومی و علنی، بهشکل مخفی اتفاق بیفتد؛ که اگر لازم بود، هیچ فیلم، داستان و شعری نباید در روزنامهها و خبرگزاریها نقد میشد؛ آن هم وقتی عیب و ایراد کار بهقدری واضح و مورد اصرار است که بههیچوجه نمیتوان احتمال غفلت داد.
۳. در واقع آنچه خلاف تقوای الهی و عدالت است آن است که فردی یا جمعی، با بیتوجهی به ابتدائیترین اصول کار خود، فرصت بهرهمندی از رسانه ملی و بودجه بیت المال را ولو به شکل ناخواسته تضییع کند.
۴. مطلوب نظر مخاطب عام بودن این برنامه هم جسارتا فقط یک ادعاست و دقیقا همان چیزی است که در یادداشت حقیر انکار شده است. بنابراین به بنده اجازه بدهید که این ادعا را از جنابعالی نپذیرم. به علاوه آنکه اصل سخن در قابل ارتقاء بودن برنامه است و نه صرفا مطلوب نظر مخاطب عام بودن. به عبارت دیگر، هرگز نمیتوان و نباید با تکیه بر پذیرش و سکوت مخاطب عام، از تلاش برای تصحیح سلیقه و تکمیل میل او خودداری کرد.
۵. به عرض میرسد که پیشنهاد و راهکار عملیاتی فراوان است. اما جای طرح آنها نه در یک یادداشت کوتاه عمومی یا در این متن، که در جلسات مشورتی و تخصصی است؛ جلساتی که اگر جنابعالی و همکارانتان زمینۀ شکلگیری آنها را فراهم کنید، مایۀ خرسندی بوده و امید میرود که به تغییرات مثبتی در برنامه بینجامد.
۶. بنده در انتهای یادداشتم تأکید کردم که بههیچوجه قصد انکار زحمات و نیات دوستان دستاندرکار را نداشته و صرفا به خروجی عملکرد آنان منتقدم.
۷. امیدوارم که با سعۀ صدر و پیگیری مسئولان محترمی مثل حضرتعالی و با تلاش بیش از پیش دوستان فعال در صدا و سیما، روز به روز بر کیفیت برنامههای دینی رسانه ملی افزوده شده و از حجم غصهها و حسرتهای ما کاسته شود.
در پایان باز هم از شما و دوستان برنامۀ سحر به خاطر لحن نسبتا تند یادداشت خود عذرخواهم و امیدوارم که آن را به پای دغدغهمندی و دلسوزی این حقیر گذاشته و از آن تلقی توهین به دوستان یا نادیدهگرفتن زحمات آنان نفرمایید.
ملتمس دعای خیر شما هستم.
امیدوارم هرچه زودتر این جلسه برگزار شده و مباحث مطرحشده در آن، به ارتقاء کیفی برنامه سحری رادیو خراسان و البته رفع دلگیری احتمالی دوستان منجر شود، ان شاء الله.
#یادداشت
#رادیو_خراسان
#ماه_رمضان
@ahalieghalam
اهل قلم
گزارش یک بازخورد ✍️ سید محمدحسین #دعائی 🔸 خوشبختانه با فاصله کمی بعد از انتشار یادداشت حقیر در نق
گزارش یک جلسه
✍️ سید محمدحسین #دعائی
روز گذشته، به دعوت عزیزان سازمان صدا و سیما، در جلسه ارزیابی برنامه سحرگاهی رادیو خراسان شرکت کردم.
شکر خدا جلسه نسبتا خوبی بود.
بعد از پخش خلاصۀ یکی از قسمتهای برنامه، هر یک از حاضران نظرات خود را بیان کردند. بنده هم بعد از قدردانی و ابراز خرسندی از حضور در جلسه، صرفا رئوس برخی از نکات انتقادی و اصلاحی که به ذهنم میرسید را عرض کردم. در پایان نیز دوستان دستاندرکار، ضمن ابراز ناراحتی از یادداشت انتقادی حقیر و دفاع از نتیجۀ زحمات خود، به طرح برخی از موانع و مشکلات کار پرداختند.
البته ناگفته نماند که علیرغم سعه صدر مسئولان محترم و برخورد بسیار خوب عزیزان، متأسفانه نه فرصت کافی و فضای مناسبی برای طرح دقیق همه نکات و مطالب فراهم بود و نه چشمانداز روشن و ساز و کار مشخصی برای تحول در برنامه تعریف شد.
در پایان تذکر دو نکته را ضروری میدانم:
۱. برنامۀ «نسیم سحری» ـ مثل دیگر برنامههای رمضانی صدا و سیما ـ نقطۀ تلاقی سه امر مهم، یعنی: «ماه مبارک رمضان»، «رسانه» و «نیازهای فکری، فرهنگی و معنوی جامعه» است. فلذا جا دارد که هم سرمایهگذاری ویژهای روی این برنامه صورت گرفته و هم حساسیت ویژهای نسبت به ارزیابی آن وجود داشته باشد.
۲. همیشه افراد حاضر در میدان، یک قدم از بقیه جلوترند. به همین خاطر، خداقوت عرض میکنم به دوستان برنامه و امیدوارم که خداوند پاداش خدمت به روزهداران و توفیق ارتقاء در این خدمت را به ایشان عنایت کند.
#یادداشت
#رادیو_خراسان
#ماه_رمضان
@ahalieghalam
اهل قلم
گزارش یک جلسه ✍️ سید محمدحسین #دعائی روز گذشته، به دعوت عزیزان سازمان صدا و سیما، در جلسه ارزیابی
پیشنهادهایی برای بهبود برنامۀ سحر رادیو خراسان
✍️ سید محمدحسین #دعائی
بخش نخست
۱. قبل از هرچیز لازم است که یک کار پیمایشی و آماری دقیقی نسبت به برنامه صورت بگیرد؛ اینکه در مجموع چقدر مخاطب دارد؛ چقدر مورد رضایت است؛ چه تعدادی از مخاطبان، از چه زمانی با برنامه همراه میشوند؛ هر آیتم چقدر طرفدار دارد و ... .
۲. برنامۀ «نسیم سحری»، در شرائط موجود، کمترین نسبتی با تاریخ پخش خود نداشته و بهگونهای است که اگر گفته شود مثلا ده سال قبل تولید شده، بهراحتی قابلپذیرش است. به عبارت دقیقتر، در وضعیت فعلی برنامه، نه تفاوت خاصی با وضعیت سالهای قبل دیده میشود، نه نوآوری و خلاقیت ویژهای مشاهده میگردد و نه نشانهای از شرائط روز جامعه وجود دارد. تا آنجا که بهعنوان مثال، چندین سال است مجری محترم، در لحظات منتهی به اذان صبح، شعری از مرحوم فیض کاشانی با مطلعِ «نسرشتهاند در گلم الا هوای دوست» را ـ آن هم بهشکل غلط ـ تکرار میکنند. بر همین اساس، راهبرد اصلی برای ایجاد تحول در برنامه عبارت است از: «تکرارگریزی»، «بهروزرسانی» و «اولویتمحوری». یعنی اولا باید از تکرار آنچه در گذشته بوده فاصله گرفت، ثانیا باید در فرم و محتوا بهروز شد و ثالثا باید نیازها و اولویتهای جامعۀ امروز را در نظر داشت.
۳. از آنجاییکه ماه مبارک رمضان، «بهار معنویت» و «عید اولیاء الهی» است، کاملا بهجاست که فضای کلی برنامه، فضایی شورانگیز و نشاطآور باشد؛ نه فضایی آمیخته با محافظهکاری و خمودگی. بهعلاوه آنکه اساسا ایجاد جذابیت در فعالیتهای دینی، یکی از مهمترین اولویتهای امروز جامعۀ ماست. بر همین اساس، برنامۀ «نسیم سحری» باید برنامۀ سرزنده و رویپایی باشد که علاوه بر بخش اعلام وقت اذان به افق شهرهای مختلف، در بخشهای دیگر آن نیز نشانهای از «زندهبودن» و «زنده اجراشدن» دیده شود؛ برنامهای که پویایی، در همۀ اجزاء فرمی و محتوایی آن، خصوصا در اجراء مجری و ریتم آیتمها به چشم آمده و مخاطب با انگیزۀ شنیدن آن از خواب برخیزد؛ برنامهای سراسر جذابیت؛ و نه صرفا ابزاری برای اطلاع از مقدار وقت باقیمانده تا اذان.
۴. همانطور که گذشت، یکی از مهمترین ابعاد تحول در برنامۀ «نسیم سحری»، تحول محتوایی، با رویکردِ «اولویتمحوری» است. برخی از مهمترین موضوعات و مسائلی که هم با فضای کلی برنامه تناسب داشته و هم پرداختن به آنها جزء نیازهای فکری و فرهنگی جامعۀ امروز به شمار میرود، از این قرار هستند:
▫️ ماه رمضان (هویت، فضیلت، مراقبات)
▫️ تقوا، تهذیب، خودسازی (معنا، مراتب، راهکار)
▫️ روزه (فلسفه، احکام، آداب، مراتب)
▫️ قرآن (هویت، جایگاه، درسها)
▫️ دعا (اهمیت، آداب، شبهات)
▫️ مسجد (هویت، جایگاه، کارکرد مطلوب)
▫️ استغفار (چیستی، چرایی، چگونگی)
▫️ سحر، شبزندهداری، تهجد، نماز شب
▫️ مظاهر معنویت در ماه رمضان و نقش انقلاب اسلامی در رشد آن (مثل: نماز جماعت، مجالس جزءخوانی، جلسات سخنرانی و مناجات، مراسم احیاء، نماز عید فطر)
▫️ وجوه اجتماعی ماه رمضان (مثل: اطعام، افطاری ساده، مواسات، صلۀ رحم، مهربانی، حسن خلق، رفع کدورتها، اداء حقوق)
▫️ شبهای قدر
▫️ امیرالمؤمنین و امام حسن علیهما السلام
▫️ حرمت روزهخواری علنی و ارتباط آن با امر به معروف و نهی از منکر
▫️ رؤیت هلال، سال و ماه قمری
▫️ امت اسلامی، اتحاد مسلمین، روز قدس
▫️ عید فطر
۵. در راستای نکتۀ قبل، توجه به این نکته نیز ضروری است که ماه رمضان، اگرچه بهطور خاص «ماه روزهداری» است، اما در واقع «ماه دینداری» است. به همین خاطر جا دارد که در این ماه، بهطور کلی از چیستی، چرایی و چگونگی دین، جایگاه عبادت، اطاعت، عبودیت و ولایت در دین و همچنین مباحث بسیار مهمی مثل جامعۀ دینی، سبک زندگی دینی، تربیت دینی، ظاهر و باطن دین، عرفان، معنویت و شبهات مربوط به دینداری در جامعۀ امروز، خصوصا شبهات بحث حجاب و عفاف صحبت شود.
۶. پرداختن به ادعیۀ ماه مبارک رمضان، خصوصا دعای ۴۴ و ۴۵ صحیفۀ سجادیه، دعای افتتاح و دعای ابوحمزه نیز یکی دیگر از اولویتهای محتوایی است.
۷. مجموعه مباحث مرتبط با امر تغذیه و سلامت، البته با رویکرد روزهداری، مثل آنچه برای تقویت بدن مفید است، آنچه به رفع عطش کمک میکند، آنچه برای محافظت از معده لازم است، آنچه بوی بد دهان را از بین میبرد و آنچه برای نوجوانان، سالمندان یا افراد مریض مناسب است، یکی دیگر از مواردی است که میتوان در برنامۀ سحرهای ماه مبارک رمضان به آن پرداخت.
ادامه دارد...
@ahalieghalam
مهدی نصیری؛ از «توهین به اولیاء خدا» تا «دفاع از اسلام سکولار و لیبرال»
به مناسبت فرا رسیدن ۱۲ رمضان، سالروز رحلت حاج سید هاشم حداد رضوان الله علیه
✍ سید محمدحسین #دعائی
درست است که «مهدی نصیری» بهخودیخود اصلا مهم نیست، اما از بد حادثه، در موقعیتی قرار گرفته است که اگر مواجهۀ درستی با او صورت نگیرد، میتواند جمعیتی را با افکار بیاعتبار خود همراه کرده و بر زحمت اساتید فکر و مجاهدان راه خدا بیفزاید. از همین رو، لازم است که گاه و بیگاه، یکی از اهالی اندیشه و قلم، با ایثار فراوان، از اولویتهای کاری خود صرف نظر کرده و به نقد سخنان او بپردازد؛ همان سخنانی که بررسی سیر آنها، حاوی درسها و عبرتهای فراوانی برای اهل بصیرت است.
