♦️#عوامل ایجاد کننده شب ادراری:
🔸 عوامل ژنتیکی
🔸 استرس
🔸 کم بودن ظرفیت مثانه
🔸 یبوست مزمن
🔸 عفونت های مجاری ادرار
🔸 اختلالات عضوی
🔸 مثانه بیش فعال
🔸 نگهداشتن ادرار
─━━━━⊱🐣⊰━━━━─
♡••
〰️🌱،، ♥،، 🌱〰️
با ما درڪانال آهنگ زندگے همراه باشید
📱Join╰➤ [• @farnaonline •]
👌🏻اثر مهم عزاداری در تربیت فرزند
محرم انسان را مؤدّب میکند و ادب را به انسان میآموزد. روضههای کربلا خودبهخود انسان را با ادب و با حیا بار میآورد. ادب ظرف حیا، تقوا و آورندۀ عبودیت در روح انسان است. ادب انسان را کنترل میکند و انسان مؤدّب بسیاری از گناهان را مرتکب نمیشود. مظهر ادب در کربلا ابالفضل العباس(ع) است. رسول خدا(ع) فرمودند: حق فرزند بر والدینش این است که او را مؤدب کند و به او ادب بیاموزد.
〰️🌱،، ♥،، 🌱〰️
با ما درڪانال آهنگ زندگے همراه باشید
📱Join╰➤ [• @farnaonline •]
7.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 بچهها را با این روش تربیتی ضعیف و وابسته نکنید!
#تصویری
〰️🌱،، ♥،، 🌱〰️
با ما درڪانال آهنگ زندگے همراه باشید
📱Join╰➤ [• @farnaonline •]
🌱🕊
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂
🍃
🌹🌹 استاد رشتهی حقوق موقع شروع کلاس از دانشجویی پرسید، اسمت چیست؟
دانشجو خود را معرفی کرد، ولی استاد بیجهت عصبانی شده و دانشجو را از کلاس بیرون کرد. دانشجو تلاش کرد از خود دفاع کند ولی استاد با تندی او را از کلاس بیرون راند و دانشجو خارج شد، در حالی که احساس مظلومیت میکرد و دیگر دانشجویان ساکت بودند!
سپس استاد بحث خود را شروع کرد و پرسید:
چرا قانون وضع میشود؟
یکی ازدانشجویان پاسخ داد:
برای اینکه کارهای مردم نظاممند شود، دیگری گفت برای ایجاد نظم و دانشجوی سوم گفت: قانون برای اینست که قوی بر ضعیف ظلم نکند.
استاد پس از شنیدن پاسخ دانشجویان گفت:
همه اینها درست است ولی کافی نیست.
یکی از دانشجویان دست بلند کرد و گفت:
قانون برای این است که عدالت محقق شود. استاد گفت: جواب همین است. برای اینکه عدالت سودبخش باشد.
استاد ادامه داد: حالا فایده عدالت چیست؟
یکی از دانشجویان گفت برای حفظ حقوق افراد و اینکه کسی مورد ستم قرار نگیرد. سپس استاد گفت:
حالا بدون ترس پاسخ مرا بدهید آیا من به همکلاسی شما ظلم کردم که او را بیرون کردم؟
دانشجویان یک صدا پاسخ دادند: بله!!
پس استاد با عصبانیت گفت: خوب پس شما چرا در برابر ظلم من ساکت شدید و عکسالعملی نشان ندادید؟
قوانین چه فایدهای دارند اگر ما شجاعت اجرای آنرا نداشته باشیم؟
هنگامی که شما در برابر ظلمی که به کسی میشود سکوت کرده و از حق دفاع نمیکنی، انسانیت خود را از دست میدهید و نمیتوان به افراد جامعه ای انسانیت رو تزریق کرد !
سپس استاد دانشجویی را که بیرون کرده بود را صدا زد و در برابر دانشجویان از او عذرخواهی کرد و گفت:
این درس امروز شما بود و وظیفه شماست که آن را در اجتماع محقق سازید.
〰️🌱،، ♥،، 🌱〰️
با ما درڪانال آهنگ زندگے همراه باشید
📱Join╰➤ [• @farnaonline •]
💕💕
#قصه_شب
🌿🐮قصه گوساله کوچولو 🐮🌿
گوسی گوساله همه قندها را خورد.
مامان گاوه دعوایش کرد.
گوسی گوساله قهر کرد و گفت: “من میرم یه مامان دیگه پیدا می کنم!”
گوسی گوساله از خانه بیرون آمد.
توی راه، هاپی هاپو را دید. هاپی هاپو به بچه هایش شیر می داد.
گوسی گوساله گفت: “هاپی هاپو! مامان من میشی؟”
هاپی هاپو گفت: “نه! من خودم بچه دارم.”
گوسی گوساله رفت.
توی راه پیشو پیشی را دید.
پیشو پیشی با بچه هایش بازی می کرد.
گوسی گوساله گفت: “پیشو پیشی! مامان من میشی؟”
پیشو پیشی گفت: “نه! من خودم بچه دارم.”
گوسی گوساله راه افتاد. توی راه موشی موشه را دید.
گوسی گوساله گفت: “موشی موشه! مامان من میشی؟”
موشی موشه، گوسی گوساله را برانداز کرد و گفت: “خب تو خیلی بزرگی! اما عیبی نداره، چون بچه ندارم، می تونم مامان تو بشم.”
گوسی گوساله از خوشحالی ماع ماع کرد. دمش را توی هوا تکان داد و به خانه موشی موشه رفت.
