eitaa logo
فرهنگستان اهل بیت علیهم السلام
267 دنبال‌کننده
11.9هزار عکس
5.1هزار ویدیو
294 فایل
تفسیر ن_______________ور هرروزیک آیه ازقرآن کریم باصدای دلنشین حاج آقاقرائتی تفسیرمیگردد. بزرگواران مارادرنشرمطالب و مفاهیم قرآنی یاری کنید. کپی مطالب آزاداست. ازقرآن واهل بیت ع امدادبجوییم @Yazahrayeatharادمین eitaa.com/joinchat/523173890Ca1c4896e78
مشاهده در ایتا
دانلود
🕋🏴 🚩نامه امام حسین علیه السلام به برادرش «محمد حنفیّه» که در آن رازها و اهداف قیام عاشورا را برشمردند : «بِسم اللّه الرحمن الرحیم، هذا ما اَوصی بِهِ الْحُسَیْن بن علی بن اَبی طالِبٍ اِلی اَخیهِ مُحَمَّدٍ الْمَعْرُوفِ بِاِبْنِ الحَنَفِیَّةِ اَنَّ الْحُسَیْنَ یَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الّا اللّه وَحْدَهُ لا شَریْکَ لَهُ وَ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، جاءَ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِ الْحَقِّ وَ اَنَّ الْجَنَّةَ وَ النّارَ حَقٌّ وَ اَنَّ السّاعَةَ آتِیَةٌ لا رَیْبَ فیها، وَ اَنَّ اللّه یَبْعَثُ مَنْ فی الْقُبُورِ؛ بنام خداوند بخشنده مهربان. این وصیّت حسین بن علی بن ابی طالب به برادرش محمد، معروف به ابن حنفیّه است. حسین گواهی می دهد که معبودی جز خدای یگانه نیست و شریک ندارد و اینکه محمد صلی الله علیه و آله بنده و رسول خدا است و آیین حق را از سوی حق آورده است و اینکه بهشت و حق است و بدون شک به وقوع خواهد پیوست و خداوند، همه کسانی را که در هستند زنده می کند.» «وَ اِنّی لَمْ اَخْرُجْ اَشِراً وَ لا بَطِراً وَ لا مُفْسِداً وَ لا ظالِماً وَ اِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْاِصْلاحِ فِی اُمَّةِ جَدّی صلی الله علیه و آله اُریْدُ اَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَنْهی عَنِ الْمُنْکَرِ وَ اَسیْرُ بِسیرَةِ جَدّی وَ اَبی علی بن ابی طالِبٍ علیه السلام ؛ [بدانید] من برای سرکشی و و فساد و ستم [از مدینه به سوی کربلا[ خارج نشدم؛ بلکه فقط برای دنبال کردن جدّم [قیام کردم و] خارج شدم و تصمیم گرفته ام که و نهی از منکر نمایم و سیره جدّم [رسولخدا صلی الله علیه و آله ] و پدرم علی بن ابی طالب علیه السلام را دنبال نمایم.» «فَمَنْ قَبِلَنی بِقَبُولِ الْحَقِّ فَاللّه اَوْلی بِالْحَقِّ وَ مَنْ رَدَّ عَلَیَّ الْحاکِمینَ، وَ هذِهِ وَصِیَّتی یا اَخی اِلَیْکَ وَ ما تَوفیقی اِلّا بِاللّه عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ اِلَیْهِ اُنیبُ؛ پس هر کس این را از من بپذیرد [و از من پیروی کند]، پس خدا اولای به حق است [و از خدا پیروی کرده] و هر کس حق را بر من رد کند [و تخلّف نماید]، صبر می کنم تا خداوند بین من و این قوم حکم کند که او بهترین حاکمان است. و این وصیت من است به تو ای برادر. و توفیق من جز به خدا نیست، بر او توکل می کنم و به سوی او می روم.»
❤️مباهله و کربلا روز مباهله روزى است كه پيامبر مكرم اسلام، عزيزترين عناصر انسانى خود را به صحنه مى‌آورد. نكته‌ى مهم در باب مباهله اين است: “و انفسنا و انفسكم” در آن هست؛ “و نساءنا و نساءكم”در آن هست؛ عزيزترين انسانها را پيغمبر اكرم انتخاب ميكند و به صحنه مى‌آورد براى محاجه‌اى كه در آن بايد بين حق و باطل و شاخص روشنگر در معرض ديد همه قرار بگيرد. هيچ سابقه نداشته است كه در راه تبليغ دين و بيان حقيقت، پيغمبر دست عزيزان خود، فرزندان خود و دختر خود و اميرالمؤمنين را - كه برادر و جانشين خود هست - بگيرد و بياورد وسط ميدان؛ استثنائى بودن روز مباهله به اين شكل است. يعنى نشان دهنده‌ى اين است كه بيان حقيقت، حقيقت، چقدر مهم است؛ مى‌آورد به ميدان با اين داعيه كه ميگويد بيائيم مباهله كنيم؛ هر كدام بر حق بوديم، بماند، هر كدام بر خلاف حق بوديم، ريشه‌كن بشود با الهى.  