بگذارید جور دیگری بگویم: وضعیت این روزهای مهدی نصیری، انسان را یاد این شعر عارف شوریدهدل و شاعر شیرینسخن، جناب مولوی میاندازد:
چون خدا خواهد که پرده کس درد
میلش اندر طعنۀ پاکان برد
آری؛ آن زمان که نصیری، علیرغم همۀ دلسوزیها، تلاشها و اتمام حجتها، مرزهای «استدلال»، «انصاف» و «ادب» را زیر پا گذاشته و بیمحابا زبان به هتک حرمت جمعی از پاکترین پاکان عالَم، یعنی حکماء و عرفاء راستین میگشود، کاملا معلوم بود که روزی، نه تنها از «آرمانهای انقلاب اسلامی»، بلکه از «اصول اساسی دین» نیز عدول کرده و چنین بنویسد:
«زنانی شجاع عزم جدی کردهاند تا با برداشتن روسری خود در اعتراض به اسلام جباری، از حق آزادی انتخاب خود دفاع کنند و استبداد و تمامیتخواهی نظام را به چالش بگیرند و از همین رو تسلیم پروپاگاندا و تهدیدهای حکومت نمیشوند. شاید تنها در یک حکومت دینی، از نوع و مدل جمهوری اسلامی و مبتنی بر ولایت مطلقه فقیه است که عملنکردن به یک حکم شرعی مانند حجاب، دستاورد بزرگتر آزادیخواهی و استبدادستیزی را در پی دارد و در مقام تزاحم بین اهم و مهم، در جایگاه اهم قرار میگیرد. آیا فقیه شجاعی یافت شود که فتوا به مأجوربودن بیحجابانی دهد که برای اصلاح یا محو حاکمیت استبدادی که ام المفاسد است، مقاومت میکنند؟!»
۱۲ ماه مبارک رمضان، سالروز رحلت یکی از برجستهترین شاگردان مکتب عرفانی نجف، یعنی «جناب حاج سید هاشم حداد رضوان الله علیه» است؛ همان عارف بزرگی که بعد از برگزاری مراسم بزرگداشت او در سال ۹۸، مهدی نصیری در یادداشتی با عنوانِ «غلو عرفانی؛ خطری برای شریعت و عقلانیت در حوزههای علمیه»، نوشت:
«پنجشنبه مجلس گرامیداشتی برای سید هاشم حداد ـ موسوم به روح مجرد ـ در مشهد مقدس، با سخنرانی چند تن از روحانیون، از جمله امام جمعۀ موقت تهران جناب آقای صدیقی برگزار شد. ... سید هاشم حداد که در اطلاعیۀ مراسم، از او با عنوان عارف کامل شیعی یاد شده کیست و شاخصهها و اندیشههای عرفانی او کدام است؟ ... نعلبندی عوام و متوهم ... که کمترین ارزشی برای علم و فقاهت و تفکر و عقلانیت قائل نیست. ... [پیروان این جریان] برای چند انسان معمولی، مقامات خدایی و فوق مقامات انبیاء و اهل بیت علیهم السلام قائل هستند و عن قریب است که کارگاه تولید انبوه خدا و یا حداقل کارگاه معصومسازی دایر کنند و همۀ مقدسات را به بازی بگیرند. ... [این جریان] شریعت و عقلانیت را به مسلخ میبرد و مردم را مریدان گوسفندصفت خود میخواهد.»
نگارنده نیز در همان ایام، جوابی به این یادداشت نصیری داد که شاید بازنشر آن خالی از لطف نبوده و به فهم علت این همه انحراف و التقاط او در این روزها کمک کند.
اعاذنا الله من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا.
#یادداشت
#عرفان
#مرحوم_حداد
@ahalieghalam
خوشا این بزم قرآنی/ در ستایشِ «برنامۀ محفل»
✍️ سید محمدحسین #دعائی
🔸 بنا بر نقل دهخدا، «محفل» در لغت، یعنی: جای گرد آمدن، محل ازدحام، محل اجتماع اهل منبر، محل اجتماع اهل طرب، محل قضاوت، محل مؤانست و موافقت، محل اتفاق و عهد و پیمان، میهمانی، گفتگوی دوستانه و بزم. بر همین اساس، اسمِ «برنامۀ محفل» کاملا با مُسمّی است؛ چون این برنامه، همۀ اینها بود: هم جایی بود برای اجتماع خانوادهها در وقت افطار؛ هم محلی بود برای نشر علوم و معارف قرآنی؛ هم میدانی بود برای ایجاد نشاط معنوی؛ هم فرصتی بود برای سنجش عیار پیشروان و داعیهداران؛ هم محیطی بود برای تقویت انس با قرآن؛ هم بهانهای بود برای تجدید عهد با کتاب خدا؛ هم مکانی بود برای یک دورهمی دینی؛ و هم فضایی بود برای برپایی یک «بزم قرآنی».
🔹 یکی از حقائق تلخی که در روز قیامت جلوه میکند، شکوۀ رسول خدا صلی الله علیه و آله از امت خود، بهخاطر بیاعتنائی به «قرآن» و کوتاهی آنان در اداء حق این کتاب آسمانی است: «وَ قَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا.» (فرقان/۳۰) البته طبق بعضی از روایات (ن.ک: بحار الأنوار، ج۸۰، ص۳۶۸) خود قرآن نیز این گلایه را به درگاه الهی عرضه میدارد.
بر همین اساس، میتوان به اهمیت قرآن کریم و ضرورت توجه ویژه به این معجزۀ جاوید الهی پی برد؛ همچنانکه میتوان لزوم تلاش برای رفع مهجوریت از آن در جامعۀ اسلامی را نیز نتیجه گرفت؛ و این مهم، همان هدف والا و ارزشمندی است که «برنامۀ محفل» بهدنبال تحقق آن بوده است. به عبارت دیگر، «برنامۀ محفل» تلاشی بود برای: معرفی قرآن بهعنوان یک پدیدۀ دوستداشتنی، رخنه در حصار بیگانگی بعضی از مردم با کلام الله مجید و ایجاد زمینۀ لازم برای آشتی ایشان با ثقل اکبر؛ آن هم در وضعیتی که جبهۀ فکری، فرهنگی، رسانهای و تبلیغاتی دشمن نیز با تمام توان، بهدنبال تخریب جایگاه قرآن در میان مسلمین و قطع پیوند معرفتی و عاطفی آنان با این کتاب آسمانی است.
🔸 ارائۀ هرگونه تحلیل، ارزیابی، انتقاد یا پیشنهادی نسبت به «برنامۀ محفل»، باید با لحاظ نکتۀ پیشگفته صورت گیرد؛ زیرا در غیر این صورت، با فهرستی از اشکالات بعضا ناموجه مواجه خواهیم شد که نه تنها گرهی از کار فروبستۀ کشور در عرصۀ فعالیتهای رسانهای نخواهد گشود، بلکه جوانههای مبارکی همچون «برنامۀ محفل» را نیز خواهد خشکاند.
عناوین برخی از مهمترین نکات:
▫️ تلاش برای غلبه بر قالبهای تلویزیونی و بومیسازی آنها
▫️ عبور از کلیشههای رایج در برنامههای معارفی صداوسیما
▫️ جمع بینِ «معنویت» و «جذابیت»
▫️ معرفی بخشی از سرمایههای قرآنی ایران اسلامی به مخاطبان داخلی و خارجی
▫️ زمینهسازی برای تثبیت جایگاه جمهوری اسلامی در میان کشورهای اسلامی
▫️ تصحیح ذهنیت منفی بخشی از مسلمانان نسبت به تنها حکومت شیعی جهان
▫️ توجه متناسب به رشتههای مختلف قرآنی، یعنی: حفظ، قرائت و مفاهیم
▫️ عدم غفلت از مواردی مثل: همخوانی، تواشیح و سرود
▫️ دعوت از اقشار و اصناف گوناگون قرآنی، از اقوام، مذاهب و ملیتهای مختلف
▫️ ارائۀ الگویی برای جمع بینِ «قرآن» و «عترت»
▫️ بازتابدهندۀ هویت وحدتآفرین قرآن کریم
▫️ ترکیب متناسب و مهندسیشدۀ داوران
▫️ ابداع سبک جدیدی از «انتقال معنا» و «تبیین»
▫️ عبور از مرحلۀ «تلاوت» به فضای «درسآموزی از قرآن» برای «زندگی امروز»
▫️ توجه ویژه به موضوعِ «فرزندآوری»
▫️ نشاندادن عدم جداییِ «دین» و «قرآن» از «دنیا»
▫️ اثبات عدم افتراقِ «دین» و «معنویت» از «زیبایی»، «هنر» و «لطافت»
▫️ مقابله با انحصارگرایی برخی از سلبریتیهای پُرمدعا در عرصۀ «هنر» و «رسانه»
▫️ برخورداری از رویکردی متفاوت نسبت به مسئلۀ «زنان»
▫️ ارائهٔ یک خروجی رسانهای از «نگاه جدید جمهوری اسلامی به زن مسلمان»
▫️ آشناکردن مخاطبان با بعد هدایتگرانۀ قرآن در فضای بروندینی
▫️ ترویجِ «فرهنگ اذانگویی» برای «تثبیت جایگاه نماز در جامعه»
▫️ ایجاد یک «فضای معنوی صمیمی» با خودداری از زیادهرویهای فرمی
▫️ اقناع مخاطبان خاص و تهیۀ خوراک رسانهای مناسب برای آنان
▫️ بیدارسازی وجدان معنوی عموم مردم
متن کامل را اینجا بخوانید: mehrnews.com/x322wQ
🏷 #اهل_قلم #یادداشت
@ahalieghalam
اعتراف به «اهمیت ایران در نظم جدید جهانی» ||| تأملی در مقالۀ اخیر روزنامۀ «وال استریت ژورنال»
✍️ سید محمدحسین #دعائی
🔸 در روزهای گذشته، مقالۀ اخیر روزنامۀ «وال استریت ژورنال»، با تیترِ "Iran’s New Friends: Russia and China"، با موضوعِ «اتحاد ایران، روسیه و چین» و به قلمِ «دیوید اس کلود» ـ خبرنگار مستقر در دبی ـ بازخوردها و تحلیلهای مختلفی را بهدنبال داشته است. در همین رابطه به چند نکته اشاره میکنم:
🔹 همانطور که انعکاس مقالۀ مورد بحث با عنوانِ «انقلابی جدید و بزرگ در راه است» ـ که نه در تیتر و نه در متن مقاله، اثری از آن نیست ـ نادرست بود، بسیاری از ترجمهها و تفسیرهایی که از این مقاله و طرح ضمیمهشده به آن ارائه شد هم غلط بود.
🔸 بهعنوان مثال، در این مقاله از «ایران»، بهعنوان یک "Junior partner" برای «روسیه» و «چین» یاد شده است. اما بعضیها با اعتماد به برگردان ابتدائی گوگل، این ترکیب را به «شریک کوچک» ترجمه کرده و آن را تحقیرآمیز دانستهاند. غافل از آنکه تحلیلگرانی قبلا از همین ترکیب، برای توصیف نسبتِ «روسیه» با «چین» استفاده کردهاند و معنای دقیق آن، «شریک جوان، تازهوارد و دارای مسئولیت، قدرت یا نفوذ کمتر» است.
🔹 مهمترین سخن مقالۀ مورد بحث، تصریح بر «آشکارشدن نشانههای یک نظم جدید جهانی» و ارائۀ تحلیلی از «نقشآفرینی بازیگران مختلف ـ از جمله ایران ـ در این نظم جدید» است؛ همان سخن مهمی که در طول یکسال گذشته و مدتها پیش از آنکه خیلیها به آن بپردازند، بارها از سوی «رهبر معظم انقلاب» مورد تأکید قرار گرفته بود، اما عدهای کوتولۀ کندذهن و کجفهم یا تعدادی غربزدۀ مکار و نابهکار، با کمال حماقت یا وقاحت، به انکار یا تمسخر آن میپرداختند و هنوز هم از رو نمیروند.
🔸 روزنامۀ «وال استریت ژورنال»، بر موفقیتِ «ایران» در پیوستن به یک «اتحاد ضدغرب» (Anti-Western alliance)، با حضورِ «روسیه» ـ که ایالات متحده و برخی از هنجارهای نظم بین المللی را به چالش کشیده ـ و «چین» ـ که میتواند نظم جهانی مبتنی بر قوانین بین المللی را در هر نقطهای از دنیا تغییر دهد ـ تأکید میکند؛ و این یعنی:
اولا هندسۀ سیاسی جهان، بهنفعِ «شرق» و ضدِ «غرب»، در حال تغییر است؛
و ثانیا «ایران»، با نقشآفرینی جدی در روندها و فرایندهای منجر به این تغییر، توانسته است «بقاء» و «امنیت» خود را تضمین کند.
