eitaa logo
پایگاه بسیج اهل بیت (ع) محله مهرورزی 140
306 دنبال‌کننده
22.6هزار عکس
2.7هزار ویدیو
548 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم کانالی جهت اطلاع رسانی بسجیان گرامی پایگاه مقاومت بسیج اهل بیت (ع) - حوزه شهید رجایی - قم تماس با فرمانده و شورای پایگاه از طریق ایتا: @AboozarVelaayat14
مشاهده در ایتا
دانلود
حمید ( برادر شهید مهدی باکری ) در اول آذر ۱۳۳۴ در ارومیه بدنیا آمد. پدرش کارمند کارخانه قند ارومیه و مادرش خانه دار بود که ۱۸ ماه بعد از تولد او بر اثر حادثه رانندگی فوت کرد . ششمین فرزند خانواده باکری بود و دوران مدرسه را در ارومیه گذراند و با وجود اینکه دانشگاه قبول شد اما بنا به پیشنهاد آقا مهدی تصمیم گرفت به سربازی برود . سربازی اش در یکی از ژاندارمری های اطراف ارومیه بود . چون خانواده زیر نظر ساواک بود ، پدر فعالیت های سیاسی آنها را ممنوع کرده بود . بعد از تمام شدن خدمت ، یک سال همراه آقا مهدی به تبریز رفت و فعالیت های خود رو علیه نظام شاهنشاهی از همین دوره شروع کرد . در سال ۵۵ ابتدا به ترکیه رفت ، سپس برای ادامه تحصیلات راهی کشور آلمان شد اما یک هفته بیشتر سر کلاس حاضر نشد . با استقرار سید روح ‌الله خمینی در حومه پاریس ، تحصیل در آلمان را رها کرد و عازم فرانسه شد . در پاریس مأموریتی جدید به او دادند . عازم سوریه و لبنان شد تا دوره آموزش نظامی را بگذراند . در این کشورها جنگ های شهری ، چریکی و روش های سازماندهی و شیوه ساختن بمب های دستی را یاد گرفت . در همین دوران به کمک چند تن از دوستان اسلحه وارد ایران کردند و در این راه آقا مهدی ، یاور بزرگی بود . حمل و پنهان کردن سلاح ها تا مرز ترکیه به عهده حمید بود و انتقال آنها تا تبریز به آقا مهدی محول شده بود . با پیروزی انقلاب سریع به ایران برگشت و سال ۵۸ عضو سپاه پاسداران شد . با شروع جنگ مثل خیلی ها ، عازم خوزستان شد و در این مدت چند ماه هم همراه آقا مهدی در جهاد سازندگی فعالیت می کرد . در بحبوحه جنگ و در اواخر دی ۵۸ با خانم فاطمه چهل امیرانی ازدواج کرد و صاحب دو فرزند به نام های احسان و آسیه شدند . در عملیات های حصر آبادان ، رمضان ، فتح المبین ، بیت المقدس ، والفجر یک ، والفجر دو حضور داشت و جانشین فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا بود . در عمليات فاتحانه خيبر با اولين گروه پيشتاز كه قبل از شروع عمليات بايستی مخفيانه در عمق دشمن پياده می ‌شدند و مراكز حساس نظامی را به تصرف در می ‌آوردند و كنترل منطقه را در دست می ‌گرفتند ، عازم و در ساعت ۱۱ شب چهارشنبه ۳ اسفند ۶۲ شروع عمليات خيبر بود كه با بی سيم خبر تصرف پل مجنون ، در عمق ۶۰ كيلومتری عراق را اطلاع داد . پلی كه با تصرف كردن آن دشمن متجاوز قادر نبود نيروهای موجود در جزاير را فراری دهد و يا نيروی كمكی برای آنها بفرستد ، در نتيجه تمام نيروهايش در جزاير كشته يا اسير شدند و اين عمل ، ضمانتی در موفقيت اين قسمت از عمليات بود و عاقبت با دو روز جنگ شجاعانه در مقابل انبوه نيروهای زرهی دشمن ، فقط با نارنجك و آرپی جی و كلاش ولی با قلبی پر از ايمان و عشق به شهادت ، در حفظ آن پل مهم جنگيدند و در همانجا به لقاء‌الله پيوست و شهید شد و پیکرش هرگز برنگشت ... 📕 سایت هادیون « اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج » ~~~~~~~~~~~~~~ @ahlbeitbase
•﷽• السلام علیک یا (عج) وصیت به فاطمه { همسر شهید } می دانم در حق شما مدام ظلم کرده‌ ام و وظیفه‌ ام را بجا نیاورده‌ ام ولی یقین بدان که خود را بنده ای قاصر و کم کاری میدانم و امید دارم که حلالم نمائید . احسان و آسیه امانت‌هایی هستند در دست تو و مدام در تربیت اسلامی آن‌ها باید همت گمارید و توجیه و کنترل مواردی که به آن‌ها وصیت نموده‌ ام به عهده شماست . از کوچکی آن‌ها را با قرآن آشنا کرده و به کلاس قرائت قرآن بروید . از کوچکی آن‌ها را در مجالس و مجامع خصوصاً نماز جمعه ، دعای کمیل و یادبود شهداء شرکت بدهید . درآمد یا پولی نداشته و ندارم که مهریه‌ تان را بدهم ان شاءالله که حلال خواهید کرد . ان شاءالله که شما و عموم فامیل در یادبود من به یاد شهدای کربلا و امام حسین گریه و عزاداری نمائید و مرتب به یاد بیاورید که هستی دهنده اوست و باید شکر به مصلحت الهی گفت.... « اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج » ~~~~~~~~~~~~~~ @ahlbeitbase