🔹خانومی تعریف میکرد: من و همسرم با هم بگو مگو کردیم؛ از دست شوهرم ناراحت شدم و با سرعت از اتاق خارج شدم.
لباسم رو از پشت گرفت و مانع خروجم شد.
در حالیکه من به شدت ناراحت بودم گفتم:
ولم کن...
بخدا نمیخوام حرفاتو گوش بدم؛
سعی نکن منو راضی کنی بمونم؛
من خیلی از دستت ناراحتم..
نمیخوام حتی صداتو بشنوم حتی یک کلمه، پس خواهش میکنم ولم کن...
وقتی سرم رو به عقب برگردوندم دیدم پیراهنم به دستگیره درب گیر کرده و شوهرم سر جای خودش نشسته و از خنده روده بر شده..!😂
خدا هیچکسو اینجوری ضایع نکنه!😐😁😁😁😁🙈
#سوتی🤦♀🤦♂
🔹يه آرايشگاه خيلى معروفى بود كه فقط روزى ٥-٦ تا عروس داشت
يه بار اونجا بودم يكى از دامادها اومده بود دنبال زنش، يكى از كاركنهاى آرايشگاه از پنجره پرسيد خانمتون كيه ببينم آماده هستن،
پسره گفت فرق نميكنه هر كدومشون آماده ست بده ميبرم، ديرمون شده ملت منتظر شام هستن بخدا😜😂😂😂
🔹احساس خفگی میکنم!!!!
بغض گلویم را رها نمیکند!
عه...!!
تیشرتمو برعکس پوشیدم
فکر کردم عاشق شدم!!!!
هیچی آقا حله😐✋😂😂
🔹به خاطر گرونی، امروز سرسفره بابام گفت: همتون شناسنامه هاتونو بیارین🙂
ما هم با خوشحالی شناسنامه هامونو آوردیم، فکر کردیم میخواد مال و منالی به ناممون بزنه🤑
یه دفعه گفت: از فردا طرح زوج و فرد توی خونه اجرا میشه😑
گفتیم: یعنی چی؟😳
گفت: اونایی که دو رقم آخر شناسنامشون زوجه روزهای زوج روزه میگیرن! و اونایی که دو رقم آخر شناسنامشون فرده روزهای فرد روزه میگیرن😐
روزای جمعه رو هم یوم الشک اعلام میکنم و همه با هم روزه میگیریم😀😂