🔹 اعتراف به موفقیتها و دستاوردهای «ایران» در نتیجۀ اتحاد با «روسیه» و «چین»، مطلب دیگری است که در مقالۀ «وال استریت ژورنال» به چشم میخورد. خروج از شرائط موسوم به انزوا، باز کردن یک کانال اقتصادی جدید، عبور از مانع تحریم، نجات از فوریت توافق هستهای با غرب، تقویت بنیۀ نظامی خود در خاورمیانه و نهایتا تضعیف جایگاه ایالات متحده و متحدانش در منطقه، بعضی از موفقیتها و دستاوردهای ایران است که مقالۀ مذکور به آنها اشاره میکند.
🔸 در کنار ارائۀ گزارشی از تحولات جاری در جهان، «القاء یک خط تبلیغی جامع برای حمله به جمهوری اسلامی و جلوگیری از تداوم موفقیتهای او» نیز یکی از اهداف البته پنهانِ «وال استریت ژورنال» از انتشار این مقاله است؛ همان خطی که میتوان از «تأکید بر ناسازگاری تعامل ایران با روسیه و چین، با شعار نه شرقی، نه غربی» بهعنوان چکیدۀ آن یاد کرد. حال آنکه این شعار، منافیِ «سلطهپذیری سیاسی»، «وابستگی اقتصادی» و «التقاط معرفتی» است، نه منافیِ «همکاریهای استراتژیک»، «علیه دشمن مشترک دارای اولویت»، «برای تأمین منافع ملی»؛ همان همکاریهایی که از منطق علوی، عقلائیِ «دشمن دشمن تو، دوست توست» تبعیت کرده و حتی اذهان بسیط کودکان و نوجوانان هم ضرورت آن را درک میکنند، اما ذهن عدهای مثلا سیاستمدار و تحلیلگر، خیر.
🔹 پاراگراف آخر مقالۀ «وال استریت ژورنال»، با ارائۀ این جمعبندی که گسترش روابطِ «ایران» با «روسیه» و «چین»، او را بهقدری قوی نخواهد کرد که بتواند «آمریکا» را از منطقه بیرون کرده یا «اسرائیل» را نابود کند، از مهمترین نگرانی غرب برای آیندۀ تحولات جهانی، پرده برداشته است؛ همان آیندهای که البته اعتراف مقالۀ مورد بحث به تأثیر جبههبندیهای جدید در «افزایش طول عمر جمهوری اسلامی برای مدتی نامحدود»، قطعیبودن وقوع آن را نوید میدهد.
#اهل_قلم
#یادداشت
#نظم_جدید_جهانی
@ahalieghalam
افراط در نفهمیدن!
▪️ نقیضهای بر سه یادداشت اخیر مهدی نصیری با عنوانِ «آری؛ من یک افراطی بودم»
✍️ سید محمدحسین #دعائی
🔸 مهدی نصیری اخیرا نوشته است اگر من، در دورۀ مدیریت روزنامۀ کیهان، افراطی بودهام ـ که بودهام ـ معلوم میشود رهبری هم افراطی بودهاند؛ زیرا عملکرد من در آن دوره، مورد تأیید و حمایت ایشان بوده است. اما:
🔹 اولا، اینکه رهبری ـ بهمقتضای جایگاه خود و ضرورتهای ادارۀ جامعه ـ از جهتگیری اصلی او حمایت میکردهاند، هیچ منافاتی با این ندارد که بعضی از کارهایش را هم صحیح نمیدانستهاند.
🔸 ثانیا، اصل افراط نصیری، نه مربوط به دورۀ فعالیت او در کیهان، که اتفاقا مربوط به دورههای بعد از آن است؛ دورۀ کنارهگیری از سیاست، دورۀ اخباریگری، دورۀ غربستیزی، دورۀ مخالفت با فلسفه و عرفان و دورۀ تضاد با اساس انقلاب اسلامی؛ همان دورههایی که در هیچکدام، از حمایت رهبر معظم انقلاب خبری نیست.
🔹 و ثالثا، این سخن، شاهد دیگری است بر اینکه نصیری، نه تصور درستی از جایگاه رهبری در جامعه دارد، نه تلقی کاملی از واقعیتهای ادارۀ کشور. یعنی واقعا نمیفهمد که نه دفاع رهبری از یک نیروی فعال در بدنۀ اجرائی، بهمعنای تأیید همۀ کارهای اوست و نه ادارۀ امور کشور، جز با مدارا، تعامل، واقعبینی، مصلحتاندیشی، بهرهگیری از توان موجود و تربیت تدریجی نیروها ممکن است.
🔸 آری؛ واقعیت آن است که گاه بهخاطر بعضی از ضرورتها و مصلحتها، باید با کسی مثل مهدی نصیری هم کار کرد؛ همو که پایههای فکری و روحی محکمی نداشت، اهل استقامت در راه خدا نبود، قدر حمایتها و هدایتهای رهبری را ندانست، خودش را بهدست تردیدها سپرد، قدم به قدم از جبهۀ انقلاب فاصله گرفت، با دشمنان کینهتوز اسلام و جمهوری اسلامی همپیاله شد، گوی التقاط و سقوط را از همگان ربود، زیر علم لیبرالیسم و پلورالیسم سینه زد و این روزها متوهمانه در اندیشۀ برپایی یک جمهوری سکولار است.
🔹 پناه میبریم به خدا ...
#یادداشت
#اهل_قلم
#مهدی_نصیری
@ahalieghalam
این صدای گرفته
دلنوشتهای بهبهانۀ سیوچهارمین سالگرد آغاز رهبری حضرت آیة الله خامنهای
✍️ سید محمدحسین #دعائی
دیروز، پیر پیلافکن ما، در هشتاد و چهار سالگی، هفتاد دقیقه در مراسم بزرگداشت رحلت امام بزرگوار سخنرانی کرد و البته صدایش گرفت.
میخواهم از همین صدای گرفته بنویسم؛ همین صدای گرفتهای که شنیدنش دلمان را باز میکند؛ همین صدای گرفتۀ راهگشا.
صدایی که از سالها تکرار حق گرفته، نه از خستگی.
صدایی که گرفتگیاش عجین با پختگی است.
صدایی که در عین گرفتگی، دروازههای حکمت را به روی بشر امروز گشوده است.
صدایی که در پیچ و خم کوچههای شلوغ دهکدۀ جهانی، حامل پیغامهای مهمی از هفت شهر عشق است.
صدایی که به رغم بدخواهان عنود و حسود، اگرچه گرفته، اما همچنان در جهان طنینانداز است.
آری؛ این صدای حقیقت، صدای اصالت و صدای معنویت است؛
این صدای انقلاب اسلامی است.
صدایی که قرآنگونه، غبارروب قلب مؤمنان است و آیینۀ دق منافقان.
صدایی که بهسان نسیم، دل تفتیدۀ مستضعفان را خنک میکند.
صدایی که همچون گردباد، بساط مستکبران را در هم میپیچد.
صدایی که درسها داده است، سخنها رانده است، خطبهها خوانده است و یادگارهایی ماندگار آفریده است.
صدایی که شجاعت و مظلومیت علوی را، هیبت و حکمت حسنی را و عزت و غربت حسینی را با هم دارد.
صدایی که شبها نالیده است و روزها غریده.
صدایی که به رنگ خداست.
صدایی که هیچوقت کمفروشی نکرده؛ چه قبلها ـ در اوج جوانی ـ که لاجرعه گوش را سیراب میکرد؛ و چه حالا ـ در پختگی پیری ـ که پیالهپیاله مینوشاند.
آری؛ ما با این صدا بزرگ شدهایم.
ما ـ جوانهای انقلاب ـ چهل سال است که داریم با این صدا زندگی میکنیم.
این صدا، موسیقی متن زندگی ماست.
تُن این صدا، طنین این صدا، جوهر این صدا، رنگ این صدا، مردانگی این صدا، پختگی این صدا، ملاحت فارسی این صدا، لحن عربی این صدا، گویش معیار این صدا، لهجۀ خراسانی و آذری این صدا و خلاصه جذابیت و نورانیت این صدا، همۀ عشق ماست.
ما در تمام این سالها،
با طنازی این صدا خندیدهایم و با بغض آن گریستهایم.
با وقار آن آرام شدهایم و با شور آن به هیجان آمدهایم.
با طمأنینۀ آن بر بالش امنیت آرمیدهایم و با نهیب آن از خواب غفلت پریدهایم.
با لرزش آن لرزیدهایم و در آغوش غرش آن غنودهایم.
ما درس دین و دنیا را با این صدا آموختهایم.
صدایی که صلابت خمینی و لطافت طباطبائی، در آن به هم رسیدهاند.
صدایی که هم ترنّم عرفان را دارد و هم طنین حماسه را.
این صدا شاید گاهی بگیرد، اما هیچوقت گم نمیشود؛ چون در حافظۀ تاریخی جهان ثبت است؛ چون صدای سخن عشق است.
پس برای همیشه ماندن، باید در این صدا گم شد؛ و شدهایم.
این صدا ـ این صدای سحرآمیز و خاطرهانگیز ـ همۀ هویت ماست.
این صدا، تصویر حقیقی پروفایل ما در دنیای لبریز از مجاز امروزی است.
این صدا، نه فقط صدای ملت ایران، که صدای امت اسلامی است؛ صدای همۀ مظلومان و مستضعفان جهان.
آری؛ دیروز این صدا گرفته بود؛ و چرا نگرفته باشد؟
اصلا اگر نگرفته بود تعجب داشت.
کسیکه سالهاست حنجرهاش را خنجر کرده است و تیزی کلامش را بر قلب تاریک اهریمن فرومیبرد، باید هم صدایش بگیرد.
تازه این گرفتگی صدا چه اهمیتی دارد، وقتی پیرنامرد مفلوک و خرفت حاکم بر مثلا ابرقدرت دنیا، تا یک مزخرف نامربوط نگوید یا زمین نخورد، روزش شب نمیشود؟
الغرض، گرفتگی صدای رهبر عزیزتر از جان ـ که عمرش دراز و پرچمش همیشه بر فراز باد ـ عجیب نیست؛ بلکه این صافی صداهای ماست که عجیب است.
آری؛ باید مجروح جهاد تبیین شد که اجرش از شهادت اگر بیشتر نباشد، کمتر نیست.
#اهل_قلم
#یادداشت #رهبر_معظم_انقلاب
@ahalieghalam
نقد نگاه «نصیری» به «آموزههای رضوی»
✍ حجتالاسلام #دعائی
🔰 کوردلی و کجفهمی اطرافیان، اصلیترین عامل غربت معصومان
🔸 حدود ۱۱ سال قبل، در ایام شهادت حضرت رضا علیه السلام، مهدی نصیری در یادداشتی با عنوانِ «نفی مبانی فلسفی و عرفانی در آموزههای توحیدی امام رضا علیه السلام» به آدرس:yun.ir/auotz2
نوشت:
در سالروز شهادت دهمین حجت معصوم الهی و هشتمین خلیفه الهی پس از رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ حضرت علی بن موسی الرضا ـ علیه آلاف التحیة و الثناء ـ بر مظلومیت آن حضرت که به زهر جفا و کین مأمون عباسی مسموم شد و غریبانه به شهادت رسید، به حق میگرییم. اما جا دارد در این ایام، مظلومیت و غربت جگرسوزتر آن امام معصوم و دیگر امامان را یه یاد آوریم که عبارت است از کوتاهکردن دست امت از دریافت معارف زلال و وحیانی این حجج معصوم الهی و حاملان علم مصبوب با دسیسههای اموی و عباسی.
بنیامیه و بنیعباس با ایجاد جریانهای فکری و فرهنگی بدلی و با ضرب سکههای تقلبی حکمت و عقلانیت از طریق راهاندازی نهضت ترجمه متون فلسفی و عرفانی یونانی و در یک کلام با ایجاد بیت الحکمه یونانی در برابر بیت العترة نبوی، راه را بر نشر عقلانیت واقعی و حکمت حقیقی سد کردند.
این که امروز حتی در عالم تشیع، اندیشههای ارسطو و افلاطون و افلوطین رسوخ کرده و معارف عقلانی و برهانی و حِکمی اهل بیت علیهم السلام را در عرصه توحید و دیگر اصول اعتقادی به محاق برده است، نتیجه همان دسیسه اموی و عباسی است. بنابراین جای دارد در چنین ایامی علاوه بر گریستن بر مظلومیت و ستمی که بر ابدان شریف امامانمان رفته است، بر غربت و جفایی که بر معارف و تعالیم زلال و الهی آنان تحمیل شده نیز بگرییم و در حد وسع در صدد احیا و ترویج این معارف برآییم.
