eitaa logo
مدرسه اهل بیت علیهم‌السلام
152 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
508 ویدیو
13 فایل
نَحن نَرْفَع رَأيَة الْوِلَايَة و الْبَرائَة ✍🏻 ان شاء الله با بهره‌گیری از معارف نورانی اهل‌البیت علیهم‌السلام، شاید بتوانیم گوشه‌ای از فضای تاریک و آشفته‌ی مجازی را روشن نمائیم. .
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺در درگیری تروریست های وهابی با شیعیان پاراچنار پاکستان، ۳۵نفر از شیعیان شهید و دست کم ۱۶۶نفر مجروح شدندپ.ن: برای شیعیان سراسر دنیا دعا کنیم و مواظب باشیم، اخبار شیعیان مظلوم و بی‌پناه، در میان اخبار گم نشود! j๑ïท🌱↷ 『 @ahle_velaa 』«کانال اهل «وِلاء
مدرسه اهل بیت علیهم‌السلام
#امتداد_سقیفه 🔺در درگیری تروریست های وهابی با شیعیان پاراچنار پاکستان، ۳۵نفر از شیعیان شهید و دست ک
🔹گروه های مسلح تکفیری در یک هفته گذشته از چند جهت به شهر شیعه نشین پاراچنار در غرب پاکستان حمله کردند 🔸در جریان این حملات، شش نفر از شیعیان از جمله دو کودک و یک نفر از مدافعان حرم پاکستانی(عضو لشکر زینبیون) شهید و بیش از ۵۰ نفر از جمله چندین کودک زخمی شدند 🔹تعداد کشته های مسلحین تکفیری نیز بیش از ۲۰ نفر ذکر شده است که شامل چند تبعه افغانستان نیز می‌شود 🔸گفته می‌شود برخی از شاخه های تندرو تشکیلات طالبان افغانستان نیز در این درگیری شرکت کرده‌اند. j๑ïท🌱↷ 『 @ahle_velaa 』«کانال اهل «وِلاء
خبر دارم که سر از دیر نصرانی در آوردی و عیسی را به آیین مسلمانی در آوردی j๑ïท🌱↷ 『 @ahle_velaa 』«کانال اهل «وِلاء
🔺ورود سر مبارک سیدالشهداء علیه‌السلام به دیر راهب نصرانی و مسلمان شدن او 🔹این داستان، در منابع متعددی از کتب شیعه و ، ذکر شده است. از جمله، در کتاب «الخرائج و الجرائح» تألیف قطب‌الدین راوندی رضوان‌الله‌علیه(متوفای ۵۷۳ق) و کتاب «تذکره الخواص» تألیف ابن جوزی(متوفای ۶۵۴ق) و کتاب «مناقب» تألیف ابن شهرآشوب رضوان‌الله‌علیه(متوفای ۵۸۸ق) ذکر شده است. ✍سیدبن طاووس رضوان‌الله‌علیه درباره افرادی که سر مبارک سیدالشهداء علیه‌السلام را حمل می کردند، می‌نویسد: 🔹«لَمّا قُتِلَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِي علیهماالسلام وَ حَمَلُوا بِرَاءْسِهِ جَلَسُوا يَشْرَبُونَ وَ يَجِيى ءُ بَعْضُهُمْ بَعْضا بِالرَّاءْسِ فَخَرَجَتْ يَدُ وَ كَتَبَتْ بِقَلَمٍ حَديدٍ عَلَى الْحائِطِ : اَ تَرْجُو اءُمَّةٌ قَتَلَتْ حُسَيْناً، شَفاعَةَ جَدِّهِ يَوْمَ الْحِسابِ؟!» : 🔸ترجمه: وقتی حسین‌بن علی علیهماالسلام به درجه شهادت نائل آمد، سر مطهر آن جناب را به سوى شام مى بردند و در هر منزلى كه فرود مى آمدند، حمل كنندگان آن سر مقدس مى نشستند و شراب می خوردند و بعضى از ايشان آن سر انور را به نزد بعضى ديگر مى آورد. پس در آن حين، دستى از غيب بيرون آمد و با قلم آهنى اين شعر را بر ديوار نوشت: آيا امتى كه حسين علیه‌السلام را كشتند، در روز قيامت اميد شفاعت جدّ او را دارند؟! 