شب شده بود. موشی موشه برای خودش و گوسی گوساله قند آورد. گوسی گوساله لپ لپ قندها را خورد.
موشی موشه گفت: “خب حالا بخواب.”
گوسی گوساله گفت: “بخوابم؟! ما که هنوز شام نخوردیم!”
موشی موشه گفت: “پس این قندا چی بود خوردی؟ شام بود دیگه!”
گوسی گوساله گفت: “مامان گاوه هر شب به من یونجه تازه میداد. اگر یونجه نباشه، علف می ده!”
موشی موشه گفت: “حالا دیگه من مامانتم. من علف و یونجه ندارم. دیگه بخواب.”
گوسی گوساله دیگه چیزی نگفت.
موشی موشه سرش را روی بالش گذاشت و خوابید.
گوسی گوساله، یک گوشه نشست و نشخوار کرد: خورش، خورش، خورش!
موشی موشه یک چشمش را باز کرد. گفت: “گوسی گوساله! سر و صدا نکن، می خوام بخوابم.”
گوسی گوساله گفت: “هر شب من و مامان گاوه، قبل از خواب، نشخوار می کنیم تا دل درد نگیریم.”
موشی موشه گفت: “حالا دیگه من مامانتم. من که نشخوار نمی کنم. بگیر بخواب.”
گوسی گوساله اخم کرد و چیزی نگفت.
گوسی گوساله خواست بخوابد؛ اما نتوانست. او عادت داشت هر شب، سرش را به شکم مامان گاوه بچسباند و بخوابد.
گوسی گوساله، سرش را به موشی موشه تکیه داد.
موشی موشه از خواب پرید و داد زد: “چیکار می کنی؟ سرت را ببر عقب! خوابم رو پروندی.”
و دوباره خوابید.
گوسی گوساله بغض کرد. دلش برای مامان گاوه تنگ شد. بلند شد، آرام و بی سر و صدا از خانه موشی موشه بیرون آمد. به طرف خانه راه افتاد. هوا تاریک بود.
از کنار پیشو پیشی رد شد. پیشو پیشی، پیش یچه هایش خوابیده بود.
از کنار هاپی هاپو رد شد. هاپی هاپو، پیش بچه هایش خوابیده بود.
گوسی گوساله خواست گریه کند که یک صدایی شنید: “گوسی عزیزم کجایی؟ گوسی مامان؟”
صدای مامان گاوه بود. گوسی گوساله به طرف صدا دوید. مامان گاوه را دید. توی بغلش پرید و گفت: “ماع! ماع! مامان گاوه، تو از همه مامان ها، مامان تری!”
👇🐮👇🐮👇
@Ghesehaye_koodakaneh
〰️🌱،، ♥،، 🌱〰️
با ما درڪانال آهنگ زندگے همراه باشید
📱Join╰➤ [• @farnaonline •]
. 2⃣ #لالایی با صدای حمید جبلی
بپر برو تو رختخواب دیرشده زود بگیر بخواب
تو رختخواب بخوان دعا بگو به امید خدا
تا خوابهای خوب ببینی گل توی خوابت بچینی
تا خوابهای خوب ببینی گل توی خوابت بچینی
گل که بچینی صبح میشه بیدا رشو مثل همیشه
بیدار شو مثل همیشه
لا لا لا لا لا لا لا لا لا لا لا لا لا لا لا لا
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
〰️🌱،، ♥،، 🌱〰️
با ما درڪانال آهنگ زندگے همراه باشید
📱Join╰➤ [• @farnaonline •]
5.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸شب جمعه حرمش دیدنیه/ با نوای گرم حاج محمود کریمی
〰️🌱،، ♥،، 🌱〰️
با ما درڪانال آهنگ زندگے همراه باشید
📱Join╰➤ [• @farnaonline •]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الهـــی
به نام تو که
بی نیازترین تنهایی
با تکیه بر
لطف و مهربانی ات
روزمان را آغـاز می کنیم:
بسم الله الرحمن الرحیم
الهی به امید لطف تو...
〰️🌱،، ♥،، 🌱〰️
با ما درڪانال آهنگ زندگے همراه باشید
📱Join╰➤ [• @farnaonline •]
#انرژی_مثبت
🌴 همه میگویند: روز خوبی داشته باشید
☔️اما من میگویم: روز خوبی را برای خودت خلق کن!
💓به فکر اومدن روزهای خوب نباش؛ آنها نخواهند آمد.
به فکر ساختن باش؛
روزهای خوب را باید ساخت...✌️
آرزو ميكنم بهترين معمار روز قشنگ خودت باشی و خداوند هم بزرگترین حامي....
〰️🌱،، ♥،، 🌱〰️
با ما درڪانال آهنگ زندگے همراه باشید
📱Join╰➤ [• @farnaonline •]
#خاطرات_شهید
آشنا شدنش با علی محمودوند و مجید پازوکی، او را عاشق بچه های گروه #تفحص کرد...
آخرین تفحص اش، شب بعد از شب های قدر بود #محمد قبل از شهادت، به عکاس سفارش کرد تا از او عکس بگیرد که بعدا به دردش می خورد و آخر در جستجوی شهدا، به همراه علیرضا شهبازی، در #فکه پر کشید...
شهید محمد زمانی زمزمه اش این بود:
عشق است در آسمان پریدن
عشق است در خاک و خون غلطیدن
#جستجوگر_نور
#شهید_محمد_زمانی🌷
〰️🌱،، ♥،، 🌱〰️
با ما درڪانال آهنگ زندگے همراه باشید
📱Join╰➤ [• @farnaonline •]