در این مقال و مجال کوتاه بر آنیم اشارهای به آن بخش از تعالیم امام رضا علیه السلام داشته باشیم که ناظر به رد اندیشه و مبنای فلسفی و عرفانی است و بیانگر مسیر جدای مدرسه اهل بیت علیهم السلام از مدرسه فلسفه و عرفان یونانی در مسأله مهم و اساسی توحید و معرفت الله است ... .
🔹 بنده نیز در پاسخ او نوشتم:
به فرمایش مرحوم علامه آیة الله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی اعلی الله مقامه الشریف، «يكى ديگر از جهات غربت امام رضا عليه السّلام آنست كه: مطالبى بس نفيس و عالى در باب معرفت و توحيد ذات مقدّس تعالى بيان فرموده است كه در عيون أخبار الرّضا و سائر كتب مسطور است و روى اين روايات بايد بحثها و دقّتها شود و در حوزههاى علميّه، مدارسى براى تحليل و تجزيه و تفهيم اين معانى به وجود آيد؛ ولى مع الاسف هيچ بحثى نشده و حقائق اين معانى در بوته خفاء مانده و مستور از أفهام طلّاب است و اين غربت از همه مراتب غربتِ گذشته شديدتر است. صلوات الله عليه.» (روح مجرد، ص۲۳۵)
و از این دردناکتر آنکه عدهای به اسم دفاع از معارف رضوی، به خیال ترویج عقائد حقه و به زعم رفع غربت و مظلومیت از آن امام مظلوم و غریب، با تکیه بر محتوا و روشی غلط، بر فهم ناقص و ناصواب خویش از تاریخ و روایات اصرار ورزیده و کفرآمیزبودن عقائد و اقوال بزرگانی از مؤمنان و موحدان جهان تشیع را فریاد میکنند! اگرچه که این فریادها، گلو پارهکردنها و گریبانچاکزدنها، در انبوهی از نغمات دلنشین حکمت و معنویت شیعی جامعه امروز، خود به خود مضمحل است، اما از باب نهی از منکر و دفع مفاسد محتمله، چند نکتهای را درباره یکی از این تلاشهای بیثمر، یعنی یادداشت اخیر جناب آقای نصیری، به عرض میرسانم: ...
🔸 الغرض شاید #بازنشر این نقد که در همان زمان ــ بنا بر ملاحظاتی ــ بهنام «سید محمدحسین سجادی» منتشر شد، خالی از فائده نباشد.
متن کامل یادداشت:
yun.ir/t38yha
#اهل_قلم
#یادداشت
#سیاسی
@ahalieghalam
این خِشت، کَج است!
نقدی بر تقریر حجة الاسلام مهدوی ارفع از «دیدگاه رهبر انقلاب دربارۀ واکسن کرونا و وظیفۀ ما در قبال آن»
✍️ حجت الاسلام سید محمدحسین #دعائی
🔸 اخیرا صوت یک سخنرانی نیمساعته از «جناب حجة الاسلام مهدوی ارفع» با موضوعِ «دیدگاه رهبر معظم انقلاب دربارۀ واکسن کرونا و وظیفۀ ما در قبال آن» در فضای مجازی منتشر شده است که به نظر نگارنده، اشکالات فراوانی به آن وارد است.
🔹 شاید مهمترین و بزرگترین خطای حجة الاسلام مهدوی ارفع و همفکران ایشان آن باشد که: نظرات ولائی و حاکمیتی ولی فقیه را به «احکام حکومتی» ـ آن هم با یک تفسیر بسیار مضیق ـ منحصر کرده و فقط تبعیت از آن را بر همگان واجب میدانند. حال آنکه: ولایت فقیه و آثار آن ـ از جمله وجوب تبعیت ـ منحصر به شخص ولی نبوده و به تمام نظام حاکمیتی تحت امر او سرایت پیدا میکند.
🔸 حتی اگر اوامر لازم الاجراء ولی فقیه را صرفا آن اوامری بدانیم که او ـ شخصا و صریحا ـ آنها را ابراز کرده است، باز هم نتیجهای که حجة الاسلام مهدوی ارفع میگیرد، نتیجۀ نادرستی است. زیرا رهبر عزیز و حکیم انقلاب ـ شخصا و صریحا ـ هم «عمل به هرچه ستاد ملی مبارزه با کرونا بگوید» را ضروری دانستهاند، هم «رعایت پروتکلها» را لازم شمردهاند و هم «انجام واکسیناسیون عمومی» را مورد تأکید قرار دادهاند.
🔹 گاه در مواردی و بنا بر دلائلی، همچون: پیچیدگی موضوع، حساسبودن مسئله یا ضرورت وحدت رویه در جامعه، ولی فقیه ـ بهعنوان مجتهد جامع الشرائطی که مسئول تأمین مصالح امت اسلامی است ـ به فضای «موضوعشناسی» ورود پیدا کرده و پس از بررسی نظرات کارشناسان، یکی از آنها را به جریان میاندازد. در چنین مواردی، دیگر نمیتوان نظر کارشناسی ولی فقیه را نظری در عرض دیگر نظرات دانست و آنها را بر نظر او ترجیح داد.
🔸 باید توجه داشت که: اولا، احتمال خطای ولی فقیه، بههیچوجه نافی وجوب تبعیت از او نیست؛ ثانیا، اگرچه با یقین به اشتباه ولی فقیه، نمیتوان از او تبعیت کرد، اما احراز این امر، کار هر کسی نیست؛ و ثالثا، مراد از یقین به اشتباه ولی فقیه ـ که میتوان با تکیه بر آن، از دستور یا نظر کارشناسی او تبعیت نکرد ـ یقین صددرصدی است؛ نه احتمال، ظن قوی یا حتی اطمینان.
🔹 رهبر معظم انقلاب ـ بهعنوان یک مجتهد حکیم، بصیر، متقی، شجاع، غیور، زمانشناس و برخوردار از مجاری اطلاعاتی متعدد، متنوع و بینظیر ـ به مسئلۀ واکسیناسیون ـ بهعنوان یک مسئلۀ کلان، حیاتی و حساس ـ ورود پیدا کرده و جمعبندی خود دربارۀ آن را ـ بهعنوان فصل الخطاب ـ ابراز کردهاند: «واکسیناسیون عمومی مسئلهی بسیار مهمّی است که حتماً بایستی انجام بگیرد.»
🔸 اگرچه برخی برای توجیه عملکرد ناصواب خود در ماجرای کرونا، از عملکردِ «علامۀ طهرانی رضوان الله علیه» در ماجرای «کنترل جمعیت» مایه گذاشته و با این کار خود، ذهنیت نادرستی از آن عالم ربانی را رقم زدند، اما با توجه به اصول فکری و رفتاری ایشان در عرصۀ «سیاست» و «اجتماع»، میتوان به این نتیجه رسید که هیچ شباهتی بین دیدگاه ایشان و دیدگاه افرادی مثل حجة الاسلام مهدوی ارفع وجود ندارد.
🔹 اینکه عدهای بهخاطر یقین به مضر بودن واکسن کرونا، از تزریق آن خودداری کنند، کاملا قابلفهم است؛ اما اینکه کسانی، با تکیه بر یکسری اطلاعات و تحلیلهای غیریقینی، به «مخالفت علنی با واکسیناسیون» پرداخته یا بدون تزریق واکسن و بهشکل غیرقانونی، به دریافت کارت واکسن مبادرت ورزند، قابلتوجیه نیست.
🔸 شاید موضوعاتی مثل کرونا، واکسن و ماسک، خودشان خیلی مهم نباشند ـ که هستند ـ اما آنچه اهمیت دارد، «خشت کج» و سنگ بنای غلطی است که دارد توسط عدهای از دوستان گذاشته میشود؛ همان اتفاق خطرناکی که یقینا به تکمیل پازل دشمن کمک کرده و اگر با «تذکر» و «تبیین» جلوی آن گرفته نشود، آثار بهشدت سوئی را در آینده بهدنبال خواهد داشت.
📌 متن کامل یادداشت در پایگاه مباحثات: https://mobahesat.ir/23735
#یادداشت
#اهل_قلم
#کرونا
@ahalieghalam
از نان شب واجبتر!
چندجملهای در ضرورت نقد همدلانه و هوشمندانه محصولات فرهنگی جبهه انقلاب
✍️ حجت الاسلام سید محمدحسین #دعائی
بدونشک «حاج محمود کریمی» یک پدیدۀ تکرارنشدنی در عرصۀ ستایشگری است؛ یک عنصر پیشران که بهتنهایی عیار ذاکری اهل بیت در تمدن ایرانی اسلامی را چند پله ارتقاء داد؛ و یک نقطۀ عطف که میتوان تاریخ مداحی معاصر را به قبل و بعد از او تقسیم کرد.
اما آنچه در این میان مهم است آن است که پختگی و پسندیدگی امروز حاج محمود، علاوه بر آنکه نتیجه اخلاص، تلاش، خلاقیت، خطشکنی و نوآوری خود اوست، یقینا مرهون دلسوزیها، همدلیها، جانبداریها و حتی چشمپوشیهای فراوان عالمان، پیرغلامان، همقطاران و دنبالکنندگان نیز هست؛ و این همان بال دومی بود که این مداح بزرگ را از دام بدخواهان و تنگنظران رهانده و عبور از ضعفهای ریز و درشت شکلی و محتوایی را برای او ممکن ساخت.
حال اگر اذعان داریم که اصل برنامههایی مثل «حسینیه معلی» خوب و ضروریاند و اگر متوجهیم که مسیر این برنامهها، مسیر نارفتهای است که چارهای جز رفتن آن نداریم، باید بپذیریم که راه مواجهه با آنها و لغزشهایشان ـ که نتیجۀ قهری آزمون و خطاست ـ نیز همان است که گفته شد.
البته این سخن، هرگز بهمعنای تجویز سکوت در برابر این لغزشها نیست؛ بلکه مقصود، تأکید بر اهمیت نگاه همدلانه و ضرورت هوشمندی در نحوۀ انتقاد است.
آری؛ مبادا طوری رفتار کنیم که در نتیجۀ آن، هم با حسودان عنود مخرج مشترک پیدا کرده و هم انگیزه و عزم دوستان برای افقگشاییهای فرهنگی، هنری و رسانهای ـ که برای جبهۀ انقلاب از نان شب واجبتر است ـ را از بین ببریم.
در پایان به همۀ دستاندرکاران برنامۀ دوستداشتنی حسینیه معلی، خصوصا چهار مداح عزیز آن دستمریزاد گفته و از خداوند میخواهم که بر توفیق و توان آنان برای حرکت در مسیر حق افزوده و به ما نیز نعمت درک این حرکت، کمک به ارتقاء آن و شکرگزاری بابت آن را عنایت بفرماید.
#اهل_قلم
#یادداشت
#حسینیه_معلی
#حاج_محمود_کریمی
@ahalieghalam
روزه؛ فناوریای برای خودسازی و جامعهپردازی
✍️حجتالاسلام سید محمدحسین #دعائی
یکی از چیزهایی که باید از همین اول ماه مبارک رمضان به آن توجه ویژه داشته باشیم این است که:
«چرا باید روزه گرفت؟» یا «قرار است با روزهگرفتن چه اتفاقی برای انسان بیفتد؟»
پاسخ تفصیلی این سؤال را باید ذیل عنوان «فلسفه روزه» دنبال کرد.
اما اجمالا اینکه:
«روزه» ـ اگر با شرائط و آدابش گرفته شود ـ یک «فناوری معنوی» با «کاربری چندمنظوره» است.
یعنی همانطور که هم برای «جسم» مفید است و هم برای «روح»، قرار است هم رابطه ما با «خدا» را ارتقاء داده و هم روابط اجتماعیمان با «خلق خدا» را تنظیم کند.
مادر اولیاء حضرت زهراء سلام الله علیها فرمودند: «فرض الله الصیام تثبیتاً للاخلاص.»
یعنی: روزه کمک میکند که کمکم بیتوجهی به غیرخدا در وجود انسان نهادینه شود.
از امام عسکری علیه السلام هم نقل شده است که: «لیجد الغنی مسّ الجوع فیمنّ علی الفقیر.»
یعنی: روزه، با ایجاد حس گرسنگی در اغنیاء، زمینهساز توجه همدلانۀ آنها به فقراست.
