eitaa logo
❤آهنگ مازنی❤
@ahangmazani
78.1هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
8.6هزار ویدیو
15 فایل
🌷مدیر تبلیغات @seyyedzs کانال تبلیغات👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/2125725703C6cd4a9af27
مشاهده در ایتا
پرسش‌ها
قوانین
داغ‌ترین‌ها
چندسکویی
پیوستن
❤آهنگ مازنی❤
78.1هزار دنبال‌کننده
دانلود
مطالب قبلی
❤آهنگ مازنی❤
4_5778438163835916636.mp3
7.12M
وحیدمرادی🎤 🎶بچه شهر 🎶@AHANGMAZANI❤️
19.2هزار مشاهده
❤آهنگ مازنی❤
❤آهنگ مازنی❤
به نوم اون خدا که مهربونه نگهدار تمومِ مازرونه سخنرانی یمدت سخنرانی نکرده بودم علاوه بر این
به نام خداوند جان و خرد برو کشتی آنجا که خواهد بَرَد سخنرانی طنز بله دوستان جان ☺️ داشتم میگفتم که شیشه ی آووکادو رو کل کشیدم دیدم همه ش آب خالیه و دوتا پر نعنا ریخت توش که طعمش عوض بشه خالاصه سوار بر پراید وحشی به سوی دیار باجناق حرکت کردیم آقا راه مگه تووم میشه نیس که ناهار نخوردیم تا اونجا بیشتر بتونیم بخوریم قار و قور شکم تا هفت تا لاین اونورتر شنیده میشد و منم پا روی پدال و چش به جاده دبرو که رفتیم القصه بعد از رانندگی طولانی و اُطراق های (بقول لغت نامه ی معین اِتراق) بین راهی که خودش یه سخنرانی مجزا میشه رسیدیم خونه ی باجناق😍 آهاهاهاهاهاها زن خواخری سنگ تموم گذاشت و از سبزیجات هرچی که در مرکز بود از حبوبات هرچی که در استان بود از میوه جات هرچی که در ایران بود و از تنقلات هرچی که در جهان بود خریده بود و مشغول شست و شو و رفت و روب بود که باجناقم چون نمیدونست ما تو حیاطیم گفت خانم اسا برووو خنه یخ کردی مگه پادشاه میخواد بیاد اتا خِلِ باجا بیشتر نیس که 😡 زن خواخر خندید و برای ماستمالی این حرکت شنیع و حاسدانه ی شوهرش گفت مگه نمیگفتی این باجناق یه چیز دیگه س هنوزم دوزاریش نیفتاد و گفت باجناق خوبشم دوزار نمی ارزه چه برسه به این منم صدامو انداختم تو گلومو گفتم تو عمرت فقط یه حرف قابل شنیدن زده باشی همینه واقعا هم حیف دوزارررر😄 به سرعت اومد بیرون حالا هی کشگیری میکنه گفتم دادا چرا جوگیر شدی شما سه روز پیش خونه مون بودین و مطمئنم الان ما که رفتیم خیلی طاقت بیاری فوقش ۵ سال تحمل میکنی و زود دلت برام تنگ میشه گفت این حرفو زدی دلم مثل پید جِری(قوری کهنه) شکست من دوست داشتم موقع رفتن همراتون بیام گفتم خا اسا نشورده کترا نواش صبر کن ببینم اگه این دو سه هفته ای اینجا بمن خوش گذشت می برمت گفت آقااااا من فشار خونم بالاست اینجوری حرف نزن پس می افتم گفتم چه بهتر تو خیرت که به خواهرزن زحمت کشم نرسید لااقل پس بیفتی بلکه با مستمری ات چند صباحی زندگی کنه لااقل ماهم مهمونی بیاییم بدون مزاحم 😛 خانمم گفت دق دکت بریم خونه خواهرم یخ کرد گفتم به من چرا میگی میزبان ایشونه گفت مه مظلوم خش رو اذیت نکن گفتم مظلومتون اینه پس زبون دارتون کیه خالاصه به هر کلکی بود باجناق رو هل دادیم و رفتیم تو خونه گفتم یا قراخیل پیرتکیه خواهرجان چخبرته اینهمه گوشت و مرغ و ماهی باجناقم خواست حرف بزنه که خواهر زنم گفت بیصتا بواش و گفت امشب مهمون هم داریم گفتم نابابا اگه مهمون داشتین چرا به ما گفتین باجناق گفت کی به شما گفت خودتون راه افتادین اومدین برای اینکه حالشو بگیرم یه سیب گرفتم اندازه سر باجناقم و به دندون کشیدم درسته که یکی از دندونام شکست ولی خوب شد حالشو گرفتم فقط تونست بگه اتنده گتی سه رو میتونی بخوری گفتم چه خبر داری که من از اون روزی که زنگ زدین تا حالا هیچی نخوردم زیاد حرف بزنی توروهم میخورم 😂 اع دککلوم سه قسمتی شد که🥸 ارادتمند همه ی شما -سید
19.3هزار مشاهده
مطالب بعدی