#امتداد_سقیفه
🔺در درگیری تروریست های وهابی با شیعیان پاراچنار پاکستان، ۳۵نفر از شیعیان شهید و دست کم ۱۶۶نفر مجروح شدند
✍پ.ن:
برای شیعیان سراسر دنیا دعا کنیم و مواظب باشیم، اخبار شیعیان مظلوم و بیپناه، در میان اخبار گم نشود!
#اسلام_اهلبیتعلیهمالسلام
#دین_علیعلیهالسلام
j๑ïท🌱↷
『 @ahle_velaa 』«کانال اهل «وِلاء
مدرسه اهل بیت علیهمالسلام
#امتداد_سقیفه 🔺در درگیری تروریست های وهابی با شیعیان پاراچنار پاکستان، ۳۵نفر از شیعیان شهید و دست ک
#امتداد_سقیفه
🔹گروه های مسلح تکفیری در یک هفته گذشته از چند جهت به شهر شیعه نشین پاراچنار در غرب پاکستان حمله کردند
🔸در جریان این حملات، شش نفر از شیعیان از جمله دو کودک و یک نفر از مدافعان حرم پاکستانی(عضو لشکر زینبیون) شهید و بیش از ۵۰ نفر از جمله چندین کودک زخمی شدند
🔹تعداد کشته های مسلحین تکفیری نیز بیش از ۲۰ نفر ذکر شده است که شامل چند تبعه افغانستان نیز میشود
🔸گفته میشود برخی از شاخه های تندرو تشکیلات طالبان افغانستان نیز در این درگیری شرکت کردهاند.
#اسلام_اهلبیتعلیهمالسلام
#دین_علیعلیهالسلام
j๑ïท🌱↷
『 @ahle_velaa 』«کانال اهل «وِلاء
#شعر
خبر دارم که سر از دیر نصرانی در آوردی
و عیسی را به آیین مسلمانی در آوردی
#اسلام_اهلبیتعلیهمالسلام
#دین_علیعلیهالسلام
j๑ïท🌱↷
『 @ahle_velaa 』«کانال اهل «وِلاء
#محرم #روضه
🔺ورود سر مبارک سیدالشهداء علیهالسلام به دیر راهب نصرانی و مسلمان شدن او
🔹این داستان، در منابع متعددی از کتب شیعه و #اهلاسنن، ذکر شده است. از جمله، در کتاب «الخرائج و الجرائح» تألیف قطبالدین راوندی رضواناللهعلیه(متوفای ۵۷۳ق) و کتاب «تذکره الخواص» تألیف ابن جوزی(متوفای ۶۵۴ق) و کتاب «مناقب» تألیف ابن شهرآشوب رضواناللهعلیه(متوفای ۵۸۸ق) ذکر شده است.
✍سیدبن طاووس رضواناللهعلیه درباره افرادی که سر مبارک سیدالشهداء علیهالسلام را حمل می کردند، مینویسد:
🔹«لَمّا قُتِلَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِي علیهماالسلام وَ حَمَلُوا بِرَاءْسِهِ جَلَسُوا يَشْرَبُونَ وَ يَجِيى ءُ بَعْضُهُمْ بَعْضا بِالرَّاءْسِ فَخَرَجَتْ يَدُ وَ كَتَبَتْ بِقَلَمٍ حَديدٍ عَلَى الْحائِطِ :
اَ تَرْجُو اءُمَّةٌ قَتَلَتْ حُسَيْناً،
شَفاعَةَ جَدِّهِ يَوْمَ الْحِسابِ؟!» :
🔸ترجمه: وقتی حسینبن علی علیهماالسلام به درجه شهادت نائل آمد، سر مطهر آن جناب را به سوى شام مى بردند و در هر منزلى كه فرود مى آمدند، حمل كنندگان آن سر مقدس مى نشستند و شراب می خوردند و بعضى از ايشان آن سر انور را به نزد بعضى ديگر مى آورد. پس در آن حين، دستى از غيب بيرون آمد و با قلم آهنى اين شعر را بر ديوار نوشت:
آيا امتى كه حسين علیهالسلام را كشتند، در روز قيامت اميد شفاعت جدّ او را دارند؟!