اجازه دهید کمی بیشتر توضیح دهم:
روزه علاوه بر آنکه میتواند روح روزهدار را از آلودگیهای توجه به عالم ماده پاک کرده و حال «اخلاص» و سپس «ایثار» را در او به ملکه تبدیل کند، همچنین میتواند با ایجاد «درک مشترک از واقعیتهای زندگی»، فاصلههای ادراکی و عاطفی انسانها را از بین برده و زنجیرهای از «همگراییهای اجتماعی» را باعث شود: همدردی، همدلی، همیاری، همبستگی و همافزایی.
بهعبارت دیگر، وقتی «فاصلههای ادراکی و عاطفیِ» افراد یک جامعه از بین بروند، «فاصلههای طبقاتیِ» آنها نیز میل به کاهش پیدا کرده و ناهنجاریهایی مثل «خودپرستی» و «تکاثر»، جای خود را به ارزشهایی مثل «مواسات» و «تکافل» میدهند.
بر همین اساس جامعه بهرهمند از «فناوری روزه»، جامعهای همبسته، نفوذناپذیر، تابآور و متکامل است؛ همان جامعهای که بهیقین در منازعات فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، امنیتی و نظامی دنیای امروز، دست برتر را خواهد داشت.
و اما حرف آخر:
مرز ما عشق است هر جا اوست آنجا خاک ماست
سامرا، غزه، حلب، تهران چه فرقی میکند؟
در این ماه رمضان، همه مسلمانان باید بیش از همه به فکر «غزه» باشند؛
غزه مظلوم، غزه گرسنه، غزه زخمی، غزه ویران، غزه در حال احتضار.
بدونشک تأثر عاطفی، سوز و گداز معنوی، هیجان فکری، کمک مالی و تحرک اجتماعی آحاد مسلمین روزهدار در حمایت از غزه، علاوه بر تأثیرات ملکوتی و ماورائی، میتواند دولتمردان خائن یا بیخاصیت کشورهای اسلامی و غیراسلامی را به مقابله مؤثر با رژیم صهیونیستی واداشته و با ایجاد یک موج بین المللی، جلوی جنایتهای این جانیان را بگیرد.
آری؛ همۀ اهل اسلام، در این ماه رمضان، باید به این پویش جهانی بپیوندند: #روزه_برای_غزه
اصلا بگذارید اینطور بگویم:
اگر روزۀ امسال امت اسلامی، منجر به احیاء غزه نشده و گره از کار او باز نکند، روزه نیست. والسلام!
#اهل_قلم
#یادداشت
@ahalieghalam
«روزه» بهسبک «غزه»
✍️ حجتالاسلام محمدحسین #دعائی
تلاش برای تأمین رفاه مادی مردم، قطعا یکی از مهمترین وظائف حاکمیت دینی است.
اما اگر این رفاه، با «رشد معنوی» همراه نبوده و توسعۀ دلبستگیهای مادی و دنیازدگی را به همراه داشته باشد، جدای از آنکه انسان را از رسیدن به کمال الهی خود بازمیدارد، میتواند جامعه اسلامی را نیز در نبرد با قدرتهای زورمند و زورگو زمینگیر کند. چون جامعهای که نتواند در مواجهه با فشار دشمن، از دنیا، راحتیهای دنیا و لذتهای دنیا دل بکند، حتما تن به ذلت داده و شکست خواهد خورد.
به همین خاطر، اسلام عزیز ـ بهعنوانی دینی که ضامن سعادت دنیا و آخرت در دو مقیاس فردی و جمعی است ـ جدای از دستورات عمومی خود، کوشیده است تا با تعریف مجموعهای از برنامهها در خصوص ماه مبارک رمضان ـ مثل «روزه» ـ روحیۀ «عبور از دنیا» را در پیروان خود نهادینه کند؛ همان روحیهای که «امام خمینی قدس سره» در بیانات خویش، از آن با عنوان رمز موفقیتِ «انقلاب اسلامی» در مقابل «حملۀ نظامی» یا «تحریم اقتصادی» یاد میکنند.
حال با این نگاه، میتوان «غزه» را پیشگام امت اسلام در «عبور از دنیا» یا «سبک زندگی رمضانی» دانست و از همین زاویه، به تحلیل تابآوری او در زیر سنگینترین فشارهای نظامی و اقتصادی پرداخت. چون آنچه را که قرار است ما فقط در ماه رمضان و بهشکل بسیار محدود، صرفا تمرین کنیم و ادایش را درآوریم، غزه روزهاست که دارد با همه وجود و در همه ابعاد و به جدیترین شکل ممکن، زندگی میکند.
آری؛ این روزها «غزه» سند حقانیت بسیاری از آموزههای اسلامی است. مثلا اگر کسی بپرسد: «چرا باید روزه گرفت؟» باید غزه را به او نشان داد و گفت: روزه میگیریم تا مثل غزه باشیم: متشخص، تابآور، شکستناپذیر، دشمنشکن و سرافراز.
خلاصه آنکه: امسال، در روزهداری، باید از «غزه» سرمشق گرفت.
#اهل_قلم
#یادداشت
#غزه
@ahalieghalam
در امان امین
▪️ چندجملهای بهبهانۀ دیدار رمضانی رهبر انقلاب با شاعران
✍️ حجت الاسلام محمدحسین #دعائی
شاید امروز کسانی ندانند یا نپذیرند، اما بدونشک آیندگان بر این سخن صحه خواهند گذاشت که در کنار «دین»، «علم»، «اقتصاد» و «امنیت»، تلاش رهبر انقلاب برای اعتلاء «فرهنگ و هنر»، در طول تاریخ این مرز و بوم بینظیر بوده است؛ تا آنجا که مثلا اهتمام ایشان به رشد «شعر و ادبیات فارسی»، حتی از ملیگراترین ایراندوستان نیز دیده نشده است؛ اهتمامی که اگر یکدهم آن را هرکدام از حاکمان این سرزمین داشتند، آوازۀ فرهنگدوستی و هنرپروریشان گوش فلک را کر میکرد. اما چه کنیم که «حجاب معاصرت»، در کنار «هجمۀ شناختی دشمن»، کار را به جایی رسانده است که میبینیم.
یکی از راهبردیترین پروژههای رهبر انقلاب که با هوشمندی و حوصله، آن را در طول سالهای متمادی دنبال کرده و به ثمر رساندهاند، گرفتن ابزار «ایرانیگری» از دست دینگریزان وطننشناس و تبدیل آن به یکی از مهمترین مؤلفههای جبهۀ فکری و فرهنگی انقلاب اسلامی است؛ پروژهای مبتنی بر فهم عمیق اقتضائات زمان و مکان، حاکی از اعتقاد به ضرورت جذب حداکثری و طراحیشده برای فعالسازی همۀ ظرفیتها در مواجهه با تهاجم تمدنی غرب.
تأکید ایشان بر مواردی مثل: اهمیت محافظت از هویت اصیل ایرانی، ضرورت پاسداشت زبان فارسی، حکمتپایهبودن شاهنامه و قرائت الهی از نوروز را از همین زاویه باید تحلیل کرد.
آری؛ کشاندن پای «شعر» به «ماه خدا» و نشاندن «شاعران» در «حسینیۀ امام خمینی»، یعنی که ادبیات فارسی امروز، در امان امین انقلاب و مسلمانشدۀ دست حکیمترین حاکم ایران اسلامی است.
پ.ن: بدونشک شاهبیت سخنان اخیر حضرت آقا در دیدار با شاعران، چیزی جز «ضرورت توجه به جنبۀ رسانهای و تمدنی شعر» نبود.
#اهل_قلم
#یادداشت
#شعر
@ahalieghalam
عملیات وعدۀ صادق، در انتظار «تبیین» و «تکمیل»
✍️ حجت الاسلام محمدحسین #دعائی
۱. حدود یکدهه است که رهبر معظم انقلاب، در مناسبتهای مختلف و به بهانههای گوناگون، از ورود جامعۀ بین الملل به یک «پیچ مهم تاریخی» خبر میدهند، از شکلگیری نظمی نوین در جهان سخن میگویند و بر ضرورت آمادگی ایران اسلامی برای عبور موفق از آن پیچ و نقشآفرینی در این نظم تأکید میکنند؛ خبر، سخن و تأکیدی که تحلیل تفصیلی آن، یکی از مهمترین نیازهای معرفتی امروز ماست.
۲. بدونشک افول بلوک تمدنی غرب با سردمداری «آمریکا»، بهموازات قدرتیافتن «ایران» در قلب محور مقاومت، یکی از مهمترین شاخصههای «نظم نوین جهانی» است؛ شاخصهای که میتوان «عملیات وعدۀ صادق» را مهمترین دلیل صدق آن دانست؛ چنانکه بعد از این عملیات، دیگر نه فقط تحلیلگران فهیم و رصدپیشگان هوشیار، بلکه حتی بخش قابلتوجهی از افکار عمومی نیز وجوه شفافی از «ایران قوی» را با همۀ وجود لمس کردند.
۳. هرچند اجمالا میبینیم و میدانیم که ایران اسلامی با موفقیت در «عملیات وعدۀ صادق» توانست از موازنۀ قدرت در منطقه تعریف متفاوتی ارائه داده و به همۀ بازیگران بین المللی معادلۀ جدیدی را تحمیل کند، اما حقیقت آن است که جز با فاصلهگرفتن از این نقطۀ عطف تاریخی در محور زمان، نمیتوان عظمت و اهمیت واقعی آن را دریافت. به بیان دیگر، این آیندگان هستند که میتوانند درک درستی از واقعیت این عملیات پیدا کرده و به نقش آن در شکلگیری «هندسۀ جدید جهان» پی ببرند.
۴. اگر بخواهیم کمی به واقعیت «عملیات وعدۀ صادق» نزدیک شویم، باید اولا عقبۀ آن در گام اول انقلاب را ببینیم و ثانیا فهم شفافی از آثار و ثمرات آن در گام دوم داشته باشیم. این عملیات، نه یک اتفاق ناخواسته، اقدام انفعالی، واکنش ناگهانی یا حرکت کور، بلکه نتیجۀ طبیعی موفقیت رهبر معظم انقلاب در به ثمر رساندن پروژۀ «ایران قوی» است؛ پروژهای که بدونشک جایگاه کشور در «نظم جدید جهانی» را تضمین کرده و حرکت انقلاب برای رسیدن به «تمدن نوین اسلامی» را شتاب خواهد داد. آری؛ بعد از عملیات وعدۀ صادق، دیگر اثبات اینکه «نزدیک قلهایم» سخت نیست.
۵. مهمترین سؤالی که بعد از «عملیات وعدۀ صادق» باید به آن پاسخ داد این است که: وظیفۀ ما در این مقطع تاریخی چیست؟ در پاسخ به این سؤال به دو مورد میتوان اشاره کرد:
الف. تبیین عملیات:
واقعیت آن است که ما نه تنها در روایت موفقیتهای خود، خلق «پیوست رسانهای» برای آنها و ایجاد ارزش افزودۀ ملی از این طریق ضعیفیم، بلکه حتی نمیتوانیم جلوی وارونهسازی آنها توسط دشمن را هم بگیریم؛ و این همان نقیصهای است که جز با ورود جدی به عرصۀ «جهاد تبیین» و استفادۀ هوشمندانه از ابزار «هنر» ـ همانکه تأثیرش از موشک و پهپاد بیشتر است ـ جبران نخواهد شد.
ب. تکمیل عملیات:
جمهوری اسلامی با «عملیات وعدۀ صادق»، هیمنۀ سختافزاری آمریکا و اسرائیل را شکست و به موفقیتی بزرگ دست یافت. اما تا نتواند «هیمنۀ نرمافزاری دشمن» را هم بشکند، نه به هدف اصلی خود ـ یعنی تبدیلشدن به یک قطب تمدنی ـ دست خواهد یافت و نه میتواند انتقام حقیقی شهدایی مثل حاج قاسم عزیز را بگیرد.
آری؛ دانشمندان متعهد ایران اسلامی در عرصۀ «علوم فنی»، با راهبری نیروهای نظامی و امنیتی کشور، کار خود را به بهترین شکل ممکن انجام دادهاند. حال مبادا که دانشمندان عرصۀ «علوم انسانی» در حوزه و دانشگاه، با غفلت از اسلامیسازی این علوم و با ناتوانی در حل چالشهای فرهنگی کشور ـ مثل چالش تحمیلی «حجاب» ـ از این قافلۀ نورانی عقب افتاده و در زمینهسازی برای «طلوع خورشید ولایت عظمی ارواحنا فداه» دچار کوتاهی شوند.
#یادداشت
#اهل_قلم
@ahalieghalam
🔰 خون خوبان خدا
✍ حجت الاسلام #دعائی
▪️ کار #دین_خدا روی زمین نمیماند.