🔹«فَلَمَّا سَمِعُوا بِذلِکَ تَرَکُوا الرَّأْسَ وَ هَزِمُوا» : ماموران ابن زياد لعنة‌الله‌علیه وقتی اين صحنه را ديدند، سر مبارک امام سیدالشهداء علیه‌السلام را رها کردند و همگى از ترسشان گريختند.(۱) ادامه دارد ...👇
ادامه👆 ✍ابن شهر آشوب مازندرانی رضوان‌الله‌علیه این قضیه را با داستان کامل راهب مسیحی نقل میکند: 🔹عُبیدالله بن زياد لعنة‌الله‌علیهما به سرکردگی خولی بن یزید اَصبَحی لعنة‌الله‌علیه سر سیدالشهداء علیه‌السلام را همراه با زنان و اطفال از نسل رسولخدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله که سخت در بندشان كرده بود، سوار بر شترِ بى‏ جهاز به سمت شام نزد یزید بن معاویه لعنة‌الله‌علیهما فرستاد. 🔸لشگریان هرگاه در منزلى توقف می‌کردند، سر را از صندوق مخصوص آن بيرون مى‏ آوردند و آن را بر سرِ نيزه مى‏ كردند و کل شب را تا هنگام حركت، از آن محافظت مى‏ كردند و سپس آن را به صندوق بازمی‌گرداندند و دوباره حرکت می‌کردند. 🔹لشکر خولی لعنة‌الله‌علیه، در یکی از شبها در کنار دیر راهبی در حوالی شهر حلب، توقف کرده و سر مبارک را بر نیزه کرده و دور او نشسته و از آن حراست می کردند. و همگی به شُرب خمر مشغول گشتند. 🔸در آنجا در سه نوبت، دستی از غیب بیرون شده بر دیوار بیرونی دیر و عبادتگاه، ابیاتی در لعن و عذاب قاتلان امام سیدالشهداء علیه‌السلام می نوشت. 🔹لشکریان از این ابیات خوف کرده و عیش و طرب رها را رها کردند و از صاحب دیر درخواست کردند که شب را در درون دیر بگذرانند. آن غذا بر آنان ناگوار شد و آن شب با ترس خوابیدند. 🔸نیمه شب، صدایی به گوش راهب رسید، چون گوش داد ذکر تسبیح و تقدیس الهی شنید. راهب برخاست و سر از پنجره ی دیر بیرون کرد: «رَأَى الرّاهِبُ نوراً مِن مَكانِ الرَّأسِ إلى‏ عَنانِ السَّماءِ، فَأَشرَفَ عَلَى القَومِ» : 🔹ترجمه: راهب دید از صندوقی که در کنار دیوار نهاده اند، از جايگاهِ سر مبارک سیدالشهداء علیه‌السلام، تا دوردستِ آسمان نور عظیمی به جانب آسمان بالا می رود. 🔸«وَ قالَ: مَن أنتُم؟ قالوا: نَحنُ أصحابُ ابنِ زِيادٍ. قالَ: وهذا رَأسُ مَن؟ قالوا: رَأسُ الحُسَينِ بنِ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ، ابنِ فاطِمَةَ بِنتِ رَسولِ اللَّهِ. قالَ: نَبِيُّكُم؟ قالوا: نَعَم. قالَ: بِئسَ القَومُ أنتُم، لَو كانَ لِلمَسيحِ وَلَدٌ لَأَسكَنّاهُ أحداقَنا» : 🔹ترجمه: آن راهب به آنان رو كرد و گفت: شما كيستيد؟ گفتند: ما ياران ابن زياد هستيم. راهب گفت: اين سرِ كيست؟ گفتند: سرِ حسين‌بن علی‌بن‌ابی‌طالب پسر فاطمه، دختر پيامبر خدا است. راهب مسیحی گفت: پيامبرتان؟! گفتند: بله. راهب گفت: چه قوم بدى هستيد! اگر مسيح علیه‌السلام فرزندى داشت، او را بر بالاى چشمانمان جاى مى‏ داديم. 🔸راهب خیلی ناراحت و محزون شد و برای نگه داشتن سر سیدالشهداء علیه‌السلام برای یک شب به سپاهیان ابن زیاد لعنة‌الله‌علیه پیشنهاد وسوسه انگیزی داد: «ثُمَّ قالَ: هَل لَكُم في شَي‏ءٍ؟ قالوا: وما هُوَ؟ قالَ: عِندي عَشَرَةُ آلافِ دينارٍ تَأخُذونَها، وتُعطونِّي الرَّأسَ يَكونُ عِندي تَمامَ اللَّيلَةِ، وإذا رَحَلتُم تَأخُذونَهُ! قالوا: وما يَضُرُّنا، فَناوَلوهُ الرَّأسَ، وناوَلَهُمُ الدَّنانيرَ، فَأَخَذَهُ الرّاهِبُ، فَغَسَلَهُ وطَيَّبَهُ، وتَرَكَهُ عَلى‏ فَخِذِهِ، وقَعَدَ يَبكي اللَّيلَ كُلَّه‏» : 🔹ترجمه: سپس راهب گفت: آيا موافقيد كارى كنيم؟ گفتند: چه كارى؟ گفت: ده هزار دينار، نزد من است. آن را مى‏ گيريد و در عوض امشب، سر را به من مى‏ دهيد و آن را هنگام حركت، از من پس مى‏ گيريد. گفتند: براى ما زيانى ندارد. سر را به او دادند و دينارها را داد و سر را گرفت و آن را شست و خوش‏بو كرد و روبروی خود قرار داد و همه شب را به گريه نشست‏. ادامه دارد ...👇
ادامه👆 🔸آنگاه، راهب از حضرت مسیح علیه‌السلام، عاجزانه می خواهد که سر مبارک سیدالشهداء علیه‌السلام، که نورانیت را به سمت آسمان و با حالتی معجزه گونه، ساطع می کند، با راهب، سخن بگوید: «وَ قَالَ: يا رَبِّ، بِحَقِّ عِيسَى‏ تَأمُرُ هذَا الرَّأسَ بِالتَّكَلُّمِ مَعِي! فَتَكَلَّمَ الرَّأسُ، وَ قَالَ: يا راهِبُ، أيَّ شَي‏ءٍ تُريدُ؟ قالَ: مَن أنتَ؟ قالَ: أنَا ابنُ مُحَمَّدٍ المُصطَفى‏، وأنَا ابنُ عَلِيٍّ المُرتَضى‏، وأنَا ابنُ فاطِمَةَ الزَّهراءِ، وأنَا المَقتولُ بِكَربَلاءَ، أنَا المَظلومُ، أنَا العَطشانُ، فَسَكَتَ» : 🔹ترجمه: راهب، سرش را بلند كرد و گفت: پروردگارا، به حقّ عيسى، به اين سر بگو كه با من، سخن بگويد. سر مبارک سیدالشهداء علیه‌السلام، به امر الهی، با راهب سخن گفت: اى راهب، چه مى‏ خواهى؟ راهب گفت: تو كيستى؟ سیدالشهداء علیه‌السلام فرمودند: «من، فرزند محمّدِ مصطفى و پسر علىِ مرتضى هستم. پسر فاطمه زهراء و مقتول كربلايم. من، مظلوم و تشنه‏ كامم» و ساكت شد. 