فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹
🌸سلام مهربانان
🦋صبح چهارشنبه تون بخیر و نیکی
🌿روزتون بی نظیر
🌸آرزو دارم
🦋سلامتی ،آرامش
🌿دل خوشی
🌸شادی ، خوشبختی
🦋ایمان
🌿ثروت حلال
🌸و عاقبت بخیری
🦋درتقدیرتان باشـد 💐
رفقا خوبید ؟چه خبرا ایشالا که امروزم مثه همه روزاتون خوش باشید و یه روز قشنگ دیگه رقم بخوره براتون😍💖
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
باما درکانال آهنگ زندگی همراه باشید
@farnaonline
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
مهم نیست بقیه در موردتون چی فکر میکنن و چی میگن، خودتون باشید و از چیزی که هستید لذت ببرید.
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
باما درکانال آهنگ زندگی همراه باشید
@farnaonline
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
⛔️ خاطرات کاملا #کورونایی
قسمت یازدهم
وقتی زنه دید که نه بابا! از این خبرا نیست. من که رفتم بیرون. پرستاره هم جلوی خودش سرمو انداخت تو سطل آشغال! با صدای بلند دادو فریاد کشید ... متاسفانه هنوز فحاشی میکرد ... ضمنا کمک کمک هم میگفت ... حتی میگفت: چتونه ؟ مگه چه گفتم؟ همه میگن! مگه من تنها میگم؟
شاید یه ربع بیست دقیقه ای گذشت که پرستاره با لبخند اومد و گفت: خانمه داره گریه میکنه و کمک کمک میگه! چیکار کنیم؟
گفتم: وقتشه. وقتی صداتون کردم، همه داروها و چیزایی که نیاز داره بردارین بیارین.
رفتم تو اتاقش. دیدم خیلی کسی دورش جمع نشده. حالش خوب نبود. صندلی گذاشتم کنارش و نشستم.
وقتی چشمش به من خورد، هیچی نگفت و سرش انداخته بود پایین و گریه میکرد.
به پرستار گفتم اومد. به خانمه گفتم: راحت دراز بکشید و اجازه بدید پرستار کارش بکنه.
اونم همین کارو کرد. راحت و تسلیم خوابید و پرستار هم خیلی راحت و با مهر و محبت همیشگی کارش را انجام داد. دوباره خلاصه وضعیتش هم به روز شد و یکی دو نفر دیگه هم توی اون اتاق کار داشتن و باید اکسیژن و ... را چک میکردند اومدن و سلام کردن و به راحتی کارشون کردن و رفتند.
به پرستاره اشاره کردم که وقتی کارش تموم شد بره بیرون.
من و اون خانم و یکی دو نفر بیمار دیگه در اون اتاق بودیم. با لحن همیشگی و آروم و بدون شیطنت بهش گفتم: «من با دکترتون صحبت کردم. الحمدلله خیلی وضعتون خراب نیست و اگه همکاری کنین و روحیه داشته باشین، همه چیز درست میشه. فقط کافیه یه کم با بچه های اینجا مثل عزیزان خودتون رفتار کنین و اجازه بدین کارشون بکنن.»
با ناراحتی که هنوز تو چهره اش بود گفت: «من دیابت دارم. زن همسایمون میگفت خوب نمیشی.»
فهمیدم که داره کم کم اعتماد میکنه و میخواد صحبت کنه. بهش گفتم: زن همسایتون متخصص هستند؟
گفت: لیف و دستکش میبافه! چی چی متخصصه!
گفتم: شما توی لیف بافی ایشون اظهار نظر میکنین که اون به خودش اجازه میده که در بیماری و زندگی و حیات شما، به شما آمار دروغ بده؟
چیزی نگفت.
گفتم: نگران نباشید. همه تلاششون میکنند. راستی تا حالا سوئد رفتین؟
گفت: یه بار!
گفتم: دیگه کجا رفتین؟ منظورم خارج از کشوره.
گفت: یه بار هم انگلستان رفتم.
گفتم: ماشالله. مکه و کربلا هم رفتین؟
گفت: نه! نشده تا حالا!
لبخندی زدم و گفتم: حالا بیخیال! راستی میدونستین همین الان که ما با هم صحبت میکنیم، سوئد اعلام کرده که کسی حق نداره برای تست کرونا بیاد بیمارستان؟ میدونستین گفته اگه اینقدر حالتون بد بود که دیگه نتونستین حرکت کنین، به خودمون بگین تا ماشین آمبولانس بفرستیم و بیاد جمعتون کنه و شما را ببره؟
گفت: بدت نیادا اما چرنده!
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
باما درکانال آهنگ زندگی همراه باشید
@farnaonline
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
👆خاکریز خاطرات۲
🌸درخواستِ جالبِ شهید علم الهدی در زندانهای مخوف ساواک
#انس_با_قرآن #استقامت #استکبارستیزی #شهیدعلم_الهدی
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
باما درکانال آهنگ زندگی همراه باشید
@farnaonline
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
1_298020581.mp3
4.7M
#قصه_کودکانه
#قصه_شب
#قصه_صوتی
#عنوان_قصه: توپ قلقلی
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
باما درکانال آهنگ زندگی همراه باشید
@farnaonline
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