اگر #خواص_جامعه و #عموم_مردم به وظیفۀ خود عمل کنند که هیچ؛ وگرنه خدا با خون خوبانش کار را پیش میبرد.
البته در چنین فرضی وای به حال خواص.
▪️ عدهای بعد از شهادت #رئیسی_عزیز با یک ژست خردورزانه و اخلاقمدارانه میگویند: رئیسی آدم خوبی بود؛ اما به درد ریاستجمهوری نمیخورد.
در خوشبینانهترین حالت خیلی سادهاند؛ چون او اساسا ذخیرۀ خدا بود برای درمان درد ریاستجمهوری و بازسازی وجهۀ تخریبشدۀ سیاست در جامعۀ ایران.
روزهای آینده خیلی چیزها را روشن خواهد کرد.
▪️ ما هیچ باکی از هجمههای ناجوانمردانه بدخواهان که یقینا در روزهای آینده و در فضای رقابتهای انتخاباتی بیشتر هم خواهد شد نداریم.
چون باور داریم که بهقول #رئیسی_عزیز، آتش توهین و تحریف حریف #حقیقت نخواهد شد.
شهید مظلوم ما نه فقط تراز ریاستجمهوری را بالا برد، بلکه سطح ادراک و تحلیل جامعه را هم ارتقاء داد.
▪️ دقیقا با همان منطق و به همان شکل که شهادت #سلیمانی فرایند قویشدن محور مقاومت را سرعت داد و زمینهساز #طوفان_الاقصی شد، شهادت #رئیسی هم به فضل خدا گره کور فاز #دولتسازی را باز کرده و به طوفانی در عرصۀ سیاسی کشور منجر خواهد شد.
آری؛
«خون خوبان خدا» به هدر نخواهد رفت.
#یادداشت
#اهل_قلم
🔰 نگهبانی از نگهبان
▪️ چند نکتۀ مهم دربارۀ «شورای نگهبان» با تکیه بر منظومۀ فکری «رهبر حکیم انقلاب»
✍️ حجت الاسلام محمدحسین #دعائی
۱. نهاد قانونی و مقدس #شورای_نگهبان، بر پایۀ دانش و تقوای جمعی از عادلترین و مورداعتمادترین شخصیتهای حوزوی و دانشگاهی کشور بنا شده و به همین خاطر یکی از مهمترین مظاهر اقتدار و افتخار جمهوری اسلامی است.
۲. تخریب شورای نگهبان یکی از مهمترین اهداف دشمنان اسلام از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی است. به همین خاطر هر کسی که در مسیر تخریب این شورا قدم بردارد، مرتکب عملی غیرعقلی، غیرشرعی و غیرانقلابی شده و خواسته یا ناخواسته با جبهۀ دشمن همراهی کرده است.
۳. تخریب شورای نگهبان فقط در قالب مخالفت با اصل شورای نگهبان رخ نمیدهد؛ بلکه در ضمن تضعیف این نهاد از طریق زیر سؤال بردن تصمیمهای آن نیز محقق میشود.
۴. تخریب شورای نگهبان از یک سو به بیاعتباری انتخابات و سپس بیاعتباری نهادهای مبتنی بر انتخابات منجر شده و از سوی دیگر اسلامیت نظام را خدشهدار میکند.
۵. شورای نگهبان یقینا در کشف واقع معصوم نیست. اما هرگز نمیتوان و نباید با مستمسک قرار دادن این عدم عصمت، حجیت قانونی این نهاد و فصلالخطاببودن نظرات آن را منکر شد.
۶. با توجه به مصالح اهمی که در محافظت از اصل شورای نگهبان و التزام به تصمیمات این نهاد وجود دارد، هیچکس حق ندارد حتی با یقین به اشتباه شورا، طوری به آن اعتراض کند که تخریب و تضعیفش را به دنبال داشته باشد.
۷. بسیاری از اشکالاتی که در عملکرد شورای نگهبان دیده میشود، ناشی از فقدان یا ضعف قانون است. فلذا بهجای حمله به اعضای این شورا، باید به ارتقاء نرمافزار آن کمک کرد.
۸. همۀ منتقدان شورای نگهبان یکسان نیستند. بعضی بهخاطر مخالفت با اسلام و انقلاب اسلامی و با التفات به اثر مقابله با شورا به انتقاد مشغولند. اما بعضی دیگر به لوازم انتقاد خود توجه نداشته و از اثرات آن غافلند. به امید دفع شر دستۀ اول و تنبه دستۀ دوم.
۹. به موازات تجدیدنظرطلبان و ساختارشکنان، نیروهای انقلاب نیز به برخی از تصمیمات شورای نگهبان، مثل عدم احراز صلاحیت بعضی صالحان و تأیید صلاحیت بعضی ناصالحان انتقاد دارند. اما در عین تلاش برای رفع مشکل، از تضعیف شورا خودداری کرده و بهخاطر تأمین مصالح اهم، به تشخیص آن تن دادهاند.
۱۰. آنچه گفته شد هرگز بهمعنای نفی ضرورت تلاش برای جبران خطاهای رخداده نیست؛ تلاشی که قطعا به تصمیمات شورای نگهبان برکت داده و زمینۀ جلب بیشتر تفضلات الهی را فراهم میآورد.
#اهل_قلم
#یادداشت
مدالآوران میدان محبت
✍️ حجتالاسلام محمدحسین #دعائی
شنیدهای میگویند برای بعضی چیزها نمیشود قیمت گذاشت؟
مثلا «مدال» که جدای از ارزش ریالی و دلاری فوق العاده، ارزش حقوقی و معنوی فراوانی هم دارد.
حالا فکر کن یک جوان جویای نام و طالب تعالی، مدالی که با هزاران زحمت به دست آورده و نشانۀ موفقیت اوست را به دیگری هدیه بدهد.
واقعا منطق این کار چیست؟ اصلا آیا منطق و عقلانیتی دارد؟ حتما که دارد. چون اگر نداشت، حُکماً عقلائی همچون «مدالآوران المپیادهای علمی» انجامش نمیدادند.
آری؛ در زمانهای که بعضیها برای رسیدن به امثال این مدالها در میادین مختلف، حاضرند خودشان و وطنشان را بفروشند، این جوانهای بامعرفت، آنها را به «رهبر انقلاب» هدیه دادند.
اما چرا؟
پاسخ آن است که: چون به لذت کم قانع نیستند و میخواهند لذت بیشتری را تجربه کنند.
بهدستآوردن مدال، بهگردنآویختن مدال، نگهداشتن مدال و نمایشدادن مدال، قطعا «لذت» دارد؛ اما لذت دیدار محبوب، شادکردن محبوب، ابراز علاقه به محبوب، اثبات محبت خود به محبوب و اعلام وفاداری به راه محبوب خیلی خیلی بیشتر است.
جوانان مدالآور، قبل از آنکه «مدال»هایشان را به رهبر محبوبشان بدهند، «دل»هایشان را به او داده بودند؛ دلهایی که با معجزۀ «محبت»، از طلا و نقره قیمتیتر شدهاند.
بهقول خواجۀ شیراز:
از کیمیای مهر تو زر گشت روی من
آری به یمن لطف شما خاک زر شود
دانشآموزان نخبۀ این کشور مدالهایشان را به «محبوب» هدیه دادند تا «مدال محبت» بگیرید؛ و گرفتند.
آنها میخواستند فقط او را ببینید و با او یک «نماز» بخوانند؛ نمازی که به قول آیة الله بهجت، اگر سلاطین عالم میدانستند چه لذتی در آن است، بهخاطر آن دست از سلطنت خود میکشیدند.
وه که چه معاملۀ پُرسودی ...
مدال دادند، اما در مقابل از «نائب امام زمان ارواحنا فداه» وعدۀ «دعا» گرفتند.
مدال دادند، اما از او «چفیه» ـ نماد مجاهدت ـ ، «انگشتر» ـ نشان معنویت ـ و مهمتر از انگشتر، «انگیزه» گرفتند.
تازه ... همان مدالها را هم از دست ندادند:
«مدالها را از شما فرزندانم قبول میکنم، اما معتقدم باید نزد خودتان باشد. بنابراین مدالها را که مایۀ سرافرازی است به شما بازمیگردانم.»
بله دیگر؛ معامله با «خدا» و «دوستان خدا» همهاش سود است.
هم لذت هدیه به محبوب را چشیدند، هم از باغ وصل او گلی چیدند و هم دوباره به مدالهایشان رسیدند؛ مدالهایی که چون مقبول محبوب واقع شده و از دست او رسیدهاند، حالا ارزش و درخشش بیشتری هم دارند.
آری؛ مدالآوران دلدادۀ ما ثابت کردند میتوان «علم» را با «عشق»، «سواد» را با «سودا»، «ریاضیات» را با «معنویات» و «محبت» را با «معرفت» جمع کرد.
آنها هرچه مدال طلا و نقره داشتند را به رهبر انقلاب تقدیم کردند. دمشان گرم. اما خودشان هم میدانند که او به این مدالها نیازی ندارد. چراکه به قول امام صادق علیه السلام، اگر همۀ دنیا را به یک مدال طلا تبدیل کنند، آن را به گردن مؤمن واقعی بیاویزند و این مدال از گردن او بیفتد، آنقدر برایش بیارزش است که نه آویختهبودنش را متوجه میشود، نه افتادنش را.
آنها میخواستند رهبر انقلاب را خوشحال کنند که کردند.
البته این را هم میدانند که دغدغۀ این روزهای او چیست و مصمماند که آن را نیز برطرف کنند.
آنها میدانند خوشحالی او وقتی کامل میشود که با «مشارکت حداکثری مردم»، یک «رئیسجمهور شایسته و انقلابی»، جای خالی «رئیسی عزیز» را پُر کند.
آنها میدانند که او برای شکلگیری «خیزش علمی» و «جهش پیشرفت» در کشور، به جوانان این مرز و بوم دل بسته؛ جوانانی که خودشان ـ و نه مدالهایشان ـ گنجهای اصلی این کشورند؛ همانهایی که میتوانند تاریخ را عوض کنند.
راستی!
او ـ همان رهبر محبوب جوانهای دانشمند و عاشقپیشۀ این کشور ـ خودش هم مدال است؛ مدال خدا به ایران اسلامی.
او را خدا به ما داده که قدرش را بدانیم و زیر سایهاش طعم «زندگی همراه با بندگی خدا» را بچشیم.
پس مدال که هیچ؛ جان خودمان را هم نثارش میکنیم.
#اهل_قلم
#یادداشت
@ahalieghalam
پاورقیهای مناظراتی
نکاتی در تحلیل مناظرههای انتخاباتی
✍️ حجت الاسلام محمدحسین #دعائی
▪️ برنامۀ «مناظره» با فراهمساختن فرصت بیشتر برای نامزدها، تغییر دکور و حذف قرعهکشیهای مکرر، تحولات مثبتی در سبک و سیاق خود پیدا کرده بود، اما نقاط ضعف آزاردهندهای نیز داشت:
▫️ زمان طولانی برنامه، هم برای نامزدها و هم برای مخاطب خستهکننده بود.
▫️ انتقال وظیفۀ طرح سؤالات به کارشناسان ـ از حیث محتوایی ـ و فاصلۀ زیاد مجری برنامه با نامزدها ـ از حیث شکلی ـ نقش او را در حد یک داور چهارم تنزل داده بود و این بر جذابیت و پویایی برنامه تأثیر منفی داشت.
▫️ فرصت پاسخگویی نامزدها به سؤالات کارشناسان، هیچ تناسبی با کم و کیف این سؤالات نداشت.
▫️ نوع سؤالات و شکل ادارۀ برنامه این امکان را به نامزدها میداد که بهراحتی از موضوع بحث خارج شده و فرصت شناخت و قضاوت را از مخاطب بگیرند.
▫️ نتیجه آنکه این مناظره نتوانست تلخی تکرار و ابهام را از مباحث تخصصی بگیرد، نامزدها را به عبور از کلیگویی و شعارزدگی مجبور کند، تصویر جدید و دقیقی از آنها ارائه دهد و به یک نگرش، انگیزش و کنش درست انتخاباتی در مخاطب منجر شود.
▪️ علیرغم اینکه تصور میشد یاد «شهید رئیسی» در فضای انتخاباتی کشور به حاشیه رفته است، مناظرۀ اول نشان داد که اینگونه نیست و هیچکس نمیتواند با نادیدهگرفتن او به کنشگری سیاسی بپردازد.
▪️ هرچه چهار نامزد جبهۀ انقلاب از «شهید رئیسی» تمجید کرده و به دفاع از جهتگیریها و کارنامۀ دولت او پرداختند، دو نامزد دیگر ـ یعنی پزشکیان و پورمحمدی ـ از انتساب به «روحانی» گریخته و تلاش کردند که تدوامبخش دولت او تلقی نشوند.