🔸«فَلَمّا أسفَرَ الصُّبحُ. قالَ: يا رَأسُ، لا أملِكُ إلّانَفسي! فَوَضَعَ الرّاهِبُ وَجهَهُ عَلى‏ وَجهِهِ! فَقالَ: لا أرفَعُ وَجهي عَن وَجهِكَ حَتّى‏ تَقولَ: أنَا شَفيعُكَ يَومَ القِيامَةِ. فَتَكَلَّمَ الرَّأسُ، فَقالَ: ارجِع إلى‏ دينِ جَدّي مُحَمَّدٍ. فَقالَ الرّاهِبُ: أشهَدُ أن لا إلهَ إلَّا اللَّهُ، و أشهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسولُ اللَّهِ، فَقَبِلَ لَهُ الشَّفاعَةَ» : 🔹ترجمه: و به هنگام صبح گفت: اى سر، من غیر خودم، اختيار کسی را ندارم! راهب، صورت به صورت سیدالشهداء علیه‌السلام نهاد و گفت: صورتم را از صورت تو بر نمى‏ دارم تا بگويى: «من، شفيع تو در روز قيامت هستم!» سر به سخن در آمد و فرمود: به دين جدّم محمّد صلّی‌الله‌علیه‌وآله، ایمان بیاور! راهب گفت: گواهى مى‏ دهم كه خدايى جز خداوند نيست و گواهى مى‏ دهم كه محمّد صلّی‌الله‌علیه‌وآله پيامبر خداست. آن گاه سر مبارک سیدالشهداء علیه‌السلام پذيرفت كه شفاعتش كند. 🔸«ثُمَّ خَرَجَ عَنِ الدَّيرِ وما فيهِ، وصارَ يَخدِمُ أهلَ البَيت‏ علیهم‌السلام» : آن گاه راهب، از دِير(عبادتگاه) و راه و عقيده‏ اى كه در آن بود، خارج شد و خادم اهل‌بيت علیهم‌السلام گرديد.(۲) 📜منابع: (۱) اللهوف، ص۱۷۳ (۲) مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۶۰ j๑ïท🌱↷ 『 @ahle_velaa 』«کانال اهل «وِلاء
عاقبت با تو فقط ختم بخیر است آقا سند مستندم راهب دیر است آقا j๑ïท🌱↷ 『 @ahle_velaa 』«کانال اهل «وِلاء
🔺آیت‌الله العظمی وحید خراسانی: خون بجوشید از زمین وآسمان غرق ماتم شد جهان بیکران (سروده ایشان در تاريخ ۱۳۳۷شمسی) 💠آیت‌الله العظمی وحید خراسانی دام‌ظلّه: 🔹بزرگان عامّه() این قضیه را نقل می‌کنند که: وقتی سر بریده حسین‌بن علی را به شام می‌بردند، بر دیر راهبی وارد کردند 🔸دیدند بر روی سنگی که بر دیر نصب شده، دو بند شعر مرقوم شده است: أَتَرْجُو أُمَّةٌ قَتَلَتْ حُسَيْناً شَفَاعَةَ جَدِّهِ يَوْمَ الْحِسَاب : چگونه آن گروهى كه حسين علیه‌السلام را كشتند، امید دارند که در روز حساب، جدّ او از آنها شفاعت نماید؟! 🔹گفتند: این شعر از چه زمانی بر روی این سنگ نوشته شده است؟ راهب گفت: «پانصد سال قبل»! 🔸دنیا، پانصد سال قبل از روز عاشورا، برای امام حسین علیه‌السلام عزا گرفته است و اگر بشر هزار سال بعد از آن، برای چنین فاجعه کبری و چنین محنت عظمایی که در هیچ امّتی از امم به وجود نیامده است، بر خاکستر بنشیند، جای هیچ تعجبی نیست! 📜منبع: مصباح الهدی، ج ۴ ✍پ.ن: علمای ، همچون ابن کثیر دمشقی در کتاب «تاريخ مدينة دمشق، ج۱۴، ص۲۴۳» و ابوالقاسم طبرانی در کتاب «معجم الكبير، ج۳، ص۱۲۴» قضیه دیر راهب را نقل کرده اند. j๑ïท🌱↷ 『 @ahle_velaa 』«کانال اهل «وِلاء