همين قضيه در محرّم اتفاق افتاده است به شكل عملى؛ يعنى امام حسين (عليه الصّلاة و السّلام) هم براى بيان ، روشنگرى در طول تاريخ، عزيزترين عزيزان خود را برميدارد مى‌آورد وسط ميدان. امام حسين عليه‌السّلام كه مي دانست حادثه چه جور تمام خواهد شد؛ زينب را آورد، همسران خود را آورد، فرزندان خود را آورد، برادران عزيز خود را آورد. اينجا هم مسئله، مسئله‌ى است؛ تبليغ به معناى حقيقى كلمه؛ رساندن پيام، روشن كردن فضا؛ ابعاد مسئله‌ى تبليغ را اين جورى ميشود فهميد كه چقدر مهم است. در آن خطبه “من رأى سلطانا جائرا مستحلّا لحرم اللَّه ناكثا لعهداللَّه... و لم‌يغيّر عليه بفعل و لا قول كان حقّا على اللَّه ان يدخله مدخله”؛ يعنى وقتى او دارد فضا را به اين شكل آلوده ميكند، خراب ميكند، بايد يا با فعل يا با قول آمد كرد. و امام حسين عليه‌السّلام اين كار را انجام ميدهد، آن هم با اين هزينه‌ى سنگين؛ عيالات خود، همسران خود، عزيزان خود، فرزندان اميرالمؤمنين، كبرى، اينها را برميدارد مى‌آيد وسط ميدان. 🔹امام خامنه ای، بیانات در دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون ۱۳۸۸/۰۹/۲۲
🏴نامه امام حسین علیه السلام به برادرش «محمد حنفیّه» که در آن رازها و اهداف قیام عاشورا را برشمردند : «بِسم اللّه الرحمن الرحیم، هذا ما اَوصی بِهِ الْحُسَیْن بن علی بن اَبی طالِبٍ اِلی اَخیهِ مُحَمَّدٍ الْمَعْرُوفِ بِاِبْنِ الحَنَفِیَّةِ اَنَّ الْحُسَیْنَ یَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الّا اللّه وَحْدَهُ لا شَریْکَ لَهُ وَ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، جاءَ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِ الْحَقِّ وَ اَنَّ الْجَنَّةَ وَ النّارَ حَقٌّ وَ اَنَّ السّاعَةَ آتِیَةٌ لا رَیْبَ فیها، وَ اَنَّ اللّه یَبْعَثُ مَنْ فی الْقُبُورِ؛ بنام خداوند بخشنده مهربان. این حسین بن علی بن ابی طالب به برادرش محمد، معروف به ابن حنفیّه است. حسین گواهی می دهد که معبودی جز خدای یگانه نیست و شریک ندارد و اینکه محمد صلی الله علیه و آله بنده و رسول خدا است و آیین حق را از سوی حق آورده است و اینکه بهشت و حق است و بدون شک به وقوع خواهد پیوست و خداوند، همه کسانی را که در هستند زنده می کند.» «وَ اِنّی لَمْ اَخْرُجْ اَشِراً وَ لا بَطِراً وَ لا مُفْسِداً وَ لا ظالِماً وَ اِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْاِصْلاحِ فِی اُمَّةِ جَدّی صلی الله علیه و آله اُریْدُ اَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَنْهی عَنِ الْمُنْکَرِ وَ اَسیْرُ بِسیرَةِ جَدّی وَ اَبی علی بن ابی طالِبٍ علیه السلام ؛ [بدانید] من برای سرکشی و و فساد و ستم [از مدینه به سوی کربلا[ خارج نشدم؛ بلکه فقط برای دنبال کردن جدّم [قیام کردم و] خارج شدم و تصمیم گرفته ام که و نهی از منکر نمایم و سیره جدّم [رسولخدا صلی الله علیه و آله ] و پدرم علی بن ابی طالب علیه السلام را دنبال نمایم.» «فَمَنْ قَبِلَنی بِقَبُولِ الْحَقِّ فَاللّه اَوْلی بِالْحَقِّ وَ مَنْ رَدَّ عَلَیَّ الْحاکِمینَ، وَ هذِهِ وَصِیَّتی یا اَخی اِلَیْکَ وَ ما تَوفیقی اِلّا بِاللّه عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ اِلَیْهِ اُنیبُ؛ پس هر کس این را از من بپذیرد [و از من پیروی کند]، پس خدا اولای به حق است [و از خدا پیروی کرده] و هر کس حق را بر من رد کند [و تخلّف نماید]، صبر می کنم تا خداوند بین من و این قوم حکم کند که او بهترین حاکمان است. و این وصیت من است به تو ای برادر. و توفیق من جز به خدا نیست، بر او توکل می کنم و به سوی او می روم.»
25.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴ایام ، امدینه پر بود از حافظ قرآن و فقیه و خانواده شهید و محبین اهل‌بیت، + مملو بود از مُفتی و حاجی و جلسات وعظ و اخلاق، اتفاقا خوب می‌دانستند با کدام طرف است؛ اشکال کار اینجا بود که علی در شورای ائتلاف سقیفه "فاکتور مقبولیت" را کم داشت و اصرارش بر دفاع از را "تفرقه‌افکنی" نام نهادند فقط فاطمه(سلام‌الله‌علیها) می‌دانست که این "وحدت بر ناحق" عاقبتش " تفرقه" در جامعه اسلامی و ذبح‌کردن عدالت پیش پای منفعت است. محترمین و مقدسین و شیوخ و سرداران و سابقه‌داران می‌ترسیدند که با دفاع از وجاهت و احترام کاذبی که در جامعه دارند از بین برود و این وجاهت‌طلبی خواص(ترس از دست‌دادن موقعیت اجتماعی و ترس از مورد سؤال‌ قرارگرفتن در برابر جماعت بی‌تحلیل) حق را در اقلیت و مظلومیت تاریخی قرار داد مدینه آخوند زیاد داشت، نواب صفوی کم داشت