🔹«فَلَمَّا سَمِعُوا بِذلِکَ تَرَکُوا الرَّأْسَ وَ هَزِمُوا» : ماموران ابن زياد لعنةاللهعلیه وقتی اين صحنه را ديدند، سر مبارک امام سیدالشهداء علیهالسلام را رها کردند و همگى از ترسشان گريختند.(۱)
ادامه دارد ...👇
ادامه👆
✍ابن شهر آشوب مازندرانی رضواناللهعلیه این قضیه را با داستان کامل راهب مسیحی نقل میکند:
🔹عُبیدالله بن زياد لعنةاللهعلیهما به سرکردگی خولی بن یزید اَصبَحی لعنةاللهعلیه سر سیدالشهداء علیهالسلام را همراه با زنان و اطفال از نسل رسولخدا صلّیاللهعلیهوآله که سخت در بندشان كرده بود، سوار بر شترِ بى جهاز به سمت شام نزد یزید بن معاویه لعنةاللهعلیهما فرستاد.
🔸لشگریان هرگاه در منزلى توقف میکردند، سر را از صندوق مخصوص آن بيرون مى آوردند و آن را بر سرِ نيزه مى كردند و کل شب را تا هنگام حركت، از آن محافظت مى كردند و سپس آن را به صندوق بازمیگرداندند و دوباره حرکت میکردند.
🔹لشکر خولی لعنةاللهعلیه، در یکی از شبها در کنار دیر راهبی در حوالی شهر حلب، توقف کرده و سر مبارک را بر نیزه کرده و دور او نشسته و از آن حراست می کردند. و همگی به شُرب خمر مشغول گشتند.
🔸در آنجا در سه نوبت، دستی از غیب بیرون شده بر دیوار بیرونی دیر و عبادتگاه، ابیاتی در لعن و عذاب قاتلان امام سیدالشهداء علیهالسلام می نوشت.
🔹لشکریان از این ابیات خوف کرده و عیش و طرب رها را رها کردند و از صاحب دیر درخواست کردند که شب را در درون دیر بگذرانند. آن غذا بر آنان ناگوار شد و آن شب با ترس خوابیدند.
🔸نیمه شب، صدایی به گوش راهب رسید، چون گوش داد ذکر تسبیح و تقدیس الهی شنید. راهب برخاست و سر از پنجره ی دیر بیرون کرد: «رَأَى الرّاهِبُ نوراً مِن مَكانِ الرَّأسِ إلى عَنانِ السَّماءِ، فَأَشرَفَ عَلَى القَومِ» :
🔹ترجمه: راهب دید از صندوقی که در کنار دیوار نهاده اند، از جايگاهِ سر مبارک سیدالشهداء علیهالسلام، تا دوردستِ آسمان نور عظیمی به جانب آسمان بالا می رود.
🔸«وَ قالَ: مَن أنتُم؟ قالوا: نَحنُ أصحابُ ابنِ زِيادٍ. قالَ: وهذا رَأسُ مَن؟ قالوا: رَأسُ الحُسَينِ بنِ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ، ابنِ فاطِمَةَ بِنتِ رَسولِ اللَّهِ. قالَ: نَبِيُّكُم؟ قالوا: نَعَم. قالَ: بِئسَ القَومُ أنتُم، لَو كانَ لِلمَسيحِ وَلَدٌ لَأَسكَنّاهُ أحداقَنا» :
🔹ترجمه: آن راهب به آنان رو كرد و گفت: شما كيستيد؟ گفتند: ما ياران ابن زياد هستيم. راهب گفت: اين سرِ كيست؟ گفتند: سرِ حسينبن علیبنابیطالب پسر فاطمه، دختر پيامبر خدا است. راهب مسیحی گفت: پيامبرتان؟! گفتند: بله.