▪️ رعایت «اخلاق» توسط نامزدها، در عین «جدیت» و «چالش»، یکی از مهمترین نقاط قوت مناظرۀ اول بود که بدونشک آن را مرهون خون شهید رئیسی هستیم.
▪️ فارغ از نیت و واقعیت آقای پورمحمدی، خروجی عملکرد او در مناظرۀ اول چیزی جز «وسطبازی» و «التقاط سیاسی» نبود. دامنزدن به دوگانۀ «واقعبینی/آرمانگرایی»، زندهکردن سوژههای مرده و کهنهای مثل حمله به سفارتخانۀ عربستان و تأکید بر اینکه نباید با جهان شوخی کرد، در کنار بیان کلیاتی در باب قوتها و ظرفیتهای کشور، بعضی از نشانههای این التقاط تلخ بود.
▪️ یکی از گزارههای طراحیشده توسط آقای پورمحمدی برای نفی دیگر نامزدها و اثبات خود این بود: «دولت پیمانکاری، بنگاهداری یا مدیریت یک شهر، پژوهشکده و بیمارستان نیست.» غافل از آنکه با این منطق باید گفت دولت دادستانی، بازرسی، استانداری و فرمانداری هم نیست.
▪️ اشتراک پورمحمدی و پزشکیان در تأکید بر «آشتی ملی»، «ارتباط با دنیا» و «روشهای علمی بینالمللی»، از قرابت گفتمانی آنها پرده برمیداشت.
▪️ «بیبرنامگی»، «ناامیدی»، «بدبینی»، «سیاهنمایی» و «خودتحقیری»، پنج ایراد اساسی پزشکیان در مناظرۀ اول بود. او در خوشبینانهترین حالت، کاری جز طرح مشکل ـ آن هم با بیانی غیردقیق و غیرمنصفانه ـ و حوالۀ راهحل به کارشناسانی بعضا نامعلوم و بعضا معلومالحال نکرد.
▪️ پزشکیان با پنهانشدن پشت عنوان صداقت، با پوشش خودداری از شعار و با ارجاع به وعدههای عملنشده، سعی کرد فقر راهبردی و راهکاری خود را پنهان کند؛ غافل از آنکه این رفتار، در نگاه مخاطب، معنایی جز «بیکفایتی» و «مسئولیتناپذیری» ندارد.
▪️ تأکید مکرر پزشکیان بر ضرورت استفاده از «تجربیات جهانی» و بهکارگیری نسخههای تجویزشده توسط «کارشناسان بینالمللی»، گویای آن است که او هیچ درکی از خطر «علوم انسانی ذاتا مسموم غربی» نداشته و با گفتمان «علوم انسانی اسلامی» بیگانه است.
▪️ آقای پزشکیان بهدرستی از سپردن کار به غیرآزمودهها انتقاد کرده و به تقبیح آن پرداخت؛ غافل از آنکه سپردن کار به کسانیکه بارها به میدان آمده و امتحان خود را بد پس دادهاند بهمراتب قبیحتر است.
▪️ سخنان پزشکیان بیش از آنکه عوامفهم باشد، عوامپسندانه بود. او در عین تأکید بر مدیریت علمی و کارشناسانه، بهشدت دچار «عوامگرایی» و «عوامزدگی» است.
▪️ تأکید مجدد پزشکیان بر التزام به سیاستهای کلی ابلاغشده توسط «رهبر معظم انقلاب» و همچنین تمجید از خدمتگزاری و مردمداری «شهید رئیسی»، از نقاط قوت او بود.
▪️ بدون هرگونه حب و بغض سیاسی، واقعا آقای پزشکیان در حد و اندازۀ ریاست جمهوری نیست. کسیکه بهجای افتخار به پیشرفتهای چشمگیر کشور و اتکاء به ظرفیتهای تمدنساز انقلاب اسلامی، هیچ ایدهای جز اتکاء به مشاوران و مدیران خارجی نداشته و مفتون جادهها و مغازههای ترکیه است، قطعا صلاحیت ریاست بر جمهوری اسلامی ایران را ندارد.
#اهل_قلم
#یادداشت
پاورقیهای مناظراتی ـ ۲
نکاتی در تحلیل مناظرات انتخاباتی
✍️حجتالاسلام محمدحسین #دعائی
▪️ رفع بعضی از مشکلات و نقایص مناظرۀ اول توسط دستاندرکاران برنامه، درخور تحسین است؛ هرچند مشکل اصلی آن، یعنی محتوا و قالب سؤالات، همچنان پابرجاست؛ مشکلی که مهمترین اثرش، تمهید فضای «کلیگویی» برای نامزدها و بیخاصیتکردن برنامه در فرایند قضاوت و انتخاب مخاطب است.
▪️ به نظر میرسد طراحان و کارگردانان برنامۀ مناظره، مخاطبشناسی درستی ندارند. چون تقریبا هیچکدام از مؤلفههای شکلی و محتوایی آن، ناظر به دغدغهها، ابهامها، گرههای ذهنی و سؤالهای «عموم مردم» سامان نیافته و در خوشبینانهترین حالت، برای مخاطب نخبگانی آماده شدهاند؛ حال آنکه در چنین برنامههایی حتما باید به عموم مردم نیز توجه داشت.
▪️ هرچند میتوان نامزدها را رتبهبندی کرد و بعضی را بر بعضی دیگر ترجیح داد، اما متأسفانه باید گفت ما نتوانستهایم در طول این سالها، نیروهای متدین، انقلابی، اندیشهورز، مدیر، بصیر، زمانشناس، خوشبیان، کارآمد، بدون حاشیه و محبوبی را تربیت کنیم که از همۀ ویژگیهای لازم برای تصدی مسئولیت خطیری مثل ریاست جمهوری برخوردار باشند.
▪️ تقریبا تمام نامزدها، در اغلب موارد، بیشتر به «بیان کلیات و واضحات» پرداختند تا «تبیین جزئیات و مبهمات»، بیشتر به «طرح مسئله و مشکل» پرداختند تا «ارائۀ راهحل و برنامه»، بیشتر به «ذکر آرزوها و اهداف» پرداختند تا «تعریف راهبرد و راهکار» و بیشتر به «شرح چیستیها و چراییها» پرداختند تا «توضیح چگونگیها»؛ و این اصلا خوب نیست.
▪️ تقریبا هیچکدام از نامزدها ـ آنگونهای که باید و شاید ـ به «قوتها، فرصتها و پیشرفتهای کشور» اشاره نکرده و به تمجید جدی از «خوبیها، درستیها و زیباییهای موجود» نپرداختند؛ و این یک نقطۀ ضعف مهم برای آنهاست.
▪️ آقای پورمحمدی در مناظرۀ دوم نیز کاری غیر از «فرافکنی، موجسواری و فرصتطلبی» نکرد. تمرکز بر «مسئلۀ تحریم» و «FATF» را از همین زاویه باید تحلیل کرد.
▪️ پورمحمدی بارها از ناکافیبودن شعار گفت؛ در حالی که خودش کاری جز شعاردادن نکرد. او از این معنا غافل بود که شعارستیزیِ صرف، خود نوعی شعار است.
▪️ بدون هرگونه سیاهنمایی، از تأکید پورمحمدی بر محدودبودن امکانات کشور و تکرار پُرحرارت و هیجانآمیز مشکلات، با عنوانی جز «سیاهنمایی» نمیتوان یاد کرد؛ همان خطای بزرگی که نتیجهای جز ناامیدکردن مخاطب و البته شاید جذب تعداد محدودی رأی نخواهد داشت.
▪️ پورمحمدی در مناظرۀ دوم، علاوه بر هجمه به نامزدهای جبهۀ انقلاب، حتی با پزشکیان نیز فاصلهگذاری کرد و به این ترتیب نشان داد که هم در پی جذب آراء انقلابیهاست و هم بهدنبال مصونسازی خود از عواقب شکست احتمالی پزشکیان.
▪️ آقای پزشکیان همچنان بر مدار «عوامگرایی» و «عوامزدگی» میچرخد. او جز چند گزارۀ سطحی دربارۀ مشکلات مردم و چند نکتۀ کلی در رابطه با ضرورت حل این مشکلات، البته نه با بیانی روان و جذاب، بلکه با ادبیاتی گنگ و سست، چیزی برای گفتن نداشت.
▪️ پزشکیان بهقدری از فضای اجرائی کشور و واقعیات میدانی جامعه دور است که حتی اسم مدارس سمپاد را هم به یاد نمیآورد. او واقعا در قد و قوارۀ ریاست جمهوری نیست.
▪️ «هرکس به ستاد ما بیاید او را میپذیریم؛ چون میخواهیم رأی بگیریم.» این را پزشکیان گفت و نشان داد که بههیچوجه سیاستمدار حقمحور و قابلاعتمادی نیست.
▪️ پزشکیان در مناظرۀ دوم نیز بههیچوجه زیر بار انتسابش به روحانی و دولت او نرفت؛ در حالی که واقعیتی جز این انتساب ندارد.
▪️ تأکید بر ستاندن حق دهکهای پایین از دهکهای بالا و انتقال خدمات از مرکز به حاشیه، نقطۀ قوتی بود که در سخنان پزشکیان وجود داشت؛ هرچند که حرکت کابینۀ فرضی او به این سمت، بسیار بعید است.
▪️ اشارۀ پزشکیان به نام «اقوام و مذاهب گوناگون»، بهخودیخود اشکالی ندارد؛ بهشرط آنکه برای استفاده از ظرفیت آنها در راستای اهداف انقلاب اسلامی برنامۀ مشخصی داشته و صرفا بهدنبال کاسبی رأی نباشد.
▪️ پزشکیان در حالی بر «شایستهسالاری» و «مدیریت فراحزبی» تأکید میکند که خود متعلق به انحصارطلبترین و متعصبترین جناح کشور است.
▪️ تأکید چندبارۀ پزشکیان بر ضرورت التزام به سیاستهای ابلاغشده از سوی رهبر معظم انقلاب و معرفی آنها بهعنوان خطوط قرمز خود، هرچند پیشرفت چشمگیری در کنشگری سیاسی اصلاحطلبان به شمار میرود، اما متأسفانه با دیگر سخنان و موضعگیریهای او و اطرافیانش هیچ سنخیتی ندارد.
▪️ در خوشبینانهترین حالت، پزشکیان توجه ندارد که «برنامه»، هرچند برای تحول و اصلاح کافی نیست، اما لازم است. توجهنداشتن او به این مطلب ـ بهعنوان یک نقطۀ ضعف مهم ـ را باید برای آن دسته از مخاطبانی که مجذوب سادگی و بساطت او میشوند تبیین کرد.
@ahalieghalam
پاورقیهای مناظراتی ـ ۳
نکاتی در تحلیل مناظرات انتخاباتی
✍️حجتالاسلام محمدحسین #دعائی
▪️ همچنان سؤالات طرحشده توسط مردم و کارشناسان جنبۀ تشریفاتی داشته و هیچکدام از نامزدها بهشکل جزئی و موردی به آنها پاسخ نمیدهند که البته بخشی از این نقیصه بهخاطر «کمبود وقت» طبیعی است. به عبارت دیگر برنامۀ «مناظره» دچار یک وضعیت متناقضنماست: از یک سو بسیار طولانی و خستهکننده است و از سوی دیگر نامزدها در آن وقت کافی برای پاسخ به سؤالات ندارند.
▪️ علیرغم اهمیت موضوع «جمعیت»، جای آن در مناظرۀ سوم خالی بود. یعنی فقط یک سؤال دربارۀ آن مطرح شد که نامزدها به همان یک سؤال هم پاسخ ندادند.
▪️ پورمحمدی همچنان روی ریل «التقاط» و «مغالطه» حرکت میکند و بهشدت دچار «تناقضگویی» است. او تلاش زیادی برای «موجآفرینی» دارد؛ اما این تلاش، نتیجهبخش نبوده و به احتمال زیاد نخواهد بود. تخریب جایگاه «قانون» در مواجهه با معضلات فرهنگی، هجمه به «لایحۀ حجاب و عفاف» و نفی محدودیتها در فضای مجازی را در همین چارچوب باید ارزیابی کرد.
▪️ یکی از مهمترین تناقضات پورمحمدی این است که با انتقاد از انحصارگرایی در عرصۀ فرهنگ و رسانه، بهدنبال تمرکززدایی است، اما برای حل مشکل کشور در رابطه با فضای مجازی، جز ایجاد یک پیامرسان انحصاری ـ آن هم با مشارکت خارجیها ـ و جلوگیری از تکثر و رقابت در این عرصه، هیچ پیشنهادی ندارد.
