اعتماد عمومی و خود باوری
✍ م.ع/ #شهرآشوب
پرده اول
ماشینش یک خرابی جزئی داشت. باید یکی از قطعات تعویض می شد،با هم همراه شدیم به سمت یک مغازه لوازم یدکی خودرو.
وارد مغازه شد، من هم پشتش بودم، اسم قطعه را گفت. فروشنده سه چهار مدل از آن قطعه را جلوی رویش گذاشت و گفت این چینی است و این ها هم ایرانی قیمت این فلان است و قیمت آن فلان نگاهی به فروشنده کرد و گفت خارجی خوب چی داری؟ فروشنده گفت کره ای ش هم هست اما گران، مشکلی نداری؟ گفت نه همان کره ای را بیاور، چینی که معلوم نیست درجه چندم است، ایرانی هم امروز می اندازی میبینی فردا روز از نو روزی از نو.
پرده دوم
بیرون بودیم گفت داروخانه دیدی بگو، دارویی را باید برای همسرم بگیرم. چند جایی را نشانش دادم. رفت اما دست خالی برگشت. به او گفتم چه شده دارو را ندارند؟ گفت چرا ولی ایرانیست دنبال خارجی اش هستم، گفتم چه فرقی می کند؟ گفت ایرانی هیچ اثری ندارد انگار پولت را در سطل آشغال می اندازی.
پرده سوم
دور هم بودیم با تعدادی از دوستان. بحث درباره فرمایشات رهبری در باب جهاد تبیین بود. بیشتر شنونده بودم، همان رفیقمان از همه تندتر بود گفت نمی دانم چرا بسیاری از مردم این همه پیشرفت در عرصه های مختلف صنعتی و دارویی و ..... را نمی بینند هر میزان هم تببین می کنی و گزارش و مستند می آوری به حرفهایت اعتماد نمی کنند؟
بی مقدمه گفتم به همان دلیلی که تو به قطعه و داروی تولید داخل اعتماد نداری. همه ی ما در عرصه عمل همین گونه ایم، فقط برخی زبان و عملشان یکی است و برخی نه.
انگار اب یخ بر روی آتشش ریختم.
سکوت و فکر توصیف احوالش بود.
اعتماد عمومی ارزان ترین کالا در این بازار است که همه می توانند به آن چوب حراج بزنند از شرکت قطعه سازی و دارو سازی گرفته تا رسانه ی ملی و ......
دودش به چشم خودمان می رود، باور کنید.
#حمایت_از_کالای_ایرانی
#یادداشت
#کوتاه_نوشت
#تولید_داخلی
@ahalieghalam