راهب گفت: چه قوم بدى هستيد! اگر مسيح علیهالسلام فرزندى داشت، او را بر بالاى چشمانمان جاى مى داديم.
🔸راهب خیلی ناراحت و محزون شد و برای نگه داشتن سر سیدالشهداء علیهالسلام برای یک شب به سپاهیان ابن زیاد لعنةاللهعلیه پیشنهاد وسوسه انگیزی داد: «ثُمَّ قالَ: هَل لَكُم في شَيءٍ؟ قالوا: وما هُوَ؟ قالَ: عِندي عَشَرَةُ آلافِ دينارٍ تَأخُذونَها، وتُعطونِّي الرَّأسَ يَكونُ عِندي تَمامَ اللَّيلَةِ، وإذا رَحَلتُم تَأخُذونَهُ! قالوا: وما يَضُرُّنا، فَناوَلوهُ الرَّأسَ، وناوَلَهُمُ الدَّنانيرَ، فَأَخَذَهُ الرّاهِبُ، فَغَسَلَهُ وطَيَّبَهُ، وتَرَكَهُ عَلى فَخِذِهِ، وقَعَدَ يَبكي اللَّيلَ كُلَّه» :
🔹ترجمه: سپس راهب گفت: آيا موافقيد كارى كنيم؟ گفتند: چه كارى؟ گفت: ده هزار دينار، نزد من است. آن را مى گيريد و در عوض امشب، سر را به من مى دهيد و آن را هنگام حركت، از من پس مى گيريد. گفتند: براى ما زيانى ندارد. سر را به او دادند و دينارها را داد و سر را گرفت و آن را شست و خوشبو كرد و روبروی خود قرار داد و همه شب را به گريه نشست.
ادامه دارد ...👇
ادامه👆
🔸آنگاه، راهب از حضرت مسیح علیهالسلام، عاجزانه می خواهد که سر مبارک سیدالشهداء علیهالسلام، که نورانیت را به سمت آسمان و با حالتی معجزه گونه، ساطع می کند، با راهب، سخن بگوید: «وَ قَالَ: يا رَبِّ، بِحَقِّ عِيسَى تَأمُرُ هذَا الرَّأسَ بِالتَّكَلُّمِ مَعِي! فَتَكَلَّمَ الرَّأسُ، وَ قَالَ: يا راهِبُ، أيَّ شَيءٍ تُريدُ؟ قالَ: مَن أنتَ؟ قالَ: أنَا ابنُ مُحَمَّدٍ المُصطَفى، وأنَا ابنُ عَلِيٍّ المُرتَضى، وأنَا ابنُ فاطِمَةَ الزَّهراءِ، وأنَا المَقتولُ بِكَربَلاءَ، أنَا المَظلومُ، أنَا العَطشانُ، فَسَكَتَ» :
🔹ترجمه: راهب، سرش را بلند كرد و گفت: پروردگارا، به حقّ عيسى، به اين سر بگو كه با من، سخن بگويد. سر مبارک سیدالشهداء علیهالسلام، به امر الهی، با راهب سخن گفت: اى راهب، چه مى خواهى؟ راهب گفت: تو كيستى؟ سیدالشهداء علیهالسلام فرمودند: «من، فرزند محمّدِ مصطفى و پسر علىِ مرتضى هستم. پسر فاطمه زهراء و مقتول كربلايم. من، مظلوم و تشنه كامم» و ساكت شد.
🔸«فَلَمّا أسفَرَ الصُّبحُ. قالَ: يا رَأسُ، لا أملِكُ إلّانَفسي! فَوَضَعَ الرّاهِبُ وَجهَهُ عَلى وَجهِهِ! فَقالَ: لا أرفَعُ وَجهي عَن وَجهِكَ حَتّى تَقولَ: أنَا شَفيعُكَ يَومَ القِيامَةِ. فَتَكَلَّمَ الرَّأسُ، فَقالَ: ارجِع إلى دينِ جَدّي مُحَمَّدٍ. فَقالَ الرّاهِبُ: أشهَدُ أن لا إلهَ إلَّا اللَّهُ، و أشهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسولُ اللَّهِ، فَقَبِلَ لَهُ الشَّفاعَةَ» :
🔹ترجمه: و به هنگام صبح گفت: اى سر، من غیر خودم، اختيار کسی را ندارم!