▪️ پورمحمدی علاوه بر «موضع»، در «وضعیت» نیز گرفتار تناقض است: او با یک خاستگاه کاملا «دینی و شرعی» و با یک پیشینۀ کاملا «قانونی و امنیتی»، میخواهد از خود یک شخصیت «عرفی» و «فرهنگی» بسازد؛ غافل از آنکه این حجم از «دگردیسی هویتی»، بههیچوجه برای مخاطب باورپذیر نیست.
▪️ پورمحمدی در مناظرۀ سوم نشان داد که علاوه بر «اقتصاد»، در عرصۀ «فرهنگ» نیز با پزشکیان «اشتراک گفتمانی» دارد. «انکار ضرورت قانون در مدیریت فرهنگی» و «طرفداری از آزادیهای تقریبا بیضابطه»، دو مؤلفه این گفتمان مشترکند.
▪️ پورمحمدی و پزشکیان، هر دو بر «ضرورت نظارت دولت در عرصۀ فرهنگ» تأکید میکنند؛ اما هیچکدام نه از کیفیت این نظارت سخن میگویند و نه از چگونگی مواجهه با «نظارتناپذیریها». آیا این سکوت میتواند علتی جز «سطحینگری» و فقدان یک اندیشۀ قویم و منسجم فرهنگی داشته باشد؟ بعید است.
▪️ اتکاء به کلیدواژهها و گزارههای ازپیشطراحیشده، بدون هرگونه «اشراف» و «تجربۀ زیسته»، یکی دیگر از اشکالات مشترک پورمحمدی و پزشکیان است.
▪️ پزشکیان نشان داد که در«فرهنگ» نیز ـ مثل «اقتصاد» ـ تهیدست است. او هیچ ایدهای جز «لیبرالیسم فرهنگی» ندارد. رد قانونمحوری با پوشش اخلاقگرایی، نفی مطلق خشونت در مواجهه با مطلق انسانها، انکار نقش قانون در تغییر رفتار، خلط بین اختیار انسان در عالم تکوین و عالم تشریع و تأکید بر آزادی مردم در انتخاب سبک زندگی، همه از همین زاویه قابل تحلیلاند.
▪️ در مناظرۀ سوم هرچه از پزشکیان پرسیدند گفت: «باید از مدرسه شروع کرد!» و این یعنی «فقدان برنامه».
▪️ نگاه فمینیستی پزشکیان و تأکید او بر همراهی و همپایی زنان با مردان در همۀ عرصهها، حتی عرصۀ «اقتصاد» و «صنعت»، هرچند بهظاهر جذاب است، اما واقعیتی جز توهین به «هویت مستقل زن» و عاقبتی جز تخریب «نهاد خانواده» ندارد.
▪️ پزشکیان علاوه بر آنکه هیچ اشارهای به تأثیر «تهاجم فرهنگی دشمن» و هجمههای رسانهای او در بروز معضلات فرهنگی و آسیبهای اجتماعی نمیکند، در میان همۀ نهادهای فرهنگی کشور نیز صرفا به نقش «نهاد روحانیت» در شکلگیری وضع موجود میپردازد. او در خوشبینانهترین حالت، دچار یک خطای راهبردی در «آسیبشناسی فرهنگی» است.
▪️ پزشکیان برای چندمینبار این گزاره را تکرار کرد که «بیشتر نخبگان و متخصصان» از کشور خارج شدهاند؛ گزارهای که قطعا «خلاف واقع» است، حتما مصداق «سیاهنمایی» است و حُکما نتیجهای جز «یأسآفرینی» ندارد.
▪️ پزشکیان نه خوب صحبت میکند و نه حتی متنهای ازپیشآمادهشده را خوب میخواند. او با بهمیانانداختن ایدۀ خام و فریبندۀ «نظرخواهی از مردم»، باز هم ثابت کرد که علیرغم تأکید بر تخصصگرایی، بهشدت گرفتار «پوپولیسم» است.
▪️ پزشکیان «قرآن» میخواند، از «ایمان»، «عمل صالح» و «حیات طیبه» میگوید، مکررا بر ضرورت پایبندی به «سیاستهای رهبر انقلاب» تأکید میکند، اما واقعیت گفتمان او چیزی جز «سکولاریسم» و «لیبرالیسم» نیست. بیبهرهبودن از اتقان اعتقادی، خودداری از رجوع به کارشناس فهم دین ـ علیرغم تأکید بر آن ـ و اکتفاء به ظواهر نقلی، خوشبینانهترین علتهایی هستند که میتوان برای این تهافت برشمرد.
#اهل_قلم
#یادداشت
@ahalieghalam
آرمان فلسطین، نخستین آزمون دولت چهاردهم
✍️ سید محمدحسین #دعائی
بدونشک هرکس با نادیدهگرفتن حمایتهای افتخارآمیز «دکتر پزشکیان» از «آرمان فلسطین» در مراسم تحلیف و با بیتوجهی به پیام او پس از شهادت «اسماعیل هنیه» بخواهد دولت جدید را مقصر جلوه دهد، خطای بزرگی مرتکب شده و «خط تبلیغی دشمن» را دنبال کرده است.
اما آیا میتوان اقداماتی از قبیل «سانسور سیاست خارجی دولت جدید توسط ارگانهای مطبوعاتی خاص» را در ایجاد خطای محاسباتی برای دشمن و تسهیل تهاجم او به حریم جمهوری اسلامی بیتأثیر دانست؟ هرگز!
ای کاش بهموازات تلاش برای جلوگیری از بدبینی به دولت، مقابله با تندرویها و حفظ حرمت نیروهای امنیتی و نظامی ـ که تلاش لازمی است ـ برای افشاء جهالتها یا خیانتهای این طیف و جلوگیری از تداوم این مسیر خطرناک نیز تلاش درخوری صورت میگرفت.
و ای کاش دیگر همه میفهمیدند که برخلاف اظهارات بعضی از سیاسیون در ایام انتخابات، آمریکا و اسرائیل، نه با یک جناح سیاسی خاص، بلکه با «جمهوری اسلامی» و «ایران قوی» دشمناند و آنگونه نیست که بتوان با نرمشهای مقطعی و دیپلماسی منفعلانه، جلوی تجاوز آنها به «منافع ملی» را گرفت.
امید آنکه جناب آقای پزشکیان بتواند در جهت عملیاتیکردن راهبرد رهبر انقلاب و در هماهنگی با نیروهای مسلح، زمینۀ «مجازات سخت دشمن» را فراهم آورد، به بهترین شکل ممکن وظیفۀ «خونخواهی رهبر حماس» را به انجام برساند، یک آغاز شکوهمند را برای دولت چهاردهم رقم بزند، طعم شیرین مقاومت در برابر زورگویی را به هواداران خود بچشاند و حقانیت منطق جمهوری اسلامی را به همۀ جهانیان اثبات کند.
@ahalieghalam
41.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فناوری اربعین، لذت برآیندی و ازدواج
✍️ حجت الاسلام #دعائی
چندسالی است که به خواست خدا، با عنایت حضرت سیدالشهداء سلام الله علیه و به برکت مجاهدتهای خوبان در بستر انقلاب اسلامی، «آیین زیارت اربعین» رونق ویژهای پیدا کرده و به یک کنگره بینالمللی برای همه حقیقتجویان جهان تبدیل شده است.
به همین مناسبت قصد دارم با شما کمی درباره پدیده اربعین و ارتباطش با زندگی صحبت کنم؛ البته با یک رویکرد جدید و از یک زاویه دید متفاوت.
عناوین مطالب مطرحشده در این ویدیو از این قرارند:
▪️ تعریف فناوری
▪️ انواع فناوری
▪️ نقش فناوری در فرایند تمدنسازی
▪️ اهمیت فناوریهای نرم در مسیر انسانسازی و جامعهپردازی
▪️ تحلیل فناورانه آیین پیادهروی اربعین
▪️ ضرورت ایجاد یک زیستبوم اختصاصی در فعالیتهای فرهنگی
▪️ نقطه ضعف اصلی ما در عرصه تعلیم، تربیت و تبلیغ
▪️ رمز موفقیت و جذابیت فناوری اربعین
▪️ تعریف سبک زندگی
▪️ روش ترویج و توسعه سبک زندگی اربعینی
▪️ مهمترین شاخصهها و کارکردهای فناوری اربعین
▪️ پیادهروی اربعین؛ مصداق لذت برآیندی برتر
▪️ تبیین نظریه لذتگرایی در فلسفه اخلاق
▪️ مدل تصمیمگیری مبتنی بر نظریه لذتگرایی
▪️ ضرورت توجه به لذت برآیندی برتر در امر ازدواج
▪️ نتایج توجه به لذت برآیندی برتر در زندگی مشترک
🔸 پیوند ویدیو در پایگاه حامینیار:
https://haminyar.ir/syed-mohammed-hussein-daai-marriage-is-a-future-pleasure
🔸 پیوند ویدیو در آپارات:
https://www.aparat.com/v/yya19f9
#اهل_قلم
#یادداشت
@ahalieghalam
شب قدر جبهۀ مقاومت
✍️ حجت الاسلام سیدمحمدحسین #دعائی
وقتی مذاکره و عقبنشینی، از تاکتیک به راهبرد تبدیل شود؛
وقتی خویشتنداری، جانشین خونخواهی و مجازات سخت گردد؛
وقتی در میانۀ یک جنگ تمامعیار، هدف بشود دوری از تلۀ جنگ؛
وقتی در جنگیترین و شکنندهترین شرائط، از صلح، برادری و خلع سلاح سخن گفته شود؛
وقتی در مصاف با جانیترین جنبندگان تاریخ، گزینۀ گفتگو روی میز باشد؛
وقتی سادهاندیشی و سطحینگری، جلوی فهم پیچیدگیهای جهان سیاست را بگیرد؛
وقتی هیچ درکی از نظام سلطه و سازوکارهای ظالمانۀ بینالمللی در کار نباشد؛
وقتی هیچ فهمی از هندسۀ جدید جهان و ضرورت تلاش برای تضمین موقعیت ایران در آن وجود نداشته باشد؛
وقتی تصور شود هزینۀ سازش کمتر از هزینۀ چالش است؛
وقتی تکیه بر محاسبات مادی و ظاهری، جای اعتماد به سنتها و وعدههای الهی را بگیرد؛
وقتی ترس و ذلت، پشت نقاب درایت و عقلانیت پنهان شود؛
وقتی بهجای اقدام مؤثر و بازدارنده، به لفاظی، اظهار همدردی و درخواست از نهادهای جهانی برای مداخله اکتفاء گردد؛
و وقتی خطر نفوذ فکری و فرهنگی دشمن جدی گرفته نشود؛
نتیجه آن میشود که:
معادلهها و موازنهها به هم میریزند؛
خطقرمزها پیش چشم دشمن رنگ میبازند؛
هزینۀ تعدی برایش پایین میآید؛
و جرأت مییابد هم ایران عزیز را تهدید کند و هم بهدنبال زنجیرهای از ترورها، عزیزترین و مهمترین شخصیت محور مقاومت را رسما مورد سوءقصد قرار دهد.
ما میفهمیم که حفظ وحدت و انسجام داخلی ضرورت دارد؛
ما متوجهیم که نباید به شکافهای سیاسی و گسلهای فرهنگی کشور دامن زد؛
اما این را هم میدانیم که معیار، راهبردهای ابلاغشده از سوی رهبر حکیم انقلاب است و آنچه تا به اینجا در موضعگیریها و عکسالعملها دیده میشود بر این راهبردها منطبق نیست.
پس وظیفۀ خود میدانیم که این عدم انطباق را فریاد زده و بازگشت مسئولان به پارادایم انقلاب اسلامی را با صدای رسا مطالبه کنیم.
به عبارت دیگر، نه باید مسیر را برای بهانهجوهای کارشکن و تندرو هموار کرد و نه باید اجازه داد که صدای حقیقت در مارپیچ سکوت شکلگرفته حول محور شعارهایی مثل وفاق گم شود.
امشب شب قدر جبهۀ مقاومت است.
امشب شب هوشیاری و تیزبینی است.
امشب شب بیم و امید است.
امشب شب بیداردلی، دعا و تضرع است.
امشب شب تدارک و توبه است.
به آن امید که صبح فردا نیز برای همۀ اهل ایمان، سرآغاز فصل جدیدی از صبر و جهاد باشد؛ سرآغازی که با تلألؤ خورشید حزب الله، جناب سید حسن نصرالله ـ که جانم فدای او باد ـ جلوۀ بهجتانگیز و نشاطبخشی خواهد داشت، ان شاء الله.
#یادداشت
#اهل_قلم
@ahalieghalam