راهب، صورت به صورت سیدالشهداء علیهالسلام نهاد و گفت: صورتم را از صورت تو بر نمى دارم تا بگويى: «من، شفيع تو در روز قيامت هستم!» سر به سخن در آمد و فرمود: به دين جدّم محمّد صلّیاللهعلیهوآله، ایمان بیاور! راهب گفت: گواهى مى دهم كه خدايى جز خداوند نيست و گواهى مى دهم كه محمّد صلّیاللهعلیهوآله پيامبر خداست. آن گاه سر مبارک سیدالشهداء علیهالسلام پذيرفت كه شفاعتش كند.
🔸«ثُمَّ خَرَجَ عَنِ الدَّيرِ وما فيهِ، وصارَ يَخدِمُ أهلَ البَيت علیهمالسلام» : آن گاه راهب، از دِير(عبادتگاه) و راه و عقيده اى كه در آن بود، خارج شد و خادم اهلبيت علیهمالسلام گرديد.(۲)
📜منابع:
(۱) اللهوف، ص۱۷۳
(۲) مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۶۰
#اسلام_اهلبیتعلیهمالسلام
#دین_علیعلیهالسلام
j๑ïท🌱↷
『 @ahle_velaa 』«کانال اهل «وِلاء
#شعر
عاقبت با تو فقط ختم بخیر است آقا
سند مستندم راهب دیر است آقا
#اسلام_اهلبیتعلیهمالسلام
#دین_علیعلیهالسلام
j๑ïท🌱↷
『 @ahle_velaa 』«کانال اهل «وِلاء
#محرم #روضه
🔺آیتالله العظمی وحید خراسانی:
خون بجوشید از زمین وآسمان
غرق ماتم شد جهان بیکران
(سروده ایشان در تاريخ ۱۳۳۷شمسی)
💠آیتالله العظمی وحید خراسانی دامظلّه:
🔹بزرگان عامّه(#اهلتسنن) این قضیه را نقل میکنند که: وقتی سر بریده حسینبن علی را به شام میبردند، بر دیر راهبی وارد کردند
🔸دیدند بر روی سنگی که بر دیر نصب شده، دو بند شعر مرقوم شده است:
أَتَرْجُو أُمَّةٌ قَتَلَتْ حُسَيْناً
شَفَاعَةَ جَدِّهِ يَوْمَ الْحِسَاب :
چگونه آن گروهى كه حسين علیهالسلام را كشتند، امید دارند که در روز حساب، جدّ او از آنها شفاعت نماید؟!
🔹گفتند: این شعر از چه زمانی بر روی این سنگ نوشته شده است؟ راهب گفت: «پانصد سال قبل»!
🔸دنیا، پانصد سال قبل از روز عاشورا، برای امام حسین علیهالسلام عزا گرفته است و اگر بشر هزار سال بعد از آن، برای چنین فاجعه کبری و چنین محنت عظمایی که در هیچ امّتی از امم به وجود نیامده است، بر خاکستر بنشیند، جای هیچ تعجبی نیست!
📜منبع: مصباح الهدی، ج ۴
✍پ.ن:
علمای #اهلتسنن، همچون ابن کثیر دمشقی در کتاب «تاريخ مدينة دمشق، ج۱۴، ص۲۴۳» و ابوالقاسم طبرانی در کتاب «معجم الكبير، ج۳، ص۱۲۴» قضیه دیر راهب را نقل کرده اند.
#اسلام_اهلبیتعلیهمالسلام
#دین_علیعلیهالسلام
j๑ïท🌱↷
『 @ahle_velaa 』«کانال اهل «وِلاء